سه‌شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۲
چرا از مرگ می ترسیم؟

حوزه/ کسی که وابسته و دلباختۀ دنیاست، هرگز حاضر نیست از وابستگی‌های دنیوی دست بردارد و چون مرگ را روز جدایی از این تعلقات می‌داند، به‌شدت از آن می‌ترسد. این ترس به اعتبار سببش، یعنی دلبستگی به تعلقات، مذموم است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، کتاب «پرسمان معاد» از سوی مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی، نمایندگی اصفهان به چاپ رسیده که در شماره های گوناگون، به انتشار مطالب این کتاب ارزشمند خواهیم پرداخت.

* ترس از مرگ نشانۀ چیست؟

ترس از مرگ چند دلیل دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

۱) تعلق به دنیا: کسی که وابسته و دلباختۀ دنیاست، هرگز حاضر نیست از وابستگی‌های دنیوی دست بردارد و چون مرگ را روز جدایی از این تعلقات می‌داند، به‌شدت از آن می‌ترسد. این ترس به اعتبار سببش، یعنی دلبستگی به تعلقات، مذموم است.

۲) عقاب و عذاب بعد از مرگ: عده‌ای به دنیا دل نبسته‌اند، اما از مرگ می‌ترسند، چون با وجود گناهان، خود را از عذاب الهی ایمن نمی‌دانند. این ترس، ممدوح است؛ زیرا همیشه انسان را به یاد مرگ می‌اندازد و یاد مرگ موجب تعالی روحی می‌شود.

حضرت علی (ع)‌ فرمودند: «مَن صَوَّر المَوتَ بَینَ عَینَیه هانَ أمرَ الدُنیا عَلیهِ ؛ هرکس مرگ را میان دو چشمش تصور کند، امر دنیا بر او سبک می‌گردد و دنیا را هیچ می‌انگارد». البته ترس ممدوح نیز نباید آن‌قدر بر وجود انسان غلبه کند که او را از رحمت خداوند نومید کند؛ زیرا گناه هرچند بزرگ باشد، رحمت خدا بزرگ‌تر و وسیع‌تر است.

این ترس باید به‌اندازه‌ای باشد که به تقوای انسان بیفزاید و او را از گناه بازدارد. بنابراین، می‌توان گفت که ترس از مرگ، نشانۀ علاقۀ مفرط به دنیا یا ترس از عقوبت گناهان است.

* چه کنیم تا زیاد به مرگ فکر کنیم و اگر نخواهیم بیش‌ازحد به آن فکر کنیم چه کنیم؟

تفکر دربارۀ دو موضوعی که ذکر کرده‌اید، هیچ اشکالی ندارد و هر انسان آینده‌نگری باید به این دو امر توجه داشته باشد.

آنچه در هر کاری مذموم است و در زندگی ما مشکل ایجاد می‌کند، افراط و تفریط است؛ ازاین‌رو، سعی کنید تفکر دربارۀ این امور را به اعتدال برسانید. اگر بیش‌ازاندازه به مرگ فکر کنید، دچار ناامیدی می‌شوید و شور و نشاط لازم برای زندگی سالم را از دست می‌دهید؛ پس، سعی کنید:

- دربارۀ استعدادهای خود بیندیشید و با برنامه‌ریزی برای آینده درصدد به فعلیت‌رساندن استعدادهای خود باشید.

- با افراد بانشاط و خوش‌بین ارتباط داشته باشید و در کارهای گروهی آن‌ها شرکت کنید.

- از انزواطلبی پرهیز کنید و در اجتماعات و برنامه‌های سالم شرکت کنید تا خود را به زندگی اجتماعی عادت دهید.

- شناخت خود را دربارۀ مرگ تغییر بدهید یا تقویت کنید؛ مثلاً مرگ را پایان زندگی ندانید، بلکه آن را شروع زندگی دیگری بدانید که مقدمات آن زندگی را در همین دنیا باید آماده کنید.

- نیت خود را اصلاح کنید؛ اگر بخواهید کارهایتان فقط برای خودتان بازدهی داشته باشد، یاد مرگ مانع حرکت و کوشش شما می‌شود، اما اگر به خدا و حیات ابدی بیندیشید یا به فکر رفاه دیگران باشید، یاد مرگ هرگز مانع فعالیت شما نمی‌شود. لذا در این زمینه به کرامت انسانی و درجات والای سلوک انسان بیندیشید و بدانید که انسان نباید عظمت وجودی خود را با متاع کم و بی‌ارزش دنیا معامله کند.

شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟

برای اینکه افکار شما دراین‌باره به تعادل برسد، بهتر است موارد زیر را در برنامۀ خود بگنجانید:

۱. دوستی و معاشرت با دوستان خوب، ‌سالم، متدین و بانشاط؛

۲. تفریح، استراحت و ورزش منظم و جدی؛

۳. اهمیت‌دادن به استعدادهای خود در زمینه‌های مختلف هنری، ورزشی و ... و برنامه‌ریزی برای آن‌ها؛

۴. پرکردن اوقات فراغت با برنامه‌های هنری، ورزشی و ...

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • خ IR ۱۹:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۹
    مرگ ترسناک نیست تا بحال مرده ای از قبر بیرون نیامده بگه من خیلی ترسیدم