پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
کد خبر: 1084248
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۰
صافی

حوزه/ مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در نوشتاری به موضوع مقام معلم و بایسته های تعلیم بمناسبت روز معلم پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، نوشتاری از مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در موضوع مقام معلم و بایسته های تعلیم بمناسبت روز معلم را در ادامه می خوانید:

شغل شریف معلّمی از مشاغلی است که عقل و شرع بر احترام آن اتفاق دارند و علوّ منزلت و رتبه معلّم در بین تمام ملل و امم همواره مورد تصدیق و تأیید بوده و هست.

خداوند متعال طبق فرموده خود، در قرآن مجید، معلم کلّ انسان‌ها و معلم آدم ابوالبشر و معلم حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و آله است و تمام ممکنات، زیر پوشش تعلیم و تربیت تکوینی، تشریعی و فطری او قرار دارند.

انبیای عظام یکی از بزرگترین وظایفشان، تعلیم و تربیت است و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم افضل مخلوقات و خواجه کاینات در تقدیر و تعظیم مقام معلم طبق فرموده خودشان، «اِنَّما بُعِثْتُ مُعَلِّماً» معلم کتاب و حکمت بود.

امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار سلام الله علیهم مظاهر صفت تعلیم و تربیت جامعه الهیّه هستند. مدرسه تعلیم و بیان علوم و معارف و احکام آن بزرگواران، از همان صدر اسلام گشایش یافت و تا به امروز، یگانه مدرسه جهانی است که هزاران معلم در آن پرورش یافته و در اطراف و اکناف جهان، شهر و روستا، مساجد و حسینیه‎ها، مدارس و دانشگاه‌ها و منازل، شغل مقدّس آموزگاری دارند.

معلّم قرآن، معلّم احکام، معلّم اخلاق، معلّم اعتقادات و اصول دین، معلّم خطّ و نگارش، معلّم تاریخ و سرگذشت عبرت انگیز گذشتگان، معلّم علوم ادب، معلّم علوم پزشکی، معلّم فیزیک، شیمی، ریاضیات، هیأت و نجوم، معلّم انواع صنایع، معدن شناسی، زمین شناسی، گیاه شناسی و ... همه فضیلت دارند، و تعلیم همه را می‎توان به عنوان خدمت به جامعه و عزت و شوکت اسلام و مسلمین و رفع نیاز از بیگانگان، برای کسب ثواب و رضای خداوند متعال انجام داد. البته بدیهی است که در اینجا مقصود از تعلیم و معلّم، تعلیم علوم مشروعه و کمالات مفیده است.

در صورتی که معلّم با این شعور و ادراک عالی و هدف مقدس، علومِ مذکوره را تعلیم دهد، هیچ یک از متاع‌های دنیوی را نمی‎توان با ارزش کار او برابر شمرد.

هر چه خلوص نیّت معلّم، در این راه بیشتر و اهتمام او در تربیت افراد مفیدتر و کامل‌تر باشد، ارزش معنوی کار او بیشتر می‎شود.

در جامعه اسلامی، وقتی سخن از تعلیم و معلّم و شأن و مقام معلّم به میان می‎آید، تعلیم و تعلّم در رشته‎های مذکور است، هر چند تعلیم علوم اسلامی و علوم قرآن و شرعیّات را موقعیّتی خاص است، امّا چون همه این علوم برای کمال دین و آخرت و نظام معاش و معاد و نفی فقر و جهل لازم است، و از طرفی معلّم در همه این رشته‎ها می‎تواند در ضمن تدریس، دانش آموزان را با اسلام و معارف و مکتب حق اهل بیت علیهم السلام آشنا سازد، شغل معلم فرصت بسیار خوبی برای اوست که دانش‎آموزان را به راه راست اسلام هدایت نماید، و بالعکس، چنانچه خدای ناکرده، معلّم، متعهّد نباشد و سلامتی اخلاقی و عقیدتی نداشته باشد، در هر رشته‎ای که تدریس کند، ممکن است بر افکار و عقاید و اخلاق دانش‎آموز، اثر سوء بگذارد.

در این میان هم، رشته‎هایی از آداب و فنون فساد انگیز می‎باشد که آموزش و تعلیم آنها جایز نیست و حساب معلمان حقیقی، که با انبیا و ائمه علیهم السلام همکاری دارند و از مکتب آنها الهام می‎گیرند، از کسانی که به آموزش این فنون مبتذل و حرام عمر خود و دیگران را ضایع می‎نمایند، جداست.

لزوم قدردانی واقعی از مقام معلّم

معلّمانی که با این خصوصیات در راستای ترویج دین به این شغل شریف پرداختند باید قدردانشان بود؛ چرا که در روایات از معلم به پدری و ابوت تعبیر شده است؛ شأن معلم و متعلم، همان شأن مولی و عبد است؛ اگر چنان که باید قدردانی از معلم نشود کفران نعمت، و اگر در جامعه چنان باشد که از بازیگر و بلکه خواننده و نوازنده بیش از معلم یا هم طراز با معلم احترام کنند و جوائز کلان را به اصطلاح به هنرمندان و اصحاب ملاهی بدهد، علامت انحطاط اخلاقی است.

اساتید و معلّمان بزرگوار و محترم، باید اهتمام داشته باشند تا کار خود را برای خدا و در راه خدا قرار دهند و با دانش‎آموزانی که در کلاس آنها هستند، با کمال مهر و محبت و فروتنی رفتار کنند؛ مسئولانه در کلاس حاضر شده و از امانت‌هایی که به آنها سپرده شده و می‎شود، خوب نگهداری کنند که عمر و وقت آنها، که نه فقط به خودشان، بلکه به کلّ جامعه مربوط است، تلف نشود.

آینده جامعه مرهون اخلاق معلّمان

بدانند که اخلاق، آداب، روش و گفتار و کردار معلّم، حتی ظاهر لباس و سر و صورت او، بر دانش‎آموز تأثیر می‎گذارد و بعد از خانه و محیط منزل، یا مهم‌تر از خانه، محیط انسان‎ساز، محیط مدرسه و کلاس درس و اخلاق معلّم است. «وَالْبَلَدُ الطَّیِبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِاِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذی خَبُثَ لایَخْرُجُ اِلّا نَکِداً؛ زمین پاک گیاهش به اذن پروردگارش می‎روید و آنچه پلید است جز [حاصلی] ناچیز نمی‌پروراند.»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha