به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، به بهانه معرفی کتاب «مطالعه انتقادی آرای مجتهد شبستری»، کتابی بهمثابۀ کارگاه هرمنوتیک و پیامدهای آن؛ از شبستر تا هامبورگ، در دسترس علاقه مندان قرار گرفت.
بر اساس این گزارش، زندگی مؤمنانه در جهان مدرن، دغدغۀ جریانهای فکری معاصر در جغرافیای جهان اسلام بوده است. چگونگی صفآرایی اندیشهمندان این جریانها در این کارزار، با نحوۀ مواجهۀ آنان با متن مقدس و نص در تناسب است. بهعبارتِدیگر، چگونگی تفسیر متن مقدس، چگونگی آرایش فکری در برابر مدرنیته را بیان میکند. در این میان روشهای تفسیری برآمده از سنت فلسفی غرب، نهتنها یکی از مواضع مواجهه، بلکه بر روشهای تفسیری اندیشهمندان در جهان اسلام تأثیرگذار بوده؛ تاآنجاکه برای متفکرانی، فهمیدن متن مقدس، بهعنوان متنی که در تاریخ مشخصی نازل شد، تابع هرمنوتیک شده است. پس با کاویدن سه موضوع، چگونگی و چرایی موضعگیری جریانهای فکری روشن میشود: چیستی و تاریخ تطور هرمنوتیک؛ روشهای تفسیری مسلمانان؛ تقابل این دو موضوع با یکدیگر. میتوان کتاب «مطالعۀ انتقادی آرای مجتهدشبستری» را که بهتازگی منتشر شده است، بهعنوان مجموعه کارگاه نقد هرمنوتیک ذیل اندیشههای آقای محمد مجتهدشبستری قلمداد کرد که در هر مجموعه، محققان و پژوهشگران ممحض آن موضوع، در زمینههای متفاوت بحث کردهاند.
هرچند کتاب از چندین مقاله تشکیل شدهاست، بخشهای این کتاب چنان بهدقت در پی هم آمدهاند که ترتیب مباحث، نشان از انسجام مطالب دارد.
مجموعه کارگاه اول: روششناسی
یکی از مهمترین نقاط عزیمت به هر بحث یا شاخهای در دانش، روششناسی آن است. در فصل اول کتاب، آرای روششناسی و هرمنوتیکی بحث میشود. در گفتار نخست، مسعود فیاضی به تعریف و تمایز هرمنوتیک روشی، روششناختی و هرمنوتیک فلسفی در مبانی فهم میپردازد و تهافتهای رهیافت هرمنوتیکی شبستری از نظر میگذرد. منظومۀ هرمنوتیکی ایشان محصول سالهای زندگی در هامبورگ و آشنایی با سنت فلسفۀ غرب است و در برابر تفقّه قرار میگیرد و لزوم گذر از اجتهاد فقهی و علم اصول را مسلم میانگارد. بنابراین در گفتار دوم، محمد عربصالحی پس از بیان و نقد دیدگاه مجتهدشبستری دربارۀ اجتهاد فقهی، گسترۀ علم اصول و اجتهاد فقهی را به تفصیل بررسی میکند. حاصل آن که در این گفتار، اجتهاد به مصاف هرمنوتیک شبستری میرود و عدم کارایی اجتهاد فقهی را به چالش میکشد و تصویری پاسخگو از فقه تبیین میشود.
مجتهدشبستری با هرمنوتیک عقلائی خود و با گذر از تفقّه، باید سازوکاری در مواجهه با دین بهدست دهد. او از رویکرد هرمنوتیک فلسفی (با برداشت خود) در فهم متون دینی دفاع میکند؛ روش پدیدارشناسی تاریخی را یگانه روش قابل قبول در دینشناسی معرفی میکند؛ زبان قرآن را نمادین و استعاری میانگارد؛ و تجربۀ دینی را محور دینداری میپندارد؛ لذا در گفتار سوم، ابوالقاسم رحیمی بالوئی مغالطههای این روششناسی را آشکار میکند.
مجموعه کارگاه دوم: دینشناسی
گفته شد که مجتهدشبستری با رویکرد هرمنوتیک عقلائی با دین روبهرو میشود و اساساً شناخت آدمی را تفسیری میداند؛ لذا در غالب آثارش بر ماهیت تجربیـتفسیری و فرهنگیـزبانی دین پافشاری میکند. قاسم اخوان نبوی در گفتار اول، ناواقعگرایی و نسبیتگرایی را بهعنوان پیامدهای این پافشاری معرفی میکند. بههرحال هرمنوتیک فلسفی، مفسرمحور است و فهمِ متن را میان تجربه و تاریخ زیستۀ مفسر قرار میدهد. مجتهد شبستری با وامگرفتن از هرمنوتیک و فلسفۀ جدید زبان، میان تجربههای اصیل دینی و باورها و رفتارهای مشابهی که اصالت ندارند، فاصله میگذارد. در باور او، زبان دین باید معنای جدید تولید کند، وگرنه «از خود بیگانه» خواهد شد و اصالت خود را از دست خواهد داد. در گفتار دوم قاسم ترخان با برشمردن و نقدکردن پنج مبنا و هشت عاملِ «از خودبیگانگی زبان دینی» در اندیشۀ شبستری، متن دین را حاوی گزارههای ثابت و فرازمانی و فرامکانی میداند که میتواند به نیازهای متغیر انسان پاسخ دهد.
در اندیشۀ مجتهدشبستری محور یا گوهر دین، گاهی تجربۀ دینی، و گاهی مقصود بالذات معرفی شده است. بهعبارتِدیگر، او میان ذاتی و عرضی دین تفاوت قائل است و برای حل مشکل اشتراک تجربههای دینی متمایز (متباین)، نظریۀ مقصود بالذات را پیش میکشد. محمد کاشیزاده این بخش از آرای او را بررسی و نقد میکند و با یک پرسش مهم این گفتار را به سرانجام میرساند: «اگر گوهر دین، تجربۀ دینی است، ملاک حجیت تبعیت از تجربۀ دیگری، هرچند پیامبر باشد، چیست؟ و چگونه شریعت از تجربۀ دینی پدید میآید؟».
تصور کنیم با پایبندی به هرمنوتیک و پذیرش معرفت تفسیری و همچنین پذیرش تجربۀ دینی بهعنوان گوهر دین، با آورندۀ وحی (پیامبر اسلام) مواجه شویم. او باید در دریافت، حفظ و ابلاغ وحی معصوم باشد. شبستری با پایبندی به هرمنوتیک عقلائی و روش تفسیری خود به بررسی آیات قرآن که دربارۀ پیامبر هستند میپردازد و نتیجه میگیرد که پیامبر فقط در دعوت بهسوی خداوند یکتا عصمت دارد؛ یعنی به غیر حق دعوت نمیکند. این بخش از آرای او در مورد عصمت، توسط قاسم ترخان بررسی میشود و بخش وسیعی از آرای وحیشناسی و قرآنشناسی او در فصل بعد بهتفصیل کاویده میشود.
مجموعه کارگاه سوم: وحی ـ قرآنشناختی
برداشت رایج میان متألهین و عموم مسلمانان این است که قرآن سخن خداوند است که صرفاً بر پیامبر نازل شد تا بهوسیلۀ او بر مردم ابلاغ شود و هر پیامبری برای اثبات پیامبری خود معجزهای دارد، اما در نگاه مجتهدشبستری سخن وحی هر قدر برای پیامبر اسلام، وحی و سخن خداوند تلقی شود، اگر برای دیگران اثرگذار نباشد، سخن خدا نیست؛ بلکه سخنی زیبا در میان سایر سخنهای زیبا است، پس سخن خداوند، سخنی است که با اثری که در انسان میگذارد تعریف میشود. داود مهدویزادگان در تحلیل و نقد دیدگاه شبستری، گامبهگام با او همدلی، و زمینه و غایت این دیدگاه را آشکار میکند. مهدویزادگان پرسش مهمی را پیش روی مخاطب میگذارد که «چرا همۀ کسانی را که از سخن خداوند متأثر شدهاند، نمیتوان نبی و رسول خدا نامید؟» و گریز شبستری از متن مقدس را نشان میدهد.
اکنون شبستری از سویی، از متن مقدس عبور کرده است و قرآن را سخنِ خودِ خداوند نمیداند، و از سوی دیگر «ملاکِ سخن خدا بودن» را اثرپذیری میداند، حال با متن مکتوب قرآن چه معاملهای باید بکند؟ شبستری به سراغ افعال گفتاری میرود و بیان میکند که قرآن نمیتواند کلام الهی باشد، بلکه در لفظ و معنا کلامی بشری است، وانگهی سخنگفتن خداوند با انسان از راه وحیِ رسالی ناممکن و باب مفاهمۀ زبانی خداوند با بشر مسدود انگاشته میشود. در این گفتار حمیدرضا شاکرین با نگاهی به مهمترین تکیهگاه قرآنشناسی مجتهدشبستری، یعنی فلسفۀ زبان معاصر، چگونگی دلالت آن بر نگرۀ قرآنشناختی بشریانگارانه را میکاود.
پس از بررسی مهمترین تکیهگاه قرآنشناسی مجتهدشبستری، نوبت به احمد واعظی میرسد تا سه گام اصلی این قرآنشناسی را بررسی کند: الف) نفی کلام الاهی بودن قرآن؛ ب) دفاع از کلام بشر بودن قرآن؛ ج) پافشاری بر تفسیر تاریخی از قرآن. واعظی ضمن بیان قرابت رویکرد دینشناسانۀ شبستری با تفسیر مسیحی لیبرال از کتاب مقدس در جهان مسیحیت، ضعفها و ناکامیهای دو گام نخست را نشان میدهد. گام سوم نتیجۀ دو گام دیگر و متضمن تفسیر آزاد و تفسیر عقلانی [در تعبیر شبستری] از قرآن کریم است که آن را یک متن تاریخی میانگارد که محصول نگاه و روایت یک انسان محفوف به شرایط تاریخی و واقعیات عصر و زمان میباشد؛ لذا نباید بهعنوان متنی الاهی و فراتاریخی تفسیر شود. چنین نگاهی، راه را برای پیروی مسلمانان از ارزشهای عصر و زمانه و نگاه مدرن به انسان میگشاید.
گویی مجتهدشبستری تلاش میکند نشان دهد که «کلامِ خدا بودن» قرآن را بیمعنا و غیرمفهوم میسازد و ازاینرو قرآن را حاصل تجربۀ هرمنوتیکی پیامبر و قرائت نبوی از جهان میداند. علیرضا قائمینیا عهدهدار این گفتار است و دلایل شبستری بر این دعاوی را بررسی میکند و برداشت ایشان از مباحث زبان و هرمنوتیک را به نقد میسپارد. در ادامه ابوالفضل ساجدی، واقعنمایی گزارههای قرآنی را در میان آرای مجتهدشبستری دنبال میکند و نتیجه میگیرد که لازمۀ دیدگاههای ایشان عدم امکان فهم آیات، عدم امکان استناد به ظواهر آیات، عدم حجیت آنها، متشابه شدن کل قرآن و در نتیجه غیرواقعنمایی آنهاست؛ ریشۀ چنین دیدگاهی مسدودبودنِ کلی راه معرفت به واقع است.
در ادامه، محمد کاشیزاده به همراه زینب رضاکاشیزاده در گفتاری با عنوان «ناواقعگرایی زبانشناختی»، زوایای پنهان این دیدگاه را بهتفصیل جستوجو میکنند و نتیجه میگیرند که در نگاه شبستری قرآن یک محصول روایی ناشی از قوۀ خیال است و کلانروایت قرآن، روایت تفسیری و غیرخبری است.
در این نوشته، با کتاب «مطالعۀ انتقادی آرای مجتهد شبستری» همراه بودیم؛ از روش هرمنوتیک شبستری شروع کردیم و به غیرواقعبودن قرآن رسیدیم.
به نظر میرسد مقصد نهایی این مسیر نظری، انکار نزول دین وحیانی است. در واپسین گفتار این فصل، مهدی عبدالهی دورههای فکری مجتهدشبستری در نواندیشی دینی را یادآور میشود: الف) تحلیل هرمنوتیکی متون دینی؛ ب) قرآن بهمثابۀ قرائت توحیدی نبی از جهان در پرتو وحی الهی؛ ج) انکار نزول دین وحیانی بر پیامبر. در گام سوم، شبستری از دخالت هرمنوتیکی پیشفرضهای مفسر در فهم متون دینی و تفسیر وحی به تجربۀ غیرمعرفتبخش شخص پیامبر فراتر میرود و نزول دین از سوی خداوند متعال را نفی میکند. تفاوت این گفتار کتاب با بقیۀ گفتارها این است که به نسبت انگیزههای شبستری با مسیر اندیشههای او میپردازد. مهدی عبدالهی مینویسد: «چنانکه در متن مقاله نیز دیدیم که مجتهد شبستری برای بر کرسی نشاندن مفاد اعلامیه حقوق بشر، ابتدا به تفسیر هرمنوتیکی متون دینی پرداخت و سرانجام در دام نفی نزول دین از جانب خداوند درافتاد»؛ باری، اثبات این جملۀ کوتاه، میتواند حرّیت یک اندیشهمند در اندیشیدن فلسفی را به مخاطره بیندازد.
مجموعه کارگاه چهارم: نسبت نظر و عمل؛ آرای سیاسی
از سویی آوردگاه و راستیآزمایی هر نظریهای در مقام عمل آشکار میشود و از سوی دیگر امکانهای عمل قیود نظر را به محک میگذارد. بههررو پیوند میان نظر و عمل نه گسستنی و نه انکارشدنی است. بروز و ظهور اندیشههای تفسیری مجتهدشبستری در مواجهه با متن مقدس و دین، او را بهسوی انسانشناسیای سوق داده است که مبنای اندیشۀ سیاسی او است. در آخرین فصل کتاب نسبت میان اندیشه و عمل در آرای مجتهدشبستری آشکار میشود.
در نخستین گفتار این فصل، محمد کاشیزاده و مسعود پورفرد مبانی جامعهشناسانه و انسانشناسانۀ اندیشۀ سیاسی مجتهدشبستری را از طریق روش تحلیل محتوای کیفی بررسی میکنند.
شبستری با نگاه انضمامی در پی شناخت انسانی است که تحت تأثیر عوامل اجتماعی و تاریخی زندگی میکند و براساس آیات مربوط به خلقت و هبوط، او را ذاتاً موجودی خونریز و فسادآفرین میداند. ایشان با تأثیرپذیری از مبانی تفکر عرفی مدرن غرب، درصدد سازگاری و هماهنگ ساختن سنت دینی با مدرنیته برآمده و یا حداقل سعی کرده است تا میان آنها تعادل و تلائم ایجاد کند.
گویی در نگاه او انسان جایگاهی بهعنوان خلیفۀ الاهی ندارد. در چنین منظومۀ فکریای حقوق بشر الاهی غیرکاربردی است و مسلمانان باید حقوق بشر غربی را بپذیرند؛ چراکه واقعیتر و کاربردیتر است و گسترهای جهانی دارد.
محمد محمدرضایی و سیدمهدی حسینی در گفتار دوم، نسبت اسلام و حقوق بشر در آرای مجتهدشبستری را بررسی میکنند و پاسخها و نقدهایی در برابر دعاوی او قرار میدهند. نکتۀ بسیار مهم این است که ایرانیان چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام، سودای مشارکت در ساخت جهان را داشتهاند؛ گاهی ظفریاب شدند و به اندیشۀ جهانی دست یافتند و گاهی این استعداد زوال یافت.
بههرروی این استعداد با انقلاب اسلامی و تداوم جمهوری اسلامی، روحی تازه یافته است و متفکران، در هر جریانی، نگاهی به این امکان دارند. مجتهدشبستری نیز بیان میکند چیزی که مسلمانان را از ایزولهبودن خارج میکند و باعث میشود توان زیستن و بالیدن پیدا کنند، فقط پذیرش حقوق بشر غربی است.
ریشۀ این نگاه شبستری، در آرای هرمنوتیکی و تفسیری او یافت میشود؛ چراکه در نگاه او مبنای تفسیری داعش، القاعده، النصره و طالبان منجر به خطر عظیم آنان شده است، نه تفسیر نکردن آنها. ایشان این مبنا را مشترک میان این گروهها و فقیهان رسمی میداند که متون قرآن و حدیث را دربردارندۀ یک سلسله نظامهای ثابت و ابدی معرفتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای همۀ انسانها در تمام عصرها است؛ یعنی همان شریعت الاهی. همچنین وی اذعان میدارد که حقوق بشر را نمیتوان از کتاب و سنت بهدست آورد؛ چراکه معیاری مشخص و معین برای تفسیرهای گوناگون از قرآن کریم وجود ندارد، اما برای حقوق بشر انسانی معیار روشنی برای صحت آن وجود دارد و آن اجماع جهانی است. نویسندگان این گفتار ضمن بررسی اجمالی دیدگاه شبستری دربارۀ حقوق بشر، با یادآوری مثالهای نقضی مانند مسئلۀ سرزمینهای اشغالی فلسطین و حق وتو ایدۀ او را به چالش میکشند و خودشکنبودن این دیدگاه را، جدای از برداشتهای غیردقیق مجتهدشبستری از جریانهای اسلامگرا، نشان میدهند.
واپسین گفتار کتاب مربوط به مسئلۀ حاکمیت و البته سیاست و عدالت است. مسعود پورفرد و محمد کاشیزاده در این بخش پس از توصیف مسئلۀ عدالت و سیاست از نگاه شبستری، یافتههای او را التقاطی از برخی آموزههای تفکر غرب و گزینههای تفکر اسلامی معرفی میکنند و اثبات ولایت الله و نفی ولایت طاغوت را بهعنوان محوریترین شعار دین در برابر این رأی شبستری قرار میدهند که ورود دین به عرصۀ حکومت، سلب هویت دین میشود. به نظر میرسد طبیعی است هنگامی که فهم متکثر از متن مقدس دین ذیل هرمنوتیک، تنها راه معتبر فهم دین باشد و همچنین «تأثیرگذاری» بهعنوان شاخصۀ سخن خداوند، شناخته شود؛ مجال حضور دین در عرصۀ اجتماع و بهویژه حاکمیت تنگ و ناچیز شود.
کتاب مطالعۀ انتقادی آرای مجتهدشبستری به کوشش حجتالاسلاموالمسلمین قاسم ترخان از سوی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی روانۀ بازار نشر شده است.
مخاطب اگر هیچکدام از نقدهای نویسندگان دربارۀ آقای مجتهدشبستری را نپذیرد، آداب نقد علمی و منصفانه را درمییابد. همچنین اگر برای مخاطبی نقد آرای مجتهدشبستری موضوعیت نداشته باشد، چنین کتابی برخی از مهمترین مسئلهها و چالشهای زندگی مؤمنانه در زمانۀ معاصر را بیان میکند؛ چه این که آرای آقای مجتهد شبستری، یک طیف اندیشگانی را نمایندگی میکند و در برابر این طیف، حاصل کار علمی جمعی از دینپژوهان ممحض قرار گرفته است که مبانی هرمنوتیکی، آرای دینشناختی و قرآنشناختی و سیاسی را بررسی میکنند.
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی در طول سه دهۀ گذشته همواره غدغۀ منطق فهم دین را داشته و آثار ارزندهای در این موضوع تولید و منتشر کرده است؛ برخی از این آثار که در ارتباط با نوشتۀ پیشِ رو هستند، عبارتند از: «اصول فقه و نقد هرمنوتیک فلسفی» و «اصول فقه و هرمنوتیک روششناختی» نوشتۀ مسعود فیاضی؛ «نقد آرای هرمنوتیکی مجتهد شبستری» نوشتۀ علی ربانی گلپایگانی؛ «تاریخچۀ مکاتب تفسیری هرمنوتیکی کتاب مقدس» نوشتۀ رابرت م. گرنت (ترجمۀ ابوالفضل ساجدی)؛ «درآمدی بر هرمنوتیک» نوشتۀ احمد واعظی؛ «فلسفه زبان قارهای و فرهنگی: تأملی تطبیقی در آرای ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان» نوشتۀ محمد رعایت جهرمی؛ «فهم در دام تاریخینگری: گادامر و تاریخمندی فهم» نوشتۀ محمد عربصالحی؛ «بیولوژی نص؛ نشانهشناسی و تفسیر قرآن».
۳۱۳/۱۷