به گزارش خبرگزاری حوزه، روایت مشهور «الصَّلاةُ عَمودُ الدِّین» از جمله احادیثی است که زیاد شنیده ایم و پیرامون این دستور الهی، سؤالاتی وجود دارد که در شماره های مختلف به انتشار این پرسش ها و پاسخ آنها خواهیم پرداخت.
* چون خدا به من گرفتاری داده، نماز نمیخوانم
در دعایی بسیار زیبا از امیرالمؤمنین علیه السلام میخوانیم: اللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ الْآنِسِینَ لِأَوْلِیَائِکَ ... إِنْ صُبَّتْ عَلَیْهِمُ الْمَصَائِبُ لَجَئُوا إِلَی الِاسْتِجَارَةِ بِکَ عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ الْأُمُورِ بِیَدِک [بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۳۰]
خدایا، تو با دوستانت بیش از همه انس میگیری ... و اگر باران بلا بر آنها ببارد، به پناه جستن به تو توسل میجویند، چون میدانند سر رشته کارها به دست قدرت توست و منشأ آنها قضا و قدر توست.
حضرت میفرمایند: علامت بندگان خوب خدا این است که اگر تمام مصائب بر سر آنها ببارد، به خدا پناه میبرند. به همان خدایی که این بلاها و امتحانات را آورده است.
بدون اذن خدا هیچ برگی حرکت نمی کند، هیچ ابتلایی پیش نمی آید. تمام این مسائل به دست خود خداست و لذا آنها به خود خدا پناه میبرند.
کسی مثل امام حسین علیه السلام بلا و مصیبت ندیده است.
در زیارت عاشورا میگوییم: مصیبت شما در عالم اسلام، بلکه در تمام آسمانها و زمین چقدر بزرگ بود! «مُصِیبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ».
امام حسین به خود خدا پناهنده می شود و شب عاشورا از دشمن مهلت میگیرد و میفرماید: خدا می داند که من نماز، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را دوست دارم. «فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ» (ارشاد شیخ مفید ، ج ۲ ، ص ۹۱)
ظهر عاشورا هنگام نماز که میشود، میآید در خانه کسی که این همه ابتلائات و امتحانات را برای او قرار داده است و نماز جماعت برگزار میکند.
[اما گروهی از مردم تا به ابتلائات و امتحانات می رسند ارتباط خود را با خدا قطع می کنند و نماز نمی خوانند].
باید همه ابتلائات را از جانب خدا بدانیم و بدانیم حلال مشکلات هم اوست، یا مشکلات را بر میدارد، یا [به ما قدرت تحمل میدهد و] ما با آن کنار میآییم و به آرامش میرسیم.
اگر ما آن پناهگاه را نداشته باشیم، جز پریشانی و سردرگمی، هیچ چیز دیگری نخواهیم داشت.
منبع: زیبایی های نماز؛ استاد فرحزاد؛ خلاصه ای از صفحه ۵۹ تا ۶۱
نظر شما