به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در مراسمی به مناسبت دهه کرامت به تبیین عوامل کرامت ساز انسان از منظر نهج البلاغه پرداخت و گفت: امام علی(ع)در حکمت ۴۵۶ارزش انسان را به حدّی بالا و والا معرّفی می کند که حتّی تمام دنیا هم نمی تواند قیمت او باشد:آیا آزاد مردی نیست که این لقمه جویده دنیا را به اهلش واگذارد؟همانا بهایی برای جان شما جز بهشت نیست، پس خود را به کم تر از آن نفروشید.
مدرّس نهج البلاغه افزود: در نامه ۵٣،نامه به فرمانروای مصر،مالک اشتر،ضمن ارائه راهکارهای رسیدن جامعه به سعادت و کرامت،به او سفارش می کند که کرامت انسان ها چه مسلمان و چه غیر مسلمان را به گونه ای پاس دار که دوست داری با تو چنان برخورد شود، مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرارده،و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی،زیرا مردم دو دسته اند:دسته ای برادر دینی تو،و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می باشند،اگر گناهی از آنان سر می زند،یا علّت هایی بر آنان عارض می شود،یا خواسته و ناخواسته،اشتباهی مرتکب می گردند،آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر،آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد همانا تو از آنان برتر،و امام تو از تو برتر،و خدا بر آن کس که تو را فرمانداری مصر داد والاتر است.
وی گفت:کاش این فراز دقیق و کاربردی به عنوان اساس کار مدافعین حقوق بشر در دنیا ثبت می شد.
عوامل کرامت ساز انسان
پژوهشگر حوزه و دانشگاه افزود: انسان پدیده ای است کمال طلب و افزون خواه که هیچ حدی را برای خود نمی شناسد و اگر به دنبال دنیا برود بهترین آن را برای خود می خواهد و اگر به فکر کمالات معنوی مثل علم، تقوا، اخلاق، عزّت و... باشد نیز هیچ گاه سیری پذیر نخواهد بود.
وی گفت:امام علی(ع)در حکمت ۴۵٧در جمله ای کوتاه روح کمال طلبی انسان در بعد علم اندوزی و دنیاطلبی را این گونه به تصویر کشیده است:دو گرسنه اند که سیری پذیر نیستند، جوینده دانش و جست و جوگر دنیا
حجت الاسلام شکیبایی گفت:انسان در سایر ابعاد نیز همین گونه است.
١- خداباوری
کارشناس نهج البلاغه گفت:یکی از مهم ترین عوامل بالندگی و کرامت انسان بر اساس آیات قرآن:مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ؛ کسی که خواهان عزت است باید از خدا بخواهد، چرا که تمام عزّت برای خداست. سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند و عمل صالح آن را بالا می برد.(فاطر، ١٠)
استاد نهج البلاغه گفت:در خصوص این مطلب در نهج البلاغه سخن بسیار است که تنها به بخشی از آن ها اشاره می کنیم:
الف - نقش خداباوری در رسیدن انسان به کرامت
امام(ع)هنگامی که از شهادت به توحید و خداباوری صحیح خود سخن می گوید، آن را ارزنده ترین عامل بالندگی و سعادت در دنیا و آخرت معرّفی می کند و در خطبه ٢ بر این حقیقت گواهی می دهد که جز اللَّه خدایی نیست و یگانه ای بی شریک است.شهادتی که اخلاص آن از بوته آزمون گذشته و ناب و خالص بودن آن به ثبوت رسیده است.تازنده ایم به چنین گواهی چنگ زنیم و برای پس از مرگ و رویارویی با حوادث هول انگیز،ذخیره کنیم.چرا که آن، اراده جوشیده از ایمان، کلید و رمز هر احسان، عامل جلب خشنودی خدای رحمان و ابزار راندن شیطان است.
مدرس نهج البلاغه گفت:در جایی دیگر، خداباوری و توحید نگری را برای ستمگران نیز سودمند می داند که موجب تأخیرکیفر آنان خواهد شد: حضرت در حکمت ٢۵٣فرمود:زمانی که خواستید ستمگری را سوگند دهید،از او بخواهید که بگوید:اگر دروغ بگویم از حول و قوّه خدا دور باشم.چنین سوگندی اگر به دروغ گفته شود موجب شتاب در کیفر می باشد،در حالی که اگر او در مقام سوگند بگوید:به آن خدایی که جز او معبودی نباشد،در کیفرش شتاب نشود؛چرا که او در این سوگند خدای متعال را به یگانگی یاد نموده و می ستاید.
وی گفت:پس خدا باوری در هر حال عامل سربلندی و کرامت انسان می باشد.
ب - نقش خداباوری در نوع نگرش انسان به دنیا
کارشناس حوزوی گفت:یکی از زمینه های مهم بالندگی و کرامت انسان،استفاده صحیح از دنیا و مواهب آن و برخورد شایسته و درست با پدیده های آن می باشد.
وی افزود:امام علی(ع)نگرش درست به دنیا را فرع بر خداباوری می داند و در حکمت۴٣٢می فرماید:
بی شک اولیای خدا آنانند که آن سوی چهره دنیا را با ژرف بینی نگریستند.آن جا که مردم(عادی)به ظاهرش خیره شدند؛آنان به آینده دورتر آن مشغول شدند،آن جا که مردم فقط به امروز آن مشغول اند.پس آن جنبه های دنیا را که بیم آن می رفت بمیراندشان،پیش تر میراندند و آن چه را می دانستند رهاشان خواهد کرد،پیش تر رها کردند. افزون خواهی های مادّی دیگران را کاستی پذیرفتند و دستاورد آن را عین از دست دادن تلقّی کردند.چیزهایی را دشمن می دارند که مردم با آن از درِ سازش درآمدند و با آن چه مردم در ستیزند کنار آمدند.قرآن به وسیله چنین کسانی شناخته شد و آنان به وسیله قرآن دانش یافتند.قرآن به وسیله آنان پابرجاست و آنان به کتاب خدا استوارند. به بالاتر از آن چه امیدوارند چشم نمی دوزند و از غیرخدا هراسی به دل راه نمی دهند.
استاد حوزه افزود:امام(ع)در این سخن، نگرش اولیای الهی را به دنیا غیر از نگرش انسان های عادی و عامه مردم دانسته،به مراتب آن را برتر معرّفی نموده،تا جایی که آنان را وسیله معرّفی قرآن و قرآن را معلم آنان نامید.پس خداباوری سبب نگرش درست انسان به دنیا،و آن نیز نشانه کرامت و بزرگی انسان می باشد.
ج - نقش خداباوری در اصلاح رفتار انسان
حجت الاسلام شکیبایی گفت:انسان ها دارای رفتارهای متفاوتی هستند،تا جایی که رفتار هر کسی را گویای شخصیّت او دانسته اند و از آن جا که اسلام برای کرامت انسان و شخصیّت او اهمیّت خاصّی قایل شده، برای رفتارهای او نیز برنامه هایی تنظیم نموده است تا ناهنجاری های رفتاری او را به بی هویتی و دوری از کرامت انسانی نکشاند.
وی افزود:نقش خداباوری در پیدایش هنجارها و مقابله با ناهنجاری های رفتاری امری ثابت شده و مسلم است، بدین معنا که اگر کسی یقین بداند یک ناظر آگاه و هوشمند بر رفتار او نظارت دقیق دارد هیچ گاه دست به گناه و خلاف نمی زند، بلکه به وظایف انسانی خویش نیز بهتر عمل می کند.
در واقع، خداباوری یک سیستم نظارتی درونی است که کنترل کننده همه قوا و احساسات بشر می باشد.
کارشناس نهج البلاغه گفت:امام علی(ع) در خطبه ١٩٩به انسان گوشزد می کند که تو در محضر خدای عالم هستی که هیچ کاری از او پنهان نمی ماند:
همانا بر خداوند سبحان پنهان نیست آن چه را بندگان در شب و روز انجام می دهند،دقیقاً بر اعمال آن ها آگاه است و با علم خویش بر آن ها احاطه دارد. اعضای شما مردم گواه او و اندام شما سپاهیان او،روان و جانتان جاسوسان او و خلوت های شما بر او آشکار است.
وی ادامه داد:آن حضرت در حکمت٣٢۴فرمود: از نافرمانی خداوند در خلوتگاهان بپرهیزید که در دادگاه خداوندی شاهد و داور یکی است.
مدرس نهج البلاغه گفت:اگر انسان باور داشته باشد که در محضر خداوند است و تمام رفتارهای او زیر نظر خداست، مراقب رفتارهایش خواهد بود،و درست شدن رفتار انسان نقش مهمّی در کرامت و بالندگی او ایفا خواهد کرد.
٢ - خودباوری
حجت االاسلام شکیبایی گفت:یکی از عوامل کرامت ساز انسان و از مباحث مهم در انسان شناسی بحث خودباوری است.
وی افزود:انسان خودباور به کسی گفته می شود که به نیروها،استعدادها و کمالات بالفعل و بالقوّه خود واقف بوده و در صدد استفاده و بهره وری صحیح از آن ها باشد،به گونه ای که نه خودبزرگ بینی و خودپسندی به او دست دهد و نه خود را کم تر و کوچک تر از آن که هست ببیند؛زیرا هر دو احساس خودبرتربینی و خودکم بینی،برای انسان مخرّب و نابود کننده اند.خودبرتربینی،سبب پیدایش صفات رذیله تکبّر و عُجب و... در انسان شده و خودکم بینی یا احساس کهتری نیز سبب ناکارآمدی و اتلاف نیروهای خدادادی و طبیعی انسان می گردد.از این رو حد اعتدال در این مورد،خودباوری عاقلانه و اندیشمندانه است.
زمینه های خودباوری
کارشناس نهج البلاغه گفت:در انسان زمینه های بسیاری برای خودباوری وجود دارد که به برخی از آن ها از منظر نهج البلاغه اشاره می کنیم:
الف - خودشناسی
وی گفت:حضرت در خطبه١٠٣فرمود: دانا کسی است که قدر خود بشناسد و در نادانی انسان همین بس که ارزش خویش نشناسد.همچنین در حکمت١۴٩ فرمود:نابود شد کسی که قدر و منزلت خویش را ندانست.
استاد حوزه گفت:خودشناسی در معارف اسلامی از مباحث مهمّی است که طرح آن فرصت بسیاری را می طلبد که
در این زمان جلسه نمی گنجد.
ب - خودسازی
حجت الاسلام شکیبایی گفت:یکی از زمینه های اصلی خودباوری،خودسازی است،یعنی ساختن شخصیّت خود به گونه ای که رضایت خالق،پسند مخلوق،سعادت دنیا و آخرت و کرامت انسانی را برای انسان به ارمغان آورد.امام علی(ع)در خطبه٧۶راهکارهای خودسازی را اینگونه ارائه فرموده:
خدا رحمت کند کسی را که وقتی سخن حکیمانه بشنود،بپذیرد و آگاه گردد و چون هدایت شود،بپذیرد.دست به دامن رهبری هدایت گر و اهل نجات گردد و در برابر خدای خویش اهل مراقبت از خویشتن و ترسان از گناه باشد و با اخلاص گام بردارد.با انجام دادن کارهای نیکو اندوخته ای به چنگ آورد و از آن چه دوری گزیدنی است،با احتیاط و پرهیز قدم بردارد و چونان تیر افکنی ماهر، سودای دنیا را از سر بیرون کند و کالای آخرت به دست آورد.با هوس هایش بستیزد و آرزوهای فریبنده را دروغ انگارد.صبر و پایداری را مرکب نجات خویش و پرهیزکاری را توشه روز مردن خود قرار دهد.در راه روشنِ هدایت قدم بگذارد و از آن فاصله نگیرد.چند روز زندگی دنیا را غنیمت شمرده و قبل از مرگ خود را آماده سازد و از کردارهای نیکو توشه برگیرد.
مدرس نهج البلاغه گفت:خودسازی در بیان فوق فرع بر خودشناسی و برنامه ریزی صحیح در زندگی است.به عنوان نمونه به برخی از پیام های بیان فوق در موارد ذیل توجّه شود:
حکمت پذیری،هدایت پذیری،رعایت اصول ادب در برابر خداوند،آینده نگری و اندوختن سرمایه برای سفر آخرت و استفاده از اهرم های قدرت در بخش خودسازی(مثل صبر، تقوا و...)و موارد دیگر که با دقّت در عبارت فوق به دست می آید.
ج - خردورزی
وی افزود:یکی از زمینه های اصلی خودباوری خردورزی و پذیرش رهیافت های عقل و اندیشه بشری است. خردورزی در معارف اسلامی همسنگ پیامبری معرّفی شده و مهم ترین نیاز انسان نیز نیاز به عقل و خرد عنوان شده است.
کارشناس نهج البلاغه گفت:امیرالمؤمنین در حکمت۴٢١ خردورزی را راه شناخت انحطاط از تکامل معرّفی فرمود:
از خِرَدت همین تو را بس که به وسیله آن راه انحطاط را از تکامل بازشناسی.
آن حضرت در حکمت۴٠٧فرمود:خداوند خرد را در کسی به ودیعت ننهاد،مگر آن که سرانجام روزی به یاری آن او را از آسیب ها رهایی بخشید
آن حضرت در خطبه ٢٢٠آن جا که انسان سالک الی اللَّه را(که از نمونه های بارز انسان های خودباورند)معرّفی می کند، می فرماید:عارف راستین و سالک طریق حق کسی است که خرد خویش را زنده کند و هواهای نفسانی که عامل سقوط و انحطاط انسانند بمیراند.
کارشناس نهج البلاغه گفت:از عبارات فوق نتایج ذیل به دست می آید:
١ - خرد راهنمای انسان در تشخیص حق و باطل و تشخیص عوامل سقوط و تکامل است.
٢ - خرد از نعمت هایی است که خدا در انسان به ودیعت نهاده تا او را از خطرات حفظ کند.
٣ - عقل قابل رشد و تکامل و یا قابل تقویت و یا تضعیف است.
۴ - انسان های بالنده و خودباور کرامت خود را در احیاء و تقویت عقل می دانند.
٣- هدایت پذیری
مدرس نهج البلاغه گفت:یکی دیگر از عوامل مهم کرامت انسان در زندگی، بهره مندی از هدایت ها و راهنمایی های الهی است که انسان با پذیرش آن درهای سعادت را به روی خود می گشاید و اگر از پذیرش هدایت سر باز زند عوامل هلاکت و نابودی خود را فراهم کرده است.هدایت های الهی دوگونه است:هدایت تکوینی و هدایت تشریعی.
هدایت تکوینی: هدایتی است که همراه با خلقت و تکوین جانداران در نهاد آن ها قرار داده شد و به واسطه این هدایت می توانند با طرز کاربرد ابزارهای زندگی آشنا شوند.لذا در زندگی جانداران مختلف مشاهده می کنیم که هر کدام به نحو خاصّی از ابزارهای حیات استفاده می کنند؛مثلاً لانه می سازند،تولید مثل می کنند،فرزندان شان را پرورش می دهند،از دشمنان مخفی می شوند یا از خود دفاع می کنند و یا احساس های مختلفی مثل:گرسنگی،تشنگی،محبت، عداوت و... دارند که همه این ها با هدایت الهی انجام می گیرد. آیه رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی (طه، ۵٠) گویای همین مطلب است.
هدایت تشریعی:هدایتی است که انسان را به یک زندگی مشروع و پسندیده رهنمون می گردد.انسان از آن جا که موجودی دارای عقل و شعوراست، خداوند هدایت تکوینی اش را با هدایت تشریعی به وسیله پیامبران همراه و همگام کرده است که اگر از مسیر آن منحرف نشود،مسلّماً به درجاتی از کرامت انسانی خواهد رسید.
وی افزود:با توجه به نقش مهم هدایت پذیری،در تکامل مادی و معنوی انسان، هدایت های هدایتگران راستین نیز نقش بسزایی درکرامت انسان ایفا خواهد نمود.از این رو برخی از زمینه های کرامت در این بُعد را در سه مطلب بررسی خواهیم کرد.
الف - کرامت انسان، فلسفه هدایت تشریعی و بعثت انبیا:
حجت الاسلام شکیبایی گفت:امام علی(ع)آن گاه که از هدایت تشریعی و بعثت پیامبران الهی بحث می کند،رسیدن انسان به کرامت و تعالی مادّی و معنوی را هدف غایی و فلسفه بعثت انبیاء معرفی می کند و در خطبه اول می فرماید:
آن گاه که بیش تر آفریدگان پیمان الهی را دگرگون کردند و حق پروردگار را نشناخته و به بت ها روی آوردند، شیاطین فرصت را غنیمت شمرده و مردم را از شناخت حق باز داشته و پیوند بندگی بین خلق و خالق را گسستند. چنین بودند که خداوند فرستادگان خود را در میان آنان برانگیخته و پیامبران خویش را پی در پی به سوی شان فرستاد تا میثاق فطرت توحیدی را از آنان باز جویند و نعمت های از یاد رفته خدا را به یادشان آورند و با ابلاغ احکام الهی حجت را بر آنان تمام نموده و خردهای پنهان شده آنان را آشکار نمایند و نشانه های قدرت خدا را معرّفی کنند... پیامبرانی که با اندک بودن یاران و فراوانی انکار کنندگان هیچ گاه در انجام وظایف الهی خویش کوتاهی نکردند.
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت:با دقّت در عبارات فوق در می یابیم که خداوند پیامبران الهی را مبعوث کرد تا عوامل کرامت انسان ها را فراهم آورند،عواملی همانند بازگشت به فطرت انسانی، یادآوری نعمت های فراموش شده، آشکار شدن خردهای پنهان انسان و شناخت نشانه های قدرت الهی و... که هر کدام نقش بسزایی در کرامت انسان خواهند داشت.
ب - تعالیم قرآن،بهترین راه برای رسیدن به کرامت:
استاد حوزه گفت:آن حضرت کامل ترین برنامه برای هدایت و زمینه سازی برای کرامت انسانی را قرآن می داند که در خطبه١٧۶فرمود: آگاه باشید!همانا این قرآن پند دهنده ای است که نمی فریبد و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید. کسی با قرآن همنشین نشد،مگر آن که بر او افزود یا از او کاست؛افزودن در هدایت و کاهش از کوردلی و گمراهی. آگاه باشید کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید که در قرآن درمان بزرگ ترین بیماری ها، یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است. پس به وسیله قرآن خواسته های خود را از خدا بخواهید و با دوستی قرآن به خدا روی آورید و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید؛زیرا وسیله ای برای تقرّب بندگان به خدا،بهتر از قرآن وجود ندارد.آگاه باشید،که شفاعت قرآن پذیرفته شده،و سخنش تصدیق می گردد.آن کس که در قیامت،قرآن شفاعتش کند،بخشوده می شود و آن کس که قرآن از او شکایت کند، محکوم است...
حجت الاسلام شکیبایی گفت:با توجه و دقت در بیان فوق به این نتیجه می رسیم که قرآن بهترین کتاب هدایت بشر است که او را به سوی کرامت،سعادت و عظمت سوق می دهد.
لذا راهکارهای ذیل را باید سرلوحه بهره وری از قرآن قرار داد:
١- بهره وری از هدایت های قرآن، ٢- همنشینی(تلاوت، مطالعه،تفسیر،عمل به آیات و...)با قرآن، ٣- درمان بیماری های روحی با قرآن، ۴- برقراری رابطه با خدا به وسیله قرآن، ۵- زمینه سازی برای بهره مندی از شفاعت قرآن در قیامت، ۶- عمل به دستورات قرآن، ٧- خداشناسی با استفاده از قرآن، ٨- سنجیدن آرا و افکار و اعمال خود با قرآن، ٩- پرهیز از مخالفت با قرآن، ١٠- اندرز دادن خویشتن با آیات قرآن.
ج - هدایت های الهی، زمینه ساز بهره مندی از نعمت های دنیا و آخرت:
استاد حوزه گفت:یکی از نمودهای مهم سربلندی و کرامت انسان بهره وری صحیح از نعمت های دنیایی و آخرتی خداست که زمینه رسیدن انسان به آن نعمت ها فقط پذیرش هدایت الهی است. گرچه اکثر مردم از پذیرش آن غفلت نموده و آن همه نعمت ها را از دست داده اند. و تنها به دنیای زودگذر دل بسته اند. چنان که امام علی(ع)در نیایشی عارفانه در خطبه١٠٩فرمود:
خدایا! ستایش تو را سزاست که آفریننده و معبودی و بندگان را به درستی آزمایش کردی.خانه آخرت را آفریدی و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندی و در آن انواع نوشیدنی،خوردنی،همسران، میهمانداران،قصرها،نهرهای روان،میوه ها و کشتزاران قرار دادی.سپس پیامبری را فرستادی تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت کند.افسوس که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند و نه به آن چه تو ترغیب شان کردی رغبت نشان دادند و نه به آن چه تو تشویق شان کردی مشتاق شدند.بر لاشه مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا شدند و در دوستی آن همداستان گردیدند.
مدرس نهج البلاغه افزود:از منظر امام علی(ع)انسان های هدایت شده هم از نعمت های دنیایی در سطح بالایی بهره بردند و هم از نعمت های آخرت. امام(ع) در همین باره در نامه٢٧فرموده است:
آگاه باشید ای بندگان خدا!پرهیزکاران(که بر اساس آیه ٢ سوره بقره جزء هدایت یافتگان هستند)از دنیای زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند.با مردم دنیا در دنیاشان شریک گشتند امّا مردم دنیا در آخرت آن ها شرکت نکردند.پرهیزکاران در بهترین خانه های دنیا سکونت کردند و بهترین خوراک های دنیا را خوردند و همان لذّتهایی را چشیدند که دنیاداران چشیده بودند و از دنیا بهره گرفتند آن گونه که سرکشان و متکبّران دنیا بهره مند بودند. سپس از این جهان بازاد و توشه فراوان و تجارتی پُر سود به سوی آخرت شتافتند.لذّت پارسایی در ترک حرام دنیا را چشیدند و یقین داشتند در روز قیامت ازهمسایگان خدایند.جایگاهی که هر چه درخواست کنند،داده می شود و هر گونه لذّتی در اختیارشان قرار دارد.
۴- مسئولیّت پذیری
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت:زمینه دیگری که برای کرامت انسان از دیدگاه نهج البلاغه وجود دارد مسؤولیّت پذیری اوست.انسان مسؤولیّت های متفاوتی دارد.گاهی در برابر خدا و گاهی در برابر خلق،گاهی در برابر طبیعت و گاهی در برابر حقایق دیگر عالم وجود و...که هر کدام در جایگاه خویش از اهمیّتی بسزا برخوردارند و انجام آن تعهّدات و مسؤولیّت ها زمینه های بالندگی و تعالی انسان را فراهم می آورند.که برخی از آن مسؤولیّت ها از دیدگاه نهج البلاغه عبارتند از:
الف - مسئولیّت انسان نسبت به خدا و دین
کارشناس نهج البلاغه افزود:مهم ترین مسئولیّت انسان در برابر خداوند اعتقاد سالم و درست نسبت به خدای متعال است.اسلام پیام آور بزرگِ اعتقاد به توحید ناب و حقیقی است.امام در وصیّت نامه ای به فرزندانش سفارش می کند نسبت به خدا (توحید)و دین اعتقاد به نبوّت حضرت خاتم و عمل به دستورات او هیچ گاه کوتاه نیایید؛زیرا مسئولیّت شما سنگین و برای هرکدام به مقدار توان علمی اش وظیفه ای تعیین شده است.امّا وصیّت من نسبت به خدا آن است که چیزی را شریک خدا قرار ندهید و نسبت به پیامبر(ص)این است که سنّت و شریعت او را ضایع نکنید.این دو ستون محکم را بر پا دارید و این دو چراغ را فروزان نگهدارید و تا آن زمان که از حق منحرف نشدید، سرزنشی نخواهید داشت،که برای هر کس به اندازه توانایی او وظیفه ای تعیین گردیده و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفیف داده شده است.
ب - مسئولیّت در برابر خویشتن
انسان علاوه بر مسؤولیتی که در برابر آفریننده خود دارد،نسبت به خویشتن و زوایای زندگی اش نیز مسئولیتی بس بزرگ دارد.
وی افزود:امیرالمومنین (ع)در خطبه ۶٩فرمود:من راه راست کردن کژی های شما را نیک می دانم،امّا به خدا سوگند! اصلاح شما را به بهای فاسد کردن خویش نمی خواهم.
استاد نهج البلاغه افزود:امام علی(ع)که در گردش روزگار،دچار مردم بی وفا و فتنه های کوفه گردیده بود،از خسته شدنش به خاطر مداراهای بسیار و ایثارگری های بیش از حد سخن به میان آورده و می فرماید:درست است که من راه اصلاح شما را می دانم ولی برای اصلاح یک گروه دنیا طلب و مغرور، یک مصلح بزرگ تاریخ را به تباهی نمی کشانم.
این سخن همان کسی است که تمام وجود خود را این گونه فدای مردم می کرد در نامه ۴۵فرمود: من اگر می خواستم،می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم،امّا هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعام های لذیذ برگزینم،در حالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پُشت چسبیده، و جگرهای سوخته وجود داشته باشد،یا چنان باشم که شاعر گفت: "این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو شکم هایی گرسنه و به پشت چسبیده باشد".آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم؟
وی گفت:با دقّت در دو عبارت فوق معلوم می شود انسان علاوه بر مسئولیت در برابر دیگران در برابر خویشتن نیز مسئولیّتی دارد که هیچ گاه نمی تواند از آن شانه خالی کند.