شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۵
استقلال مالی زنان؛ بایدها و نبایدها

حوزه/ پژوهشگر خانواده گفت: گرایش زن به سوی اشتغال، بیش از همه بر خانواده و روابط زن و شوهر اثر می‌گذارد و در بسیاری از مواقع، به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد، به تعارض و تقابل می پردازد و گاهی از موارد، موجب زوال آن نهاد مقدس می شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، استقلال مالی زنان موضوعی است که برای بسیاری چندان خوشایند نیست؛ زیرا بسیاری از مردان دوست دارند زنان از نظر مالی به آن‌ها وابسته باشند.

در طول تاریخ کار زنان شامل ماندن در خانه، آشپزی، نظافت و تربیت فرزندان بوده است؛ در حالی‌ که مردان کار می‌کردند، خانه می‌ساختند یا شکار می‌رفتند و خود زنان هم تمایل زیادی دارند که بر خانه‌داری، تربیت فرزند و نظایر آن‌ها تمرکز کنند. مسلما اهمیت این مسئولیت‌ها هرگز کمتر از کار خارج‌ از خانه نبوده و حتی شاید بتوان گفت مهم‌تر هم بوده است.

مشکل اینجاست که خواه خانه‌دار باشید یا شاغل، هنوز در قرن جدید این چالش و درگیری بین دو گروه مخالف و موافق استقلال مالی برای زنان وجود دارد. نسل‌هاست که بسیاری از زنان برای تصمیم‌گیری مالی به پدر، همسر و مردان دیگری در زندگی‌شان، حتی برادر و فرزند تکیه کرده‌اند. این طرز فکر کم‌کم در حال تغییر است. امروزه بسیاری از زنان می‌دانند باید از نظر مالی مستقل باشند؛ زیرا بدون آن، دستیابی به آرزوهایشان دشوارتر است.

اما در این بین چالش‌های مالی مهمی که مختص زنان است به چشم می‌خورد از جمله آن که، غالبا دستمزد زنان در جایگاهی شغلی، کمتر از مردانی است که در همان جایگاه‌اند. به‌جز این، زنان مجبور هستند با پدیده‌ای به‌نام سقف شیشه‌ای مبارزه کنند؛ مانعی نامرئی اما کاملا حقیقی که بین زن و موفقیت حرفه‌ای او قرار دارد. این مانع همان چیزی است که برای بسیاری از فرصت‌ها در راه پیشرفت و ارتقای شغلی زنان محدودیت ایجاد می‌کند.

بسیاری از زنان بخش بزرگی از زندگی‌شان را صرف تربیت فرزندان و رسیدگی به امور خانه می‌کنند؛ بنابراین نسبت به مردان زمان کمتری برای کار و کسب درآمد دارند. برخی از زنان حتی مسئولیت نگهداری از سالمندان خانواده را هم بر عهده دارند که این هم وقت کافی برای کار و درآمد آن ها باقی نمی‌گذارد.

باتوجه به اهمیت این موضوع در سطح جامعه، در ادامه به گفت‌وگو با یک محقق و پژوهشگر حوزه خانواده پرداختیم.

راضیه علی اکبری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه درخصوص اینکه آیا فعالیت اقتصادی و استقلال مالی زنان در خانواده در تعارض با نان آور بودن مردان در خانواده است، بیان کرد: اگر این دو مسئله نظارت و مدیریت نشود امکان تعارض وجود دارد، چرا که این امکان هست که مرد به طور ناخودآگاه از استقلال مالی همسرش نگران باشد و احساس خطر کند. فرهنگ جامعه ما از گذشته به این صورت است که قدرت در خانه بر عهده مردان بوده و تامین نیازهای مالی نیز وسیله‌ای برای اعمال قدرت مرد در خانه محسوب می‌شود. اما با شاغل شدن زن و استقلال مالی، ممکن است که این اعمال قدرت تا حدی کاهش پیدا کنند. به همین دلیل مرد از شاغل بودن همسرش احساس نگرانی می‌کند و سعی می‌کند که با کم اهمیت جلوه دادن شغل و درآمد زن، همچنان قدرت خود را حفظ کند.

وی ادامه داد: این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که به طور معمول، زنان به شاغل بودن خود اهمیت زیادی می‌دهند و از استقلال مالی خود لذت زیادی می‌برند و حتی به این وضعیت خود افتخار می‌کنند. اما گاهی مواقع ذهنیت و طرحواره‌های سنتی‌شان به این نقش مدرن شاغل بودن غلبه می‌کند و دچار تعارض‌های ذهنی می‌شوند. ممکن است زن شاغل با خود فکر کند که با کار کردن و داشتن درآمد، در حق خود ظلم می‌کند و مسئولیت‌های همسرش را کاهش می‌دهد. همچنین ممکن است فکر کند که بار خانواده را به دوش می‌کشد و در نهایت همسرش تبدیل به فرد تنبلی می‌شود.

این پژوهشگر حوزه خانواده، درخصوص معایب استقلال اقتصادی زنان اظهار کرد: هرچند استقلال مالی زن فقط در اشتغال نیست، قسمت عمده ای از استقلال مالی زنان به اشتغال برمی گردد. گرایش زن به سوی اشتغال، بیش از همه بر خانواده و روابط زن و شوهر اثر می‌گذارد و در بسیاری از مواقع، به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد، به تعارض و تقابل می‌پردازد و گاهی از موارد، موجب زوال آن نهاد مقدس می‌شود.

وی افزود: اشتغال و استقلال اقتصادی بانوان به شکل های مختلفی، به عدم هماهنگی بین زوجین منجرمی شود. البته نمی توان برای تمام افراد جامعه، نسخه یکسانی ارائه کرد. تفاوت‌های فردی و ویژگی‌های شخصیتی، نیازهای فردی و اجتماعی، شرایط محیطی و فرهنگی و غیر آن، هر کدام اقتضائاتی دارد که می‌تواند اشتغال را بر فردی قابل توجیه و معقول و بر دیگری آسیب زا و غیرقابل توجیه کند.

وی ادامه داد: یکی از عللی که برای بانوان، ایجاد انگیزه برای کسب اشتغال می‌کند، مستقل بودن است که از تبعات آن، نپذیرفتن تسلط مرد و «نان آور» بودن او است. غافل از آن که خداوند، مردان را قوام و تکیه گاه زنان قرار داد و مسئولیت نان آوری زندگی را بر دوش آنان نهاد و زنان را به آرامش گری و اطاعت از شوهر دعوت کرد. زیبایی و تکامل زندگی در وابستگی زن و مرد به یکدیگر و عمل هر کدام به تکالیف خود در زندگی شکل می‌گیرد و اگر زن در زندگی با این گمان که نیازی به حمایت مالی مرد ندارد و با این تفکر، قیم بودن مرد را تضعیف کند، ستون خانواده سست می‌شود.

پژوهشگر خانواده خاطرنشان کرد: در اسلام، حقوق زن اختصاص به خود او دارد و می‌تواند با اراده خود آن را خرج کند و مسئولیت شرعی و قانونی برای هزینه‌های زندگی بر عهده‌اش نیست؛ اما داشتن حقوق و دارایی زن در زندگی، توقعی برای برخی مردان ایجاد می‌کند که از درآمد زن نیز در زندگی مشترک بهره ببرند که اگر زنان از این موضوع استقبال نکرده و حساب و کتاب شان را جدا کنند، در برخی خانواده‌ها می‌تواند عاملی برای پدیدآمدن اختلاف‌های زناشویی شود.

وی افزود: از طرفی برخی رفتارهای ناپسند زنان شاغل مانند منت بر شوهر، عدم هماهنگی با وی در تهیه لوازم زندگی، تقلید از دیگران، تجمل‌ها و اسراف، علاوه بر این که در اسلام مذموم است، می‌تواند باعث تیرگی روابط زناشویی شود و با ایجاد کینه و نفرت به جای عشق و محبت در زندگی، آرامش را در زندگی از بین ببرد و شیرینی زندگی در پرتو منابع مالی بیش تر را به تلخی بدل کند. عدم حضور زن در منزل و خستگی ناشی از کار بیرون، می تواند در نحوه برخورد زن با همسر و فرزندان اثر منفی گذاشته و انرژی کافی برای وظیفه ی اصلی خود را ـ که نقش مادری و همسری است ـ نداشته باشد و همین مسئله، باعث سستی بنیان خانواده می‎شود.

علی اکبری قطع وابستگی اقتصادی و کم شدن احساس نیاز مالی به همسر را باعث کاهش آستانه تحمل پذیری برخی از زنان دانست و گفت: این قطع وابستگی می‌تواند میل به جدایی را با بروز مشکل‌هایی در زندگی زناشویی و عدم ضرورت تحمل مشکل ها، افزایش دهد و با این نگاه که خود، توان چرخاندن زندگی مستقلی را دارند و نیازمند به حمایت مالی همسر نیستند، بر سختی‌ها بردباری نکرده، از اطاعت شوهر، شانه خالی می‌کنند و همین مسئله می‌تواند تقاضای طلاق را در بین بانوان شاغل افزایش دهد.

وی عهده دار بودن امرار معاش خانواده توسط مردان یک اصل همیشگی است که در مواردی قابل تعمیم به بانوان نیز است؛ مثلا در خانواده‌های زنان بی سرپرست یا بدسرپرست، بیان کرد: این انگاره که مرد سرپرست و نان‌آور خانواده است، هم در قوانین ما و هم در فرهنگ و باور عمومی جامعه ما عمیقا ریشه داشته و دارد. این مسئله از دیرباز تقسیم کار جنسیتی را سبب شده که بر اساس آن زنان به ویژه زنان طبقات پایین و زنانی که در شهرها و شهرستان‌ها ساکن هستند به کار خانگی که دارای منزلت اقتصادی و اجتماعی پایینی است، محدود شوند و مردان به کار بیرون از خانه که دارای درآمد اقتصادی و منزلت اجتماعی است، مشغول باشند.

علی اکبری خاطرنشان کرد: در دوران اخیر، اگرچه بسیاری از زنان به ویژه در کلان‌شهرها کار می‌کنند اما اولا در شهرستان‌ها، زنان اغلب خانه‌دار هستند و همچنین این پندار کهن که کار زن در بیرون از خانه کار ثانویه اوست و ایفای نقش‌های سنتی مادری و همسری همچنان باید اولویت زنان باشد، آنها را از بازار کار خارج و یا دور کرده است.

پژوهشگر خانواده افزود: زنان سرپرست‌ خانوار شامل زنان مطلقه، زنان بیوه، زنان دارای شوهر معتاد، زنان مهاجر بی‌سرپرست، زنان دارای شوهر زندانی، زنان دارای شوهر بیکار، زنانی که شوهرانشان از کارافتاده یا بیمار هستند، زنان مجرد و زنان خودسرپرست مانند سالمندان تنها، زنانی هستند که مسئولیت نان آوری یا اداره امور خود و یا خانواده خود را به طور دائم یا موقت عهده‌دار هستند.

وی اضافه کرد: این زنان از جمله گروه‌های اجتماعی آسیب‌پذیر هستند که گاه عواملی چون طلاق، فوت یا اعتیاد همسر، از کار افتادگی و رها شدن توسط مردان، آن‌ها را در وضعیت شکننده‌ای قرار می‌دهد. عواملی از قبیل رشد آسیب‌های اجتماعی، زنانه شدن فقر، فقدان ظرفیت بازار کار برای حضور زنان و بحران و رکود اقتصادی، سبب رشد آمار زنان سرپرست خانوار که مسئول امرار معاش خانواده‌اند شده است.

وی در پاسخ به این سوال که بر چه اساسی مردان باید عهده دار چنین مسئولیتی در خانواده باشند، بیان کرد: بر اساس قانون در ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، مرد به عنوان رئیس خانواده معین شده است. البته ریاست نه به معنای مطلقه دانستن، که دستورات زوج بدون هیچ شرطی، از طرف زن باید به مورد اجرا گذاشته شود. بلکه به معنای سرپرست و مدیر اجرایی و مالی خانواده است. در واقع با ذکر این ریاست، تکلیف اداره و سرپرستی منزل و «نان آوری» به مرد واگذار شده و این مسئله حق حاکمیت نسبت به زن و خانواده را به شوهر نمی‌دهد.

علی اکبری همچنین ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی ایران را مورد استناد قرار داد که نفقه را تامین همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت تعریف می‌کند.

وی در ادامه بر اساس قرآن نیز این مسئولیت را بر عهده مردان استوار دانست و گفت: در هر جمعی باید توانمندترین، صالح‌ترین و عالم ترین آنان مسئولیت اداره جمع را به عهده بگیرد. در جمع خانواده نیز از آنجا که در بیشتر موارد امتیاز و توانمندی مرد برای به عهده گرفتن مسئولیت خانواده بیشتر است، به طور کلی مردان به عنوان سرپرست خانواده، معرفی شده اند: «الرجال قوّامون علی النساء بما فضّل اللّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم؛ مردان سرپرست زنان هستند به خاطر مزیت هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر آنکه از اموال شان برای آنان هزینه می‎نمایند».

علی اکبری ادامه داد: قرآن اینجا به یک سازماندهی دقیق پرداخته و جایگاه زن و مرد را کاملا مشخص نموده است. در این آیه می‌فرماید: « مردها بر بانوان قوّام هستند». قوّام به معنای کسی که همیشه سر پا می‌ایستد و یک حوزه نگهبانی بر عهده او گذاشته می‌شود. به ستون خیمه قوّام گفته می‌شود که بار خیمه بر روی دوش او است. جمله «بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ» مفهوم «نان آوری مرد» را می‌رساند.

وی افزود: اینجا قوّام بودن مربوط به مدیریت اجرایی است؛ چون توانایی مرد در مسائل اجتماعی و شمّ اقتصادی و تلاش و کوشش برای تحصیل مال و تأمین نیازمندی‌های منزل و زندگی، بیشتر است و چون مسئول تأمین هزینهْ مرد است، سرپرستی داخل منزل هم با مرد است. اما چنین نیست که از این سرپرستی بخواهد مزیتی به دست آورد و بگوید: چون من سرپرست هستم پس افضل هستم، بلکه این یک کار اجرایی است؛ وظیفه است، نه فضیلت.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha