به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین ذوعلم در این نشست با بیان این که برخی ابعاد فکری مکتب امام (ره) مجهول و یا مغفول مانده که وظیفه ما حوزویان است که به نسلهای جدید منتقل کنیم، گفت: هر نسلی مانند پرونده نویی است که اقتضائات خاص خود را دارد و بیان ما باید متناسب با آن باشد. سرمشق را نباید بگذاریم فراموش ویا کمرنگ شود.
ببینید:
تصاویر نشست علمی "رئیس جمهور تراز در مکتب امام خمینی(ره)"
وی ادامه داد: در زمینه کاربردی بودن توصیههای امام (ره) برخی به اشتباه میگویند که این شاخصهها در اوایل انقلاب تحت تأثیر جوّ حاکم و شور و احساسات غالب آن زمان بوده و اکنون زمانه فرق کرده است که باید تأکید کنیم بیانات امام (ره) در هر زمانی بر اساس درک دقیق ایشان از مکتب اسلام و تشیع و بر اساس مرّ دین بوده و شرایط خاص بر اصول فکری و مبانی ایشان ذره ای تغییر ایجاد نکرده است و این ما هستیم که ممکن است درک کاملی از ابعاد فکری ایشان نداشته باشیم. لذا نباید ملاکاتی که آن حکیم متذکر شده است را رها کرده و کنار بگذاریم.
معاون موسسه پژوهشی انقلاب اسلامی افزود: پس از انقلاب، سه رییس جمهور، امام (ره) را درک کرده اند لذا می توان از میان بیاناتی که ایشان در مناسبتهای مرتبط با ریاست جمهوری داشتهاند (مانند زمان انتخابات ریاست جمهوری یا تنفیذ و ...)، مکتب فکری ایشان در خصوص این موضوع را استحصال کرد.
به گفته حجت الاسلام والمسلمین ذوعلم، هرچند فرمایشات امام (ره) در مورد کارگزاران و مسئولان حاکمیتی به صورت کلی فراوان بوده و تا حد زیادی جمعآوری شده، ولی لازم است بیانات امام (ره) در خصوص رئیس جمهور و منصب ریاست جمهوری به صورت ویژه بررسی و تحقیق شود و پژوهشهای خاص در این زمینه صورت گیرد.
وی اظهار کرد: جالب است که اگر به تاریخ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بنگریم اولین بیان امام (ره) در نخستین حکم تفیذی که برای اولین رییس جمهور ایراد فرمودند با این روایت آغاز میگردد: « حب الدنیا رأس کل خطیئه». و این نشان میدهد که امام (ره) از همان ابتدا حتی به آسیبشناسی این جایگاه هم توجه داشتهاند.
معاون موسسه پژوهشی انقلاب اسلامی افزود: یکی از مسائلی که در موضوع ریاست جمهوری حائز اهمیت به شمار میرود این است که در حال حاضر در حکمرانی کلی جمهوری اسلامی، حلقههای مفقودهای داریم که برای حل آنها تصور می شود که یا باید رهبری ورود کند، یا این مسئله در دستگاههای پایین به صورت داخلی حل و فصل شود، در صورتی که واقعیت این است که اینها اکثراً در شأن و وظیفه رئیس جمهور است.
وی ادامه داد: در قانون اساسی سه شأن اصلی برای رئیس جمهور در نظر گرفته شده است که لازم است اهل رسانه این شؤون را با هم تبیین و برجسته کنند:
۱- ریاست قوه مجریه: که غلبه کاری رییس جمهور در همین عنوان است؛
۲- مسئول اجرای قانون اساسی: از این عنوان به نظر میرسد که تدوینگران قانون اساسی متوجه فاصله قانون تا وضع مطلوب بودهاند، فلذا لازم دیدهاند که شخص رئیس جمهور به عنوان مجری قانون اساسی و از طرفی قوه قضائیه در جایگاه ناظر حُسن اجرای آن تعیین کنند که متاسفانه به این مسئله به صورت خاص کمتر توجه میگردد. به همین خاطر دیده میشود موارد متعددی از اصلهای قانون اساسی وجود دارد که یا در اجرا به آنها توجه جدی نمیشود ویا نهایتا نگاه رفعِ تکلیفی به آنها شده است.
۳- پس از مقام رهبری رییس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور: از این بیان میتوان اینگونه برداشت کرد که رییس جمهور باید با فهم جریان فکری رهبر معظم انقلاب و در راستای آن، برای هدایت کشور در حال حاضر و آینده کشور (و نه فقط دوره ریاست خود) برنامهریزیهای کلان و دقیقی را انجام دهد. در این زمینه میبینیم که امام خمینی (ره) توصیه ها و تعابیر مختلفی در خصوص آینده جهان و تغییرات پیشرفت و فناوری داشتهاند، که بنابر این فرمایشات، رییس جمهور باید نسبت به موضوع آیندهپژوهی و فناوریهای نوپدید نیز فکر و راهبرد داشته باشد.
دو وصف اصلی رئیس جمهور تراز در مکتب امام خمینی (ره):
۱- مکتبی بودن: در میان فرمایشات امام (ره)، این صفت، اولین و مهمترین خصوصیت لازم برای رییس جمهور کشور اسلامی بیان شده است. این تعبیر در جریان انقلاب بسیار به کار میرفت ولی متأسفانه مفهوم و کاربرد این کلمه در زمان حاضر، منسوخ و کنار گذاشته شده است.
مکتب یعنی یک نظام فکریِ راهگشایِ روزآمد، که می تواند تمامی ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی و ... را داشته باشد.
در نگاه امام خمینی (ره) مکتبی بودن و اعتقاد راسخ و عملی به دین مبین اسلام و تشیع از اهمیت بالایی برخوردار است و میبینیم ایشان به طور مثال برای شهید رجایی از وصف «رییس جمهور مکتبی» استفاده کردهاند.
۲- مردمی بودن: این ویژگی نیز یکی از دو ستون اصلی نظام است که اصل بودن آن از عنوان نظام «جمهوری اسلامی» برگرفته میشود. با پیروزی انقلاب، دو نگاه نادرست در مورد عنوان حاکمیت مطرح بود که یک جریان، غلبه «جمهوریت» و دیگری غلبه «اسلامیت» نظام را خواهان بودند ولی از منظر امام (ره) این دو به هم پیوسته و جدا ناپذیر هستند.
هم اسلام، مردمی بودنش را اقتضا می کند و هم اسلامی بودن نظام، از حضور مردم نشأت میگیرد. اسلام ذاتاً دینی مردمی است. مطابق آیه ۲۵ سوره حدید در موضوع ارسال پیامبران، ورود مردم و اقامه عدل توسط خودشان بیان شده است و تاکید شده که مردم باید بخواهند و خودشان بخواهند تا عدل و قسط را اقامه کنند: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).
برخی ویژگیهای رئیس جمهورِ مکتبی در فرمایشات امام خمینی (ره):
- تکلیفگرایی: از مهمترین عناصر یک رییس جمهور مکتبی، تکلیفگرایی و وظیفهشناسی است.
- قانونمداری: دومین عنصر مهم مکتبی بودن، قانونمداری است. اساسا پایبندی به قوانین، ریشه در مبانی اسلامی دارد، زیرا حکومت اسلامی، حکومتِ قانون است و حتی پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) نیز خودشان بر مبنای قوانین جامعه عمل میکردند و به آن پایبند بودند.
- برتری در عقلانیت و حکمت نسبت به علم و دانش ظاهری: امام (ره) در مورد شهید رجایی فرمودند: « نروید دنبال اینکه رجایی علم ندارد! این، عقلش بیشتر از علمش است. و بعضی از شما علمتان بیشتر از عقلتان است.»؛ شاهد آن که به عنوان مثال در روایات معصومین(ع)، مدارا با مردم، سرآمدِ حکمت و مهربانی با آنان نیمی از خرد بیان شده است.
- نترسیدن از قدرت های سلطه گران: این ویژگی در صورتی محقق می شود که رییس جمهور در عین مکتبی بودن سادهزیستی را مبنای خود قرار دهد، همانگونه که امام (ره) پس از اشاره به سادگی زندگی شهید رجایی فرمودند: «وقتی بنا شد که یک نفر رئیس جمهور شده یا یک نفر نخست وزیر است، آقا منزلش آنطوری است و وضع عادیاش این طوری است، این دیگر نمیشود که از یک قدرت بزرگی بترسد. برای چه بترسد؟ این را که از او نمیگیرند. آن باید بترسد که میخواهد چپاول کند و میخواهد یک حکومت کذایی بکند، آن باید بترسد.»
اصل مردمی بودن رییس جمهور از منظر امام خمینی (ره):
۱- از متن مردم باشد: در بیانات امام (ره) اینکه رییس جمهور کشور اسلامی از بین مردم عادی و نه از میان اشرافزادگان بیاید، جزء افتخارات این نظام است. ایشان در مورد شهیدان رجایی و باهنر این گونه بیان داشتند: «این یک عنایتی است که خدای تبارک و تعالی به این ملت کرد، و از خود مردم، از خود این تودهها، از بازار، از کوچهها و خانهها، افراد منبعث شدند و حکومت تشکیل دادند. وقتی از بازار، مردم حکومت را تشکیل دادند، میدانند که بازار وضعش چه جوری است. وقتی که از بین خود مردمی که مرفه نیستند، اینها آمدند و خودشان هم نظیر آنها هستند، اینها به درد دل مردم میتوانند برسند.»
۲- با مردم و برای مردم باشد: این ویژگی نیز در نگاه امام بسیار مهم تلقی شده است: «ارزش آقای رجایی، ارزش آقای باهنر، ارزش آقای بهشتی، ارزش این ائمه جمعه مظلوم ما، به این نبود که یک – مثلاً – دستگاهی دارد، ارزششان به این بود که «خودی» بودند، با مردم بودند، برای مردم خدمت میکردند، مردم احساس کرده بودند که اینها برای آنها دارند خدمت میکنند.»
۳- سادهزیست و شبیه مردم عادی باشد: تأکید بالای امام (ره) بر این مطلب و وجود الگوی عملی در مقام معظم رهبری (مدظله) چه در دوره ریاست جمهوری و چه در زمان حاضر، نشان از ملاک و معیاری مهم برای یک رییس جمهور تراز در مکتب امام (ره) است.
برخلاف تصور و تفکر برخی به ظاهر روشنفکر غربزده ای که ساده زیستی را برای حاکمان و مسئولین امتیازی نمیدانند و بعضاً با این جمله فریبکارانه که "مشکلی ندارد مسئول، پولِ خوب بگیرد و خوب کار کند"؛ دوری از مادیات را غلط میشمارند، و حتی متاسفانه برخی در دورههایی برای توجیه خود، از عبارت سادهزیستی عدول کرده و تلاش داشتند اصطلاح «سالمزیستی» را جایگزین آن کنند؛ امام خمینی (ره) سادهزیستی را یک اصل مهم و مکتبی ذکر کرده اند:
«شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان پیش مردم بزرگ می شود، آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اینکه زندگی شما ساده باشد، همان طوری که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیر المؤمنین و ائمه ما زندگیشان ساده و عادی بود بلکه پایین تر از عادی.»
۴- در میان مردن بوده و با مردم حشر و نشر داشته باشد:
۵- زهد در ریاست: امام (ره) در مورد شهید رجایی بیان جالبی دارند: «من در مطالعاتی که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشیاش تا حال ریاست جمهوری، در روح او تأثیری حاصل نشد.»
برخی دیگر از خصوصیات یک رئیس جمهور تراز در مکتب امام خمینی (ره):
- ولایی بودن به معنای کامل:
یکی دیگر از گرفتاریهای ما این است که ولایی بودن در فکر و عمل مسئولین جریان پیدا نکرده است. عده ای تصور میکنند همان که بپذیریم رهبر در رأس امور است و نهایتا این که منتظر باشیم تا رهبر اشاره یا امر کند تا انجام دهیم، ولایی محسوب میشویم. در حالی که تبعیت از ولایت برخلاف عقل و وظیفه دینی نیست و باید عقل ولایی داشته باشیم؛ خودمان با عقل و درک دینی پی به وظیفه مان ببریم و حرکت کنیم.
به بیان سادهتر؛ نه اینکه تا رهبر نگفتهاند کاری نکنیم و پس از اینکه ایشان به مطلبی اشاره کردند آن زمان بگوییم چون ایشان گفتهاند این کار باید انجام شود. که اگر اینطور باشد باید در صدق خود بایستی شک کرد (گویا که از روی اجبار و یا اکراه است)
- توکل و اعتماد به خداوند متعال
- به جای من و ابراز منیّت بگوید مکتب من: بیان «معیّت الهی» که ضد منیّت بوده و مکرراً امام مطرح و تأکید میفرمودند.
- صدق و اخلاص:
امتداد خط امام (ره) و رهبر معظم انقلاب و همچنین رؤسای جمهور شهید بر اساس این معیارهاست. این ویژگیها خصوصا در سیره شهید رییسی بسیار قابل تطبیق است.
انتهای پیام
نظر شما