دوشنبه ۶ تیر ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۵
با عیوبی که موجب فسخ نکاح می شود، بیشتر آشنا شویم

حوزه/ کتاب «احکام خانواده در پرتو فقه اسلامی» اثری از آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی است که در آن به احکام شرعی موضوعات مختلف زندگی اشاره شده و «حوزه نیوز» به انتشار این احکام در شماره های گوناگون خواهد پرداخت.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «احکام خانواده در پرتو فقه اسلامی» اثری از آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی است که در آن به احکام شرعی موضوعات مختلف زندگی اشاره شده و «حوزه نیوز» به انتشار این احکام در شماره های گوناگون خواهد پرداخت.

بخش هفتم: عیوب فسخ نکاح

* تدلیس مرد

سؤال ۴۵۴. شخصی از دختری که در افغانستان بسر می برد، برای پسرش که در ایران است، خواستگاری می کند، دختر راضی می شود مشروط بر این که تعریف و توصیف هایی که پدر داماد از پسرش کرده مطابق با واقع باشد، پس از آن که دختر به ایران می آید متوجّه می شود آن توصیفها کاملاً دروغ بوده و پدر و مادر پسر، عکس شخص دیگری را به عنوان عکس فرزندشان به دختر نشان داده اند! آیا عقدی که خوانده شده صحیح است؟

جواب: در فرض مسأله دختر حقّ فسخ دارد.

سؤال ۴۵۵. زوجه ای در دوران عقد متوجّه بیماری روحی و عصبی صعب العلاجی در شوهرش می شود، بگونه ای که عوارض بیماری (شوک های عصبی، ضعف شدید جسمی، بی ثباتی شخصیتی، نابینایی موقّت، غش و مانند آن) زندگی را برای وی مخاطره آمیز ساخته است. نظر به ترس و نگرانی زوجه از زندگی مشترک، و ضرورت درمان چند ساله، و نبودن عزم جدّی بر معالجه از سوی زوج و خانواده اش، آیا زوجه حقّ فسخ دارد؟ حکم مهریه و نفقه چیست؟

جواب: در صورتی که قبلاً زوج و کسان او اظهار داشته اند که از سلامت کامل برخوردار است، زوجه می تواند به عنوان تدلیس، نکاح را فسخ کند، در غیر این صورت هرگاه ثابت شود زندگی با آن مرد مستلزم عسر و حرج شدید است حقّ دارد از حاکم شرع تقاضای طلاق کند، و طلاق در این صورت جنبه خلع خواهد داشت که معمولاً با بذل مهریه انجام می شود؛ مگر این که با زوجه توافق دیگری شود.

سؤال ۴۵۶. هرگاه شخصی به خواستگاری دختری برود و بگوید: «همسر و فرزندی ندارم» و دختر با این شرط آماده ازدواج با او شود، و بعد از عقد معلوم شود که مرد دروغ گفته است، آیا زن حقّ فسخ دارد؟

جواب: در تمام مواردی که مرد یا زن اظهار صفاتی کنند که موجب کمال باشد و یا حتّی موجب کمال نباشد، ولی رضایت طرف مقابل به خاطر وجود آن صفات باشد، و بعداً کشف خلاف گردد، در تمام این موارد طرفی که اغفال شده خیار فسخ دارد، و می تواند بدون طلاق عقد نکاح را بر هم بزند.

سؤال ۴۵۷. والدینم مرا بالاجبار به عقد شخصی در آوردند، شوهرم پس از مدّتی مانع انجام فرائض دینی ام شد، و معلوم گشت که او شیعه نیست، و حتّی مرا در صورت باقی ماندن بر مذهبم تهدید به مرگ کرد، تکلیف من چیست؟

جواب: در فرض مسأله شما می توانید به دادگاه شکایت کنید، اگر او از کارش دست بر نداشت و حاضر به طلاق نشد، حاکم شرع می تواند شما را طلاق دهد و اگر ازدواج شما بالاجبار بوده از اوّل باطل بوده است، و احتیاج به طلاق ندارد و اگر شما راضی به ازدواج شده اید، در حالی که او خود را به عنوان شیعه معرّفی کرده و از مذهب او آگاه نبوده اید، حقّ فسخ دارید و نیازی به طلاق نیست.

سؤال ۴۵۸. اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهرش معتاد است، آیا می تواند عقد را فسخ کند؟ تکلیف مهریه چه خواهد شد؟

جواب: اگر زن در موقع عقد شرط کند که هر گاه شوهرش معتاد به موادّ مخدّر گردد، اختیار طلاق با او باشد، این شرط باطل است؛ ولی هر گاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هر گاه این کار را انجام دهد خود را مطلّقه کند، این وکالت صحیح است، و در چنین صورتی حق دارد خود را طلاق دهد.

سؤال ۴۵۹. اگر زوجه، یا بستگان زوجه، در ازدواج تدلیس کنند و پس از روشن شدن مسأله، نکاح (بعد از نزدیکی) فسخ شود، آیا زوج باید مهر زن را بدهد؟ اگر قبلاً پرداخت کرده باشد، می تواند باز پس بگیرد؟

جواب: زوج باید تمام مهر را بدهد و می تواند به مُدلّس رجوع کند.

* تدلیس زن

سؤال ۴۶۰. چنانچه مردی، پس از گذشت دو سال از زندگی مشترک زناشویی متوجّه شود که همسرش در طول دو سال گذشته با خدعه، بیماری های خویش را که فلج مثانه و اگزیما بوده و از کودکی به آن مبتلا می باشد، از شوهر پنهان نموده، در حالی که به هنگام عقد خود را سالم معرّفی کرده است، در فرض سؤال، آیا مرد حقّ فسخ نکاح را دارد؟

جواب: در فرض مسأله اگر مرد بعد از اطّلاع رضایت به این ازدواج نداده حقّ فسخ دارد، و ضرر و زیان هایی را که بر او وارد شده می تواند از کسانی که تدلیس کرده اند بگیرد.

سؤال ۴۶۱. اگر تدلیس کننده خود زن باشد و شوهر پس از آگاهی از وجود عیب، نکاح را فسخ کند، موردی که دارای بیماری روانی، سر گیجه، استفراغ، تشنّج، پرخاشگری و حالت های غیر عادی، که ناشی از بیماری روانی غیر قابل علاج باشد، و پزشکان متخصّص و شاهدان عینی تصدیق نموده باشند، آیا چنین فسخی صحیح است؟

جواب: هرگاه زن و کسان او طوری وانمود کنند که زن سالم است، و در واقع سلامت زن به صورت شرط در ضمن عقد درآید، و بعداً کشف خلاف شود، شوهر می تواند عقد را فسخ کند. و اگر دخول نکرده، مهری برای زن نیست، و اگر قبل از آگاهی بر عیب دخول کرده، تمام مهر بر او لازم است، و می تواند آن را از تدلیس کننده بگیرد، و اگر تدلیس کننده زن باشد مهر او ساقط است.

سؤال ۴۶۲. خواهشمند است نظر خود را راجع به تدلیس در ازدواج به طور مشروح بیان فرمایید. آیا پنهان نمودن نقص، مانند کچلی کلّی، یا موضعی، کم پشت، یا خالی بودن قسمتی از موهای سر، در زن موجب حقّ فسخ برای مرد می شود؟

جواب: هر گاه در موقع خواستگاری معایب خود را عمداً بپوشاند، و خود را غیر از آنچه هست نشان دهد، مصداق تدلیس است، و شوهر پس از اطّلاع حقّ فسخ دارد.

* تخلف از شرط

سؤال ۴۶۳. زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه در خارج از منزل موافقت کرده و متعهّد شده که ممانعت نکند، حال پس از گذشت چند سال از ازدواج و اشتغال زوجه، مانع ادامه کار او شده است، آیا زن در اینجا حقّ فسخ دارد؟

جواب: آری، اگر شوهر از شرط تخلّف کند، زوجه می تواند نکاح را فسخ کند.

سؤال ۴۶۴. در صورتی که داماد بخاطر عدم بکارت، نکاح را فسخ کند، چه مقدار از مهریه را باید بپردازد؟ در صورت تدلیس از چه کسی می تواند بگیرد؟

جواب: در صورت شرط بکارت، یا هر شرط کمال و عدم نقص خواه به صورت ذکر در عقد باشد، یا قبل از آن چنانچه خلاف آن ثابت شود حقّ فسخ دارد. و هر گاه دخول حاصل نشده باشد، مهریه بکلّی ساقط است، و اگر حاصل شده باشد، مهر المسمّی پرداخته می شود، سپس از کسی که تدلیس کرده می گیرد.

سؤال ۴۶۵. پسرم از دختری با تأکید بر باکره بودن وی خواستگاری کرده، و صیغه عقد شرعی و دائمی زوجیت با شرط باکره بودن زوجه جاری گردیده است. پس از گذشت ده ماه از اجرای صیغه دائمی عقد، و قبل از برگزاری مراسم ازدواج، زوجه اعلام می دارد که پرده بکارت وی توسّط زوج ازاله گردیده، امّا زوج با اتیان سوگند شرعی منکر ادّعای زوجه می باشد. لطفاً در این مورد به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:

الف) آیا پسرم، حقّ فسخ نکاح را دارد؟

جواب: در صورتی که زوج و زوجه قبل از عروسی با هم رفت و آمد داشته و خلوت می کرده اند، ادّعای پسر پذیرفته نیست.

ب) آیا زوج باید اثبات کند که اقدامی نکرده است؟

جواب: آری تا ثابت نکند، در فرضی که در بالا گفتیم، ادّعای او پذیرفته نیست.

ج) در صورت فسخ نکاح، آیا زوجه حقّ دریافت مهرالمسمّی دارد یا مهرالمثل؟

جواب: در فرض بالا زوج حقّ فسخ ندارد.

سؤال ۴۶۶. یک سال پیش با دختری آشنا شدم، که توسّط فرد دیگری به طور نامشروع بکارت خود را از دست داده بود. با پرسش از دفتر بعضی مراجع و رؤیت استفتائات ایشان، مبنی بر این که این جانب می توانم بدون اذن پدر، دختر را به صیغه موقّت خود درآورم، با ایشان ازدواج موقّت کردم. حال پس از گذشت یک سال، خواستگاری برای او آمده است. آیا این خانم، که می خواهد به عنوان دختر باکره با آن مرد ازدواج کند، لازم است بگوید باکره نیست؟

جواب: بر دختر لازم نیست وضع خود را به شوهر بگوید؛ امّا اگر بعداً بر شوهر ثابت شد که دختر باکره نیست، حقّ فسخ نکاح را دارد.

سؤال ۴۶۷. جوانی دختر باکره ای را مشروط بر صحّت کامل طرفین، به عقد ازدوج دائمی خود درآورده است. در اوّلین فرصت بعد از ازدواج، که زوجین با هم تنها شده اند، زوجه متوجّه می شود که ناحیه فوقانی بدن شوهر دچار ناراحتی مادرزادی، قیفی شکل، ناموزون و غیر طبیعی است. بدین جهت مواقعه ای صورت نگرفت. در این صورت:

الف) آیا زوجه اختیار فسخ نکاح را دارد؟

ب) در فرض جواز فسخ نکاح، و با توجّه به این که زوجه مدخول بها نیست، آیا می تواند نصف مهریه و دیگر خسارات، از قبیل هزینه میهمانی و مانند آن، را از زوج مطالبه کند؟

جواب: این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست؛ مگر این که قبلاً شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولی در فرض مسأله که مُواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمی گیرد. امّا اگر خساراتی متحمّل شده، می تواند آن را از زوج بگیرد.

سؤال ۴۶۸. برای ازدواج این جانب، دوشیزه ای را از اقارب نسبی معرّفی نمودند. علی رغم قرابت، چون از کودکی ایشان در خارج از کشور زندگی می کردند، هیچ نوع آشنایی قبلی از یکدیگر نداشتیم. از آن جا که شغل این جانب پزشکی است، از ابتدای تحصیلات وحشت زیادی از انواع بیماری ها، بویژه بیماری های ارثی که به فرزند منتقل می شود داشته ام. مطابق توصیه های علمی، بویژه در مورد ازدواج با اقارب نسبی، پس از تفهیم موضوع بیماری ها و لزوم معاینات پزشکی و شرط صحّت کامل به دوشیزه خانم که او نیز خود را پزشک معرّفی نموده، با استقبال او و خانواده اش، دو بار به پزشک متخصّص مراجعه نمودیم و هر دو نفر مورد معاینه پزشکی قرار گرفتیم. خوشبختانه این جانب کاملاً سالم بودم و دوشیزه خانم و مادرشان هم از بیماری خود صحبتی نکردند و پزشک متخصّص بر مبنای سلامت کامل طرفین، توصیه به اجرای عقد نمود، سپس با خیال راحت از سلامتی کامل دوشیزه خانم و فرزندان آینده، عقد ازدواج دائم را منعقد نمودیم. پس از مدّتی از وقوع عقد و قبل از عروسی و دخول، دوشیزه خانم گفتند که بیماری خاصّی داشته اند، ولی نمی خواستند قبل از عقد بگویند و نیت داشته اند که پس از عقد بگویند و به پزشک مربوطه هم چیزی نگفته اند. با فهمیدن نوع بیماری و مراجعه دوباره به پزشکان مربوطه، معلوم شد که بیماری دوشیزه خانم معالجه ندارد و این که بیماری مذکور قابل انتقال به فرزندانش هم می باشد. با توجّه به مقدّمه فوق به سؤالات ذیل پاسخ فرمایید:

الف) آیا این جانب می توانم عقد ازدواج دائم فوق الذکر را به دلیل عدم وجود شرایط ذکر شده از قبل، مبنی بر سلامت کامل زوجه و فرزندان آتی، فسخ نمایم؟

جواب: در فرض مسأله که نوشته اید شرایط مفقود بوده، می توانید عقد را فسخ کنید و در فرض مسأله، مهر واجب نیست.

ب) خساراتی در جریان عقد، از قبیل خرید هدایا و هزینه مراسمات و نفقه و مهریه و مانند آن به این جانب وارد شده، آیا دوشیزه خانم ضامن آن خسارت ها هستند؟ والدینش که معرّف و شاهد عقد بوده و از ابتدا از بیماری فرزندشان اطّلاع کامل داشته و از شرایط این جانب مبنی بر سلامت دوشیزه خانم، مطّلع بوده و پذیرفته بودند چطور؟

جواب: کلیه اشیا و هدایایی که به اعتقاد صحّت عقد یعنی واجد بودن شرایط ردّ و بدل شده به صاحبش برمی گردد و خسارات باید جبران شود؛ ولی عفو و گذشت در این گونه موارد بهتر است.

سؤال ۴۶۹. اگر حال شوهر بعد از عقد بر خلاف آنچه ادّعا کرده بود و عقد بر مبنای آن حال و شرایط اجرا گردیده بود، ظاهر گردد، آیا باز هم طلاق و فسخ به دست شوهر است؟ و اگر زن مهریه را گرفته و بخواهد عقد را قبل از دخول فسخ کند، حکم مهریه چیست؟

جواب: اگر زن شرایطی را بر مرد شرط کرده باشد و مرد از آن شرایط تخلّف کند، یا در بعضی صفات زن را فریفته باشد و خلاف آن ثابت شود، زن حقّ فسخ عقد را دارد و اگر قبل از دخول فسخ کند مستحقّ مهریه نیست.

سؤال ۴۷۰. زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه (که معلّم است) در خارج از منزل، موافقت کرده و متعهّد شده که مانع ادامه کار زوجه نشود. حال بعد از گذشت چند سال از زندگی و اشتغال زوجه، مانع از ادامه کار او گشته است، و چون در سند ازدواج، ضمانتی برای تخلّف از شرط قید نشده، زوجه تقاضای طلاق خود را به علّت تخلّف از شرط، به دادگاه تقدیم نموده است. آیا این خواسته زوجه در طلاق و جدایی از شوهر برای دادگاه قابل قبول می باشد؟

جواب: آری، اگر شوهر تخلّف از شرط کند، زوجه می تواند نکاح را فسخ کند.

سؤال ۴۷۱. عقدی بدون شرط باکره بودن، ولی مبتنی بر این وصف منعقد شده است، شب زفاف، چه در اثر دخول و چه بدون دخول، بر اساس اقرار زوجه معلوم می شود که وی باکره نیست، در این صورت اگر مرد تقاضای فسخ نکاح نماید، آیا باید نصف مهر را بدهد، یا هیچ چیزی به زن تعلّق نمی گیرد؟

جواب: در هر صورت مرد حقّ فسخ دارد، اگر خود آن زن تدلیس کرده حقّ مهر ندارد و اگر شخص دیگری، مانند پدرش، تدلیس نموده و دخول حاصل شده حقّ مهر دارد؛ ولی مرد بعد از پرداختن مهریه می تواند به کسی که تدلیس کرده رجوع کند و آن را از او بگیرد.

سؤال ۴۷۲. هرگاه در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد معلوم شود که باکره نبوده می تواند ازدواج را به هم زند؟

جواب: آری می توان ازدواج را برهم زد.

* مبطلات نکاح

۱. کفر

سؤال ۴۷۳. اگر زن بعد از ازدواج بفهمد شوهرش مسلمان نیست، حکمش چیست؟

جواب: نمی تواند با او زندگی کند و ازدواجش باطل است.

۲. ارتداد

سؤال ۴۷۴. مرد مسلمانی که مسلمان زاده است اگر مرتد شود آیا ازدواج او باطل می شود؟

جواب: اگر مرتد شود، یعنی منکر خدا یا پیغمبر (صلی الله علیه وآله) گردد، یا یکی از احکام مسلّم اسلام مانند واجب بودن نماز و روزه را انکار کند بطوری که انکار کردن آن معنایش انکار خدا یا پیغمبر (صلی الله علیه وآله) باشد، ازدواج او باطل می شود و همسرش باید از او کناره گیری کند و عدّه وفات یعنی عدّه زنی که شوهرش مرده است بگیرد و بعد می تواند ازدواج کند و اگر زن یائسه باشد، یا هنوز نزدیکی نکرده باشند عده لازم نیست.

۳. مسلمان شدن اهل کتاب

سؤال ۴۷۵. زن و مردی به هنگام ازدواج مسیحی بوده اند، زن بعداً اسلام را قبول می کند، ولی مرد مسیحی می ماند. شوهر، زن خود را بر انجام فرائض دینی تشویق می کند و می خواهد که فرزندان او هم مسلمان بشوند. وقتی از او سؤال می شود که شما چرا اسلام را قبول نمی کنید؟ جواب می دهد: هنوز وقت این امر نرسیده است، حکم این زن چیست؟

جواب: در صورتی که شوهر مسلمان نشود، زن بدون طلاق از او جدا می شود و عدّه نگه می دارد و شوهر می کند؛ مگر این که مرد در باطن مسلمان باشد؛ هرچند به عللی حاضر به اظهار آن نگردد.

۴. زنده شدن کسی که فوت کرده

سؤال ۴۷۶. زنی که در اثنای وضع حمل بمیرد و بعد به برکت توسّل به ذات پاک خدا و اولیاء الله زنده شود، آیا زوجیت او باقی است؟

جواب: در فرض مسأله زوجیت باقی است.

۵. خنثی

سؤال ۴۷۷. چنانچه پس از عقد و نزدیکی مشخّص گردد که یکی از طرفین خنثای مشکل است، عقد چه حکمی دارد؟ آیا بهتر است طلاق داده شود، یا این که از اوّل باطل بوده، یا طرف، حقّ فسخ دارد؟

جواب: اگر یکی از آن دو، یا هر دو خنثای مشکل باشند، نکاح باطل است.

* مواردی که فسخ جایز نیست

سؤال ۴۷۸. پس از ازدواج معلوم شد که در قسمت های بالای پای زوجه آثار سوختگی قدیمی بطور ضعیف بجا مانده است، و از طرفی پرده بکارت از نوع گوشتی و بسیار ضخیم است که عمل دخول بدون اقدام به عمل جرّاحی ممکن نیست؛ در حالی که قبل از ازدواج در خصوص سلامتی زوجه، هیچ مذاکره ای انجام نشده است، آیا در این مورد، مرد حقّ فسخ دارد؟

جواب: در صورتی که با جرّاحی معمولی مشکل حل شود و عوارض خاصّی نداشته باشد، این مقدار عیب باعث فسخ نمی شود.

سؤال ۴۷۹. دختری را به ازدواج پسرم در آورده ام و عروسی هم کرده اند، حال معلوم شده که دختر مدّت هاست به بیماری صرع (غش) مبتلا است، خود دختر و دکترش هم تصدیق نموده اند، ولی پدر و مادرش این مطلب را پنهان کرده اند، حتّی دختر می گوید: «می خواستم بگویم، امّا والدینم مانع شدند». تکلیف عقد و مهریه چیست؟

جواب: بیماری صرع موجب خیار فسخ در عقد نکاح نیست، و اگر بخواهد دختر را طلاق دهد، چنانچه عروسی نموده باید تمام مهر را بپردازد؛ ولی اگر در مذاکرات قبل از عقد یا به هنگام اجرای صیغه عقد، شرط سلامت کرده باشند، شوهر خیار فسخ دارد.

سؤال ۴۸۰. چنانچه پزشکی قانونی بر اساس وضعیت کروموزومی شخص، خنثی را خنثای مذکر یا مؤنث معرّفی کند، آیا برای طرفی که با او ازدواج نموده، جزء عیوب محسوب شده و حقّ فسخ دارد؟

جواب: اگر در ظاهر علامت خلافی نمایان نیست، موجب فسخ نمی شود.

سؤال ۴۸۱. زید، دختر بالغه خودش زینب را به عقد نکاح بکر، فرزند خالد در آورد و خالد، دختر نابالغ خودش سلمی را به عقد نکاح عمرو فرزند زید در آورد. بعد از مدّتی زید پدر زینب این رشته را قطع نمود و تزویج دخترش زینب را به بکر انکار کرد و برای فسخ نکاح دخترش به دادگستری جور مراجعه کرد و وقتی که طرفین برای قضاوت به دادگستری رسیدند دختر زید ادّعای فسخ نکاح را تکذیب کرد و گفت من می خواهم همراه همسرم بکر که به عقد او در آمده ام بروم و قانون به نفع زینب و بکر حکم کرد. وقتی زید این جا تحقیر شد، دشمن خانواده خالد شد خواست دختر خالد سلمی که به عقد نکاح پسرش عمرو درآمده بود را به خانه بیاورد ولی دختر خالد سلمی فهمید که زید قصد انتقام دارد، چرا که مخاصمت پسرش عمرو با او شروع شده بود و به خاطر همین، نکاح عمرو را فسخ کرد الان سلمی بالغ شده است، آیا فسخ سلمی صحیح است؟

جواب: هرگاه ازدواج دختری قبل از بلوغ مصلحت نداشته است، از اوّل عقد باطل بوده است اما اگر در آن زمان برای دختر مصلحت داشته و الان دارای مفسده مهمّی است باید پیش یکی از علما برود و مدرک خود را بر وجود مفاسد فعلی و این که منظور آنها انتقام جویی است ارائه دهد، اگر ثابت شود خطری آن دختر را تهدید می کند، آن عالم می تواند صیغه طلاق او را جاری کند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha