خبرگزاری حوزه | سفر کردن از نشانههای حرکت و امید است؛ حرکت بهسوی آنچه میخواهی. سفر نه یک راه بیپایان بلکه راهی پایاندار و پایانخواه است.
سفرِ هدفدار سفری است که مقصد را میخواهد و دائم آن را میطلبد؛ اما چه مبدأهایی که به مقصد نرسید و چه مقصدهایی که مقصد نبود؛ سفر را باید رفت، تا فهمید و مقصد را باید یافت، تا دانست.
بهترین مقصدها از بهترین مبدأها سرچشمه میگیرند و مبدأ تنها مکان نیست؛ مبدأ گاهی دل است، گاهی یک تصمیم است و گاهی یک زمان است؛ زمانی که خلوت است، در ظاهر رنگی تاریک و در باطن، روشن و روشن است. آری که زمان قطعهای از خلقت است؛ اگر آن را دانست، میتوان از زمان به مقام رسید و سحر همان قطعه و خلقی است که اگر درک شود، تدارک خواهد شد و اگر تدارک شود، حرکتآفرین است.
سحرهایی که نگاهی به بالا دارند؛ نه کسی هست که برایش صدا کنی و نه چشمی که به او نگاه کنی؛ بیریا مینشینی و بیریا میخواهی و پایان است، آنچه میخواهی.
سحرها آغاز مقصدهایی بزرگ است که بزرگان میدانند؛ سفرهایی که تو را تا آسمان میرساند و هنگامی که آسمان را دیدی، دیگر زمین را نمیخواهی.
بیا از مبدئی زمانی به مسیری مقامی برسیم؛ نه اینکه مقام دنیا باشد که برای دیگران بگوییم. «او» در همین نزدیکی است؛ کافی است مبدأ و زمان را بشناسیم.
علی کردانی
نظر شما