خبرگزاری حوزه | ۱۹ اردیبهشت امسال آغاز بکار سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران است. پرسشی که تقریبا هر سال در ذهن من شکل می گیرد این است که «چرا عمده طلاب ازین نمایشگاه بازدید نمی کنند؟!». البته این پرسش می تواند اساسا غلط باشد چون خیلیها ممکن است بگویند اتفاقا طلاب حضور دارند. خب در اینصورت، این یادداشت آن هایی را دعوت به خواندنش می کند که با پرسش اصلی موافقند.
اساسا پیوند طلبه با کتاب پیوندی جدانشدنی ست و این می طلبد طلبه هرجا رویدادی مرتبط با کتاب باشد حاضر شود به ویژه اگر مهم ترین رویداد کتاب ایران باشد.
این تصور که «پول نداریم، برای چه برویم؟» غلط است چون اساسا این رویداد، اولا و بالذات یک نمایشگاه است نه یک فروشگاه. نمایشگاه کتاب تازه های نشر را معرفی کرده، وضعیت نشر و کتاب را به تصویر می کشد، رویداد های مرتبط و نشست های علمی برگزار می کند، حضور مردم را به نمایش می گذارد، فضای گفتگو ایجاد می کند و در یک کلمه پاتوق اهل کتاب را مهیا می کند. این ها همه خاصیت نمایشگاه است و الا برای فروشگاه، براحتی با خرید اینترنتی کار انجام می شود.
نمایشگاه کتاب محل رفت و آمد اهل اندیشه و علاقمندان به کتاب است. غیبت طلاب می تواند معنای بدی داشته باشد ضمن اینکه آن ها را از یک مشاهده اجتماعی محروم می کند. تعاملات انسانی، پوشش، قدرت خرید، اولویت های موضوعی کتاب مردم، میزان اقبال، همه و همه ریز موضوعات این مشاهده اجتماعی هستند که برای هر طلبه ای آورده دارد.
آشنایی با ناشران و کتب خارجی بخش مفید دیگری برای طلاب است. به ویژه آنچه اکنون در فضای مطالعاتی جهان اسلام می گذرد را می توان در این بخش دید.
«کیف کردن با کتاب» دقیقا کلمه ای ست که نمایشگاه کتاب را توصیف می کند و این کلمه همیشه با تجربه زیسته طلبگی عجین بوده است. حتما طلبه ها می دانند وقتی به حجره یا خانه هم می روند در اولین کار کتابهای یکدیگر را تورق می کنند. حضور سالانه و چند ساعته رهبر معظم انقلاب در نمایشگاه هم می تواند الگویی درین زمینه باشد.
از طرف دیگر، فضای نمایشگاه محل خوبی برای تبلیغ چهره به چهره و ارتباط گیری با نسل جوان است.
پیشنهاد می شود حتما با خانواده تشریف ببرید که هم فرزندان با کتاب انس بگیرند و هم از بخش های کودکان می توان استفاده زیادی کرد و هم پیشنهاد می شود معمم به نمایشگاه بروید تا حضور روحانیت در این اجتماع ده روزه حس شود، هم حضور اجتماعی شان هم علاقمندی شان به کتاب.
احمد اولیایی