به گزارش خبرگزاری حوزه، سریال "بیهمگان" که این شب ها از شبکه سوم سیما پخش می شود را می توان از آن دسته سریال های تلویزیونی قلمداد کرد که اصطلاحاً موتور قصه گویی آن ها اندکی دیر راه می اُفتد و یا اینکه یک مقدار با تأخیر با مخاطب خود ارتباط لازم را برقرار می نماید.
تلقی و برداشتی که از تماشای سریال تا بدین جا به انسان دست می دهد این است که گویا شخصیتهای اصلی داستان از نیمه دوم اثر، وجه دیگری از وجودشان را به مخاطب نشان میدهند، کما این که می بینیم امیرعلی سرگردان و خسته از تلخیها و بدشانسیهای روزگار با ازدواجی در ظاهر اجباری به آرامشی عمیق میرسد، از آن سو متوجه می شویم که شخصیت یوسفیان برای مقابله با رانتخواری عزمش را جزم میکند و در این بین، شخصیت الناز از دختری محجوب و باشخصیت مبدل به دختری حسود و کینه جو می شود.
تحول شخصیت ها در قصه پردازی داستان تا حدودی قابل قبول به نظر می رسد، هر چند که ریتم داستان به خصوص در نیمه نخست آن اندکی کشدار و خسته کننده می باشد.
نکته حائز اهمیت دیگر این که داستان سریال همان طور که از نامش نیز هویداست، اشاره به آن مصرع معروف مولانا دارد که"بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود"؛ شاید از این حیث حتی بتوان گفت در سایه ی توکل به خدای متعال می توان بر مشکلات و سختی های زندگی غلبه کرد و بدین وسیله در آزمون ها سربلند بیرون آمد و این که مسلماً بدون این توکل و عنایت، این مهم میسر نمی گردد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که فارغ از نگاه به مباحث فرمی که در این سریال ضعف ها و نواقصی وجود دارد، "بی همگان" از منظر محتوایی، از معدود آثار تلویزیونی به شمار می رود که نگاه مناسبی به اهمیت جایگاه خانواده و تأکید بر حراست از این نهاد مقدس دارد، چه آن که سازندگان سریال قصد ارائه این پیام محوری به مخاطب را دارند که خانواده مهمترین دارایی هر فرد است و بعد از خدای متعال، افراد بدون خانواده پشتوانه ی محکمی ندارند.
به طور خاص تر نیز باید اذعان داشت که تأکید سریال بر پاسداشت نقش و حرمت پدر به عنوان محور اصلی قوام و اُستواری خانواده است؛ از این حیث می توان گفت که ما در این سریال با دو خانواده ای مواجه هستیم که گرچه از جنبه مسایل فرهنگی، سطح اقتصادی و حتی باورهای دینی با همدیگر تفاوت هایی دارند اما در هردوی آن ها، اعضای خانواده، با وجود برخی تنش ها و چالش ها، روابط درست و محترمانه ای با یکدیگر دارند و به ویژه پدر و مادر از حرمت خاصی در این خانواده ها برخوردار هستند.
به تعبیر یکی از منتقدین، این سریال به عنوان یک سریال موفق در ژانر درام خانوادگی، هر چند با داستانی تکراری، کشدار و تلخ شروع می شود اما در ادامه می تواند با محوریت قرار دادن زندگی جوانان و پرداختن به مسائلی چون نقد رانتخواری و مفاسد اقتصادی، همچنین زیر سؤال بردن پولهای شبهه دار و حرام، مخاطب عام تلویزیون را تا حدود زیادی با خود همراه سازد و به راستی مگر همین نکته، موفقیت کمی برای رسانه ملی است!؟
نظر شما