به گزارش خبرگزاری حوزه، یاسر عسگری، پژوهشگر فرهنگی و مدیر انتشارات راه یار در یادداشتی با عنوان «تأملاتی در زندگی و اندیشه های آیت الله حائری شیرازی(ره)» آورده است:
اشاره: آیت الله محی الدین حائری شیرازی (۱۳۱۵ ـ ۲۹ آذر ۱۳۹۶) استاد اخلاق اسلامی، عضو سابق مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه اسبق شیراز و نماینده اسبق امام خمینی و مقام معظم رهبری در استان فارس بود. او اندیشمندی مبتکر و نظریه پرداز عرصه تربیت و اقتصاد اسلامی بود که دغدغه های زیادی در زمینه تحول علوم انسانی و تحقق اقتصاد اسلامی در جامعه داشت. در این یادداشت، تأملاتی در زندگی و اندیشه های آیت الله حائری شیرازی(ره) می آید.
۱. آیت الله حائری شیرازی به اعتراف دوست و دشمن، هوادار و منتقد، «روحانی متفاوتی» بود. «متفاوت» در شیوه رفتار، اندیشه، سلوک، گفتار و ادبیات، تدریس و تربیت، زندگی و نگاه به مسائل و جهان بینی. رویکردهای ایشان در عرصههای مختلف، از اقتصاد و تربیت گرفته تا امر به معروف و حجاب، با رویکردهای دیگران کاملاً متفاوت بود. غالب اهالی کتاب او را با کتاب «تمثیلات» او می شناسند. اهالی دانشگاه در دهه شصت او را با کتاب «اخلاق اسلامی» و «ولایت فقیه» و در دهه هفتاد با کتاب «انسان شناسی» و مباحثش درباره «علوم انسانی» می شناختند. اهالی جبهه و رزمندگان او را با کتاب «اسلام در جبهه» و سخنانش در جبهه ها به یاد دارند و مدیران کشور هم او را با طرح های اقتصادی و «فلاحت در فراغت» و انتقادهایش از بانکداری ربوی می شناسند.
۲. آیت الله حائری به معنی واقعی کلمه، یک «متفکر» بود. او از جمله معدود شخصیتهایی است که رهبر معظم انقلاب از او به عنوان «عالم متفکر» یاد کرده است. رهبر انقلاب تاکنون از شخصیتهایی مانند علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید سید محمدباقر صدر، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله دکتر صادقی تهرانی، آیت الله محمدمهدی شمس الدین و... در بیانات و پیامهای خود به عنوان «متفکر» یاد کرده است. استاد سید محمدمهدی میرباقری درباره شان می گوید: «انسانی متفکر و نواندیش بوده و هر وقت با او هم صحبت می شدیم، کلامی نو داشت.» (سخنرانی در مدرسه عالی شهید مطهری، ۱/۱۰/۱۳۹۶) ایشان مانند برادرخانمش، استاد سید منیرالدین حسینی شیرازی (موسس فرهنگستان علوم اسلامی)، استقلال فکری داشت و نظام مند فکر میکرد. آیت الله حائری درباره استاد سید منیرالدین حسینی میگوید: «مرحوم سید منیرالدین حسینی مرعوب حرفهای دیگران نمی شد. این از خصوصیات او بود. او یک متفکر بود و کسی که انسان را گاهی آتش میزد.» (کتاب یادی از استاد، انتشارات فجر ولایت، ۱۳۸۰) همین تعابیر درباره او هم صادق است و خودش همین گونه بود.
۳. کلان پروژه آیت الله حائری شیرازی(ره) را می توان «تربیت» و به صورت دقیق تر، «تربیت فطری انسان»، «برگشت انسانها به تربیت فطری» یا «برگشت انسان به فطرت» دانست. او خود می گوید: «رشته اصلی من تربیت است... خداوند تعالی به من عنایتی کرده که چیزهایی در مسائل تربیتی به نظرم می رسد.»(راه رشد، ج۱، ص۶) رهبر معظم انقلاب نیز در پیام تسلیت شان روی این موضوع تأکید کردند و نوشتند: «ایشان از جمله عالمان برجسته و موفقی بودند که عمر بابرکت را یکسره در خدمت تربیت نفوس و تعالی بخشیدن به روح و دل و فکر و عمل مخاطبان خود قرار دادند.»
۴. آیت الله حائری، به معنای واقعی کلمه، «مربی» بود و معتقد بود که «کار تربیت همین است که «فطرت» بر «طبیعت» حکومت کند. کار شیاطین هم این است که کاری کنند که طبیعت بر فطرت حکومت کند.» (راه رشد، ج۱، ص۴۳) او منتقد سبک تربیتی انجمن حجتیه و مدرسه علوی (استاد علی اصغر کرباسچیان) بود و سبک تربیتی آنها را جزو مصادیق «تربیت گلخانه ای» یا «تربیت قرنطینه ای» می دانست. در امر تربیت توجه ویژه ای به «تمثیل» داشت و فراوان از تمثیل (مثال) استفاده می کرد. شاید کمتر شخصیتی مانند او باشد که قدرت تمثیل (مَثَل زدن) داشته باشد. حجت الاسلام محسن قرائتی همانند او، کارخانه مَثَل سازی و تمثیلات است، ولی تمثیلات آیت الله حائری از جنس دیگری و عمق و گستردگی و تنوع بیشتری است. شاید در دو سه دهه، معروف ترین کتابی که از او در بازار بود و غالب اهالی کتاب می شناختند کتاب «تمثیلات» او بود. ناشران مختلفی این مجموعه کتابها در قطع های مختلف و چندین مجلات منتشر کرده بودند که اخیراً در چندین مجلد و به صورت موضوعی از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است.
۵. آیت الله حائری شیرازی به «انسان شناسی» توجه ویژه داشت و می توان گفت نظریات اصلی او در باب انسان شناسی است. او در انسان شناسی اش به «فطرت» توجه ویژه دارد و تلاش دارد انسانها به آن فطرت (ودیعه الهی) خودشان وقوف و آگاهی یابند و مسیر بندگی الهی و فطرت الهی شان را در پیش بگیرند. آیت الله حایری شیرازی تفاوت اساسی بین انسان شناسی اسلامی و غیراسلامی قائل بود و بدین جهت معتقد بود که علوم انسانی اسلام، از سر تا پا، غیر از این علوم انسانی موجود است. (راه رشد، ج۱، ص۲۱)
۶. آیت الله حائری معتقد بود که «آموزش و پرورش» و «علوم انسانی» دو هدف استعمار نو هستند و می گفت: «شیوه (جدید) برنامه استعمارگر، کارکردن روی کتابها، روی درس ها و روی آموزش و پرورش است. چشم او به علوم انسانی در دانشگاههاست. اگر استعمارگر بتواند در کشوری علوم انسانی دانشگاهها را در چنگ داشته باشد، آن کشور بی زحمت در چنگ اوست؛ یعنی چنین کشوری خرج استعمار خودش را هم می پردازد و هزینه استعمار را خودش برعهده می گیرد. حتی وسیله ای می شود برای اینکه استعمارگران بتوانند کشورهای دیگر را نیز استعمار کنند. (کانال نکات ناب و حکمت های آیت الله حائری شیرازی در ایتا)
۷. آیت الله حائری از جمله معدود شخصیت هایی است که از زمان پیروزی انقلاب و حتی قبل تر از آن، دغدغه علوم انسانی داشت و بر تولید علوم انسانی اسلامی تأکید می کرد. او معتقد بود باب علوم انسانی، انبیاء(ع) هستند و از آنجا باید وارد شد ولی علوم تجربی، بابش تجربه است. او به مانند حجت الاسلام سید منیر الدین حسینی ـ که بعداً فرهنگستان علوم اسلامی را تأسیس کرد ـ به اهمیت علوم انسانی در دنیای غرب واقف بود و دغدغه علوم انسانی اسلامی داشت. او علوم انسانی را «رساله عملیه» غربی ها می دانست و منتقد پیروی کورکورانه از علوم انسانی متعارف دانشگاهی بود. می گفت: «علوم انسانی در واقع رساله است. این رساله عملیه است که از غرب می آید و در داخل [کشور] اسمش را می گذارند جامعه شناسی و فکر و.... رساله عملیه هر کسی متناسب با خودش است. مفتی آنها [غربی ها] دانشمندان علوم انسانی هستند.» (کانال نکات ناب و حکمت های آیت الله حائری شیرازی در ایتا) سلسله مباحث «انسان شناسی» و «نقد مبانی علوم انسانی» ایشان در جمع اساتید علوم انسانی در دهه هفتاد هم معروف است. او می گفت علوم انسانی شرقی و غربی را مطالعه کنید، ولی مصرف نکنید. (راه رشد، ج۱، ص۲۱) آیت الله حائری «علوم انسانی» را «گردنه (تنگه) اُحُد انقلاب اسلامی» می دانست. به همین خاطر، «علوم انسانی» و «مخالفت با بانکداری ربوی» از پروژه های فکری این حکیم دوراندیش و اهل فکر است و این دغدغه را بارها و بارها و حتی ساعاتی قبل از وفات، در دیدار با شخصیت های مختلف، تکرار می کرد. او بحث هایی درباره پول اسلامی داشت و معتقد بود بدون پول اسلامی و با این پول اعتباری، نمی توان جلوی «ربا» را گرفت و بانکداری را اسلامی کرد. در اواخر عمر پُربرکت خویش موسسه ای در زمینه علوم انسانی راه انداخت و حجت الاسلام کلانتری (استاد حوزه علمیه فارس و نماینده فعلی مجلس خبرگان رهبری) را وصی فکری خودش اعلام کرد. از سویی به حجت الاسلام محدرضا رنجبر و دکتر حمیدرضا ایمانیه (که رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود و هم اکنون استاندار فارس است) اعتماد ویژه داشت.
۸. آیت الله حائری از پیشگامان تحول در علوم انسانی و منتقدان علوم انسانی غربی است. استاد سید محمدمهدی میرباقری درباره او گفته است: «مرحوم استاد آیت الله حائری شیرازی در موضوع تحول در علوم انسانی عمدتاً جزو مبناگرایان هستند و تلاش میکنند تا مبانی علم مدرن را به ویژه در حوزه انسان شناسی بازشناسی کنند و آنها را مبتنی بر فرهنگ اسلام بازآفرینی کنند. ایشان تلاش میکردند که بر اساس این مبنای انسان شناسانه، به تولید نظریه در حوزه علوم بپردازند؛ در بعضی از قسمتها هم واقعاً میشود بیانات ایشان را در حد یک نظریه تلقی کرد.» (سخنرانی در همایش آیت اخلاق و حکمت، در سالگرد رحلت آیت الله حائری شیرازی، منبع: کانال در محضر آیت الله میرباقری در ایتا)
۹. ارتباط با دانشگاه هم از سر فصل های مهم زندگی آیت الله حائری است. تشکل های دانشجویی انقلابی در دهه شصت، او را به کتاب های «اخلاق اسلامی» و «ولایت فقیه» می شناسند. او از جمله معدود روحانیونی بود که دفتر تحکیم وحدت به او مراجعه می کردند و از او می خواستند در نشست ها و جلساتشان حضور یابد و سخنرانی کند. او مدت محدودی به عنوان استاد اخلاق برای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فعال بود ولی چندان اعتقادی به تحزّب و تشکیلات سیاسی نداشت و منتقد تحزّب سیاسی بود، فلذا این ارتباط چندان دوام نیافت. آیت الله حائری از سخنرانان تشکل های دانشجویی و ارزشی و انقلابی در دهه های ۷۰ و ۸۰ بود. او با اغلب علمای بلاد ارتباط حسنه داشت و سفرهای تبلیغی زیادی در سراسر کشور داشت و از سخنرانان اصلی همایش ائمه جمعه های کشور در سالهای مختلف بود. او حتی بعد از اتمام دوره امام جمعه بودنش، در اکثر استان ها حضور یافت و به سخنرانی می پرداخت. شرح مناجات شعبانیه و صحیفه سجادیه و دعای مکارم اخلاق ازجمله دغدغه های دهه آخر حیات ایشان بود.
۱۰. آیت الله حائری حضور متعدد و پُررنگی در دوران دفاع مقدس داشت و دفاع مقدس بخش پُررنگ و موثری از زندگی و حیات اوست. رزمندگان بیشتر او را با مجموعه «اسلام در جبهه» می شناسند که در قطع پالتویی و چندین مجلد و در تیراژ زیاد، در جبهه ها توزیع می شد و فرماندهان هم او را به خاطر گفتارهای حکمت آمیز و حضور متعدد و مستمرش در ستادهای فرماندهی، می شناختند و او مانند حضرات آیات الله بهاءالدینی، مشکینی، حسن زاده آملی، حسین مظاهری، احمدی میانجی، محمدهادی تألهی، قاضی دزفولی و... محبوب و محل مشورت رزمندگان و فرماندهان بود و غالب فرماندهان سپاه، پس از جنگ تحمیلی، ارتباطات خود را با وی حفظ کردند.
۱۱. آیت الله حائری بر «تولید مستقل» اهتمام داشت، حتی در بحث های تربیتی هم بر این نکته مهم توجه دارد که فرزندان را تولیدکننده بار بیاورید تا مصرف کننده. بخشی از دخل و خرج زندگی اش را از پرورش و فروش مرغ و اردک و حیوانات خانگی اش تأمین می کند. طرح «فلاحت در فراغت» را شاید بتوان مهمترین طرح آیت الله حائری در دهه هفتاد دانست. به نظر دکتر احمد توکلی، اقتصاددان و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و آشنای خانوادگی اش، «ایده آیت الله حائری در موسسه فلاحت در فراغت این بود که زندگی شهرنشینی ربطی به طبیعت پیدا بکند تا عادت به تولید به خانواده ها بازگردد. موسسه فلاحت در فراغت که او سنگ بنای آن را با کمک محیط زیست و دیگر دستگاههای دولتی گذاشت، زمین های موات را که امکان رساندن آب در حال تلف شدن به آن وجود داشت، به باغ های دو تا پنج هزار متری با درختان میوه تبدیل می کرد که به کارمندان دولت واگذار می شد.»
بعدها، به خاطر سوءاستفاده های مختلف برخی مجریان و متولیان این طرح اقتصادی و کشاورزی، اعتراضات زیادی را اواسط دهه هشتاد برانگیخت و متهم به زمین خواری شدند. در صدر اعتراضات هم آقای عبدالله شهبازی (مورخ و نویسنده مشهور کتاب «زرسالاران یهودی و پارسی؛ استعمار بریتانیا و ایران») بود که مجموعه ادعاها و مستنداتش را با نام «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز» در فضای عمومی منتشر کرد و بعداً به همین دلیل بازداشت شد. رسانه ای شدن این اعتراضات با همراهی دانشجویان عدالتخواه وقت استان فارس همراه بود و با پیگیری های متعدد، منجر به محکومیت برخی از نزدیکان آیت الله و متولیان اجرایی این طرح شد. چرا که برخی از مسئولان و مرتبطین دفتر امام جمعه و ستاد نمازجمعه شیراز، از جایگاه و اعتباری که داشتند، سوءاستفاده کردند.
۱۲. آیت الله حائری از جمله معدود علما و روحانیونی است که به اصلاح «سبک زندگی» توجه خاص داشت و به طب سنتی بی توجه نیست. هم بر روحیه تولیدگری و کشاورزی و هم مهارت تیراندازی تأکید ویژه ای می کرده است. او تیرانداز حرفه ای بود و تصاویر زیادی هم از او در این وضعیت منتشر شده است. معتقد بود که شرط بندی در تیراندازی، بلامانع است. عضو افتخاری فدراسیون تیراندازی کشور بود. معتقد بود که هر جوان مسلمان بنا به حدیث نبوی، باید در تیراندازی و سوارکاری مهارت داشته باشد.
۱۳. آیت الله حائری از جمله معدود علمایی است که به طب سنتی توجه دارد. اگرچه او دوستان و مریدان پزشک زیادی داشت و به طب سنتی و کارآیی آن در برخی امور و نقش پیشگیرانه آن بی اعتنا نبود. او نه متعصب به طب سنتی است و نه طرفدار صد درصد طب جدید. او معتقد به احترام به تجربه بشری در زمینه طب و پزشکی است؛ چه این تجربه ناشی از طب جدید باشد و چه ناشی از طب سنتی. (کانال نکات ناب و حکمت های آیت الله حائری شیرازی در ایتا). آیت الله حائری منتقد افراط و تفریط طب مدرن و طب سنتی بود. معتقد بود روایات طبی برای اثبات حقانیت ائمه(ع) بوده، نه نفی ارزش تجربه بشری. معتقد بود در تعارضاتی که دستورات طبی ائمه(ع) [با فرض صحّت روایت] با طب جدید دارد، اولویت با دستورات ائمه(ع) است. او می گفت: «یک مشکلی ما در طب سنتی داریم این است که تجربه طب سنتی ما به طب دانشگاهی ما منتقل نشده؛ یعنی به اطبای سنتی ما یک کرسی در دانشگاه ندادند که آنها هم به عنوان کرسی طب سنتی، اطلاعات خودشان را به شاگردان آموزش بدهند. اجازه تولید مثل به آنها ندادند و متأسفانه نسل آنها منقرض شد. همان کاری که فرعون نسبت به قوم موسی(ع) می خواست انجام بدهد و نتوانست، اینها خواستند و توانستند.» (کانال نکات ناب و حکمت های آیت الله حائری شیرازی در ایتا)
۱۴. آیت الله حائری تسلط فراوانی به اشعار سعدی و حافظ و مولوی داشت. در مدرسه علمیه حقانی قم برای طلاب، گلستان و بوستان سعدی تدریس می کرد. بنا به گفته شاگردانش، اعتقادی به حضور و غیاب طلاب نداشت. شیوه تدریس او خاص بود و مقیّد به حضور در کلاس نبود. گاه در حیاط و گاه در هنگام راه رفتن، تدریس می کرد. او بعدها هم در شیراز به شرح دیوان حافظ و شرح گلستان و بوستان سعدی پرداخت و به اشعار حکمت آمیز توجه ویژه ای داشت و مخاطبانش را با هنر و شعر حکمت آمیز توجه و آشتی می داد.
۱۵. آیت الله حائری شیرازی اهل سلوک و عرفان عملی بود. به امام خمینی و مقام معظم رهبری ارادت، اعتقاد و باوری عمیق داشت. با آیت الله بهجت، آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی و دیگر علما و شخصیت های اخلاقی و سلوکی مانند مرحوم دولابی ارتباط داشت. خودش می گفت: «آقای دولابی برای من برنامه های زیادی گذاشت و وقت زیادی صرف من کرد و من را همراه خودش به دامان طبیعت می برد و با من صحبت می کرد...» و در ادامه می گوید: «آقای دولابی، رفیق ما بود. آقای بهجت استاد ماست و بین رفیق و استاد، فرق است؛ زیرا استاد اخلاق باید مجتهد باشد.» (کانال نکات ناب و حکمت های آیت الله حائری شیرازی در ایتا)
او نه تنها با شخصیت های اخلاقی و عرفانی ارتباط داشت، بلکه به دیگران هم توصیه می کرد که اهل سلوک و زیارت باشند. برای نمونه به اصفهانی ها می گفت: «شما اصفهانی ها، فاصله تان با مسجد جمکران، زیاد نیست، می توانید ماهی یکبار دسته جمعی بیایید و در این حرکت دسته جمعی، انس تان با هم زیاد بشود. پیش آقای [آیت الله عبدالقائم] شوشتری بروید. آدم خوبی است. با آقای [آیت الله] ناصری بجوشید. آقای ناصری خیلی در این حال خودش، نور دارد... به یاد آقا امام زمان(عج) به صورت دورهمی دعای ندبه داشته باشید...» به تعبیر استاد میرباقری، ایشان مبارزی بود که همه عمر، مبارزه را با سلوک گره زده بود؛ امتیاز مبارزه او این بود. (سخنرانی در مدرسه عالی شهید مطهری تهران، ۱/۱۰/۱۳۹۶)
۱۶. آیت الله حائری شیرازی اهل تظاهر و تعارف نبود و خودش بود. درگیر تعارفات نبود، آن رفتار یا کار یا حرفی که تشخیص می داد انجام می داد. مراجعه به دلش زیاد بود و به الهامات و خطورات قلبی اش توجه خاصی داشت. گاهی اوقات می گفت که برای سخنرانی در فلان مرکز یا نشست، به قلبش مراجعه می کند و هر آنچه که لازم است بیان می کند. او به فطرت و دل خودش و مخاطبانش توجه داشت. روحیه لطیفی داشت و به کسانی که روحیه لطیف داشتند، توجه داشت. به امر به معروف و نهی از منکر بسیار اعتقاد داشت و دیدگاه هایش درباره این دو فریضه الهی فراموش شده، تفاوت رویکردی خاصی با دیگر نظریات مرسوم و متعارف این عرصه داشت و دارد. از معدود علما و شخصیت هایی است که در هنگام بستری بودن آقای علی خلیلی (چهره شاخص و بعداً شهید مشهور امر به معروف) به او سر زد و نامه نوشت و جویای احوال او بود.
۱۷. آیت الله حائری روح بزرگی داشت و ابائی نداشت از اینکه از دیگران عذرخواهی کند. او در اواخر حیات خود از آقای سید محمد خاتمی (رئیس جمهور اسبق) عذرخواهی کرد که در یک سخنرانی در دهه هفتاد، تعابیر نامناسبی درباره او به کار برده است. اگر او تکلیف یا حقی را برگردن خویش می دید، بدون توجه به زمان و مکان و احتمال سوءاستفاده دیگران و رسانه ها و جناح ها، سعی می کرد به وظیفه شرعی اش عمل کند. همچنان که عذرخواهی او از آقای خاتمی، در آن زمان خاص، بازتاب فراوانی یافت و مثل همیشه، اصلاح طلبان تعابیر و برداشت های نادرستی از این عمل به وظیفه شرعی آیت الله کردند. مرحوم آیت الله مصباح یزدی(ره) درباره آیت الله حائری می گویند: «آنچه که در آقای آقا محی الدین [حائری شیرازی] به نظر بنده ممتاز بود که کم در دیگران پیدا می شود، دو چیز بود: یکی اینکه چیزی که ایشان تشخیص می داد که واقعاً وظیفه اش هست و خدا از او می خواهد، کوتاهی نکرد. تا آنجایی که توان داشت. کوشش می کرد. حالا بگوییم مثلاً این چیز مهمی نیست یا عملی نیست، دیگران نمی پذیرند، نه، باکی نداشت، وظیفه اش می دانست، عمل می کرد. این واقعاً صفت ممتازی بود که در کمتر کسی من دیدم. دوم صفتی که شاید شما هم کم دیده باشید، اگر جایی می فهمید که اشتباه کرده، مواردی اتفاق افتاده، خیلی صریح گفت: من اشتباه کردم. اینجا تقصیر من بود، من اشتباه کردم. این صراحت [را] من از کمتر کسی شنیدم که اقرار کند به این که من اشتباه کردم. این هم صفت ممتازی است. خودخواهی آدم نمی گذارد به این زودی ها بگوید من اشتباه کردم. ایشان ابا نداشت... و اینکه واقعاً آدم بخواهد در یک ترازویی، این فضیلت ها را ارزشیابی بکند، هر کدام از اینها را که در یک کفه قرار بدهید، کفه دیگری می رود به آسمان. خیلی سنگین است.» (تاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۹۶)
۱۸. جریانات سیاسی و فکری کشور و جهان اسلام را به اجمال می شناخت و نگاهی بنیادین به اندیشه ها و افکار آنها داشت و آنها را نقد و تحلیل می کرد. معتقد بود «اسرائیل از مقدمات ظهور است» و آشکارکننده شرکهای پنهان عالَم اسلام است. با دنیای غرب و اروپا آشنا بود. هم پای صحبت های ایرانیان خارج از کشور و تحصیل کردگان دانشگاههای غربی بود و کم و بیش هم دیدارهایی با شخصیت های بین المللی داشت. از آنجا که یک فرزندش در اتریش ساکن بود، مسافرت هایی به این کشور و دیگر کشورهای همسایه داشت. بر این اعتقادم و همواره به دوستان می گفتم که ای کاش، آیت اله حائری زودتر از امام جمعگی شیراز استعفا می داد و تبلیغ بین المللی را در دستور کار خودش قرار می داد. حیف که نهادهای متولی، از ظرفیت بین المللی رویکردها و مبانی آیت اله خیلی خیلی کم استفاده و استقبال کردند.
۱۹. آیت الله حائری شیرازی «حکیم» بود و سخنانش پر از حکمت و معرفت بود. او نگاه دیگری به عالَم و آدم و دنیای پیرامونی داشت و نگاه او به زندگی و عالَم و آدم برای غالب مخاطبانش جذاب و جدید بود و تازگی داشت. «حکمت» گمشده مومن است و گویی آیت الله حایری در زندگی اش می خواست این مسأله را به انسانها و مخاطبانش یادآوری کند. اهل فکر بود و تفکر، کار دائمی و همیشگی اش بود. اهل مطالعه کتاب بود ولی در حد مطالعه کتب باقی نمی ماند و اهل فکر و تحلیل بود. او نه تنها اهل فکر و طرح و برنامه ریزی بود، بلکه همگان را به «تفکر» دعوت می کرد و کتاب «تفکر» از جمله آثار راهبردی و اساسی ایشان است. حرف هایی که درباره نگاه استعماری در این زمینه دارد، بسیار قابل تأمل است. او معتقد بود که استعمار نو تلاش دارد فرصت فکر کردن را از مردم بگیرد تا مردم را بدین گونه، در بند و اسارت خویش داشته باشد.
در اواخر عمر، یک تعریف جالبی از سبک و شیوه بیان و قلم مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین صاد) داشت که بازتاب زیادی یافت. او گفت: «ویژگی آقای صفایی [حائری] این بود که هم اندیشه هایش، جایگاه سالمی داشت و هم روش او، روش موثری بود. متأسفانه برخی از اندیشمندان ما «محتوا» داشتند ولی «فرم» نداشتند و برخی بالعکس بودند. دکتر شریعتی در «فرم بیان»، ورود به مطالب و انتخاب واژه ها خوب بود ولی در محتوا، خوب نبود و اسلام شناس نبود. استاد مطهری در «محکم بودن اندیشه» کم نظیر بود، اما «فرم» او به اندازه محتوایش، خوب نبود. من وقتی کتاب «غدیر» آقای صفایی (عین صاد) را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: «قدر این نویسنده، شناخته نشده است. او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را.» آقای صفایی شناخته نشد. من اگر در مروری که در چند تا از کتابهایش داشتم، ضعف اندیشه دیده بودم، ایشان را ترویج نمی کردم.» (کانال نکات ناب و حکمت های آیت الله حائری شیرازی در ایتا)
۲۰. آیت الله حائری نگاه فرامذهبی و بین الادیانی داشت. به راحتی می توانست با پیروان ادیان دیگر، روی مشترکات انسانی ارتباط بر قرار کند. رابطه حسنه ای با ارامنه و کلیمیان ایران و شیراز داشت. شاید اولین باری که با او آشنا شدم بابت سخنرانی اش در کلیسا درباره حضرت مریم(ع) و حضرت عیسی(ع) از نگاه قرآن بود که به مناسبت ایام ولادت حضرت مسیح(ع) و کریسمس، از تلویزیون پخش شد. برای همگان، از جمله نگارنده، بسیار تازه بود که یک عالم شیعی، در کلیسا، آن هم برای مسیحیان، از عیسی و مریم(علیهما السلام) می گوید.
انتهای پیام