جمعه ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۷:۱۷
انقلاب اسلامی ایران و چشم انداز آینده

حوزه/ حجت الاسلام و المسلمین سعیدی تصریح کرد: انقلاب اسلامی ایران پس از ۱۵ قرن از بعثت آخرین پیام آور الهی در عصر ارتباطات و فناوری به یقین حادثه بسیار مهمی در تاریخ معاصر به شمار می آید که تنها آن را می توان با مبدأ آن یعنی بعثت مقایسه نمود.

خبرگزاری حوزه - تهران/ حجت الاسلام و المسلمین علی سعیدی شاهرودی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا، به بررسی و تحلیل «انقلاب اسلامی ایران و چشم انداز آینده» پرداخته است که آن را در ادامه می خوانید.

مقدمه

انقلاب اسلامی ایران پس از ۱۵ قرن از بعثت آخرین پیام آور الهی در عصر ارتباطات و فناوری به یقین حادثه بسیار مهمی در تاریخ معاصر به شمار می آید که تنها آن را می توان با مبدأ آن یعنی بعثت مقایسه نمود.

فلسفه بعثت انبیاء و رسولان از سوی خداوند متعال تأمین و تضمین دو رکن اساسی برای بشر بوده است: نخست، قانون کامل در قالب شریعت و آئین دینی؛ دوّم، رهبری مطلوب و مدیریت کارآمد برای زندگی سالم در دنیا و سعادت ابدی در آخرت.

سلسله انبیاء و ادیان الهی سرانجام به بعثت آخرین پیام آور الهی یعنی حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) و قرآن به عنوان منشور تکامل بشر منتهی گردید و پیامبر «کافةً للناس» با قرآن به عنوان «بیانٌ للناس» رسالت شکل گیری حکومت دینی و ساختن جامعه اسلامی را عهده دار گردید.

پیامبر بزرگوار اسلام با محوریت قرآن ظرف مدت یک دهه با استقرار ارکان نظام اسلامی توانست اهداف مورد نظر را جامه عمل بپوشاند و ضمن معرفی جامعه اسلامی و امت نمونه آن به جهانیان، تمدن اسلامی را پایه ریزی نماید که چنانچه به الزامات آن توجه می شد جهان بشریت در پرتو رهبری و آئین الهی، شرایط مناسب برای زندگی پاکیزه در دنیا و خوشبختی ابدی در جهان آخرت را به دست می آورد. براساس تدبیر خداوند متعال سازوکاری پیش بینی گردید که پیامبر دارای عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه بود و ظرفیت دریافت وحی و علم غیب یعنی امکان دسترسی به قانون کامل فراگیر برای همه مقاطع زندگی انسان از عالم جنین، دنیا، برزخ و عالم ابدی را داشت. رهبران بعد از پیامبر هم با برخورداری از عصمت و علم غیب می توانند پویائی و بالندگی مکتب اسلام را برای پاسخگوئی به همه نیازهای انسان حسب شرایط اجتماعی تأمین و تضمین نمایند. از این رو، خداوند متعال در پیامی به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) فرمان می دهد که : «یااَیُّهَا الرَّسُولُ بلَّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالتَهُ» مائده ۶۷ (ای پیامبر آنچه از سوی پروردگارت -درباره ولایت و رهبری علی بن ابی طالب- بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، پیام خدا را نرسانده ای.)

سفیر و پیام آور الهی در یک شرایط ویژه و استثنائی در جمع مردم زیادی که در حجة البلاغ از زیارت خانه خدا بر می گشتند، پیام خدا را ابلاغ و رسالت خویش را به انجام رساندند. نکته قابل توجه این که پیامبر در خطابه خود( که به خطبه غدیر معروف شد و مرحوم علامه امینی در الغدیر می نویسد خطبه غدیر را یکصدوده نفر از صحابه و سیصدنفر از تابعین نقل کرده اند) یکصد وده بار از علی (علیه السلام) سخن می گوید و از هر واژه ای که به نوعی دلالتی به زعامت ایشان بعد از خودش باشد، استفاده می کند. جالب تر این که حتی اسامی ائمه بعد از خود را اعلام و بیست و دو بار به آخرین ذخیره الهی یعنی امام عصر (عج الله تعالی فرجه) یعنی شخصیتی که ۲۴۵ سال دیگر بنا هست پا به عرصه وجود گذارد اشاره نموده و چهار بار از عنوان «مهدی» استفاده می کند.

واقعیت این است که حاکمیت دینی بر سه رکن مهم استوار می گردد: نخست، رهبری از سوی ذات ربوبی یا از سوی پیامبر و ائمه با ویژگی های خاص؛ دوم، آئین الهی یعنی منشور اداره زندگی بشر؛ و سوّم، مردم که زمینه ساز قدرت برای شکل گیری حکومت رهبری الهی در جامعه است.

در حقیقت حکومت و نظام دینی به مثابه یک مثلث است که یک ضلع آن رهبری الهی، ضلع دیگر آن شریعت و مردم قاعده آن هستند و اگر مردم به این دو ضلع متصل نشوند، حکومت دینی تحقق نمی یابد. در این امر مردم مختارند که اگر سعادت دنیا و آخرت را طالب هستند، الزاماً باید بر محور رهبری و آئین الهی حرکت نمایند.

رسول گرامی اسلام در واپسین لحظات زندگی خود بیانی دارد که می توان از آن به عنوان وصیت نامه سیاسی یاد کرد، ایشان فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی، ما اِن تَمسّکتُم بهما لن تضلوا ابدا» متن این حدیث در خطبه غدیر و در بسیاری از کتب شیعه همچون اصول کافی، تحف العقول آمده و عبقات الانوار می نویسد در آثار پانصد نفر از علماء اهل سنت هم این روایت آمده است.

مفاد حدیث، اشاره به فلسفه بعثت و امامت است که همان تأمین و تضمین قانون کامل و رهبری مطلوب برای سامان‌دهی امور مردم می‌باشد. اما واقعیت تلخی که پس از رحلت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) اتفاق افتاد، عبور و عدول خواص و مردم از عهد و پیمان خود با رسول خدا و تغییر مسیر بعثت و امامت و حذف امامان معصوم از مرجعیت و زعامت اداره امور مردم و عملاً کنار زدن قرآن به‌عنوان منشور اداره امور انسان می‌باشد. نتیجه انحراف خواص و مردم این شد که صرفاً پانزده سال حاکمیت دینی در چارچوب مبانی و اصول تعیین‌شده تداوم یافت و غیر آن برمدار بعثت و امامت قرار نداشت.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تداوم بعثت و امامت و در واپسین دهه‌های هزاره دوّم میلادی، به‌عنوان بزرگ‌ترین پدیده تاریخ معاصر با اتکاء به مبانی و اصول برخاسته از اسلام و قرآن، زمینه‌ساز حاکمیت دینی در این منطقه از جغرافیای جهان اسلام گردید.

انقلاب اسلامی ایران پس از چهارده قرن توانست بین قرآن و عترت و مردم پیوستگی ایجاد کند، درحالی‌که پس از رحلت پیامبر با شعار تمسک به قرآن، عترت و امامان معصوم را از ایفای نقش در اداره امور مردم کنار زدند و توجه نکردند که جدا کردن قرآن از عترت اولاً نقض تدابیر ذات ربوبی و تأکیدات پیامبر بوده و ثانیاً کنار زدن اهل‌بیت و عالمان به قرآن، زمینه انزوای قرآن را فراهم می‌کند و این‌گونه شد. زیرا ترجمان قرآن، کلید فهم قرآن و مرجع حاکم سازی کتاب خدا در جامعه، ائمه معصومین (علیهم السّلام) می باشند.

علی (علیه السّلام) پیرامون پیوستگی قرآن با امامت می فرماید : «وهذالقرآن انَّما هو خطٌ مستورٌ بین الدّفتین لا یَنطقُ بِلسانٍ و لابَّد له من ترجُمان .... فَنحن احقُّ الناسِ به» نهج البلاغه خطبه ۱۲۵ (و این قرآن خطوط و نوشته هائی است بین دو جلد قرار گرفته و سخن نمی گوید بلکه نیازمند به ترجمان است و در ادامه می فرماید کسانی که شایسته این جایگاه هستند ما هستیم.)

بنابراین انقلاب اسلامی منشأ تحولات عظیمی شد که یکی از آن تحولات، شکل گیری حاکمیت دینی با محوریت قرآن و عترت یعنی رهبری ولی فقیه در تداوم ولایت امامان معصوم و پیوستگی مردم به دو رکن قرآن و رهبری الهی می باشد. از این رو در آستانه چهل و چهارمین بهار پیروزی انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری ضروری است مسائل، تحولات و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی و چالش ها و تهدیدات آن مورد واکاوی و توجه قرار گیرد.

جهان در عصر انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی به یقین پدیده بی نظیر و مهم و بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر به شمار می آید که عرصه تأثیرگذاری آن بسیار گسترده بوده و علاوه بر ایران و منطقه، در عرصه بین المللی هم پیامدهای زیادی را به دنبال داشته است. واکاوی این پیامدها می تواند در افزایش بینش و بصیرت مخاطبین مؤثر باشد.

ویژگی های جهان در عصر انقلاب

۱- تقسیم بندی جهان به دو قطب بزرگ سرمایه داری و سوسیالیستی

در آن دوران، جهان به دوقطب تقسیم شده بود و نیمی از کشورها زیر سلطه ایالات متحده آمریکا و نیمی هم زیر سلطه اتحاد جماهیر شوروی قرار داشتند و استقلال کشورها در این تقسیم بندی چشم انداز چندان روشنی نداشت. کشورها در دو پیمان غرب و شرق قرار گرفته بودند: پیمان ناتو مربوط به غرب و پیمان ورشو مربوط به شرق. آمریکا از اقمار و کشورهای وابسته به خود حمایت می کرد، شرق هم متحدین خود را تحت حمایت داشت.

ایران در این وضعیت جزء اقمار آمریکا بود و آمریکا به دلیل هم مرزی ایران با شوروی سابق و نیز موقعیت راهبردی و ذخایر فسیلی، اهتمام و توجه خاصی به ایران مبذول می داشت.

۲- تضاد با دین و مذهب

گرچه غرب مسیحی دارای گرایش سکولاریستی بود و دین را خارج از سیستم حکومت تعریف می کرد ولی در واقع تضاد همه جانبه ای با مذهب به ویژه آئین مقدس اسلام داشت. در شرق هم علاوه بر تضاد با اسلام، جهت گیری تقابلی هم وجود داشت و نظام سوسیالیستی شوروی به شدت با هرگونه مذهب و مظاهر دینی مقابله و طرفداران آن را منزوی و سرکوب می کرد. جمله معروف مارکس که گفت دین افیون ملت هاست، مبین عمق جهالت نظریه پرداز سوسیالیسم و کمونیسم نسبت به اسلام می باشد. غرب و شرق نسبت به نفی مذهب اشتراک نظر داشتند و هرچه توانستند برای تضعیف ادیان الهی و تحقیر مسلمانان به کار گرفتند تا چیزی به نام مذهب نتواند در برابر آنان بایستد و ملت های مسلمان در فکر تقابل برنیایند. اما به رغم همه برنامه ریزی ها، فشارها، تحقیرها و قتل عام ها، نتوانستند اسلام را از بین ببرند و ملت ها را از اسلام جدا نمایند.

انقلاب اسلامی ایران در اوج ناباوری غرب و شرق، با نام اسلام و با تکیه برمبانی و اصول دینی در ایران پدیدار گشت و زمینه ساز حاکمیت با محوریت اسلام گردید.

۳- خلأ حضور دین اسلام در حوادث سه قرن اخیر

از انقلاب کبیر فرانسه به بعد حوادث زیادی فراروی بشر اتفاق افتاد، همچون رنسانس و ورود بشر به عصر صنعتی، انقلاب سوسیالیستی شوروی، جنگ جهانی اول و دوم و حوادث کوچک و بزرگ دیگر که به رغم مسلمان بودن بخش قابل توجهی از کشورها به خصوص غرب آسیا و آفریقا، متأسفانه اسلام در این حوادث نقش نداشت و سران کشورهای اسلامی و فرهیختگان جهان اسلام نتوانستند نقش خود را ایفا نمایند. پیامد این خلاء، یکه تازی دنیای مادی گری، چه در غرب یا شرق و جهت گیری سکولاریستی و تقابل با دین و مذهب می باشد.

آثار مستند جرجی زیدان و گوستاولوبون فرانسوی و بسیاری از آثار دیگر، گویای پیشینه تمدن اسلامی و تأثیرگذاری و انتقال آن به غرب، در شرایطی است که غرب در قرون وسطی در بدترین شرایط به سر می برد. اما آن هنگام که سران کشورهای اسلامی و مردم مسلمان از اسلام حقیقی فاصله گرفته و سران بسیاری از کشورها به عنوان عامل در خدمت استعمارگران درآمدند، اسلام انقلابی در زیر لایه هایی از گفتمان ها پنهان گردید و نتوانست نقش خود را به منصه ظهور برساند.

۴- سیطره اندیشه ها و گفتمان مادی گرائی، ملی گرائی و الحادی بر بشر

با توجه به رویکردها و عملکرد نظام های غربی و شرقی، بشریت در چنبره مادی گرائی، ملی گرائی و الحاد قرار گرفته و راه دیگری فراروی او نبود. در کشورهای اسلامی هم که مردم مسلمان بودند گفتمان و جهت گیری ملی گرائی با ایدوئولوژی غربی حاکم بود. پان عربیسم در مصر و برخی کشورهای عربی، پان ترکسیم در ترکیه و ملی گرائی در ایران رایج بود و توجهی به دین نمی شد؛ ملی گرائی حکومتی که رضاخان و محمدرضا ترویج نموده و ایرانیت را در برابر اسلام قرار می دادند و یا ملی گرائی حزبی و تشکیلاتی که جریان نهضت آزادی و جبهه ملی مروج آن بودند. در مجموع اندیشه و گفتمان حاکم بر جهان، اندیشه و گفتمان ماده گرایی و ناسیونالیستی بود.

۵- خیز رژیم صهیونیستی برای دستیابی به قلمرو نیل تا فرات

سران کشورهای اروپائی و آمریکا در راستای اهداف استعماری خود در منطقه غرب آسیا همچون سلطه بر جریان انرژی، مقابله با خیزش اسلامی، حمایت از رژیم های وابسته و مقابله با نفوذ شوروی و چین، جریان سرگردان صهیونیستی را در قلب منطقه جهان اسلام جای داده و بعداً به صورت یک رژیم آن را به رسمیت شناختند و درصدد برآمدند این رژیم را از نیل تا فرات گسترش دهند، اما تقدیر این بود که سیطره این رژیم متوقف گردد. از این رو، با پیروزی انقلاب اسلامی موفقیت ها و پیروزی های این رژیم غاصب متوقف شد و بدون هیچ دستاوردی از لبنان با خفت و خواری خارج شد و به ناچار دور خود حصار کشید و در یک چهار دیواری خود را محبوس کرد.

۶- سیطره اندیشه و تفکر سکولاریسم در قلمرو جهان اسلام

مفهوم حقیقی سکولاریسم از منظر بانیان نظام لیبرال دموکراسی به معنای اصالت دنیا و اصالت طبیعت در برابر اصالت آخرت است که یکی از اصول جریان مسیحیت بود. اما این مفهوم به صورت تسامحی به معنای جدای دین از حکومت و سیاست و اداره زندگی انسان بدون دخالت دین استفاده می شود.

سکولاریسم به مفهوم جدایی قلمرو دین از حکومت که به عنوان میراث مارتین لوتر در اواخر قرون وسطی برای نجات مسیحیت مورد توجه قرار گرفت، متأسفانه به صورت ارمغان از سوی غرب وارد جغرافیای جهان اسلام گردید و روشنفکران غربگرا و رژیم های وابسته به غرب آن را ترویج نمودند و به تدریج موضوع جدائی دین از زندگی و دین از حکومت در بین جوامع اسلامی نهادینه شد و به صورت فرهنگ درآمد. در حالی که در عصر نبوت به ویژه عصر نبوی و علوی، دین رسالت اداره جامعه را در قلمرو فردی و حکومتی برعهده داشت و بدون حکومت، نظام سیاسی و ساختار حکومتی، امکان پیاده کردن دین و شریعت وجود نداشت و ندارد. با توجه به فاصله طولانی از عصر نبوی و علوی و سیطره تفکر سکولاریستی در قلمرو جهان اسلام، حاکمیت دینی در ایران و همبستگی بین دین و حکومت، باعث تعجب بسیاری از نظام های سیاسی حاکم در منطقه و برخی روشنفکران داخلی گردید.

۷- دست اندازی استعمارگران بر سرمایه های مسلمین

یکی از اهداف حضور و سلطه جبهه کفر و استکبار بر منطقه غرب آسیا، دستیابی به منابع خام منطقه برای تأمین نیاز کارخانجات خود می باشد. استخراج منابع معدنی با بهره گیری از کارگران ارزان ودستیابی به منابع انرژی از جمله نفت و گاز جزء مهمترین برنامه های استعمارگران اروپایی و آمریکائی بوده است. مهمترین محور ورودی و دستیابی به سرمایه های مسلمین، مهره سازی و پیش بینی عوامل وابسته در کشورها و سپس غارت سرمایه های منطقة با سلطه بر عناصر وابسته می باشد. وابستگی سران کشورهای اسلامی به آمریکا و اروپا، همیشه بزرگترین مشکل جوامع اسلامی بوده است.

۸- سلطه رژیم وابسته غیردینی بر ایران

با عنایت به این که ۹۸ درصد مردم ایران مسلمان هستند، رژیمی لائیک و غیردینی بر ایران حاکم بود که کوچکترین تعلقی به مذهب و آئین مردم یعنی اسلام نداشت. مقابله با اسلام، تغییر تاریخ اسلام، مقابله با روحانیت و مظاهر دینی، از نشانه های ضدیت رژیم حاکم بر ایران با دین بود. نفوذ بهائیان و شبکه فراماسونری در دولت از دیگر نشانه های این امر می باشد. وابستگی رضاخان به انگلستان و سر سپردگی محمدرضا به آمریکا مهمترین مشکل ملت ایران و انحراف در سیستم حکومتی بود.

تاریخ نویسان می نویسند هنگامی که انگلستان به رضاخان دستور داد از ایران باید خارج شود، پیغام داد تنها بروم یا با خانواده می توانم بروم گفتند فعلاً باید تنها بروید بعدًا خانواده را می فرستیم. فردوست ندیم شاه در خاطراتش می گوید: "سفیر انگلیس من را خواست و گفت به شاه بگو چرا پیشرفت آلمان ها را روی نقشه تعقیب می کند و به اخبار آن ها گوش می دهد. فردوست می گوید وقتی پیغام را به شاه رساندم، نشست روی صندلی گفت یا تو جاسوسی یا این پیش خدمت. برو به آن ها بگو هر چه شما بخواهید عمل می کنم."

وضعیت ایران قبل از انقلاب

برای درک درست شرایط ایران قبل از انقلاب، بهترین الگو مقایسه وضعیت ایران قبل از انقلاب با وضعیت شبه جزیره عربستان قبل از اسلام است. در قلمرو شبه جزیره عربستان قبل از اسلام پنج نوع فساد وجود داشت :

۱- فساد اعتقادی و حاکمیت شرک و بت پرستی در مرکز وحی و حضور ۳۶۰ بت در خانه کعبه و قرار داشتن بت های سنگی و چوبی به جای خالق هستی و انسان؛

۲- فساد سیاسی و حاکمیت عناصر فاسد و نااهل همچون ابوسفیان ها، ابوجهل ها و ابولهب ها بر مردم در سرزمین وحی الهی که اینان سردمداران کفر و شرک وگرفتار انواع فسادها بودند؛

۳- فساد اجتماعی شامل: روابط اجتماعی و خانوادگی ناصحیح، تضعیف و تهدید بنیان خانواده، نگاه منفی به زن و زنده به گور کردن دختران،کشتن فرزندان یا فروختن آنان از ترس گرسنگی و فقر و حاکمیت انواع خرافات بر اندیشه و رفتار مردم؛

۴- فساد اخلاقی که شامل: بی بند و باری اخلاقی، رواج اعمال منافی عفت، گسترش شراب و رواج آن در جامعه و انحراف در تغذیه و استفاده از هر نوع خوردنی یا آشامیدنی؛

۵- فساد اقتصادی شامل: نبود ضابطه در داد و ستدها و رواج انواع معاملات نامشروع در جامعه آن روز، رواج رباخواری و امثال این ها که جامعه آن روز از این موارد رنج می برد.

در مقایسه می توان گفت همه این فسادها به نوعی با برخی تفاوت ها در حکومت غیردینی پادشاهی ایران وجود داشت؛ مواردی همچون:

۱- فساد فکری و اعتقادی : حاکمان بر ملت ایران ترکیبی از عناصر لائیک، بهائی، فراماسونری بودند؛ به عنوان مثال هویدای بهائی چهارده سال سکان داری دولت و هیئت وزیران را بر عهده داشت. روشن است که از حاکمان دارای عقاید و اندیشه های انحرافی نمی توان انتظار اصلاح جامعه را داشت. تدبیر خداوند این بود که صالح ترین و مؤمن ترین افراد عهده دار اداره امور مردم باشند.

۲- فساد سیاسی : به جز انحرافات فکری و اعتقادی، بطور کلی سران حکومت و به ویژه شخص شاه سرسپرده انگلستان و آمریکا بوده و حیات سیاسی و اجتماعی آنان وابسته به اراده دشمنان و کفار بوده است و کفار به طور کامل بر سیستم حکومتی ایران سلطه داشتند. علاوه بر این ها آلودگی های گسترده دستگاه سلطنت از جمله واقعیت های تلخ وضعیت حاکمان بوده است.

۳- فساد اجتماعی و اخلاقی : رواج فحشا، بی بند و باری و برهنگی، فعال بودن کارخانه های مشروب سازی و رواج مشروب فروشی و مشروب خواری، ترویج فساد در سینماها و مراکز هنری، دایر بودن مراکز قمارخانه و رواج قمار بازی و دایر بودن مراکز فحشا و منکرات از جمله مصادیق فساد اجتماعی و اخلاقی بود که در حکومت سلطنتی رواج داشت. برگزاری جشن هنر شیراز اوج فسادزایی و فسادگرائی دستگاه سلطنت به شمار می آید.

تحول در ایران پس از انقلاب

دست آوردها و تحولات انقلاب اسلامی در ایران پس از انقلاب را می توان با تحولات در شبهه جزیره عربستان پس از بعثت مقایسه نمود که به برخی موارد اشاره می شود :

۱- تحول فکری و اعتقادی: اولین گام پس از بعثت، تحول و انقلاب فکری و اعتقادی در جامعه به شمار می آید. شعار پیامبر (صلی الله علیه و آله) «قولوا لا اله الّا الله تفلحوا» بود، یعنی گسست از غیر خدا و پیوستن به ذات ربوبی به معنای پرهیز از بت و بتکده و دوری از پرستش بت ها و عبادت و بندگی برای ذات ربوبی.

۲- تحول و انقلاب سیاسی: یعنی کنار زدن عناصر فاسد و منحرف از عرصه حکومت و جایگزینی انسان های پاک و مؤمن برای اداره جامعه و تغییر حکومت شرک و کفر و جایگزینی حکومت دینی به رهبری پیامبر و تحول در ساختار، سازمان و عملکرد حکومت.

۳- تحول اجتماعی: به معنای تغییر نظام اجتماعی و تحول در رفتار و فرهنگ جامعه که در چند بخش و در چهار شیوه انجام پذیرفت:

الف- اقدامات تأسیسی: یعنی تأسیس نهادهایی همچون مسجد، جماعت، جمعه، نهاد قضا و رسیدگی به دعاوی حقوقی و کیفری، تأسیس مقررات حلال و حرام، واجب و غیر واجب، پاک و ناپاک، مقدس و نامقدس و رعایت مرزبندی در همه مسائل.

ب- اقدامات تأییدی: پیامبر برخی خصلت ها و سلوک جامعه عرب را موردتأیید قرار داد، مواردی همچون قناعت وصرفه جویی، سخت کوشی، بخشندگی، مهمان نوازی و امثال آن.

ج- اقدامات تکمیلی: گروه دیگر اقدامات پیامبر، تکمیلی بود یعنی اصلاح برخی رفتار جامعه عربی همچون اعمال حج، نوع طواف، معاملات، روابط خانوادگی و امثال آن.

د- اقدامات تحذیری: بخشی از اقدامات نیز ماهیت تحذیری داشت، یعنی پرهیز دادن از کشتن فرزندان، زنده به گور کردن دختران، بردگی و برده داری و خرافه گرائی.

۴- تحولات اخلاقی و اقتصادی: بخش دیگری از اقدامات اصلاحی پیامبر در حوزه اخلاق و اقتصاد بود. تبیین فضایل و تأکید روی آن ها و بیان رذایل و پرهیز دادن از آن ها، باید و نبایدها در معاملات و دادستدها از جمله اقدامات پیامبر به شمار می آید.

تحولات بعد از انقلاب

تحولات، تغییرات و اصلاحات در ایران پس از انقلاب اسلامی هم شباهت های زیادی با تحولات عصر نبوی دارد که به برخی موارد اشاره می شود:

۱- تحول فکری و اعتقادی: تحول و تغییر در فکر و اعتقاد مردم و گسستن از قدرت های دنیایی و مظاهر مادی گرایی و گرایش به ذات ربوبی اولین تحول در جامعه ایرانی به شمار می آید. در واقع، گسستن از طاغوت و طاغوتیان و نهراسیدن از آنان و قرار گرفتن در جرگه بندگی خدا و عصیان در برابر غیر خدا مهمترین تحول در جامعه ایرانی بود. اصولاً انسان سازی و تحول درونی در انسان ها سرلوحه حرکت همه رهبران الهی است.

۲- تحول و انقلاب در نظام سیاسی: یعنی تغییر رژیم طاغوت، فاسد، مفسد و وابسته به اجانب و جایگزینی حکومت دینی با محوریت ولی فقیه عادل در سلسله مراتب ولایت الهی و در تداوم بعثت و امامت. نظام و الگوئی که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) بر اساس تدبیر الهی یعنی تکیه بر دو رکن قانون کامل و رهبری مطلوب پیاده کرده بود، فرازمانی و فرامکانی بود و در همه دوران ها باید به اجراء در می آمد. حال که مردم از دسترسی فیزیکی به امام معصوم محروم هستند جایگزین امام معصوم در جامعه مسلمان، فقیه جامع الشرایط است که از سوی امام دارای ولایت در اداره امور مردم می باشد.

۳- تحول اجتماعی مرحله دیگری از تغییر بود که در پی انقلاب اسلامی روی داد و آن، مقابله با مظاهر فساد همچون تعطیلی قمارخانه ها، کارخانه های مشروب سازی و مشروب فروشی، مراکز فحشا و منکرات و اصلاح صداوسیما و صنعت سینما بودکه حرث و نسل را در معرض فساد و انحراف سوق می دادند.

۴- ایجاد زمینه تحقق منویات و تدابیر پیامبر اعظم در جمهوری اسلامی ایران از دیگر تحولات مهم بود. حاکمیت شریعت در نظام اداری و حکومتی و در جامعه یکی از بزرگترین تحولات پس از انقلاب به شمار می آید. در دوران حکومت طاغوت احکام فردی توسط خود افراد عمل می شد و سیستم حکومت نسبت به احکام شریعت بیگانه بود، در حالی که اسلام و قرآن دارای جامعیت است و احکام آن صرفاً فردی نیست و اگر دین در عرصه حاکمیت ایفای نقش نکند نمی تواند در عرصه فردی هم چندان تأثیرگذار باشد.

انقلاب و دستاوردهای آن

انقلاب اسلامی ایران در عرصه داخلی و منطقه ای و بین المللی دستاوردهای بسیار بزرگی داشته که قابل مقایسه در بعد مادی و معنوی با هیچ یک از انقلاب ها نمی باشد که در اینجا به برخی از این دستاوردها اشاره می شود:

بخش اوّل: دستاوردها در قلمرو ایران

۱- تحقق بخشیدن به وصیت نامه سیاسی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)

پیامبر اعظم در خطبه غدیر و در جای جای تعالیم خود روی دو محور برای آینده نظام اسلامی و حکومت دینی تأکید داشتند نخست قرآن به عنوان قانون جامع و کامل برای آینده بشر و دوّم ائمه معصومین (علیهم السلام) به عنوان رهبران معصوم و مطلوب برای اداره امور جامعه بشری. پیامبر در واپسین روزهای حیات خود بیانی دارد که مورخین نقل کرده اند و آن کلام این است که : «ایهاالناس انی تارکٌ فیکم الثقلین کتابَ الله وعترتی ما اِن تمَسَّکتُم بهما لن تضلوا ابدا» (ای مردم من دو گوهر گرانسنگ را به شما می سپارم کتاب خدا وعترتم که اگر شما به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد.)

متأسفانه پس از رحلت پیامبر خواص از وصیت نامه پیامبر سرباز زدند و مردم هم همراهی کردند و عملاً عترت یعنی اولین امام معصوم، علی ابن ابی طالب (علیه السلام) را از صحنه سیاست کنار زده و خانه نشین کردند و با شعار «حسبنا کتاب الله» نظام ولایت را به نظام خلافت تغییر داده و رهبری بشری را بدون داشتن شرایط لازم بجای رهبری با دو ویژگی عصمت و علم غیب جایگزین کردند. قرآن هم عملاً از صحنه ایفای نقش خارج شده و بعدها بر سر نیزه رفت و توسط ولید مورد تیراندازی قرار گرفت و به جز چند سالی در دوره حکومت علوی، در دیگر زمان ها وصیت نامه پیامبر به زمین ماند و عملی نشد.

جمهوری اسلامی ایران افتخار دارد که پس از نزدیک به پانزده قرن توانست سفارش و تأکید پیامبر را عملی سازد و بین قرآن، عترت و مردم پیوند حقیقی ایجاد نماید. گرچه دستیابی فیزیکی به امام معصوم مقدور نمی باشد اما طبق بیان ائمه معصومین و بیان حضرت ولی عصر «عج الله تعالی فرجه»، فقیه جامع الشرایط سکان دار عترت در غیاب امام معصوم بوده و اکنون ولی فقیه با محوریت قرآن و همراهی همه جانبه مردم توانسته معجزه ای خلق کند که به حول و قوه الهی این امانت الهی به صاحب اصلی آن یعنی آخرین ذخیره الهی تحویل داده شود.

۲- ایفای نقش مردم در تحقق حاکمیت دینی

دومین دستاورد مهم انقلاب اسلامی ایفای نقش مردم به عنوان رکن سوم در تحقق حاکمیت دینی است. نظام اسلامی بر اساس مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی یعنی الگوی مردم سالاری دینی شکل گرفته است و بر خلاف دستگاه کلیسا در قرون وسطی که برای مردم هیچ نقشی در اعمال حاکمیت قائل نبود و بر خلاف نظام های لیبرال دموکراسی که هیچ نقشی را برای خداوند متعال در نظر نمی گیرند، نظام اسلامی برای مردم نقش فعلیت بخشی برای حاکمیت دینی قائل است. از نظر اسلام حق حاکمیت از آن خداست اما قدرت حاکمیت از آن مردم است. اگر نظام اسلامی را به مثابه مثلثی در نظر بگیریم یک ضلع آن قرآن و ضلع دیگر آن رهبری و ولی الهی بوده و مردم قاعده مثلث هستند و اگر مردم به دو ضلع متصل نشوند نظام اسلامی شکل نمی گیرد. بنابراین می توان گفت مشروعیت قانون و رهبری مقام ثبوت و نقش مردم مقام اثبات است. مشروعیت قانون و رهبری شرط لازم و نقش مردم شرط کافی است که اگر شرط کافی به شرط لازم ملحق نشود حکومت دینی محقق نخواهد شد.

۳- استقلال

سومین دستاورد انقلاب اسلامی، استقلال سیاسی و استقلال ملی است. عرصه های استقلال بسیار گسترده است. استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دفاعی از ابعاد آن می باشد که به یمن انقلاب اسلامی نصیب ملت ایران گردید. از طریق مقایسه کشورهای وابسته به آمریکا و اروپا می توان مفهوم و ارزش استقلال را به دست آورد. مردم ژاپن که چند ده سال است چندین هزار آمریکائی را در کشورشان می بینند و معترض هم هستند، معنای استقلال را بهتر می فهمند؛ مردم عربستان وقتی به حرف های ترامپ فکر می کنند که کشورشان را به گاو شیرده تعبیر می کند و می گوید تا شیر دارد می دوشیم وقتی نداشت رهایش می کنیم، شاید در ذهنشان آرزوی استقلال را بپرورانند. امروز مردم اکراین، وقتی کشور ویران شده خود و آوارگی هزاران شهروند را می بینند پی به وابستگی کشورشان به آمریکا می برند و می اندیشیند که اگر مستقل بودیم این بلا بر سر مان نمی آمد.

۴-دستیابی به قدرت دفاعی

ایران به یمن انقلاب اسلامی به همه سطوح قدرت دست یافته است. معمولًا قدرت دفاعی را در پنج سطح تعریف می کنند:

الف- قدرت دفاعی وابسته، همانند کشورهای وابسته و تحت الحمایه کشورهای بزرگ همچون رژیم گذشته ایران و وضعیت فعلی بسیاری از کشورها همچون عربستان، اکراین، مصر و ...

ب- قدرت دفاعی مستقل، همانند قدرت دفاعی ایران در جنگ تحمیلی که با تکیه بر توان اغلب داخلی توانست با رژیم بعثی مقابله نماید.

ج- قدرت دفاعی بازدارنده، همانند آنچه در حال حاضر در توان حزب الله لبنان و یا ظرفیت دفاعی رزمندگان در فلسطین قرار دارد که در برابر رژیم صهیونیستی نقش بازدارندگی دارند.

د- قدرت دفاعی در سطح ضربه متقابل، یعنی عمل متقابل در برابر دشمن همانند مصادره کشتی های انگلیس و یونان در برابر مصادره کشتی های ایران توسط آن دولت ها.

ه- قدرت دفاعی ضربه اوّل، یعنی کشور در حدی قدرتمند شود که بتواند ضربه اولیه را بر دشمن وارد نماید.

ایران همه سطوح پنج گانه قدرت دفاعی را دارد اما تا کنون از قدرت دفاعی ضربه اول استفاده نکرده و استفاده نخواهد کرد. در حال حاضر قدرت موشکی و پهبادی ایران حرف اول را در منطقه می زند.

۵- دستاوردها در عرصه های فناوری و زیرساختی

انقلاب اسلامی موفقیت های گسترده دیگری نیز در دستیابی به فناوری ها و امور زیرساختی در عرصه های گوناگون داشته است که به مواردی از آن اشاره می گردد:

الف- زیر ساخت های خدماتی همانند توسعه برق، گاز، تلفن و ارتباطات، آب رسانی، سدسازی و راه و اقدامات ریلی.

ب- زیرساخت های صنعتی همچون فولاد، پتروشیمی، سیمان و آلومینیوم.

ج- فناوری های پیچیده در عرصه های مختلف همچون نانو، هسته ای و فضایی.

د- زیرساخت های علمی همچون توسعه مراکز دانشگاهی، پژوهشی و کثرت مقالات علمی، دستیابی به دانش سلول های بنیادی و ساخت واکسن.

بخش دوّم : دستاوردها در عرصه منطقه ای

انقلاب اسلامی ایران تأثیرات عمیق و شگرفی در منطقه غرب آسیا و در جغرافیای جهان اسلام گذاشت که در اینجا به برخی موارد اشاره می شود :

۱- احیای اسلام به عنوان یک مکتب بالنده و پویا

همان طور که قبلاً ذکر شد، آئین اسلام در حوادث بزرگ از انقلاب کبیر فرانسه تا انقلاب اسلامی چندان نقش فعالی نداشت و در معادلات بین المللی غایب بود. انقلاب اسلامی ایران توانست اسلام را به عنوان یک مکتب بالنده و پویا به دنیا معرفی و منطقه غرب آسیا را به عنوان قطب جهان اسلام مورد توجه جهانیان قرار داده و اعتماد به نفس مسلمین را احیاء نماید. انقلاب اسلامی ایران این حقیقت را اثبات نمود که اسلام و مسلمانان در معادلات بین المللی نقش دارند و دیگران بدون توجه به این نقش، نمی توانند تصمیم خاصی را اعمال نمایند.

۲- احیای تفکر دینی و معنویت اسلامی

از دیگر دستاوردهای منطقه ای انقلاب اسلامی احیای تفکر دینی و بیداری اسلام و بازگشت به اسلام و معنویت اسلامی است. با پدیداری انقلاب اسلامی ملی گرائی و جریان ناسیونالیستی رنگ باخت و جامعه اسلامی هویت پیدا نمود و به این نتیجه رسید که با تکیه به اسلام در مقابله با استکبار وحدت امت اسلامی قابل دستیابی است. آنچه در الجزایر، تونس و مصر اتفاق افتاد در سایه بیداری اسلامی بود؛ گرچه موفقیت های به دست آمده در پرتو بیداری اسلامی، توسط عوامل اصلی که به قدرت رسیده بودند به شکل صحیحی مدیریت نشد و به نتیجه مطلوب نرسید و جبهه کفر و استکبار با موج سواری توانست آن حرکت ها را با کمک عناصر داخلی سرکوب نماید.

۳- احیای روحیه استکبار ستیزی

جامعه اسلامی و ملت های مسلمان قبل از انقلاب به علل گوناگون دچار رخوت و سستی شده و آمریکا و غرب را کعبه آمال خود تلقی می نمودند. انقلاب اسلامی ایران با شعار نه غربی و نه شرقی و ایستادگی قدرتمندانه در برابر آمریکا توانست به جامعه مسلمانان شوک وارد نموده و با افشای جنایات آمریکا، روحیه استکبار ستیزی را در مجموعه مسلمانان احیاء نماید. نوع رفتار مردم و برخی حکومت ها در برابر آمریکا ناشی از همین تقویت روحیه دشمن ستیزی به شمار می آید.

۴- شکل گیری جبهه مقاومت

از دیگر دستاوردهای بسیار مهم انقلاب اسلامی ایران، شکل گیری جبهه مقاومت در منطقه بودکه آثار و پیامدهای فراوانی را در پی داشت که به برخی موارد آن اشاره می گردد:

الف- پدیداری جریان انقلابی

از جمله پیامدهای مقاومت در منطقه شکل گیری جنبش و جریان انقلابی همچون حزب الله در لبنان، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و انصارالله در یمن و جریان هایی در الجزایر و تونس است تأثیرگذاری جریان های حزب الله، حماس، جهاد اسلامی و انصارالله به قدری اهمیت دارد که کمتر قلمی می تواند تأثیرگذاری آن ها را به تصویر بکشد. حزب الله رژیم صهیونیستی را از جنوب لبنان اخراج و استقلال و تمامیت ارضی لبنان را حفظ کرد و به عنوان یک قدرت موشکی توازن قوا را تغییر داده و زمینه بازدارندگی در مقابل ارتش صهیونیستی را فراهم نموده است. حزب الله تنها پشتوانه نیرومندی برای ارتش لبنان بوده و لبنان را از هرگونه تعرض مصون داشته، بلکه برای مجاهدان فلسطینی در مصاف با رژیم صهیونیستی نیز پشتیبانی محکمی به شمار می آید.

همینطور انصارالله ظرفیت نیرومندی برای حفظ استقلال یمن بوده و توانسته در طول بیش از هفت سال مقاومت، ائتلاف عربی و آمریکائی را شکست دهد. انصارالله موفق شد جلو سلطه عربستان بر یمن و منابع زیرزمینی آن را بگیرد. قدرت موشکی انصارالله امنیت یمن را در برابر عربستان و یا دیگر کشورهای متجاوز تضمین نمود. سرعت و کارآمدی انصارالله و دستیابی آن به قدرت موشکی چنان حیرت انگیز بوده که به تعبیر شهید سلیمانی راهی که حزب الله لبنان طی بیست سال طی کرد، انصارالله ظرف سه سال پیموده است.

ب- مهار توسعه رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات

پیامد دیگر مقاومت جلوگیری از توسعه رژیم غاصب اسرائیل براساس اهداف استعمارگران از نیل تا فرات بود. انقلاب اسلامی ایران و محور مقاومت پیشرفت رژیم مذکور را سد کرد و اهداف جبهه کفر و استکبار را خنثی نمود. مقایسه وضعیت رژیم دست نشانده صهیونیستی طی سی و پنج سال قبل از انقلاب و پیشرفت های آن، با شکست های این رژیم در طول چهل سال پس از انقلاب نشان دهنده نقش بسیار مهم انقلاب اسلامی ایران و محور مقاومت در مقابله با اهداف جبهه کفر و شرک می باشد. ضجه و هذیان گوئی سردمداران این رژیم منحوس غاصب، مبیّن این واقعیت است که نه تنها این رژیم به اهداف میان مدت و دراز مدت خود دست نیافته بلکه برای حفظ امنیت شکستنی خود، حصاری در اطراف خود کشیده که از دسترسی جبهه مقاومت در امان باشد.

ج- تأمین امنیت برای مرزهای ایران

طرح آمریکا با محوریت بوش پسر که با اشغال افغانستان و عراق یعنی غرب و شرق ایران آغاز شد، ایفای نقش دشمن در حاشیه مرزها و ناامن سازی مرزهای ایران بودکه چنانچه این امر تداوم پیدا می کرد به هیچ عنوان تضمین امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور ایران میسور نبود. محور مقاومت با هدایت رهبری و ایفای نقش فعال شهید سلیمانی، آمریکا را هم در عراق و هم در افغانستان شکست داد و بناچار از عراق با بیش از چهارهزار تلفات انسانی و هزینه ی هفت هزار میلیارد دلاری خارج شد و افغانستان را نیز پس از بیست سال جنایت و دست و پا زدن، سرانجام با خفت و خواری ترک کرد. مقاومت باعث گردید مرزهای امنیت ایران فرسخ ها و کیلومترها دورتر از مرزهای واقعی ایران شکل گیرد و تهدیدات در حد بسیار زیادی کاهش یابد.

کسانی که حضور ایران در سوریه و عراق را بر نمی تابیده و به این امر اعتراض داشتند، متوجه این حقیقت نبودند که بر اساس عقل و منطق عقب بردن مرزهای امنیتی کشور، هم هزینه های مقابله با ناامنی را به شدت کاهش می دهد و هم امنیت کشور را تضمین می کند. البته این گونه افراد حضور آمریکا با فاصله چهارده هزارکیلومتری از منطقه غرب آسیا با بهانه ایجاد امنیت برای آمریکا را مورد اعتراض قرار نمی دادند.

د- شکست طرح خاورمیانه بزرگ

از جمله برنامه های جمهوری خواهان آمریکا با محوریت بوش پسر ساماندهی خاورمیانه بزرگ و حذف عوامل شکل دهنده مقاومت یعنی سوریه، عراق و ایران و توسعه رژیم صهیونیستی بود. در طراحی با این مشکل مواجه شدند که با حمله به سوریه، عراق یا ایران، موضوع امنیت اسرائیل و گسترش آن به دلیل حضور حزب الله لبنان با مشکل مواجه می شود. از این رو در مرحله مقدماتی، برنامه حذف حزب الله یا خلع سلاح آن در دستور کار قرار گرفت و این نقش نیابتی به رژیم صهیونیستی داده شد و اسرائیل به نیابت از آمریکا به خاک لبنان با هدف از بین بردن توان حزب الله حمله نمود. در این حمله نابرابر که سی و سه روز به طول انجامید و به «جنگ سی و سه روزه» مشهور گردید، رژیم صهیونیستی با تانک های مرکاوا از زمین و بمباران از هوا حزب الله را تحت سخت ترین شرایط قرار داد اما سرانجام کاری از پیش نبرد و با شکست مفتضحانه ای مواجه گردید و طرح آمریکا از دستور خارج گردید. پیروزی حزب الله بر ارتش رژیم صهیونیستی بیان کننده نصرت الهی به کسانی است که مخلصانه در راه خدا جهاد می کنند.

هـ- مقابله با جریان تکفیری و داعش

پس از طرح نظامی گری بوش و تصمیم سردمداران آمریکا به حضور نظامی مستقیم برای تحقق اهداف و شکست کامل طرح، راهبرد آمریکا تغییر کرد و جنگ تمدّنی به درگیری داخلی تغییر جهت داد و از این پس انتقال درگیری به درون جوامع اسلامی در دستور کار قرار گرفت. در همین راستا،گروه های تکفیری و داعش به عنوان عوامل اصلی اجرای طرح مدنظر قرار گرفته و با حمایت سردمداران استکبار و حمایت عربستان و امارات آشوب به درون کشور سوریه و عراق منتقل گردید. در سوریه جبهه النّصره و دیگر گروه های تکفیری و در عراق داعش وارد صحنه شدند. هدف این راهبرد، تغییر حاکمیت در دو کشور و حذف سوریه از محور مقاومت و تجزیه کشورهای سوریه و عراق بوده است. در این شرایط خطرناک جبهه مقاومت با محوریت شهید سلیمانی به میدان آمد. و یاران مقاومت از چند کشور در منطقه حضور یافته و معجزه وار، به تدریج داعش را در عراق شکست داده و در سوریه نیز توانستند اشرار را به عقب رانده و از خطر سقوط نجات دهند.

و- تقویت و استمرار مقاومت در فلسطین

از دیگر دست آوردهای انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری مقاومت، حمایت همه جانبه از آرمان فلسطین و تقویت و استمرار مقاومت در فلسطین می باشد. آمریکا با سلطه به برخی سران عربی و سران مبارز فلسطینی درصدد برآمد با پیمان کمپ دیوید و اسلو و نشست و برخاست های دیگر مسئله فلسطین را خاتمه دهد و خاطر رژیم اشغالگر قدس را تا ابد راحت کند، اما در پرتو انقلاب اسلامی ایران و هدایت های حضرت امام (ره) و رهبری معظم (مدظله) مسأله مبارزه با تکیه بر ذات ربوبی و عنصر مقاومت تداوم پیدا نمود و به برکت تدبیر امام و اعلام آخرین جمعه رمضان به عنوان روز قدس، مسأله فلسطین جهانی شد. انتفاضه ها یکی پس از دیگری شکل گرفت و چشم انداز آینده را در چشمان دست اندرکاران و بانیان رژیم غاصب تیره و تار نمود. دستیابی جریان های انقلاب جهادی در فلسطین به موشک، توازن قوا را برقرار نمود و اهرم بازدارندگی را در درون غزه در دستان قدرتمند مجاهدین فلسطینی قرار داد. اکنون شمال و جنوب سرزمین اشغالی زیر سطیره موشک های جهاد اسلامی و حزب الله است و نگرانی از آینده شوم رژیم صهیونیستی در سخنان سردمداران رژیم کاملاً مشهود می باشد.

ز- دفاع از حرم اهل بیت(ع) در عراق و سوریه

سلطه جریان متحجّر داعش و تکفیری بر عراق و سوریه به معنای تداوم حرکت های عدوانی وهابی ها در بقیع در اهانت و تخریب بنای قبور مطهر ائمه معصومین (علیهم السلام) و اهانت به ساحت مقدس امیر مؤمنان علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و دیگر اماکن مقدس و متبرک در نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و همچنین اماکن مقدس در جای جای سوریه بود که بزرگترین فاجعه برای جهان اسلام به شمار می آمد و تبعات آن برای ملت های مسلمان و جهان تشیع و ملت های عالم قابل وصف نبود. خصومت جریان وهابیت و دست پرورده های آنان یعنی جریان تکفیری و داعش نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت و مظاهر مقدس متعلق به آن ذوات مقدسه، نیت های شومی بود که نسبت به عتبات عالیات داشتند. اگر در برابر این جریان افسار گسیخته چاره اندیشی نمی شد قطعاً حوادث دردناک و غیرقابل جبرانی را در منطقه به وجود می آورند. تدبیر هوشمندانه رهبری انقلاب در صدور فرمان دفاع از حرم اهل بیت و حضور نیروهای فدائی اهل بیت در عراق و سوریه، بزرگترین توطئه دشمنان اسلام را خنثی نمود.

ح- صیانت از استقلال عراق و سوریه

از جمله برنامه های جبهه کفر و استکبار برای منطقه، تجزیه کشورهای عراق و سوریه بود که سردمداران آمریکا طرح مشخصی را برای هر دو کشور پیش بینی کرده بودند؛ همان توطئه ای که با تجزیه امپراطوری عثمانی، کشورهای کوچکی را با ظرفیت های محدود و اختلافات مرزی به وجود آورد که به سهولت توانستند آنان را مدیریت کنند. آنها قصد داشتند همین برنامه را در مرحله اول برای عراق و سوریه اجرا کرده و در مراحل بعدی هم به سراغ دیگر کشورها بروند. اما انقلاب اسلامی ایران و جبهه مقاومت در برابر این توطئه ایستادگی نمود و اجازه نداد نقشه شوم دشمن عملی شود. در فتنه ۱۴۰۱ ایران هم از جمله اهداف دشمن تجزیه بخشی از سرزمین ایران در شمال غرب و جنوب شرق بود که با اراده رهبری و مردم و نیروهای مسلح این توطئه خنثی گردید.

۵- دفاع از کیان اسلام

دفاع از کیان اسلام در منطقه و عرصه بین المللی از مهمترین دست آوردهای انقلاب اسلامی ایران است. با احیای اسلام و اثبات کارآمدی آن در عرصه های مختلف و ساماندهی ظرفیت ها در برابر جبهه استکبار، دشمنی های جبهه کفر ظهور و بروز پیدا کرد و دشمنان اسلام با تمام توان به جنگ با اسلام برخاستند. از جنگ سخت و تهاجم نظامی تا جنگ نیمه سخت و اعلام جنگ صلیبی و جنگ نرم و تهاجم به مبانی دینی و فرهنگ اسلامی همه و همه در جهت مقابله با اسلام ناب بود. انقلاب اسلامی و رهبران مقتدر و با صلابت آن با همراهی ملت ایران با تمام توان در برابر تهاجم جبهه کفر، استکبار و ارتجاع منطقه ایستادگی نموده و از کیان اسلام و قرآن و ساحت مقدس پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام) صیانت نموده و هزینه های این جهاد مقدس را به جان خریدند. امروز نیز رهبری انقلاب و ملت ایران در این عرصه سربلند و استوار این راه مقدس را ادامه داده و همواره از کیان و حریم اسلام صیانت خواهند نمود.

۶- گسترش اندیشه و فرهنگ بسیجی

از جمله دست آوردهای مهم انقلاب، شکل گیری بسیج بود که توانست در عرصه های گوناگون تأثیرگذار باشد. نقش بسیج در دفاع مقدس، تضمین امنیت برای کشور، حضور در عرصه سازندگی، خدمات رسانی و ده ها عرصه دیگر کارآمدی این پدیده را به منصّه ظهور رساند. عبور اندیشه و فرهنگ بسیجی از مرزهای کشور و ورود آن در منطقه غرب آسیا و تأثیرگذاری آن در بارور کردن اندیشه مقاومت و نهادینه سازی آن از جمله مهمترین دست آوردهای انقلاب در منطقه غرب آسیا به شمار می آید.

انتقال اندیشه بسیجی در منطقه و بومی سازی آن متناسب با شرایط در هر کشور و تبدیل آن به فرهنگ ملّی تضمینی بر استمرار و مانائی این پدیده در منطقه و تأثیرگذاری آن در عرصه های مختلف می باشد.

بخش سوّم- دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه بین المللی

انقلاب اسلامی ایران در عرصه بین المللی بازتاب و تأثیرگذاری شگرف و عمیقی داشت که میزان دشمنی جبهه کفر و استکبار و میزان سرمایه گذاری و هزینه آنان برای مقابله با آن، بیان کننده میزان این تأثیرگذاری است.

۱- پرچم داری اسلام ناب

استعمارگران از دیرباز در جهت مقابله با ادیان الهی به ویژه آیین اسلام درصدد مسلک سازی و مذهب سازی و تزریق معنویت جعلی و بدلی به بدنه جوامع اسلامی برآمده اند. از ایجاد و ترویج مسلک های ساختگی همچون وهابی گری، بهائی گری و صوفی گری تا ابداع و تقویت فرقه های تکفیری و داعش در جهت ایجاد هرج و مرج اعتقادی و القاء تردید و تشکیک در آئین راستین اسلام و تشیّع همه از نتایج این سیاست شوم استعمارمی باشد.

ترویج سکولاریسم و جدائی دین از سیاست و حکومت و ترویج تشیع انگلیسی با رویکرد سکولاریستی پرده دیگری از نقشه های مستکبرین و جبهه کفر و الحاد است. انقلاب اسلامی ایران و رهبران هوشمند آن توانستند به صورت منطقی اسلام ناب را براساس مبانی و گفتمان نبوی و علوی متمایز با دیگر ادیان تحریف شده و مسلک های ساختگی، به دنیا معرفی نموده و محتوای جامع آئین الهی را به رخ جهانیان بکشند.

۲- اثبات کارآمدی دین

جریان رنسانس و نظام لیبرال دموکراسی تحت عنوان دین زدائی از حکومت و تأکید روی جدائی دین از زندگی و حکومت (به ویژه پس از قرون وسطی و با بدرفتاری های دستگاه پاپ و کلیسا)، کارآمدی دین را زیر سؤال برد و سعی کرد دین را به حاشیه رانده و از صحنه سیاسی و اجتماعی حذف نماید. جریان مارکسیسم نیز با رویکرد مادی گرایانه و رویکرد الحادی و نگرش منفی به دین درصدد مقابله و ستیز با دین و مظاهر دینی برآمد و مدعی گردید دین ساخته فئودال هاست و به طور کامل کارکرد و کارآمدی دین را انکار نمود.

یکی از معجزات انقلاب اسلامی در برابر دو انقلاب لیبرالیستی و ماتریالیستی، بروز و ظهور کارکرد و کارآمدی دین در عرصه های گوناگون بود. پدیداری یک انقلاب بزرگ با اتکاء به دین و مذهب و با محوریت یک عالمِ وارسته از تبار پاکان، بزرگترین دلیل برکارآمدی دین و ابطال فرضیه های برخاسته از مغزهای آلوده و متحجّر می باشد. این ها نفهمیدند که هیچیک از انبیاء فئودال و وابسته به مال و ثروت نبودند و با انگیزه الهی حرکت انقلابی خود را آغاز و به انجام رساندند. دستاوردها و پیشرفت های جمهوری اسلامی ایران در زمینه های علمی، دفاعی، هسته ای، فضائی، پزشکی و دیگر عرصه ها به رغم تحریم و فشارها، این حقیقت را به اثبات رساند که دین نه تنها عامل عقب ماندگی نیست بلکه می توان با اتکاء به آن قله های بلند دانش و پیشرفت را فتح نمود.

۳- شکستن فضای دوقطبی حاکم بر جهان

انقلاب اسلامی ایران با ورودش به عرصه سیاسی بین المللی با نظام مادی گرای دوقطبی مواجه گردید که دو ابرقدرت یکی با رویکرد اومانیستی و تکیه بر اصالت انسان و دیگری با رویکرد ماتریالیستی و تکیه بر اصالت مادّه، جهان را تحت سیطره خود قرار داده و کسی باور نمی کرد که انقلابی و نظامی در آن فضای دوقطبی بتواند به صورت مستقل و بدون اتکاء به ابرقدرت غرب یا ابرقدرت شرق، در عرصه بین المللی عرض اندام نماید. اما انقلاب اسلامی در عین ناباوری با رویکرد دینی مبتنی بر اصالت «الله»، با شعار نه شرقی نه غربی و با شجاعت و قدرت وارد عرصه کارزار گردید و توانست نظام دوقطبی مادی گرایی را شکسته و راه سومی را با تکیه بر دین و آئین توحیدی فراروی بشر خسته از دو نظام شرقی و غربی قرار دهد.

با فروپاشی امپراطوری شرق، آمریکا با هیبت کدخدائی و تصور رهبری جهانی وارد مرحله رجزخوانی گردید و برای اثبات کدخدائی خود بر جهان، به افغانستان و عراق حمله کرد، اما دیری نپایید که با جهان چندقطبی مواجه گردید: در عرصه اقتصادی چین، در عرصه نظامی روسیه و در عرصه ایدئولوژیک و تمدنی ایران را در مقابل خود دید و مجبور شد در ابعاد گوناگون عقب نشینی نموده و با چالش های فراوانی دست و پنجه نرم کند.

چالش ها و بحران های آمریکا

سند امنیت ملی آمریکا در آغاز قرن هزاره سوّم، حاوی راهبردهای آمریکا در صحنه داخلی وعرصه بین المللی و تعیین خطوط اصلی بود که برحاکمیت مقتدرانه بر جهان، مهار رقبا و مقابله با انقلاب اسلامی و کشورهایی که با آمریکا همراهی ندارند پایه گذاری شده بود و در آخر هم نتیجه می گرفت که اگر آمریکا تا بیست و پنج سال اول یعنی تا ۲۰۲۵ نتواند اهداف خود را عملیاتی سازد، رو به افول خواهد رفت. اکنون بیست و دو سال از آن سند می گذرد و آمریکا قادر به تحقق هیچ یک از اهداف آن سند نشده و شرایط به سمت افول آمریکا در زمینه داخلی و عرصه بین المللی پیش می رود.

چالش های آمریکا در صحنه داخلی

۱- شکل گیری دو قطبی

از دیرباز در جامعه آمریکا دو قطبی سیاسی وجود داشته که بعضاً در سخنرانی ها و در مقاطع خاص همچون انتخابات و رقابت بین احزاب بروز و ظهور پیدا می کرد. اما با ورود ترامپ به عرصه سیاسی و کاندیداتوری او، این دوقطبی عملی شد و ترامپ با نوع ادبیات خاص خود و بهره برداری از زخم های های پنهان آمریکا توانست جریان ساکت را به میدان آورده و این دوقطبی را علنی سازد، بطوری که با تشدید این دوقطبی حتی زمینه حمله به مجلس نمایندگان آمریکا رقم خورد که اوج فضاحت دموکراسی در آمریکا بود.

۲- تورم فزاینده

دومین چالش درونی آمریکا تورم و کاهش درآمد طبقات متوسط و پایین در این کشوراست که جنگ روسیه و اوکراین این موضوع را علنی و تشدید کرد. اکنون بسیاری از مردم آمریکا توان تأمین پرداخت اجاره مسکن و هزینه غذای خود را ندارند و چشم انداز روشنی هم فراروی آنها وجود ندارد.

۳- بدهکاری سنگین

چالش دیگر آمریکا در عرصه داخلی حجم بالای بدهکاری دولت است. آمار موجود بدهی دولت آمریکا را بیش از سی هزار میلیارد دلار نشان می دهد. این حجم از بدهکاری قدرت دولت آمریکا را کاهش داده و آن را نسبت به حل مشکلات ناتوان ساخته است.

۴- ناامنی اجتماعی

چالش دیگر آمریکا، ناامنی اجتماعی در جامعه، دانشگاه ها، مدارس و دیگر مراکز تجمع می باشد. وجود دویست میلیون سلاح در دست مردم آمریکا و تلفات روزانه و گسترش دستیابی به سلاح به علت احساس ناامنی بزرگترین بحران را برای مردم آمریکا به وجود آورده و صاحبان کارخانه های اسلحه سازی به علت سود خود حاضر به حل این بحران نیستند. در جدیدترین نمونه، در ژانویه ۲۰۲۳ یک کودک ۶ ساله با اسلحه معلم خود را زخمی و روانه بیمارستان کرده است.

۵- شکاف طبقاتی

با توجه به این که بارها سردمداران حکومت آمریکا برای مقابله با جنبش های اجتماعی تلاش کرده اند تاحدودی از شدت سرمایه داری به نفع دیگر طبقات بکاهند، اما ماهیت این نظام زمینه ساز شکاف طبقاتی عمیقی در آمریکا است که در سال های گذشته زمینه ساز جنبش وال استریت شد. که چنین شکافی به طور جدی ذهن بانیان نظام سرمایه داری را نسبت به آینده این نظام نگران کرده است.

چالش های آمریکا در عرصه بین المللی

۱- ضعف در ائتلاف سازی

از جمله چالش های آمریکا در عرصه بین المللی که بیان کننده افول تدریجی هژمونی این کشور است، ضعف در ائتلاف سازی است. در طول دهه های اخیر آمریکا به ندرت توانسته در راستای تحقق اهداف خود ائتلافی را به وجود آورد؛ حتی ائتلاف نیم بندی که بین دو کشور امارات و عربستان در رابطه با یمن بوجود آورد نیز اکنون به شکست مفتضحانه ای تبدیل شده است.

۲- ناتوانی در حل بحران های منطقه ای

از دیگر ضعف های آمریکا در عرصه جهانی، ناتوانی در حل بحران های منطقه ای و واگذاری حل بحران ها به رقبا است. در این زمینه می توان به مواردی همچون وضعیت سوریه، اختلاف ارمنستان و جمهوری آذربایجان، جنگ عربستان و یمن و شماری از اختلافات و بحران های دیگر اشاره کرد.

۳- شرایط شکننده در اتحادیه اروپا

اتحادیه اروپا نیز به عنوان هم پیمان آمریکا که با شرایط سختی روبرو است، وضعیت شکننده ای دارد و انبوهی از مشکلات همچون: تورم فزاینده، بحران سوخت، قدرت گرفتن جریان راست افراطی در ایتالیا، افزایش قدرت جریان راست در فرانسه (مکرون با اختلاف کمی از رقیب راست گرای خود پیروز شد)، جریان شبه کودتای راست افراطی موسوم به «رایش» در آلمان و... همگی زنگ خطری برای اروپا و ارباب آن یعنی آمریکا به حساب می آید.

۴- ضعف در مهار رقبا

رقبای آمریکا همچون چین، روسیه، هند و ایران هر یک در حال پیشرفت در جهت خاص خود در تقابل با آمریکا هستند و می روند تا هر چه بیشتر قدرت آمریکا را در عرصه جهانی کاهش دهند و آمریکا نیز توان مهار رقبا و جلوگیری از پیشروی آن ها را ندارد.

۵- ناتوانی در تحقق اهداف رژیم صهیونیستی

سردمداران آمریکا تلاش فراوانی را در جهت حفظ و توسعه رژیم صهیونیستی به عمل آوردند. در طراحی خاورمیانه بزرگ به رژیم صهیونیستی نیابت دادند تا حزب الله را از صحنه لبنان حذف و یا خلع سلاح نماید. در بحبوحة بمباران مقرهای حزب الله در جنگ ۳۳ روزه، از خانم رایس وزیر خارجه وقت آمریکا پرسیدند این چه وضعی است که در لبنان به وجود آوردید، او پاسخ می دهد: زایمان خاورمیانه بزرگ است و این زایمان درد دارد. در این طرح قرار بود هر یک از کشورهای منطقه به ده تا پانزده کشور تجزیه شود که حزب الله با شکست اسرائیل طرح خاورمیانه بزرگ را در نطفه خفه کرد.

۶- ناتوانی در حفظ دستاوردها

آمریکا با تکیه بر قدرت نظامی و تهاجمی در مواردی دستاوردهایی در ویرانی یک کشور و سلطه بر آن یا نفوذ سیاسی در کشوری را داشته، اما توان حفظ دستاوردها را از دست داده است. آمریکا با لشکرکشی به عراق و ساقط کردن رژیم بعث بر آن کشور مسلط گردید و حتی فرماندار نظامی برای آنجا تعیین کرد، اما دیری نپایید که احساس کرد به رغم هزینه های انجام شده باید کشور عراق را ترک کند. همین طور با قبول هزینه های زیاد و تحمیل هزینه سنگین انسانی و مادی بر مردم افغانستان آن کشور را اشغال کرد اما پس از بیست سال با همه وجود احساس کرد قادر به ماندن و حفظ دستاوردها نیست و با خفت و خواری مجبور به ترک آن کشور شد.

۷- انزوای آمریکا در حیات خلوت

مشکل و چالش دیگر آمریکا انزوا در حیات خلوت خود در آمریکای لاتین می باشد. حاکمان در ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه در حالی به قدرت دست یافتند که موضع ضد آمریکائی دارند. در برزیل بعد از برخورد با لولاداسیلوا توسط عناصر وابسته به آمریکا و زندانی کردن او، داسیلوا از زندان آزاد و توسط مردم مجدداً در رأس قدرت قرار می گیرد و بلافاصله از آرمان فلسطین حمایت می کند. نکته تعجب آور وضعیت کلمبیاست که هم پیمان آمریکا و پناهگاه رئیس جمهور خودخوانده ونزوئلا بود، اما مردم در انتخابات اخیر تغییر جهت داده و به کاندیدای ضدآمریکائی رأی دادند.

انقلاب اسلامی و افق آینده

سؤالات تکراری بسیاری از دلدادگان انقلاب این است که آیا انقلاب اسلامی، رهبری و مردم ایران در آینده تاریخ بشر نقش دارند یا نه؟ آیا انقلاب اسلامی و ملت ایران در روایات پیامبر و ائمه(علیهم السّلام ) نقش و جایگاهی دارند؟ آیا در پیشگوئی ها و آینده نگری های پیامبر و اهل بیت اشاراتی در مورد مأموریت و رسالت ملت ایران، یافت می شود و اگر سخنی و جایگاهی تعریف شده، این جایگاه چیست و برای تحقق این جایگاه چه الزامات و چه آمادگی های لازم و ضروری است؟

آینده نگری در کلام پیامبر(ص) و ائمه(علیهم السّلام)

در پاسخ به سؤال های فوق می توان گفت یکی از بزرگترین معجزات والیان و متولیان آیین الهی و سیاستگذاران اداره امور مردم پیشگوئی ها و آینده نگری ها در کلام آنها می باشد، پیشگوئی هایی که چشم انداز افق آینده جهان و امت اسلامی را روشن می کرد و امید و انگیزه را در ملت اسلامی تقویت و بارور می نمود.

بیشترین آینده نگری ها را در کلام پیامبر(صلی الله علیه و آله ) می توان جستجو کرد که مهمترین مورد، آینده نگری آن رهبر عظیم الشّأن در خطبه غدیر می باشد. پیامبر در خطبه غدیر علاوه بر تعیین تکلیف رهبری و زعیم امت اسلامی بعد از خود و اشاره به سلسله امامان در قالب دوازده امام، و روشن نمودن افق آینده دور دست و پایان نوید بخش زندگی انسان، موضوع آخرین ذخیره الهی یعنی بقیة الله الاعظم امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) را مورد توجه قرار داده و هجده مورد توصیف و چهار بار از عنوان (مهدی) استفاده می کند.

پیامبر خدا در این خطبه می فرماید: مَعاشِرَ النّاسِ اَلا و اِنّی مُنذرٌ و علیٌ هادٍ . معاشِرَالنّاس اِنّی نبیٌّ و علیٌّ وَصِّی. اَلا اِنَّ خاتِمَ الاَئِمةِ مِنّا القائمُ المهدیُّ . اَلا اِنَّه الظاهِرُ علی الدّین: ای مردم من انذار کننده و علی هادی و راهنماست. ای مردم من پیامبرم و علی وصیّ من است.) ای مردم آخرین امام همان امام قائم (مهدی ) است. و او برکلیه ملل با ادیان مختلف پیروز می گردد.

اَلا انَّهُ المُنتَقِمُ من الظالمین اَلا اِنَّه فاتِحُ الحُصونِ و هادِمُها اَلا اِنَّه قاتلُ کلِّ قبیلَةٍ من الشّرک: آگاه باشید او از ظالمین انتقام می گیرد. آگاه باشید او تمام دژها را فتح نموده و ویران می کند. آگاه باشید او مشرکین را از هر نژاد و ملتی باشند نابود می نماید.

اَلا اِنَّه مدرِکُ کلّ ثارٍ لِاَولیاءِ الله عزّوجلَّ اَلا اِنَّه ناصرُ دینِ الله عَزوجلَّ اَلا اِنَّه الغَرّافُ من بحرٍ عمیقٍ ...: آگاه باشید او انتقام خون دوستان خدا را می گیرد. آگاه باشید او یاور و یاری دهنده دین خداوند می باشد. او کشتیبان و ناخدای دریای موّاج و سامان بخش زندگی متلاطم خلایق است . آگاه باشید او فضل و برتری دانایان و جهل و بی خبری نادانان را می داند. آگاه باشید او برگزیده ی خداوند و منتخب او می باشد. آگاه باشید او مرجع اعلام تدابیر خداوند عزّوجلّ است و احکام الهی را تبیین می کند، آگاه باشید او راست کار و درست کردار است و در انجام امور، پایدار و استوار است. آگاه باشید امور خلاق به او تفویض شده، پیامبران گذشته همه وجود او را بشارت داده اند . آگاه باشید او آخرین حجت خداوند است و بعد از او حجتی نخواهد بود و در جهان حقی نیست مگر با او و علم و دانشی نیست مگر نزد او. آگاه باشید هیچ کس بر او غلبه نمی نماید و کسی بر او پیروز نمی شود. آگاه باشید او ولی خدا در زمین می باشد و حکم و فرمان او حکم و فرمان خداوند است. او را بر اسرار خود از پنهان و آشکار آگاه ساخته است .

با توجه به مفاد خطبه پیامبر این سؤال مطرح می شودکه: کدام مکتب و چه رهبری این ظرفیت و اعتماد به نفس را دارد که چشم انداز جامعه بشری را برای قرن های آینده ترسیم نماید؟ علاوه بر این که انبیاء پیشین، بعثت و زعامت خاتم الانبیاء و آخرین پیامبر الهی را از قرن ها پیش نوید داده بودند پیامبر اعظم هم با اتکا به علم الهی ظهور و زعامت خاتم الاوصیاء یعنی حضرت (مهدی(عجل الله تعالی فرجه )) را بشارت داده است.

آنچه که در بیان پیامبر در خطبه غدیر آمده نوید آینده ای مطمئن و روشن برای مسلمین و همه بشریت می باشد که زمینه ساز اعتماد به نفس، پایداری، استقامت و امید پیروان مکتب اسلام و ائمه اطهار به آینده و تلاش بیشتر برای تحقق وعده های الهی است. نقطه قوت در این آینده نگری ، تولد موعود الهی در سال ۲۵۵ هجری قمری و بهره مندی کلی بشریت از آن وجود مبارک در طول بیش از هزار سال است که « بِیُمنه رُزِق الوری و بِبَرَکته ثَبِتَت الارضُ وَ السّماء» و نقطه قوت دیگر شکل گیری حکومت دینی در ایران پس از ۱۵ قرن با محوریت فقیه جامع الشَرایط به عنوان جانشین امام عصر در اداره و تمشیت امور مردم می باشد.

اما این که انقلاب اسلامی و نقش آن در آینده تاریخ جایگاهی در کلام پیامبر و ائمه(علیهم السّلام) دارد و سخنی پیرامون آن بیان شده یا نه، در پاسخ می توان گفت بخش قابل توجه ای از بیانات و پیشگویی و پیش بینی های پیامبر و ائمه ناظر به انقلاب اسلامی و مراحل مقدماتی آن و ویژگی های مردم ایران و تکالیف آنها در ارتباط با ظهور آخرین ذخیره الهی می باشد که در اینجا به برخی روایات اشاره می شود:

رهبری انقلاب و شاخص های پیروان

در بیانی از امام کاظم(علیه السّلام) ایشان با صراحت رهبری و ویژگی های پیروان آن را مورد توجه قرار می دهد و می فرماید:

رجلٌ من اهل قم یَدعوا النّاسَ اِلیَ الحق یَجتمعُ معه قومٌ کَزُبُرالحدید لا یُحَرِّکُهم الرّیاح العَواصف ولا یَمِلّون من الحرب و لا یَجبنُون و علی الله یتوکلون و العاقبة للمتقین( الملاحم و الفتن، ص ۳۸ ، بحارا الانوار،ج ۵۷، ص ۲۱۶)

مردی از اهل قم مردم را به حق دعوت می کند و در اطراف او کسانی جمع می شوند که چونان قطعه ای آهن مقاومند از جنگ خسته نمی شوند و نمی ترسند، طوفان های سخت آنها را نمی لرزاند، به خداوند توکل می کنند و عاقبت از آن متقین است.

ویژگی های خاص در کلام امام کاظم (علیه السّلام )

۱- اشاره دارد به (رجل من اهل قم) مردی از قم قیام می کند. آیا می توان مصداقی غیر از حضرت امام (ره) را برای این بیان در نظر گرفت؟ به نظر می رسد مصداق این بیان همان حرکت امام(ره) از قم باشد.

۲- یدعوا الناس الی الحق. ویژگی دوم این است که امام کاظم(علیه السّلام) روی حقانیت دعوت تأکید می کند و بیان می دارد که دعوت مردم الی الحق است و این امر بر مسیر درست نهضت صراحت دارد.

۳- یجتمع معه قوم کَزُبر الحدید. به گرد رهبری مردمی مجتمع می شوند که همچون براده ها و قطعات آهن هستند و مقاومت و پایداری آنها بالا است.

۴-لا یُحَرّکهم الریاح العواصف. طوفان های سخت آنها را نمی لرزاند. این عبارت اشاره به این نکته دارد جبهه انقلابیون و گرویدگان به رهبر انقلاب، مجموعه ای هستند که در برابر فشار ها، تحریم ها و محاصره ها کوچکترین لرزش و لغزشی را از خود بروز نمی دهند و دارای استقامت و تاب آوری هستند.

۵- ولا یَملّون من الحرب و لا یجنبون. از مبارزه خسته نمی شوند و از جنگ نمی ترسند. جبهه انقلاب متوجه نقشه های دشمن هست و در راه حق از مبارزه با دشمن خسته نمی شود و از تهدیدهای جبهه کفر و استکبار ترس و هراسی به خود راه نمی دهد.

در پایان هم تأکید می کند که طرفداران جبهه حق توکلشان بر خداست و عاقبت و سر انجام هم از آن متقین است.

روایت دیگری از امام باقر(علیه السّلام ) هست که امتیازات جامعه انقلابی قبل از ظهور را بیان می کند و به نظر می رسد مصداق این روایت هم می تواند ملّت انقلابی ایران باشد.

امام باقر(علیه السّلام ) می فرمایند: کَانّی بِقَوم قَدخَرَجُوابالمشرق یطلبون الحق فلا یعطونه ثم یطلبونه فلا یعطونه فاذا راو ذالک وَضَعوا سُیوفَهم علی عَواتِقهم فَیُعطونَ ماسالوا فلا یقبلونه حتی یقوموا و لایَدفعونَها الّا الی صاحبکم قتلاهم شهداء اما اِنّی لَو ادرکت ذالک لَاستَبقَیتُ نفسی لصاحب هذا الامر. (کتاب الغیبه(نعمانی)، ص ۱۴۵؛ الملاحم و الفتن سید بن طاووس، ص ۱۸ و ۱۹)

گویا می بینیم که مردمی در مشرق قیام کرده حق را طلب می کنند، به آن ها نمی دهند دوباره حق را طلب می کنند به آنها داده نمی شود. در این شرایط مردم شمشیرهای خود را بر شانه می گذارند (قیامشان گسترده می شود). حاکمان حاضر می شوند حق آن ها را بدهند که دیگر قبول نمی کنند تا اینکه قیام می کنند و حکومت تشکیل می دهند و این حکومت را جز به صاحب شما امام زمان تحویل نمی دهند. کشته های آنها شهید می باشند آگاه باشید اگر من شخصا آن زمان را درک کنم خود را برای صاحب این امر نگه می دارم.

در این بیان سه امتیاز که بشارت به جامعه انقلابی است مورد توجه قرار گرفته است.

۱- اتصال قیام مردم به انقلاب حضرت مهدی (علیه السّلام)

۲- کشته های آن ها شهید هستند

۳- اعلام آمادگی امام معصوم برای آماده سازی و همراهی با خاتم الاوصیاء

از برخی روایات این گونه استفاده می شود که تکلیفی بر عهده قیام کنندگان قبل از ظهور گذاشته شده که در این زمینه به بیان یک حدیث از پیامبر اعظم اکتفا می شود:

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: یَخرج ناسٌ من المشرق فَیُوطِّئون لِلمهدی سلطانه (الزام الناصب، ج۲، ص ۱۴؛ کنزالعمال، حدیث ۳۸۶۵۷) مردمی از شرق قیام می کنند و زمینه را برای حکومت جهانی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) فراهم می سازند.

اگر مصداق این بیان ملت انقلابی ایران باشد، مسلماً پیامبر تکلیف آماده سازی و زمینه سازی ظهور آخرین حجت الهی را بر عهده رهبری و مردم ایران قرار داده است.

غرض از بیان چند روایت انطباق کامل آن با انقلاب اسلامی و ملت ایران نیست؛ گرچه مصداقی روشن تر و مناسب تر از ملت ایران برای این روایات نمی توان پیدا نمود، به ویژه با قرینه و در کنار روایاتی که اشاره به اهل فارس و یا عجم و اعاجم (غیرعرب) می کند، می توان تا حدود زیادی به منطقه شرق و مشرق پی برد. هدف از اشاره به برخی روایات چه روایاتی که ویژگی های مردم انقلاب ایران پیرو حضرت امام را بیان می کند یا روایاتی که تکالیفی را بر عهده مردم می گذارد، بیان چند مسأله است:

الف- ضرورت استمرار شاخص های یاران خمینی(ره)

شاخص یاران روح الله در بیان امام کاظم (علیه السّلام) مخصوص یک دوره و زمان خاص و صرفاً شخص امام(ره) به عنوان رهبر نیست بلکه این شاخص یعنی استقامت و پایداری در برابر دشمنان انقلاب و خسته نشدن از مبارزه و نهراسیدن از دشمن، همواره در امّت در زمان روح الله و در دوران زعامت رهبری بعد از امام(ره) باید استمرار داشته باشد. امتداد و انتهای مبارزه با دشمن و استقامت و پایداری در برابر سختی ها و فشارها، دستیابی به ظهور امام معصوم و انتقال پرچم توحید به دست مبارک آن رهبر الهی توسط رهبری انقلاب می باشد.

ب- ضرورت آمادگی همه جانبه

نکته دوّم مورد توجه در روایات مذکور، تأکید بر ضرورت آمادگی های همه جانبه اعم از آمادگی های مادی، معنوی، روحی و روانی، اعتقادی بصیرتی و تجهیزاتی و مهارتی می باشد. سختی ها ومشکلات در واقع یک نوع آزمون و غربالگری است که متأسفانه انسان ها در تداوم حرکت انقلاب دچار ریزش شده و از گردونه خارج گردیده و سقوط می کنند. تجربه غائله ها و فتنه های چهار دهه بعد از انقلاب مبیّن ریزش برخی از یاران انقلاب و پیاده شدن آنها از قطار انقلاب بوده است؛ اگر چه در برابر ریزش ها، انبوهی از رویش ها هم بوده که لازمه بالندگی حرکت انقلاب می باشد. از این رو، تداوم ماندگاری در خط انقلاب مستلزم آمادگی های همه جانبه می باشد تا فشارها، زمینه تزلزل را در افراد به وجود نیاورد.

انقلاب اسلامی ایران و تهدیدات

قرآن روی تقابل بین حق و باطل و امام نور و امام نار و جامعه حزب الله و حزب الشیطان تاکید دارد. قرآن در بیانی می فرماید:" وکذالک جعلنا لکل نبّیٍ عدواً شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زُخرف القول غُرورا (انعام ۱۱۲)

و این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که برای فریب مردم همواره گفتاری باطل ولی به ظاهر آراسته و دلپسند به یکدیگر القاء می کنند.

از آیه شریفه این گونه استفاده می شود که اولاً مبارزه حق و باطل، در طول تاریخ وجود داشته، ثانیاً از سنت های الهی روبرو شدن انبیاء با مخالفان گوناگون است، وثالثاً رهبری و مردم و دستگاه های مسئول همواره باید در برابر دشمنان آمادگی لازم را داشته باشند.

در آیه دیگری در بیان استمرار دشمنی جبهه کفر و استکبار می فرمایند: "لا یزالون یقاتلونکم حتی یَردُّوکُم عن دینکم اِنِ استَطاعوا" (بقره ۲۱۷) و مشرکان همواره با شما می جنگند تا شما را اگر بتوانند از دینتان برگردانند.

استفاده از این آیه این گونه است که اولاً ضرورت دارد ملت مسلمان. آرزوها، اهداف، و راهبرد های کوتاه مدت و دراز مدت دشمن را بشناسد، ثانیاً دشمنان همواره در کمین هستند و ارتداد،کفرو پشت کردن به دین و دست برداشتن از آرمان ها و ارزش ها را می خواهند، وثالثاً آنها به دنبال پیروزی موقت نیستند بلکه می خواهند فرهنگ، مکتب و نظام اسلامی را از بین ببرند.

مفاد آیات مذکور و ده ها آیه ی دیگر قرآن بیان کننده استمرار تقابل بین دو جبهه حق و باطل و رهبری حق با رهبری باطل است که در این میان، تکلیف جبهه حق، استقامت، تاب آوری و مقابله با جبهه کفر می باشد. تجربه تاریخی از تقابل بین هابیل و قابیل، رهبران الهی همچون نوح، ابراهیم، موسی و عیسی و پیامبر اسلام (علیهم السّلام) با رهبران جبهه کفر و استکبار همچون نمرودها، فرعون ها ، ابوسفیان ها تا تقابل بین رهبر انقلاب و ملت مسلمان ایران با جبهه کفر و استکبار به رهبری آمریکا مبین استمرار این تقابل و ضرورت استقامت و ایستادگی می باشد. صف بندی بین جبهه حق و باطل و امام نور و امام نار نه تنها در دنیا هست بلکه در عالم برزخ و یا عالم قیامت هم امتداد دارد،که البته با پایان زندگی دنیا تقابل قطع می شود. اما صف این دو جبهه از هم جدا و صف جبهه کفر و شرکت به سمت جهنم خواهد بود. قرآن در مورد فرعون می فرماید: یَقدُمُ قومَهُ یَومَ القیامه فَاَورَدَهم النّار) (هود۹۹ ){فرعون} روز قیامت پیشاپیش قومش می رود، پس آنان را به آتش در می آورد.

تجربه چهار دهه گذر از انقلاب نشان داد تقابل بین انقلاب اسلامی و آمریکا و اقمارش تقابل واقعی ، حقیقی، عینی و همه جانبه بین حق و باطل ، بین نور و ظلمت، بین امام نور و امام نار، بین ایمان و کفر، بین توحید و شرک و بین حزب الله و حزب الشیطان است و دشمن تا کنون از هر راهبرد، وسیله، شیوه و راهکاری برای مقابله و بر اندازی نظام اسلامی استفاده نموده است: از تهدید، آشوب، جنگ تحمیلی، تهاجم فرهنگی، نفوذ و ناتوی فرهنگی تا جنبش مخملی و فتنه و سرانجام جنگ ترکیبی برای براندازی که با عنایت الهی و صلابت رهبری و استقامت مردم هیچ یک از این توطئه ها نتیجه ای در بر نداشته، اما این تقابل همچنان ادامه دارد و تنها راه هم اجابت فرمان الهی یعنی تبعیت از رهبری الهی و استقامت در راه خدا است و خدا هم وعده نصرت و پیروزی را داده است.

مروری بر عملکرد سران آمریکا در دهه های اخیر

مروری بر اسناد راهبردی آمریکا و عملکرد سردمداران و رژیم حاکم بر ایالات متحده اعم از دمکرات ها و جمهوری خواهان نشان دهنده ثبات و استمرار راهبردها و تغییر تنها در روش ها، متناسب با شرایط زمان ها و مکان ها می باشد. راهبردهای آمریکا را می توان از اسناد بالا دستی و به طور خاص در راهبردهای امنیت ملی آمریکا که به صورت دوره ای تعیین می گردد به دست آورد.

راهبرد امنیت ملی آمریکا برای ربع قرن۲۱ ( ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۵) در بر گیرنده چندین هدف می باشد که در اینجا به برخی از آن ها که بیشتر مربوط به عرصه بین المللی است اشاره می شود:

هدف اوّل: گسترش آزادی، امنیت برای اتباع آمریکا و دیگران در یک جهان یکپارچه

هدف دوّم: تضعیف و خنثی سازی نیروهای بی ثبات ساز جهانی

هدف سوّم: کمک به الحاق پنج قدرت اصلی بویژه چین، روسیه و هند به جریان اصلی نظام در حال پیدایش بین المللی

هدف چهارم: تلاش و اقدام برای کمک به جامعه بین الملل در رام کردن نیروهای واگرایی است که عنصر تغییر عامل به وجود آمدن آنها بوده است.

هدف پنجم: ممانعت از هر گونه قدرت مهاجم و متخاصم در مرزهای زمینی، هوایی و دریایی آمریکا و جلوگیری از نفوذ سایرکشورها به فضا و محیط امنیتی و اطلاعاتی آمریکا و نابود سازی و سرنگونی کلیه حکومت هایی که مخالف آمریکا هستند و با سیاست ما به مخالفت بر می خیزند یا تأمین کننده منافع آمریکا نیستند.

در پایان سند مذکور چنین آمده: اگر آمریکا سرمایه گذاری عاقلانه ای برای حفظ برتری و قدرت خود در ۲۵ سال آینده نکند، از قدرت نفوذش کاسته می شود و منافع آن بیش از بیش در معرض تهدید و مخاطره قرار خواهد گرفت. (استراتژی سلطه ص ۱۰ به بعد)

ارزیابی راهبردهای رؤسای جمهور آمریکا در سه دوره در قبال ایران

مروری بر سه دوره رؤسای جمهوری آمریکا در ربع قرن ۲۱ از بوش تا ترامپ بیان کننده دو موضوع مهم است: نخست ثبات راهبردآنها در تثبیت قدرت استکباری در قبال ایران، دوم شکست آمریکا در تحقق سند امنیت ملی در کل کشورها و به طور خاص در قبال ایران.

الف- راهبردهای جرج بوش

راهبرد بوش پسر، حضور مستقیم آمریکا در منطقه غرب آسیا با اهداف زیر:

۱- دولت سازی، یعنی اصلاحات در دولت های منطقه و ایران متناسب با منافع آمریکا

۲- نهادسازی، یعنی اجرای سیاست های بانک جهانی و صندق بین المللی پول با شکل دهی نهادها با محوریت خود آمریکا

۳- ایجاد پایگاه دائمی در منطقه برای حفظ منافع آمریکا با حضور فیزیکی

۴- مهار ایران و تلاش برای تغییر با اشغال عراق و افغانستان و حضور در غرب و شرق ایران

راهبرد بوش این بود که با حضور نظامی در منطقه اهداف امریکا را تحقق بخشد که با همت ایران و محور مقاومت با شکست مفتضحانه ای مواجه گردید و این راهبرد میلیتاریستی دچار تغییر و تحول گردید.

ب: راهبردهای اوباما

اوباما از حزب دمکرات پس از بوش سکان قدرت آمریکا را به دست گرفت و با تکیه بر قدرت هوشمند، چهار هدف مهم در ارتباط با ایران را در دستور کار قرار داد:

۱- حذف قدرت هسته ای ایران: از جمله راهبردهای اوباما حذف قدرت هسته ای ایران بودکه تا حدودی موفّق شد و پس از برجام نیز ادعا کرد ما قدرت هسته ای ایران را نابود کردیم. کری وزیر خارجه آمریکا پس از قرار داد برجام گفت امیدواریم در سال ۲۰۲۵ ایران را همراه آمریکا داشته باشیم. ولی اوباما اکنون بایدچشمانش را باز کند و چرخش سانتریفیوژها و غنی سازی۶۰ درصد را مشاهده نماید.

۲- نفی قدرت منطقه ای ایران: اوباما در تلاش بود در تداوم برجامِ یک، برجام دو و سه را با دولت پیشین در راستای حذف قدرت منطقه ای ایران دنبال کندکه ناکام ماند و امروز جبهه مقاومت بیش از هر زمان دیگری قدرتمند است.

۳- عدم حمایت ایران از حزب الله و حماس: از دیگر اهداف اوباما درمورد ایران، قطع ارتباط و عدم حمایت ایران از حزب الله وحماس بودکه گام هایی در این زمینه برداشت ولی در این عرصه توفیقی به دست نیاورد و آرزوی خود را به خانه برد.

۴- کاهش قدرت موشکی: اوباما درصدد بود باکاهش قدرت موشکی در قالب برجام های سریالی، بر روی قدرت دفاعی ایران تأثیر بگذارد و ایران را از دستیابی به سلاح های مورد استفاده در قدرت دفاعی محروم نماید که در این عرصه هم طرفی نبست.

در مجموع مشخص شد راهبرد اوبامای دمکرات با بوش جمهوری خواه تفاوت چندانی نداشت و هر دو یک جهت را دنبال می کردندکه خوشبختانه به رغم تفاوت در شیوه ها، هیچکدام دستاوردی نداشتند.

ج: راهبردهای ترامپ

بعد از اوبامای دمکرات، ترامپ جمهوری خواه بر اریکه قدرت در آمریکا تکیه زد و با توپ و تشر وارد عرصه بین المللی گردید.

راهبرد ترامپ: تضعیف ارکان قدرت ایران

ترامپ معتقد بود ارکان قدرت ایران چهار چیز است که باید این چهار رکن را تضعیف نمود و از بین برد:

اوّل) انسجام ملی: ترامپ معتقد بود مهمترین رکن اقتدار ایران انسجام ملی است که ترکیبی از رهبری، مردم، و جوهره انقلابی گری می باشد. پیوند بین رهبری و مردم و هویت انقلابی گری شکل دهنده انسجام ملی، وحدت ملی و اقتدار ملی ایران است و این چهره افراطی آمریکا تلاش داشت این مظهر اقتدار را بشکند که در این امر طرفی نبست.

دوّم) قدرت منطقه ای: دومین رکن اقتدار جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه ترامپ، قدرت منطقه ای و نفوذ معنوی ایران از ساحل مدیترانه تا تنگه باب المندب است و از این رو تلاش نمود این عامل اقتدار را از بین ببرد که با شکست مواجه گردید.

سوّم) قدرت دفاعی: رکن سوم اقتدار یعنی قدرت دفاعی ایران نیز مورد توجه ترامپ قرار داشت، قدرت دفاعی ایران ترکیبی است از ظرفیت های آفندی و پدافندی به ویژه قدرت موشکی و پهپادی، تجربه دفاع مقدس و دستاوردهای آن و سوم نیروهای مسلح مکتبی و بسیج که تضمین کننده قدرت دفاعی به شمار می آیند.

چهارم) قدرت انرژی: چهارمین رکن قدرت و اقتدار ایران از نظر ترامپ قدرت انرژی و ترکیب نفت و گاز است که ایران در این زمینه در رتبه نخست جهان قرار دارد. از سوی دیگر برخورداری از ظرفیت استراتژیک تنگه هرمز برای انتقال نفت نیز اهمیت بالایی برخوردار است.

ترامپ با همه وجود در تلاش بود ارکان قدرت انقلاب اسلامی ایران را بشکند که با لطف خداوند خودش شکست خورد اما نتوانست ضربه ای به انقلاب اسلامی وارد نماید.

با مروری بر مستندات مذکور مسجل می شود که تنها راه حفظ و صیانت از حکومت دینی ، نظام اسلامی ، شریعت محمدی(صل الله علیه و آله)، شجره طیبه ولایت فقیه و استمرار انقلاب در چارچوب مبانی و اصول، استقامت، پایداری و تاب آوری ملت ایران در برابر قدرت استکباری آمریکا است که دوران افول خود را می گذراند و سرانجام فتح وپیروزی نصیب ملت ایران خواهد شد.

راه روشن فراروی ملّت ایران

برای وصول به افق روشن آینده و حفظ و صیانت از انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و ایجاد زمینه ظهور آخرین سفیر الهی برای جهانی سازی اسلام چه باید کرد و چه تکلیفی بر عهده همگان است؟

راهکارها:

۱- تداوم و استمرار ستیز با جبهه استکبار به سرکردگی آمریکا و عدم سازش و کنار آمدن با آن. همراهی با آمریکا به معنای از دست دادن همه هستی و دستاوردهای انقلاب است و خشم خداوند و خسران آخرت را در پی خواهد داشت.

۲- تنها راه، اجابت فرمان الهی (فاستقم کما امرت و من تاب معک) و ادامه تجربه موفق گذشته در پایداری، استقامت و ایستادگی در برابر توطئه ها و نقشه های دشمن می باشد.

۳- تجربه چهار دهه گذشته بیان کننده تکرار غائله ها، آشوب ها و فتنه هاست. آخرین نقشه دشمن نیز اغتشاشات سال ۱۴۰۱ وجنگ ترکیبی بودکه با به کارگیری همه شیوه ها و ابزارها برای براندازی نظام به میدان آمد، اما هدایت های رهبری و ایستادگی مردم و فداکاری و تدبیر نیروهای نظامی و انتظامی فتنه را خنثی کرد. حال باید توجه داشت که مقابله با فتنه های مشابه آینده نیز در گرو کسب آمادگی همه جانبه و از همه مهم تر آمادگی مردم برای مقابله با توطئه ها است.

۴- لازم است دولت مردمی نسبت به تقویت وکارآمدی مدیران در رده وزیران، استانداران و فرمانداران و تثبیت قیمت ها وکنترل قیمت ارز وکمک به حل معیشت مردم، تلاش و جدیت بیشتری را به عمل آورد.

۵- مجموعه دستگاه ها و دست اندرکاران فرهنگی نیز باید نسبت به جهاد تبیین و شناساندن بیشتر نقشه های دشمن و پاسخ گویی به شبهات و افزایش بصیرت مردم تلاش جدی مبذول دارند.

۶- دهه فجر فرصت بسیار ارزش مندی است در اختیار اصحاب سخن، قلم و رسانه در جهت تبیین ابعاد و اهداف انقلاب و نظام دینی و نقش مهمّ آن در آماده سازی فردی، منطقه ای و بین المللی برای ظهور،که امید است از این فرصت حداکثر بهره برداری به عمل آید.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha