به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «بیماریهای روحی و راه درست درمان آنها» پرداخت که متن آن بدین شرح است:
امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق می فرمایند: «وَ دَاوِنِی بِصُنْعِک» پروردگارا مرا با حکمت بالغه، رحمت واسعه و عنایات نازله خودت مداوا کن.
این صریح دعای مکارم الاخلاق است که از لحن مبارک امام سجاد علیه السلام می شنویم.
فرمایشات ائمه اطهار علیهم السلام تالی تلو قرآن است؛ یعنی همانگونه که قرآن بر ما حجت و وحی منزل است، فرمایشات این بزرگوران هم حجت و وحی منزل است.
در تایید حرفای قبل قرآن می فرماید:«وَ مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَی، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی» واز روی هوا و هوس سخن نمی گوید، گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می شود، نیست.
پیامبر اکرم(ص) هر چه بگوید وحی است قرآن که جای خود را دارد قرآن توسط جبرئیل یا ملائکه مقرب دیگر بر نبی اکرم نازل میشد تا این کلمات را بگوید؛ اما میگوید ما هر چه بگوییم وحی است. اهل بیت عصمت و طهارت وصیّ و نماینده پیامبر اکرم(ص) هستند و هر چه ایشان بگویند، وحی هست.
دعاها و مناجات های اهل بیت را دوگونه میشود معنا کرد:
اول اینکه این چهارده نور الهی، عادتهای روزمرهشان در خانه و رفتار با فرزندان و خانواده خود را به عنوان گناه میشناسند. آنها تنها اشخاصی هستند که واقعاً به عظمت خداوند آگاهی دارند و به همین دلیل، مشغول بودن در کارهای غیرعبادی را به عنوان گناه درنظر میگیرند.
علاوه بر این، این بزرگواران برای ما منبعی از تربیت و آموزش هستند. آنها به عنوان افراد معصوم، درجهای بالاتر از سایرین دارند و این معصومیت به این معناست که حتی به ذهن آنان هم ایدهای از گناه نمیرسد.
دوم اینکه برای تعلیم ماست چون معصوم اند و معصومیت هم مراتبی دارد و مرتبه عالیه معصومیت این است که فکر گناه هم به ذهنش نمیرسد و به درجه عالی معصومیت رسیده اند، پس این نوع دعا کردن برای یادگیری ما است.
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دوستانشان را دوست میدارند و در صورت بیماری دوستانشان، خودشان نیز مریض میشوند و برعکس این قضیه هم صادق است، فقط در دعاها طوری گفته اند تا ما بخوانیم و یاد بگیریم.
«وَ دَاوِنِی بِصُنْعِک» خدایا مرا به نعمت و رحمت و رحیمیت و قدرت خودت مداوا کن.
همانگونه که بیماری بر دو قسم است، طبیب ها هم بر دو قسم هستند: مرض ها یک قِسمشان بدنی است و یک قِسشمان روحی است.مرضهای جسمی دکتر و متخصص و دارو دارد، روایات متعدد داریم که مرض شفای مرض را خدا می فرستد.
در دعای روز چهارشنبه میخوانیم: «امرضت و شفیت و عافیت و ابلیت» خدا بیمار می کند و شفا می دهد و عافیت می دهد و مبتلا هم می سازد.
هر مریضی که خدا میفرستد، چند وقت قبل آن درمانش را فرستاده است.
هر مریضی که خدا بخواهد بفرستد چه اجتماعی چه انفرادی داروی آن را چند سال قبل میفرستد. حضرت حق حکیم است، درد بدون دارو ندارد.
حکیم و دکترها هم بر دو قسم هستند: یک قسم که مطب و بیمارستان است و جایگاه مشخصی دارد و مریض ها مراجعه میکنند. یک قسم هم در مناطق محروم مجانی طبابت میکنند که به این افراد دکتر سیار میگویند. اینها فضیلت بیشتری دارند، مریضی دوم مریضی روحی است که دکتر و درمان آن با خداست.دکترهای مریضی روحی هم دو نوع هستند: مستقر و سیار.
ارزش انسانیت انسان به روحش است و روح انسان هم مبتلا به بیماری حجاب ظلمانی میشود. مانند کبر، عجب، حسد، خودپسندی، حب جاه، حب ریاست،ریاکاری، غیبت،تهمت و امثالهم.
اینها باید معالجه شوند. اگر معالجه نشوند اعمال ظاهری هیچ کدوم مورد قبول قرار نمیگیرد. باید امراض روحی را مداوا کرد چون کسانی که عبادت میکنند و این حجاب های ظلمانی را دارند عباداتشان قبول نیست. یعنی روح فرد ظلمت گرفته و دیگر جایی برای نور نیست. پنجاه نوع حجاب ظلمانی داریم که هر صفت رذیله یک حجاب ظلمانی است.
متخصصان بیماری روحی برای مداوای امراض روحی کتب مختلفی نوشته اند.