به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از بوشهر، استان بوشهر در حماسه دفاع مقدس نقش بهسزایی داشت و در این راه شهدای بسیاری را تقدیم کرده است، بزرگترین پایگاههای نظامی کشور در استان بوشهر قرار دارد و طی هشت سال دفاع مقدس این استان در جبهههای زمینی، هوایی و دریایی نقش ویژه و مهمی ایفا کرد، هرچند شهدایش آنچنان که باید و شاید به نسل امروز همچون دهه هشتادیها و نودیها معرفی نشدهاند.
در این راستا حوزه نیوز قصد دارد در قالب پروندهای ویژه و نگاه به تاریخ مجاهدت شهدا و رزمندگان این استان در دوران دفاع مقدس، به معرفی آنان بپردازد.
شهید نادر سیّار
شهید نادر سیّار در سال ۱۳۴۰ ه.ش در محلّه سنگی بوشهر دیده به جهان گشود. بعد از دوران طفولیت، تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان «بن مانع» (شهید عاشوری فعلی) سپری کرد و سپس وارد مدرسه راهنمایی مهران (۲۲ بهمن فعلی) شد.
شهید سیّار برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه، وارد دبیرستان دکتر شریعتی شد و رشته علوم تجربی را برگزید. او به کارهای فنی، علاقه مند بود، و در رشته برق تخصص داشت؛ به طوریکه قسمت عمده ای از کارهای برق کشی مسجد حاج محمدعلی بوشهر را انجام داد.
پس از اتمام دوران تحصیل و همزمان با جنگ تحمیلی به خدمت سربازی رفت. به جرأت می توان گفت که در تمام دوران خدمت سربازی در جبهه ها حضور داشت.
بعد از اتمام خدمت سربازی نیز، چندین بار به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد. در زمان خدمت مقدس سربازی، در عملیات «فتح المبین» و چند عملیات دیگر حضور داشت. بعد از آن نیز در عملیات «والفجر۸» شرکت کرد که در همین عملیات، در منطقه ی بین «فاو» و «ام القصر» به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید سیّار از دوران طفولیت، به مسائل مذهبی علاقه داشت، و بعدها نیز در مسجد، گروه مقاومت و انجمن اسلامی محل فعالیت می کرد. در نمازهای جماعت، جمعه و راهپیمایی ها حضوری چشم گیر داشت. وقتی که گروه مقاومت شهید فولادی تشکیل شد، او فرماندهی این گروه را به عهده داشت و تا زمان شهادت نیز عهده دار این مسئولیت بود. درباره شهادت آن بزرگوار گفتنی است که در جریان عملیات «والفجر۸»، وی با تعدادی از نیروهای رزمی، بعد از غروب آفتاب تا خط دشمن پیش می رفتند و موقع روشن شدن هوا، به مقرّ نیروهای خود بازمی گشتند. در یکی از روزها ـ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۶۴ه.ش ـ هنگام بازگشت، دشمن متوجه حضور آنان شده، و با گلوله های توپ و خمپاره و سلاح های سنگین به آن ها حمله ور می شود. در این حادثه چندین ترکش به شهید سیّار اصابت می کند و به فیض شهادت می رسد.
وصیت نامه شهید
او در وصیت نامه خود نوشته است: بسوزید ای شمع ها، و محفل ایران و جهان را روشن کنید. چرا که هنوز در دوران جهالتیم. خودمان را مسلمان می دانیم، اما هنوز بویی از قوانین اسلامی نبرده ایم.
بیایید تا با سوختن جسم ناچیزمان، چون شمعی، اسلام را روشنایی بخشیم، تا کسانی که خود را مسلمان می دانند ولی بی نورند، بی جرقه اند، اسلام را روشن تر از آن چه و آن که فکرش را می کردند، ببینند. تا شاید از میان تاریکی و جهل به طرف نور کشیده شوند. بیایید بسوزیم و محفل جماران را که با وجود منبع نوری چون امام روشن است، شاید اندکی روشن تر کنیم. بکوشیم راه ظهور امام زمان(عج) را با قطره قطره خونمان و تکه تکه گوشت و استخوانمان فرش کنیم.
هجوم آورید تا با نیرو دادن به این نوری که در ایران روشن گردیده، و ابرجنایتکارانی چون آمریکا و شوروی و غیره قصد دارند که با نفسِ در حال زوال شان، این نور را که نور اسلام است خاموش کنند، گسترش دهیم و آن را جهان گستر نماییم. البته باید برای این فداکاری از جان و خانواده و مال گذشت. باید قربانی شد و درخت با عظمت اسلام را با خون آبیاری کرد.
امت مسلمان پیرو امام، حقیقتاً پیرو امام باشید نه به اسم. مدافع اسلام و قرآن باشید و از این نعمات الهی بهره بگیرید و زنده اش نگاه دارید. چرا که اگر سستی کردید، در روز قیامت شما را مورد سؤال قرار می دهند. امام را دعا کنید و با عمل به گفتارش به جهانیان نشان دهید که واقعاً پیرو او هستید؛ و برای کسب منفعت، او را امام و رهبر نمی نامید.
جنگ را فراموش نکنید و بدانید که ما برحقیم و عاقبت حق پیروز است، اگر به قیمت کشته شدن میلیون ها فرد ایرانی و مسلمان باشد. و امیدوارم ان شاء الله، به زودی بر دشمن متجاوز پیروز گردیم و بعد از پیروزی و برقراری حکومت جمهوری اسلامی در عراق، به سراغ کشور بعدی رویم. چراکه بهر آزادی قدس، از کربلا باید گذشت. از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت.
انتهای پیام/