پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
نرجس سلیمانی - دختر حاج قاسم

حوزه/ فرزند ارشد شهید حاج قاسم سلیمانی می گوید: پدر در مشارکت برای انجام و کمک در امور منزل به مادرم پیش قدم بودند و اگر حضور داشتند برای همین دورهمی کوچک اهل منزل خودشان با عشق و علاقه آشپزی می‌کردند.

خبرگزاری حوزه - تهران/ شهید سردار قاسم سلیمانی یکی از محبوب‌ترین چهره‌های انقلاب اسلامی و نماد مبارزه با نظام سلطه و ظلم جهانی شناخته می‌شود. این شهید والامقام هرگز فکری جز حرکت برای عزت اسلام و مظلومان جهان در سر نداشت و زندگی خود را صرف مبارزه با ظالمان کرد و همواره نگاهش به افق نگاه مقام معظم رهبری دوخته بود.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی خانم نرجس سلیمانی، فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی با خبرنگار خبرگزاری حوزه است که به مناسبت سومین سالگرد شهادت شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، به خاطرات و سبک و سیره سردار شهید پرداخته است.

* فرزند ارشد خانواده آن هم از خانواده ای همچون شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، سبک و سیره شهید عزیز در مواجهه با همسر و فرزندان را چگونه توصیف می کند؟

بسم الله الرحمن الرحیم، درباره روابط حاکم و نحوه رفتار و برخورد پدرم با خانواده باید این‌طور مطرح کنم که ایشان در عین اینکه به دلیل ماهیت شغلی که داشتند و در کسوت فرمانده نظامی در میدان، بسیار مقتدر و جدی اما در مقابل خانواده بسیار منعطف توأم با عقلانیت و اصول بودند در مسائل راهنما و مشاور دلسوز و راهنمایی قابل اعتماد بودند.

نرجس سلیمانی از رفتار پدر با خانواده می گوید | آشپزی حاجی برای دورهمی کوچک اهل منزل

توجه ویژه شهید سلیمانی به کانون گرم خانواده و محبت به آنان

شهید سلیمانی بسیار نکته سنج و دقیق بودند با اینکه مشغله فراوانی داشتند چه به لحاظ فکری و چه از منظر کاری اما هرگز از رسیدگی و محبت کردن به اعضای خانواده غفلت نمی‌کردند و از کمترین و کوچکترین زمانهای ممکن برای بودن در کنار خانواده استفاده می‌کردند، برای جمع های خانوادگی برنامه ریزی می‌کردند تا بهترین استفاده برده شود و این دور هم جمع شدن سبب رشد اعضای خانواده باشد چه به لحاظ عاطفی و چه به لحاظ معنوی.

به طور مثال هر زمان که آخر هفته ای، فرصت بودن در منزل را داشتند بخصوص روزهای جمعه برنامه روضه خانگی که شامل یک روضه مختصر و کمی توسل همراه با آگاهی از احکام شرعی برای جوان‌ترهای جمع بود، از برنامه های اهل خانه در آخر هفته و زمان حضور ایشان بود.

پیش قدمی حاج قاسم در کمک به خانه داری همسر

در مشارکت برای انجام و کمک در امور منزل به مادرم پیش قدم بودند و اگر حضور داشتند برای همین دورهمی کوچک اهل منزل خودشان با عشق و علاقه آشپزی می‌کردند؛ پدر اگر چه پیوسته و عاشقانه به سمت شهادت می دوید اما از ثانیه ثانیه لحظات زندگی شریفش در جهت رشد شخصیت خود و اطرافیانش بهره می‌برد، به تعبیری باید گفت حاج قاسم زندگی را زندگی می‌کرد و خوب هم زندگی می‌کرد.

بسیار به مطالعه و بیش از مطالعه به قرائت قرآن علاقه مند بود، چنانچه در منزل حضور داشتند حتما با رجوع معنی و تفسیر انجام می‌دادند و به سایر اهالی منزل هم توصیه می‌کردند.

* اصلا چه شد که حاج قاسم، حاج قاسم شد؟

در ارتباط با این سؤال شما اینکه چه شد که حاج قاسم حاج قاسم شد؛ به عنوان فرزند ارشد ایشان و کسی که حدود ۳۸ سال ایشان و سیر تعالی شان را از نزدیک دیده عرض می کنم دلایل متعددی در این به اصطلاح بنده «سیر پروانه شدن و از پیله دنیا در آمدن حاج قاسم» دخیل بود.

به طور قطع بودن در فضای معنوی جبهه ها و تنفس در میان بندگان پاک خدا و دوستان شهیدش به طور قطع در تشکیل شخصیت حاج قاسم موثر بود.

در قرائت‌های خودم از دست نوشته های ایشان که درباره دوستان شهیدش به جا مانده متوجه شدم که ایشان در همه این سالها سعی بر آن داشته که از هر یک از این شهدای عزیز مهمترین و بارزترین خصایل اخلاقی را جدا کرده و در درون شخصیت خودشان پرورش بدهند؛ در واقع شخصیت حاج قاسم معجونی است از هر کدام از این شهدای والا مقام که در کنار او به شهادت رسیدند.

نکته دومی که به نظر بنده حاج قاسم را حاج قاسم کرد. بدون شک اخلاص او در انجام کارها بود. او هیچ کاری نمی‌کرد مگر اینکه رضای خداوند در آن وجود داشته باشد، تقوا پیشه می‌کرد و انسان متعالی بود این را از دست نوشته های ایشان در هنگام راز و نیاز با خالقش هم می‌توان یافت.

نرجس سلیمانی از رفتار پدر با خانواده می گوید | آشپزی حاجی برای دورهمی کوچک اهل منزل

شهید سلیمانی پیوسته به سمت رشد و تعالی نفس خود حرکت می‌کرد و اجازه نمی‌داد رنگ و لعاب دنیا او را از هدف اصلی اش که همانا رستگاری و پاکیزه پذیرفته شدن بود دور کند.

ایشان هرگز امروزش با دیروزش یکی نبود، از دیده شدن گریزان بود اما هرگز خودش را از چشم مردم پنهان نمی‌کرد برای کمک و در کنار مردم بودن. این وعده خداست که خداوند هر که را که بخواهد عزیز و هرکه را که بخواهد ذلیل می‌کند و وعده خدا درباره حاج قاسم این بود که عزیز باشد .

گفت‌وگو: ناصر مؤمنیان

انتهای پیام/

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • سر سفره ی سلیمانی🍎 CA ۲۱:۱۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
    0 0
    امام خامنه ای در دیدار۱۱ دی خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت شهید سلیمانی گفتند:«مراقب باشند همه آن‌هایی که درباره ایشان صحبت میکنند، خصوصیات آقای شهید سلیمانی را خصوصیات ماورایی نکنند. یک انسان زنده‌ای است که جلوی ما دارد حرکت میکند يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاق.» آیت الله میرباقری فرمودند باید از سر سفره دشمن علی (ع) برخواست و سر سفره علی (ع) نشست. سر سفره حاج قاسم نشست! ما همنشینی و مجالست میکنیم و دائماً میخوریم با بهترین دوست و رفقا! مجالست با قرآن، مجالست با خود حضرت رسول (ص) است! مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا ۚ تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوا ۖ وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ. حاج قاسم با عشق و علاقه آشپزی میکند، 🍳برای دورهمی اهل منزل در کل جهان 🌏! همان طور که شهید احمد کاظمی گفتند:«ما اهل اینجا نیستیم ما اهل جای دیگر هستیم، باید برای اونجا خیلی ما تلاش بکنیم...» ما تلاش، مجاهدت و مقاومت میکنیم در همه استان های ایران - چه در داخل ایران، چه در خارج! 🇮🇷🇵🇸 کنارتم هم وطن! مثل قاسم بودن یعنی فراتر از مرز بودن. ویژگی حاج قاسم این بود که سرباز اسلام بود نه صرفاً سرباز وطن. تفکر بسیجی شخص و زمان و مکان و مرز نمیشناسد و طیف ها و زمانها را شامل میشود. سلام فرمانده! سلام فرمانده فراتر از مرزها! سپاه شما رزمندگان بدون مرزند! آقا جان! واقعاً دشمن ما میلیونها سلیمانی را در سرا سر جهان نمیبیند؟ دست قدرت خدا را نمیبیند؟ ما در دانشگاه های دشمن نه درس میخوانیم، نه کار میکنیم و نه تدریس! ما از علم و ایمان امام و شهدا تغذیه میکنیم! بله، حاج قاسم معجونی است از شهدای والا مقام که در کنار او به شهادت رسیدند. این معجون خوردنیه! شیرین بیان را باید خورد... بیان آرمان و آرشام و آیت الله شیرین! آیت الله بهجت فومودند:«در روایات وارده از راویان مورد اعتماد دیدم که هر روز از روزهای هفته، حامی خاصی از معصومین (ع) ‌دارد که در برابر خطرات، از انسان دفاع نموده و انسان را بر سر سفره احسان خود میهمان می‌کند‌.» «يَا مَوْلاىَ يَا أَبا إِبْراهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، يَا مَوْلاىَ يَا أبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَنَا مَوْلىً لَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ، مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِى يَوْمِكُمْ هٰذَا وَهُوَ يَوْمُ الْأَرْبَعاءِ، وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.»