سه‌شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۱
 «حاج قاسم که بود؟»؛ ناگفته های حاج آقای شیرازی از روزهای همراهی با سردار

حوزه/ یکی از معاونت‌های نیروی قدس در جلسه این خبر را بیان کرد که در وزارت امور خارجه، جلسه‌ای بوده که در آن یکی از آقایان به رهبر معظم انقلاب اهانت کرده است. حاج قاسم گفت تو چکار کردی؟ گفت من دیدم که اگر بخواهم موضع بگیرم ممکن است سر و صدا شود، بنابراین سکوت کردم. حاجی با عصبانیت گفت: من اگر به جای تو بودم، لیوان را برمی‌داشتم، پرت می‌کردم در صورت آن فرد که صورتش خُرد شود.

خبرگزاری حوزه - تهران/ شهید سردار قاسم سلیمانی یکی از محبوب‌ترین چهره‌های انقلاب اسلامی و نماد مبارزه با نظام سلطه و ظلم جهانی شناخته می‌شود. این شهید والامقام هرگز فکری جز حرکت برای عزت اسلام و مظلومان جهان در سر نداشت و زندگی خود را صرف مبارزه با ظالمان کرد و همواره نگاهش به افق نگاه مقام معظم رهبری دوخته بود.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی حجت الاسلام و المسلمین علی شیرازی، جانشین سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع، نماینده سابق ولی فقیه در سپاه قدس و از دوستان و همرزمان نزدیک شهید حاج قاسم سلیمانی با خبرگزاری حوزه است که به خاطرات و سبک و سیره سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» پرداخته است.

حاج قاسم که بود؟

ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی. من از اینجا آغاز می‌کنم. حاج قاسم نه متعلق به جناح چپ بود، نه متعلق به جناح راست بود. نه اعتقادی به این حزب، آن حزب، این گروه و آن گروه داشت؛ اما حاج قاسم خط داشت. حاج قاسم، فکرش مرز داشت. مرز حاج قاسم ولایت فقیه بود. اگر ولی فقیه حکمی را صادر می‌کرد، تدبیری بیان می‌کرد و دستوری می‌داد، امکان نداشت که حاج قاسم این دستور را اجرایی نکند. هر دستوری و با هر قیمتی. این حرکت مربوط به اواخر حیات شهید سلیمانی هم نوالله من همه علمای جهان اسلام را می‌شناسم. با تک‌تک علمای جهان اسلام جلسه داشتم، آن‌ها را دیدم، با آن‌ها حرف زدم، هیچ کس را مثل رهبر انقلاب نمی‌دانم.ست.

عشق به ولایت در دوران امام(ره) هم در وجود حاج قاسم بود و خط قرمز حاجی امام(ره) بود. بعد از حضرت امام(ره) خط قرمز حاج قاسم ولایت فقیه بود.

در سال ۹۱ در یادواره شهدای خانوک کرمان ایشان قسم می‌خورد. حاج قاسم همین طوری قسم نمی‌خورد. با درایت این حرف را می‌زند، با فهم و استنباط این حرف را می‌زند. می‌گوید: والله من همه علمای جهان اسلام را می‌شناسم. با تک‌تک علمای جهان اسلام جلسه داشتم، آن‌ها را دیدم، با آن‌ها حرف زدم، هیچ کس را مثل رهبر انقلاب نمی‌دانم.

سال ۱۳۹۶ در دانشگاه امام حسین (ع) با هم بودیم. رهبر معظم انقلاب به آنجا تشریف آورده بودند. بعد از مراسم دانش آموختگی من داشتم با حاج قاسم برمی‌گشتم به نیروی قدس و در یک ماشین با هم بودیم. حضرت آقا در آن سخنرانی می‌فرمایند: ما باید دولت مقاومت تشکیل بدهیم.

در مسیر برگشت به من گفت شنیدی آقا چه فرمودند؟ فرمودند «دولت مقاومت». این دولت، دولت مقاومت نیست. برو کرمان و هر کاری می‌توانی انجام بده که دولت مقاومت روی کار بیاید. برای من هم تعجب داشت که حاج قاسم دارد این طور محکم حرف می‌زند. خط قرمزش ولایت بود. ولایت فرموده که باید دولت مقاومت شکل بگیرد. هر کس هر چه می‌خواهد بگوید.

 «حاج قاسم که بود؟»؛ ناگفته های حاج آقای شیرازی از روزهای همراهی با سردار

آقای رزم حسینی استاندار کرمان بود. آقای رزم حسینی زمانی در جنگ جانشین حاج قاسم بود. من با ایشان رفیق بودم. به ایشان زنگ زدم که من به دستور حاج قاسم دارم به کرمان می‌آیم که هر کاری می‌توانم برای شکل گیری دولت مقاومت انجام دهم. حاج قاسم هم به بعضی دوستانش در کرمان زنگ زد از جمله آقای شهریاری که کارهای حاج قاسم را در کرمان پیگیری می‌کرد. به ایشان زنگ زد و گفت فلان شخص دارد به کرمان می‌آید. هر توانی دارید بگذارید که ایشان تلاش کند که دولت مقاومت شکل بگیرد.

دقیقا در آستانه انتخابات دور دوم آقای روحانی بود. حاج قاسم گفت ما باید دولت مقاومت تشکیل بدهیم. حاج قاسم جناحی و خطی نبود. اگر کسی هم می‌خواست در مباحث انتخابات وارد شود، گاهی انتقاد هم می‌کرد که نباید وارد شوید، اما چون دستر رهبر معظم انقلاب بود، وارد میدان شد.

* به کسی در راستای حمایت از ولایت توصیه ای هم داشت؟

جلسه‌ای بود، جلسه شورا که دقیقا یادم نیست سال چند بود. ۹۶ یا ۹۷ بود. یکی از معاونت‌های نیروی قدس در جلسه این خبر را بیان کرد که در وزارت امور خارجه، جلسه‌ای بوده که در آن یکی از آقایان به رهبر معظم انقلاب اهانت کرده است. حاج قاسم گفت تو چکار کردی؟ گفت من دیدم که اگر بخواهم موضع بگیرم ممکن است سر و صدا شود، بنابراین سکوت کردم. حاجی با عصبانیت گفت: من اگر به جای تو بودم، لیوان را برمی‌داشتم، پرت می‌کردم در صورت آن فرد که صورتش خُرد شود. تو نشستی نگاه کردی؟! به آقا اهانت کرده و تو سکوت کردی؟!؛ در جایی که ولایت مطرح بود، حاج قاسم با تمام وجود وارد می‌شد.

خدمت تک‌تک مراجع که می‌رفتیم،می‌گفت اگر می‌خواهید اسلام بماند، باید جمهوری اسلامی بماند. اگر می‌خواهید جمهوری اسلامی بماند، باید ولایت‌فقیه بماند. اگر می‌خواهید ولایت فقیه بماند، تمامی شما باید بیایید پشت سر رهبر انقلاب و از ایشان حمایت کنید.آخرین باری که با هم رفتیم قم برای دیدن مراجعی چون آیت الله مکارم، آیت الله نوری همدانی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله سبحانی و... آن روز شش نفر از مراجع را زیارت کردیم. اول به من گفت که هرچه من می‌گویم، یادداشت کن. من تمام مطالب را یادداشت کردم و نگه داشتم. خدمت تک‌تک مراجع که می‌رفتیم، می‌گفت اگر می‌خواهید اسلام بماند، باید جمهوری اسلامی بماند. اگر می‌خواهید جمهوری اسلامی بماند، باید ولایت فقیه بماند. اگر می‌خواهید ولایت فقیه بماند، تمامی شما باید بیایید پشت سر رهبر انقلاب و از ایشان حمایت کنید.

شما می‌دانید که معمولا کسی پیش مراجع این طور صریح حرف نمی‌زند. حاج قاسم برای خودش یک تکلیف می‌دانست که بیاید ولایت را تقویت کند برای بقای اسلام.

چون او با علمای جهان اسلام ارتباط دارد. با علمای یمن، با علمای بحرین، با علمای عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه، لبنان. با خیلی از کشورها مراوده دارد. با علمای این کشورها جلسه دارد. وضعیت جهان اسلام را می‌بیند. رهبری مقام معظم رهبری را هم می‌بیند.

یک بار از ایشان سؤال کردم. من می‌دانم؛ اما می‌خواهم جواب کسانی را بدهم و از زبان شما بگویم، می‌خواهم نگاه شما را به حضرت آقا و آقای هاشمی بدانم. گفت: فاصله آقا تا آقای هاشمی زمین تا آسمان است. من از آقا چیزی دیدم که نمی‌توانم از آقا جدا شوم. این عشق به ولایت است.

 «حاج قاسم که بود؟»؛ ناگفته های حاج آقای شیرازی از روزهای همراهی با سردار

وقتی جنگ سوریه شروع می‌شود و داعش می‌آید در سوریه و قائله‌ای که برپا کردند شکل می‌گیرد، خیلی‌ها در نظام حاج قاسم را منع می‌کردند که برود سوریه. حتی آقای احمدی نژاد که در آن زمان رئیس جمهور بود، ایشان را منع می‌کرد. حضرت آقا فرمودند که نه. باید برویم سوریه. فرمودند: سوریه می‌ماند و سقوط نمی‌کند. آقای احمدی نژاد می‌گفت: آقای بشار خیلی دوام بیاورد دو ماه. حضرت آقا فرمودند بروید. حاج قاسم تردید نکرد و تمام توان خود را به کار گرفت برای اجرای تدبیر رهبر معظم انقلاب. در تمام میدان‌ها همین بود. در سوریه همین بود. در عراق همین بود. در لبنان همین بود. در فلسطین همین بود.

* رفتار و برخورد رهبر معظم انقلاب در مواجه با این عشق سرشار حاج قاسم به ولایت فقیه چگونه بود؟

تا حضرت آقا وارد شدند، فرمودند «آقای حاج قاسم اول شما بیا که من شما را ببوسم». آقا پیشانی و بازوی حاج قاسم را بوسیدند و ایشان را در آغوش گرفتند.این عشق طرفینی بود. من می‌دیدم عشق رهبر معظم انقلاب را به حاج قاسم. یک شب جمعی از فرماندهان حزب الله را خدمت آقا می‌بردیم، حاج قاسم بود، من هم بودم. رفتیم داخل حیاط حسینیه شماره ۲. گفتیم همه در یک صف بایستند که وقتی حضرت آقا آمدند، همه بتوانند ایشان را زیارت کنند و حرف‌هایشان را بزنند. من و حاج قاسم ایستاده بودیم نزدیک به درب منزل که وقتی ایشان تشریف می‌آورند، از ایشان استقبال کنیم. حضرت آقا معمولا در دیدارهای عمومی، یک فرد را خیلی تحویل نمی‌گیرند که دیگران نگویند چرا ایشان را تحویل گرفت؛ ولی ما را نه.

گرچه در مجالس خصوصی متفاوت است. در آنجا تا حضرت آقا وارد شدند، فرمودند «آقای حاج قاسم اول شما بیا که من شما را ببوسم». آقا پیشانی و بازوی حاج قاسم را بوسیدند و ایشان را در آغوش گرفتند.

این عشق به خاطر اخلاص و معنویت حاج قاسم بود. به خاطر شجاعت حاج قاسم بود. به خاطر تدین و ایمان حاج قاسم بود که پای اسلام و ارزش‌ها ایستاده بود. هر چه در توان داشت، در سوریه، افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین در میدان گذاشت.

این عشق را امروز هم می‌بینیم. سه سال است که حاج قاسم شهید شده؛ اما مقام معظم رهبری معمولا در هر سخنرانی یادی از حاج قاسم دارند و خاطره‌ای از حاج قاسم می‌گویند. چون حقیقتا این مرد یک نمونه بود. یک انسان مجاهد کم نظیر بود. در بعضی از مقوله‌ها حاج قاسم بی‌نظیر بود. یکی از این میدان‌ها، میدان دفاع از ولایت بود. با هیچ کس تعارف نداشت. وارد خط و خطوط نمی‌شد؛ اما در میدان ولایت هیچ کس را نمی‌شناخت. فقط حق و ولایت را می‌شناخت و پشت سر ولایت ایستاده بود.

* اگر حاج قاسم امروز بود در کدام قسمت میدان قرار داشت؟

در اوضاع امروز، ما باید شخصیت واقعی سردار سلیمانی را تبیین کنیم تا جامعه بداند چگونه باید حرکت کند. شما سؤال کردید که اگر حاج قاسم امروز بود، کجا بود؟ همان جایی بود که چهل سال پیش در میدان جنگ ایستاد. آن روز پشت سر ولایت ایستاد. امروز هم اگر بود، پشت سر ولایت می‌ایستاد. سال ۸۸ با ولایت بود.

اگر دختر حاج قاسم صحبت می‌کرد و در حال صحبت حواسش نبود و چادرش مقداری کنار می‌رفت، حاج قاسم به او تذکر می‌داد.یکی دو روز بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه، حاج قاسم یک سخنرانی دارد که می‌گوید: وقتی رهبر معظم انقلاب می‌آیند راه را روشن می‌کنند، همه باید موضع داشته باشیم. موضع ما ایستادن پشت سر ولایت است. موضع حاج قاسم موضع حق بود. حرف خدا بود.

* کلیپ مشهوری از شهید سلیمانی در فضای مجازی وجود دارد که اخیرا هم با توجه به هجمه های دشمنان بازخورد زیادی پیدا کرده بود اینکه جمله معروف «آن دختر کم حجاب هم دختر من است» از قول سردار دلها مطرح شده، جریان چیست؟

این روزها این نکته را مخصوصا کسانی که خیلی نسبت به حجاب محکم نیستند، مطرح می‌کنند. می‌گویند حاج قاسم گفته که آن دختر کم حجاب و بی‌حجاب هم دختر ماست. بله. حاج قاسم فرموده دختر ماست؛ اما تبیین این موضوع چیست؟ تبیین موضوع این است: حاج قاسم می‌گوید اگر دختر ما اشتباه برود، چه می‌کنیم؟ وارد میدان می‌شویم و او را از مسیری که می‌رود، برمی‌گردانیم در این مسیر؛ اما با متانت، صبر و حوصله و محبت. همان محبتی را که به دختر خودم دارم، به دختر دیگران هم دارم. همه را دختر خودم می‌دانم و باید دستشان را بگیرم و همه را بیاورم در مسیر اسلام و ولایت.  اگر دختر حاج قاسم صحبت می‌کرد و در حال صحبت حواسش نبود و چادرش مقداری کنار می‌رفت، حاج قاسم به او تذکر می‌داد.

 «حاج قاسم که بود؟»؛ ناگفته های حاج آقای شیرازی از روزهای همراهی با سردار

خاطره همرزم شهید سلیمانی از دغدغه عفاف و حجابی سردار دلها

یک بار داشتیم با هم از کرمان می‌آمدیم. خانواده ایشان بود. خانواده من هم بود. می‌خواستیم از پله هواپیما بالا برویم. گفت اول خانم‌ها بروند. شما پشت سر خانم‌ت برو تا وقتی از پله بالا می‌رود، اندامش را نامحرم نبیند. این قدر حساس بود.

حاج قاسم یک انسان غیرتی بود. اینکه می‌بینید در سوریه و عراق نمی‌تواند ببیند یک زن مسلمان زیر دست داعش آسیب ببیند، با تمام توان حرکت می‌کند. همه توانش را می‌گذارد تا زنان نُبل و الزهرا را نجات دهد، از روی غیرت اوست. پس کسی که با تمام وجود غیرتمند است، هرگز کم حجابی را تبلیغ نمی‌کند. این موضوع باید درست تبیین شود.

یک بار داشتیم با هم از کرمان می‌آمدیم. خانواده ایشان بود. خانواده من هم بود. می‌خواستیم از پله هواپیما بالا برویم. گفت اول خانم‌ها بروند. شما پشت سر خانم‌ت برو تا وقتی از پله بالا می‌رود، اندامش را نامحرم نبیند. این قدر حساس بود.قطعا اگر امروز حاج قاسم بود در مقابل این بی‌حجابی‌هایی که می‌خواهند راه بیندازند و مباحثی که امروز پر رنگ کردند که زن ایرانی را از مسیر اسلام و انقلاب جدا کنند، می‌ایستاد. صف حاج قاسم مشخص است. حاج قاسم در صف اسلام بود. حاج قاسم در صف انقلاب و ولایت بود.

چرا حاج قاسم رفت سوریه؟

برای دفاع از ناموس حسین بن علی(ع) و ناموس علی بن ابیطالب(ع) و ناموس پیغمبر(ع). برای دفاع از حرم حضرت زینب(س). دفاع از حرم حضرت رقیه(س). الگویی که برای حاج قاسم مطرح بود، فاطمه زهرا(س) بود.

الگویی که برای حاج قاسم مطرح بود، حضرت زینب (س) بود. حضرت معصومه (س) است. این‌ها الگو بودند. پس حاج قاسم از مسیر اسلام تخطی نکرده است. اگر حاج قاسم از مسیر اسلام تخطی می‌کرد، رهبر معظم انقلاب نمی‌فرمودند مکتب حاج قاسم؛ یعنی همه ما باید بیاییم زیر چتر استادی حاج قاسم. از زندگی او، از رفتار او، از فکر او و از برخوردهای او درس بگیریم و تلاش کنیم برای اعتلای جامعه اسلامی. از زن و مرد تا کوچک و بزرگ.

گفت‌وگو: ناصر مؤمنیان

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۷
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • همراه حاج قاسم CA ۰۰:۰۹ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
    کتاب «حاج قاسمی که من می شناسم» (https://hawzahnews.com/xbKhL) روایت و خاطراتی از ۴۰ سال دوستی حجت‌الاسلام علی شیرازی با سردار است. به گزارش خبرگزاری حوزه، «از جمله ویژگی های جذاب این کتاب آن است که در آن فراز و فرودهای مختلفی از زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی از نگاه راوی نقل و ثبت شده و این تلاش ها در ۱۲ فصل این اثر را خواندنی و مورد توجه عموم مردم و نسل جوان نموده است. خاطرات از دوران دفاع مقدس و حضور راوی به‌ عنوان یکی از نیروهای حاج قاسم شروع می‌شود و به طور خاص از سال ۶۱ و عملیات فتح‌المبین و تا فعالیت‌های حجت‌الاسلام علی شیرازی در کنار شهید سلیمانی در نیروی قدس تداوم می یابد.» در سال ۱۳۹۰ به خواست سردار سلیمانی، آقای شیرازی مسؤول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس شد و ۸‌ سال در پرفراز و نشیب‌ترین روزهای جبهه مقاومت با حاج قاسم همراه ماند. در بخشی از این کتاب آمده است:« یکی از خصلت‌های حاج قاسم، این بود که جواب نامه‌های مردم را می‌داد. می‌گفت:”مردم با امیدی به ما نامه می‌نویسند؛باید جوابشان را بدهیم.” هر کسی نامه می‌نوشت، حتماً پاسخی می‌داد.»«خانمی از او می‌خواهد برایش چیزی بنویسد. حاج قاسم برایش نوشته است:”بسمه تعالی. خواهر بزرگوارم، لازم است به چند نکته عنایت بفرمایید:اولاً شما منتسب به شخصیتی هستید که پایه‌گذار مقام زن در عالم، خصوصاً در اسلام، بالاخص تشیع است؛ یعنی فاطمه اطهر(س)، و دختر گرانقدرش زینب کبری(س). بنابراین، شرط چنین راه‌روی‌ای را به جا آورید. خود را به صفات عالی آن بزرگواران در سیره و سیرت تزیین کنید. التماس دعا. برادرتان سلیمانی؛(۱/۱/۱۳۹۲).» در بخشی دیگر از این کتاب:«اتاق کار حاج‌قاسمی که با خیلی از افراد توی دنیا ارتباط داشت، در نهایت سادگی بود. مبل‌های اتاقش ساده بود. میزوصندلی‌ها تشریفاتی نبود. مبل‌ها بیست سال عمر کرده بود! یک بار با اصرار دیگران اجازه داد رویه‌ی مبل را عوض کنند. دنبال تشریفات و تجملات نبود. رفقایش از کرمان برایش اجناسی مثل میوه و شیرینی می‌فرستادند. بعضی حرف‌هایش را به من می‌زد. می‌گفت:”پسرم می‌خواهد داماد شود. وقتی برای خرید رفتیم، زیاد پول نداشتم. نگران بودم اگر خانواده‌ی عروس خواستند چیز گران بخرند، چه کار کنم!”. کسی این حرف را می‌زد که اگر اشاره می‌کرد، امکانات زیادی برایش فراهم می‌شد. بعد از مدتی گفت “خدا رساند. خرید را حل کردم”.» کنارتم هم وطن! 🇮🇷🇵🇸
  • پا به پای قاسم CA ۰۵:۰۱ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
    از گامهاي شيطان، پيروي نكنيم، از خط و خطوات شیطان تبعيت نکنيم! وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ! از گامهاي علی (ع) پيروي كنيم! وقتی علی (ع) در بیابان قدم بر می‌داشت، سلمان جای پای علی بن ابی‌طالب(ع) می‌گذاشت. سلمان می‌گفت حتی من می‌خواهم در راه رفتن هم از علی(ع) تبعیت کنم! چند تابعیتی نباشیم! از خط و خطوات شیطان تبعيت نکنيم! از خط روح الله تبعيت کنیم! از آيت الله خامنه اي تبعيت کنيم! پا به پای قاسم… در این گام دوم انقلاب! به قول حضرت آقا، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد! در مراسم رونمایی از کتاب «پا به پای قاسم» در سال ۱۴۰۰، سعدالله زارعی گفتند:«شهید سلیمانی، اصولا جریان جبهه را یک جریان الهی می‌دانست و معتقد بود آنان که به این وادی گام برداشته‌اند، به پای خود نیامده بلکه برگزیده شده‌اند. او معتقد بود این‌ها فقط برای شرکت در جهاد و مقابله با دشمنان برگزیده نشده‌اند، بلکه آمده‌اند تا جهان جدیدی بسازند. جهانی که در آن انسان، انسان دیگری است و مناسبات میان انسان‌ها، مناسبات دیگری است. بر این اساس او می‌گفت آنچه بر زبان رزمندگان و به‌خصوص آنان که بعدا به شهادت رسیده‌اند، جاری شده نوعی از الهام الهی است. به همین جهت شهادت از منظر سردار سلیمانی، جلوه دیگری داشت. او معتقد بود حتما باید شهید شد و کلید شهید بودن در آخرت را شهید بودن در دنیا می‌دانست. او می‌گفت شهیدان زرنگ‌ترین آدم‌ها هستند و به حال آن‌ها غبطه می‌خورد.» به قول شهید احمد کاظمی، هیچ روزی نیست که از واماندگی از این کاروان غبطه و حسرت نخوریم! ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم! باید جهان جدیدی بسازیم 🌏 ! شهدا همراه و کمک راه ما هستند 🇮🇷🇵🇸... در کل جهان! دشمنان بشر مشغول در سازمان های باطل خودشان هستند! هر چه مشغولتر، بهتر. ما هم مشغول مجاهدت و مقاموت در سازمان ملل حسین(ع) هستیم! فَاتَّبِعُوا ملة محمد (ص)! وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ...» ما انتقام خواهیم گرفت و ما باید به وعده خودمان صادق باشیم! سلام يا مهدي! يا وعدنا الصادق يا صادق الوعد! في خط روح اللٰه، واللٰه! إنا علىٰ العهد! عهد میبندم، روزی لازمت بشم، عـهد میبندم، حاج قاسمت بشم، عـهد میبندم، مثل بهجت و مثل سربازای گمنام خادمت بشم!
  • شهروند IR ۰۰:۱۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
    ما یکبار ایشان را درکنار حاج قاسم در این تصاویر جبهه سوریه وجای دیگر ندیدم
    • خدا محور IR ۱۸:۲۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
      همون آخرش درسته. تو ندیدی. نگو ما.
  • محمد مهدی اسلامی IR ۱۶:۳۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۳
    __بسمه تعالی__ بدستور یک فرد پست و پلید __که عالم ندارد چنو هیچ بلید__ سلیمانی با صفا شد شهید __ چه نیکو از این عالم دون رهید __ شریفان از این عالم پست رهند __بزرگان ،پا جای پایش نهند __ خبیثان بدانند از این کار سود __ نبردند و کردند سیه همچو دود __ حیات و برند ش بسر پر ز ترس __ به بینی چوگاوان بینند برس __نگیرند عبرت ولی چون خرند __ ز چشمان کورو بگوش ها کرند __
  • شهید IR ۱۱:۳۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۳
    خطاب به کسانی که آمر ومامور این عملیات بودند شمابرای امام حسین ع وشهید سلیمانی زیاد سینه میزنید ولی بسیاری ازاعمالتان مثل عبیدالله بن زیاد است من یقین دارم امام حسین ع وشهید سلیمانی هرگز اجازه نمیدادند بریزید توخانه مهدی قائدی وجشن سالگرد ازدواجش را خراب کنید چرا چونکه قبلا باشماها همراهی نکرده بود آخربای دلیل به حریم خصوصی مردم مامور فرستادین قائدی وهمسرش وخواهران همسرش ویکی دوتا ازرفقایش مگر همچین مهمانی حرام است درکجای کتاب خدا وسیره پیامبر آمده بعدا تهمت شرب خمر اگرامام درزمان حیاتش ازچنین ماموریتهائی آگاه میشد تمام آمران ومامورین وافشاگران راتنبیه ویا اخراج میکردند «وَیْحَکُمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَکُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً فِی دُنْیاکُمْ هذِهِ،
    • ؟ IR ۱۹:۲۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
      شما آزاد مردید؟! شما اگر کمی سابقه قائدی رو داشتی این طور کلام امام حسین علیه السلام رو وارونه تطبیق نمی دادی. اما برای مقابله با پرده دری فرمود یا آزادی ولنگاری؟ بازیگران میلیاردی دلشان برای ناموس سوخته یا بی ناموسی؟ در کنار مردمند یا مجری بیگانگان بی حیا؟ شماها ذره ای شرم و حیا رو فهم می کنید؟