به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، سیدحسین شرفالدین، استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، طی سخنانی در نشست علمی «مبانی نظری و طرح مدل سنجش دینداری»، که امروز در قم برگزار شد اظهار کرد: جامعهشناسان دین میگویند ما از دین بحث نمیکنیم، بلکه درباره دین بحث میکنیم، آن هم دین به مثابه یک واقعیت متبلور در جامعه؛ به عبارت دیگر اگر ما چهار ساحت برای دین قائل باشیم، ساحت اول آن دین درونمتنی است که نام آن را اسلام یک گذاشتهاند؛ ساحت دیگر از دین به عنوان معرفت دینی یعنی تفسیر علما از دین که نام آن را اسلام دو میگذاریم.
وی افزود: تا اینجا دین بیشتر ماهیت مفهوم و واژگان و دنیای تألیف است؛ دین از ساحت سوم وارد حوزه انضمام میشود و در اینجا دین یعنی دینداری و دین درآمیخته با زندگی، سلوک و تجربه و مجموعه واقعیات اجتماعی که برخی گفتهاند فرهنگ دینی و دینداری و ساحت چهارم چیزی است که دین تبدیل به نهادهای اجتماعی شود که همان فرهنگ است و تعینات اجتماعی پذیرفته است.
شرفالدین بیان کرد: بنابراین ساحت سوم و چهارم مورد علاقه جامعهشناسان دین به عنوان دین انضمامی و دین در متن زندگی مردم و در مقام تحقق است. این سنجه از دینداری با دین متفاوت است و در اینجا سخن از دین با دینداری قدری تفاوت دارد.
دینداری را نباید به مناسک تقلیل داد
استاد مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه فرض در مطالعات دینداری این است که دینداری قابل سنجش و اندازهگیری است، افزود: این فرض خیلی مورد مناقشه است زیرا ساحات و سطوحی حتی در دنیای زیستی انسان دارد؛ دینداری ابعاد وجودگرایی و عملی دارد و ما فقط ابعاد مناسکی را میتوانیم ببینیم ولی اگزیستانسیال را نمیتوانیم ببینیم. همچنین تجارب شهودی افراد تا به عمل در نیاید، قابل مطالعه نیست؛ بنابراین دینداری نباید به سطوح مناسکی و رفتاری تقلیل یابد.
وی اضافه کرد: در مدل دینداری مقام معظم رهبری بینشها، نگرشها و توانشها بیان شده است؛ دورکیم میگوید بعد مناسکی و کنشی دین مهم است و عموم افراد با کنشهای مؤمنانه زندگی میکنند یعنی باورهای مؤمنانه و خیلی از باورها اجمالی است و اگر به تفصیل در آوریم خواهیم دید خیلی از افراد، اعتقادات آنچنانی هم ندارند.
وی با بیان اینکه مبانی معرفتی و غیرمعرفتی زمینهساز خلق نظریه هستند، گفت: برساخت چیزی است که واقعیتی ندارد و تابع ملاحظات فرهنگی، اجتماعی هر زمانی است، درست مانند مرزهای زنانگی و مردانگی که فمنیسم تعریف کرده است؛ مثلاً فمنیسم میگوید مرزهای زنانگی و مردانگی متصلب نیست و قابل جابجایی است، زیرا اصل و صورت بنیادین ندارد.
استاد مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره) تأکید کرد: اگر چیزی صورت بنیادین داشته باشد، تخطی از آن انحرافی است. دورکیم میگوید دین، صورت بنیادین دارد. در مورد حجاب هم مطرح است که حجاب، صورت بنیادین دارد یا خیر؟ از منظر فقها، حجاب صورت بنیادین دارد که در طول تاریخ منحرف شده است.
وی افزود: اینکه فرمودند روایات را هم به قرآن عرضه کنید، یعی ذاتی وجود دارد و طوری نیست که افراد هر چه خواستند به عنوان دین مطرح کنند؛ اصلاً نگاه برساختی به دین به معنای محو دین و دین ساحتی از فرهنگ خواهد بود.
شرفالدین با اشاره به تعریف جامعه دیندار، گفت: جامعه دیندار یک ملاک جمعیتشناختی دارد یعنی میگویند جامعهای که اکثر مردم آن دیندار هستند ولی این ملاک، حداقلی است و بر این اساس همه جهان اسلام، دیندار هستند، یعنی مالزی همانقدر دیندار است که ترکیه و ترکیه همانقدر مسلمان و دیندار است که ایران ولی به نظر نمیرسد این سطح از دینداری جامعه و جامعه دیندار مقبول اندیشمندان در کشور ما باشد.
مسلمانبودن اکثریت دلیل دینداری جامعه نیست
وی با طرح این سوال که جامعه دیندار چیست، اظهار کرد: آیا جامعه دیندار، جامعهای است که قوانین، ساختارها، مناسبات ارتباطات، حال و هوا و متافیزیک جامعه، دینی باشد؟ این هم جای بحث دارد و نمیتوان با بررسی بخش اندکی از جامعه، نتایج آن را به سایر افراد جامعه تسرّی دهیم. همه جامعه، مسلمان هم باشند دلیلی بر این نیست که دیندار هستند و این نوعی مغالطه است و قطعاً کسانی مانند دورکیم از این سخن برآشفته خواهند شد.
شرفالدین افزود: اینکه گفته شود دینداری یک حرکت است، درست است زیرا یک سیر نفسانی و عملی است ولی وقتی دینداری مطالعه شود، یعنی وضعیتشناسی میکنیم و وضعیتشناسی ناظر به یک حالت ایستا است؛ یعنی ما یک انسان مؤمن را متوقف کرده و او را سنجش میکنیم به همین دلیل مطالعات دینداری مثلاً در ایران باید پیاپی سنجش شود تا به نتیجه برسد زیرا اگر امسال وضعیت دینداری یک چیزی است، معلوم نیست سال بعد هم همان باشد.
وی افزود: آیت الله مصباح یزدی معتقد بود هر کنشی از هر انسانی صادر شود با احکام پنجگانه دین قابل سنجش و ارزیابی وضعیت دینی است، یعنی دین با بیان احکام تشریعی همه رفتارها را دیده است و هر رفتاری که از نسان صادر شود یا او را به مسیر قرب خواهد برد که واجبات، مستحبات و مباحات است یا او را به مسیر انحطاط یعنی مکروهات و گناهان به پیش خواهد برد و هر کنشی یا در مسیر تعبد یا تقرب و یا تعبد است یا برچسب واجب یا مستحب و گناه و ... را دارد. در این صورت دیگر جامعه دینی و غیر دینی نخواهد بود.