خبرگزاری حوزه | با خوشحالی آمد بین جمعمان. چادرعربی را که خریده بود، نشانمان داد. گفت دوستان نظرتون چیه، فکر میکنید مناسب پیادهروی اربعین هست؟
نفر بعدی با کولهای تقریبا بزرگ و مشکی وارد شد. ببینید بچهها این رو برای سفر اربعین گرفتم. همه اطرافش جمع شدیم. جمع دوستانه با صفایی بود. جیبهای کولهپشتی، گزینهی مناسبی بود برای جاسازی دلهامون.
اغلب بچهها عجله داشتند برای رفتن به شهرشان، تا بار سفر اربعین رو ببندند. بزم دوستانه تمام شد. بغضها در گلو حبس شده، جدایی از دوستان باصفا، وداع با خورشید ولایت، در این لحظات فراق، غمی که در چشمها خودنمایی میکرد؛ با زبان حالش ملتمسانه میگفت، رفتی کربلا یاد ما هم باش.
وارد ترمینال شدیم. بسیار شلوغ بود. بر خلاف دفعات قبل، مقصد بیشتر مسافرها، یک نقطه بود. اما همراه این نفراتی که عازم بودند دلهای شکستهای بود که در این سیلاب عشق سرازیر شده بودند.
در نمازخانه مشغول نماز بودیم که یک خانم سراسیمه وارد شد و از خوشحالی انگار میخواست پرواز کند. من یک دفعهای قسمتم شده به کربلا بروم، تازه به من خبر دادند برای یک نفر جا هست. اینجا بود که دلهایمان شدیدا شکست. انگار امام رئوف و مهربانم، امام رضا (ع) بدرقه کنندهی این زائران نورانی بود. حس عجیبی بود. مثل یک نیروی جاذبه قوی این دانهها را از همهجا به سمت خودش جذب میکند. اما نه، همه را جمع میکند و میبرد. بله جا مانده کربلا نداریم چون آنهایی که با پای جسم نمیروند، قطعا با پای دل همراه میشوند.
بالاتر از این، ملکوتیان نیز طبق روایات، زائر امامند. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: " لَیْسَ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا وَ هُمْ یَسْأَلُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَأْذَنَ لَهُمْ فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَفَوْجٌ یَنْزِلُ وَ فَوْجٌ یَعْرُج (۱) هیچ فرشته ای در آسمان و زمین نیست مگر این که میخواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیهالسلام مشرف شوند، چنین است که گروهی به کربلا فرود آیند و گروهی از آنجا عروج کنند". چه لذتی دارد، زیارت درجمع مشتاقان از زمینیان و ملکوتیان.
نگاه به روایاتی که تأکید فراوان بر زیارت حضرت سیدالشهداء علیهالسلام دارد، ما را به تأمل درجایگاه و منش ایشان وا میدارد؛ مانند این کلام نورانی امام صادق علیهالسلام که میفرمایند:
"إِنَ لِلَّهِ مَلَائِکَةً مُوَکَّلِین بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِذَا هَمَّ بِزِیَارَتِهِ الرَّجُلُ أَعْطَاهُمُ اللَّهُ ذُنُوبَهُ فَإِذَا خَطَا مَحَوْهَا ثُمَّ إِذَا خَطَا ضَاعَفُوا لَهُ حَسَنَاتِهِ فَمَا تَزَالُ حَسَنَاتُهُ تَضَاعَفُ حَتَّی تُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ اکْتَنَفُوهُ وَ قَدَّسُوه (۲) خداوند متعال فرشتگانی دارد که موکّل قبر حضرت امام حسین علیه السّلام می باشند هنگامی که شخص، قصد زیارت آن حضرت را می نماید حق تعالی گناهان او را در اختیار این فرشتگان قرار میدهد و زمانی که وی قدم برداشت فرشتگان تمام گناهانش را محو میکنند و سپس قدم دوّم را که برداشت حسناتش مضاعف و دو چندان میکنند و پیوسته با قدم هائی که برمیدارد حسناتش مضاعف میگردد تا به حدّی میرسد که بهشت برایش واجب و ثابت میگردد، سپس اطرافش را گرفته و تقدیسش می کنند".
قطعا چنین مقامی درخور زائر حقیقی است. برای تقرب پیدا کردن به امام و در نتیجه زائر حقیقی شدن، باید سنخیت و شباهت به امام و محبوب خود پیدا کرد. تشابه با امام، هم میتواند به لحاظ باطنی ایجاد شود و هم ظاهری. تشابه باطنی از طریق تحصیل نورانیت و تطهیر قلب با ترک گناهان ایجاد میشود و تشابه ظاهری با انجام اعمال ظاهری مانند نماز، روزه، صدقه و به طور کلی الگوگیری از ایشان در زندگی به دست میآید که نتیجهی هر دو، همسو شدن با امام است.
گرچه این همه سفارش به زیارت امام و سفر به کربلا شدهایم و چنین حضوری موجب تبلیغ دین محمدی و بزرگداشت شعائر اسلامی و نیز بیانگر عظمت ایشان است، ولی با توجه به معنا و هدف زیارت میتوان در هر مکانی خود را داخل در زائران حقیقی امام قرار داد و تا حدودی به برکات معنوی آن نائل شد.
زیارت در حقیقت حضور زائر نزد امام است، برای تقرب به خداوند بواسطه امام؛ ولی از آنجا که زائر، با نفس امام پیوند برقرار میکند؛ اگر شرایط زیارت از راه نزدیک فراهم نبود، نباید زیارت از راه دور ترک شود. منحصر دانستن زیارت، در زیارت قبر امام، باعث میشود از ارتباط قلبی و معنوی غافل شویم.
علاوه بر این میتوان احساسات و عواطف معنوی را به اشکال مختلف و طبق شرایط پیش آمده، همسو با امام نمود و زائر حقیقی امام شد. برای کسی که شرایط سفربه دلایلی برایش مهیا نشده مانند کسی که مجبور است به خاطر رعایت حقوق والدین یا رضایت همسر و مراقبت از فرزندان یا به طور کلی، به جهت مسئولیتهایی که به عهده دارد از این سفر معنوی بگذرد، نمیتوان گفت از سوی امام طلبیده نشده است؛ بلکه چنین شخصی میتواند عقربه احساسات و عواطف معنوی خود را حول محور شرع و اخلاق بچرخاند و با انجام وظیفه، زائر امام گردد؛ چنین شخصی به واسطه انجام مسئولیت خویش، سنخیت روحی و معرفت بیشتری نسبت به امام پیدا کرده است.
چه بسیارند افرادی که بدون تشرف ظاهری، زائر میشوند. در روایتی آمده، امام صادق علیهالسلام به سدیر صیرفی فرمودند: "ای سَدیر چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر جمعه پنج بار و هر روز یک بار قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت کنی عرض کردم: بین ما و قبر او فرسخ ها فاصله است! فرمود: به بلندی برو به سمت راست و چپ خود توجه کن سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام توجّه کن و بگو:
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ؛ اگر چنین کنی برای تو یک زیارت نوشته می شود و هر زیارت معادل یک حجّ و یک عمره می باشد".(۳)
بنابراین چه کسانی که زائر قبر امامند و چه کسانی که در محل زندگی خود هستند و به ظاهر از امام دورند، اگر مطابق با مسئولیتهای خویش پیش بروند، بواسطه آن سنخیت و معرفت، زائر حقیقی امام میشوند؛ در این صورت جزو جاماندهها نخواهند بود. به امید اینکه کربلایی شویم و کربلایی بمانیم.
پی نوشت ها:
۱- ابن قولویه، جعفرابن محمد، کاملالزیارات، محقق/مصحح: امینی، عبدالحسین، نجف اشرف، دارالمرتضویه، ۱۳۵۶،چاپ اول، ص ۱۱۴
۲- همان، ص ۱۳۲
۳- همان، ص ۲۸۷
زهرا مهرابی