به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام والمسلمین احمد سعیدی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، روز شنبه ۱۲ اسفند طی سخنانی درنشست علمی «حکم پذیری ذات الهی از منظر عرفان» اظهار کرد: همه قبول دارند که ما علم حضوری نامحدود یا احاطی نسبت به خداوند نداریم.
وی افزود: بنده کسی را نمیشناسم که بگوید ما نسبت به خداوند علم احاطی حضوری داریم لذا علم حضوری به صورت کلی از بحث ما خارج است و مطلقا کسی نیست که معتقد به علم حضوری احاطی باشد. همچنین علم نامحدود حصولی هم به خدا نداریم یعنی کسی مدعی نیست ما به تفصیل خدا را میشناسیم و این هم از مشترکات است و اختلافی نیست؛ اشتراک دیگر هم این است که خدا را فیالجمله میتوان شناخت و توصیف کرد.
استاد حوزه ادامه داد: اشتراک دیگر این است که خداوند برتر از تعیناتی است که ما میشناسیم و این هم مورد اتفاق است؛ خداوند منحصر به تعین و تجلی نیست و این هم از موارد اختلافی نیست. دعوا بر سر آن است که خدای بیتعیّن را میتوان شناخت یا نمیتوان شناخت؟ آیا همین که بگوییم ذات بیتعین را نمیتوان شناخت و توصیف کرد خودش توصیف ذات بیتعین است یا توصیف ذات متعین است؟ به عبارت دیگر هر طوری یعنی حسی و وهمی و خیالی و ... به سمت الله برویم با وجهالله طرف هستیم و خدا را در یک تعین میبینیم و حتی جایی که میگوییم خدای بیتعین، باز هم از دریچه تعین نگاه میکنیم؛ فاینما تولوا فثم وجه الله.
حجتالاسلام والمسلمین سعیدی تصریح کرد: پس همه قبول داریم خدا ورای تعین است یک توصیف در مورد خداوند بیتعین است یا اینکه خود این یک تعین برتر است و باز اگر توصیف کنیم خدا از این تعین هم برتر است باز خودش یک تعین خواهد بود و در نهایت ما از شناخت یک تعین بالاتر نمی رویم.
استاد حوزه در ادامه با بیان اینکه عرفا برای "لابشرط" چند وجه قائل هستند، اظهار کرد: ادعای ما این است که هر توصیفی در مورد خدا ارائه دهیم یا لا به شرط قسمی است یا به شرط لا است و یا به شرط شیء. لا به شرط مقسمی همین است که از این لا به شرط هم برتر است. جمله قونوی در یک صورت درست است و آن اینکه خدا موضوع قرار نگیرد و کسی که موضوع قرار نگیرد و در ذهن نیاید نه میتوان وجود و نه نقیض را برای او حل کرد اما اگر موضوع قرار بگیرد عین تناقض نیست و تناقض در هیچ مرتبه جایز نیست.
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه ذهن انسان در هر صورت گرفتار است و نمیتواند خداوند نامتناهی را بشناسد زیرا همین تعبیر نامتناهی هم خودش تعین قائلشدن برای خداوند است، اظهار کرد: ما میتوانیم بگوییم «الله اکبر من ان یوصف» که البته باز خود این هم توصیف و تعین است؛ ما همین قدر میفهمیم که خدا از توصیف ما برتر است و وقتی اینطور تعبیر کردیم یعنی او وجود دارد ولی باز داشتن وجود هم خودش یک تعین است. اگر بگوییم علم و حلم و ... هم دارد باز تعین است. دعوا بر سر این نیست که ما نمیتوانیم خدا را بشناسیم بلکه بر سر این است که او را بدون تعین نمیتوان شناخت.
وی ادامه داد: ما خدا را همیشه در آینه و به صورت محدود میبینیم؛ در نظریه تعطیل میگویند خداوند را مطلقا نمیتوان شناخت ولی ما قائل به این نظریه نیستیم بلکه شناخت را در یک تعین میدانیم. چیزی که همه جا هست و هم متعین و هم نامتعین است چنین موجودی در شناخت و توصیف مشکل دارد ولی تعطیلگرایان میگویند پس غیرقابل شناخت است ولی ما قبول نداریم.
حجتالاسلام والمسلمین سعیدی با بیان اینکه برخی افراد، مشبهه هستند که البته مسلمین قائل به مسلمان بودن آنان نیستند و البته تعدادشان خیلی اندک است ولی برخی تنزیه میکنند یعنی خدا این و آن نیست و زمان و مکان ندارد، گفت: تنزیه اینها هم متفاوت است یعنی برخی معطّله هستند ولی برخی مانند فلاسفه به تنزیه قائلند یعنی اینکه خدا را عالی و بالا نگه میدارند ولی باز نگاه مخلوقی دارند مثلا میگویند صفات خدا عین ذات خداست و برخی موارد را هم به فعل خدا نسبت میدهند لذا از شناخت مخلوق پل به شناخت خالق زده شده است ولی در عرفان وقتی بگوییم لا به شرط مقسمی و ...، هر شناختی، شناخت لا به شرط مقسمی محسوب میشود لذا گفته شده است: یا من دنی فی علوه، یا من علی فی دنوه؛ یعنی هم بالا و هم پایین است و هر کاری بکنیم مصداق «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی» یعنی هم کار خدا و هم کار ماست. بنابراین نظریه بنده نظریه تعطیل نیست ولی نظریه تنزیه فلسفی هم نیست که ذاتی کاملا جدا از مخلوق باشد که ما مخلوق را بشناسیم ولی خدا را نشناسیم و برعکس.
استاد مؤسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه معتقدیم وقتی قسم را شناختیم مقسم را هم خواهیم شناخت، اضافه کرد: اولاً ذات بدون تعین، به شرط لا هست و وقتی ما ذات را بدون تعین در نظر بگیریم به شرط لا است و اگر به شرط لا بنگریم اصلا قابل توصیف نخواهد بود. یعنی اگر خدا را دو قسمتی کنیم و یا یک قسمتی باز تناقض پیش خواهد آمد زیرا وقتی گفته شود ذات بیتعین، خودش یک توصیف و تعین دیگر در مرتبه پایین و اظهار عجز از شناخت است و نه اظهار شناخت. اظهار آن است که من نمیتوانم او را بشناسم. بنابراین ما حکم اطلاقی نداریم زیرا باعث تناقض خواهد شد.
وی با بیان اینکه همیشه خدا را در پرتو تجلی میتوان شناخت، افزود: قونوی در یکی از آثارش گفته است: إنّ الحقّ لمّا لم یمکن أن ینسب إلیه ...؛ این جمله در صورتی صحیح است که خدا حکمناپذیر باشد نه اینکه حکم داشته باشد ولی حکم خاص نداشته باشد؛ استاد یزدانپناه مراد از این جمله را گفته است حکم مخصوص است ولی ادعای بنده این است که همه حکمها خاص هستند و حکم غیرمخصوص نداریم، لذا ادعای قونوی تناقض دارد؛ او میگوید هیچ حکمی را سلباً یا ایجاباً نمیتوان به خدا نسبت داد.
حجتالاسلام والمسلمین سعیدی بیان کرد: اگر ما مفهوم وجود را به صورت حصولی درک کنیم اگر با قید محدود یا نامحدود ضمیمه کنیم تفاوت خواهد داشت. نامحدود طبق فرمایش استاد یزدانپناه، عدم عدم است و عدم عدم همان وجود است و فهم این مسئله باز علم ما را زیاد نمیکند. مثلا بنده آسمان را مینگرم و مقدار محدود از آن را میبینم ولی میدانم این آسمان بیشتر از این مقدار است؛ عدم عدم بسان بخش دیگری از آسمان است ولی بنده معتقدم که این درک، چیزی بر شناخت ما نسبت به خدا نمیافزاید.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷
نظر شما