به گزارش خبرگزاری حوزه، دکتر حکمت نیا مدیرگروه حقوق مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی در این نشست با اشاره به ضرورت پرداختن به مبانی نظری مالکیت گفت: برای اینکه پاسخ ما ناظر به بافت تمدنی و ساختار حقوقی خودمان باشد، باید هم بحثهای نظری و هم مباحث تمدنی را در تراز هم پیگیر کرد.
وی ادامه داد: اشکال اصلی ساختار حقوقی موجود ما این است که کمتر به نظریههای حقوقی پرداخته است. علت آن نیز شاید آن است که فضای فقهی - حقوقی ما خود را بی نیاز و مستقل از مباحث نظری می داند.
مدیر گروه حقوق مرکز تحقیقات اسلامی مجلس خاطرنشان کرد: به عنوان نمونه در مسئله مالکیت، کسانی که به حوزه بحث های نظری پرداختند، سه دسته بحث را شاهد بودیم، در عین حال که مفید هستند ولی سؤال این است که آیا می توانند به حل مسئله ما کمک کنند؟
وی در این زمینه به نظریه علامه طباطبایی (ره) در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و دیدگاه حق از منظر مرحوم اصفهانی ره و نظریه مرحوم حضرت آیت الله خوئی ره اشاره کرد و گفت: در عین حال که نظریات بسیار خوب و ارزشمندی هستند ولی به نظر می رسد که در حوزه مالکیت به مفهوم اجتماعی و اعتباری آن به سوالات ما پاسخ نمی دهند.
حکمت نیا خاطرنشان کرد: مرحوم علامه طباطبایی(ره) بحث میکند که انسانهاچگونه متوجه شدند که دارای مالکیت میباشند و یک بحث روانشناختی است که انسان متوجه میشود برای زندگی اجتماعی خود چگونه باید دست به اعتبار بزند و این اعتبار چگونه حاصل شده است.
مدیر گروه حقوق مرکز تحقیقات اسلامی مجلس ادامه داد: این موضوع هر چند بحث خوب و مفیدی است ولی ماهیت اعتبار را بررسی می کند و سوالات ما در باید و نبایدهای حقوقی را حل نمیکند.
حکمت نیا یادآورشد: جداسازی حوزه اعتبار از نظر فلسفی خوب است ولی اینکه چه اندازه برای نظام سازی و مسائل روز مناسب باشد جای بحث دارد و معلوم نیست که به درک مساله ما کمک کند، چون صرفا ماهیت اعتبار را بررسی میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نظریه مرحوم اصفهانی اشاره کرد و گفت: نظریه ایشان نیز برای توسعه ذهنی و شناخت مالکیت مفید باشد ولی در حل مساله تأثیر چندانی ندارد.
وی ادامه داد: آنچه مهم است این است که آن حقی که در ادبیات دینی موضوع گفت وگو قرار می گیرد با حقی که در مالکیت از آن بحث می شود متفاوت است و حقی که در معارف دینی به کار رفته، الزاما به معنای این مطالبی که فقها میگویند، نیست. و نسبت این دو مفهوم باهم، عموم خصوص من وجه است.
حکمت نیا تصریح کرد: گاهی ما نسبت منابع با انسان ها را در نظر میگیریم (البته پیش از هر تصرفی) که دستگاه الهی باید به آنها پاسخ دهد مثلا مسیحیت نسبت منابع با انسان را از طریق تبیین دستگاه تکوین متوجه میشود، مثلا میگویند نسبت انسان به خداوند چیست و تناسب بین قوا، محیط طبیعی و حفظ نفس ما را همان میکند که توان خود را از منابع برای حفظ نفس به کار ببریم آنها در نظام فکری خود که نظام بیان تکوین است استنباط حقوقی میکنند لذا بهره از آن منابع طبیعی را در حد مشخصی جایز میدانند و لذا انباشت ثروت را مذموم میدانند.
وی در پایان گفت: یکی از مواردی که در ادبیات معارفی باید به آن پرداخته شود مالکیت به عنوان یک نهاد حقوقی و امری که مرتبط با روح انسان است که باید جدا شود یعنی تعلقات روحی یک بحث است و ارتباطات حقوقی بحث دیگری است که باید به آن پرداخته شود.
انتهای پیام
نظر شما