دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳ |۲۴ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jul 1, 2024
شاه طهماسب صفوی

حوزه/ در دوران حکومت شاه طهماسب که علما حضور گسترده‌ای در رأس حکومت داشتند و امر و نهی می‌کردند و ایران صفوی در حال گذار از دوران حضور صوفیان و مسلک تصوف در کشور بود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حسن عبدی پور، دبیر علمی کنگره علامه بهابادی یزدی در مقاله ای با عنوان «دوران حکمرانی شاه طهماسب عصر طلایی تمدن‌سازی شیعه» آورده است:

شاه طهماسب اول صفوی (۹۱۹ق ـ ۹۸۱ق) فرزند شاه اسماعیل اول (مؤسس صفویه) با ۵۴ سال سلطنت، طولانی‌ترین مدت حکومت را در بین شاهان صفوی داشته است. مذهب شیعه در زمان شاه اسماعیل مذهب رسمی ایران اعلام شد، ولی در دوران شاه طهماسب استقرار و گسترش مذهب شیعه شکل گرفت و حکومت صفویه ثبات یافت.[۱]

در دوران شاه طهماسب حضور عالمان شیعی و رونق جلسات و حوزه‌های درسی آنان که تا آن زمان در ایران بی‌سابقه بود، محسوس بود. با نفوذ عمیق اجتماعی و مذهبی علما و رویکرد مذهبی شاه طهماسب، تشیع فقهی و متشرع دوازده‌امامی جایگزین تشیع صوفیانه و غلوآمیز قزلباش شد و فقهای شیعه در امور شرعی و عرفی چیرگی کامل یافتند. و برای اولین بار فقه شیعه در سطح حکومت قرار گرفت .

در بُعد اجتماعی نیز مهم‌ترین و مؤثرترین اقدام شاه طهماسب در راستای ترویج تشیع، توجه به لزوم گسترش فقه و معارف شیعی بود که نشانه علاقه او به علوم آل محمد (ص) است. شاه طهماسب برای دستیابی به این هدف از علمای بزرگ شیعی که در مناطقی مانند جبل‌عامل و بحرین سکونت داشتند، دعوت کرد تا به ایران بیایند. در این دوره فقهای معروفی مانند خاندان کرکی در ایران حضور داشتند که سهم مهمی در تثبیت تشیع و گسترش فقه شیعی داشتند.

بی شک عالمان جبل عامل ضرورت تشکیل حکومت شیعی را بیشتر درک می کردند و می دانستند که اگر شیعه قدرت نداشته باشد همیشه تحت فشار و تکفیر قرار دارد نمونه ان حکم ظالمانه دولت عثمانی در به شهادت رساندن شهید اول و شهید ثانی بود

در دوران حکومت شاه طهماسب که علما حضور گسترده‌ای در رأس حکومت داشتند و امر و نهی می‌کردند، ایران صفوی در حال گذار از دوران حضور صوفیان و مسلک تصوف در کشور بود. در زمان شاه طهماسب حتی فرمان‌های سلطنتی می‌بایست مورد تأیید مقام روحانی وقت قرار می‌گرفت [۲]. دیدگاه به‌شدت اصول‌گرایانه شاه طهماسب سبب شد تا روحانیان شیعۀ عرب آسان‌تر بتوانند شیعه دوازده‌امامی را در ایران گسترش دهند [۳].

در این راستا تشکیل نهاد روحانیت شیعی در دوره شاه طهماسب آغاز گردید و پس از ورود محقق کرکی (محقق ثانی) به ایران نهاد روحانیت در درون حکومت از علمای مهاجر و فرزندانشان در ایران تشکیل شد.

برخی علمای منطقه جبل عامل در لبنان به علت شرایط نامساعدی که دولت عثمانی‌ها برای شیعیان ایجاد کرده بودند، به ایران مهاجرت کردند؛ ازاین‌رو زمینه رسیدن به مناصب مختلفی در ایران را از قبیل شیخ الاسلامی، امامت، قضاوت، صدارت تا وزارت را به دست آوردند که تا اواخر حکومت صفویه تداوم داشت.

شاه طهماسب آگاه بود که اینها فقیه هستند و با علمای ایران متفاوت‌اند. علمای ایرانی ادبیات و فلسفه و کلام می‌دانستند، اما چندان از فقه و علوم شرعی آگاهی نداشتند . [۴]

بی‌تردید یکی از بهترین مقاطع حکومت صفویه مقطع حکومت شاه طهماسب است؛ چراکه وی به معنای واقعی کلمه و از روی اخلاص به مذهب تشیع اعتقاد و التزام عملی داشت و از حضور اندیشمندان و فقهای شیعی در دستگاه حکومت استقبال می‌کرد و حتی خودش به‌صورت مستقیم از علما جهت پذیرش مسئولیت در ساختار حکومت دعوت می‌کرد.

شاه طهماسب با شخصیت و سیاست مذهبی‌ای که داشت، می‌کوشید تا روابط گرم و بسیار نزدیکی با علما برقرار کند، به‌طوری که علما و روحانیون همیشه در مجلس وی حاضر بودند و شاه طهماسب در هیچ امری بدون فتوا فقها عمل نمی‌کرد و در هر کاری ابتدا حکم شرعی آن را از علما می‌پرسید.[۵]

از معروف‌ترین عالمانی که در دوره شاه طهماسب به ایران مهاجرت کردند، عبارتند از: شیخ علی بن عبدالعالی کرکی معروف به محقق ثانی، شیخ علی منشار، شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی و فرزندش شیخ بهایی.[۶]

شاگردی سه تن از علمای جبل عامل در محضرعلامه بهابادی یزدی، زمینه را برای همفکری انان در امر سیاست و تقویت حکومت شیعی فراهم نمود.

آثار حضور علما در حکومت صفوی

با توجه به نیاز حکومت صفوی به دستگاه فقهی و قضایی، به دعوت شاه طهماسب بخشی از علمای حبل عامل لبنان به ایران آمدند و به تثبیت ساختاری حکومت شیعی صفوی کمک کردند. این حضور به حوزه قضایی و دستگاه فقهی و قانون‌گذاری محدود نشد و به سایر صحنه‌های اجتماعی و فرهنگی و تمدنی توسعه پیدا کرد. همروی شاه طهماسب از سیاست‌های حکمرانی و تمدنی‌سازی اندیشمندان موجب تقویت ساختار و برنامه‌های کلان کشور شد و توانست در مقطعی کوتاه حکومت نوپای شیعی را تثبیت نماید و این تجربه موفق سرمایه و الگوی است برای انقلاب اسلامی ایران تا با انسجام و هماهنگی ساختاری و تشکیلاتی بتواند اهداف تمدنی خود ر ا محقق سازد. بدیهی است وجود ناهماهنگی و عدم‌توجه به اندیشه‌های مراجع و رهبری جامعه اسلامی مانع تحقق اهداف بلند و پیشرفت متوازن جامعه خواهد شد.

محقق کرکی او در دوران خود اختیارات فراوانی برای اداره حکومت داشت و حتی گفته می‌شود که شاه طهماسب همه امور مملکت را به وی سپرده و به او گفته بود: «پادشاهی در اصل برای ایشان است، چراکه ایشان نائب امام علیه السلام هستند و شاه نیز یکی از کارگزاران او محسوب می‌شود که مجری اوامر و نواهی‌شان است». شاه طهماسب همچنین فرمانی صادر کرد که عوامل حکومت دستورات کرکی را اطاعت کنند . [۷]

کادرسازی و تربیت نیروی متخصص

از عالمانی که در ساخت تمدنی شیعه در عصر صفویه اثرگذار بود شیخ بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی) است.

محل زندگی شیخ بهایی در لبنان در منطقه‌ای به نام بعلبک است، جایی که متأثر از حوزه فرهنگ و تمدن یونان بوده است به‌گونه‌ای که محل سکونت ایشان دقیقا در نزدیکی کاخ‌های بزرگ یونانی بوده و به تعبیری شیخ بهایی با بنمایه‌های تمدن یونان دست‌کم از کودکی آشنایی داشته است.

مدرسه شیراز به‌رغم عدم‌بهرمندی از فقهی قوی، در دیگر علوم تمدن‌ساز جایگاه ویژه‌ای داشت و اساتیدی مانند علامه بهابادی یزدی نقش ممتازی در تربیت شاگردانی مانند شیخ بهایی داشتند. در حقیقت مدرسه شیراز مدرسه‌ای کارکردگرا و مسلط بر مسئله‌های جامعه معاصر خود بود. اساتید مدرسه شیراز مانند علامه بهابادی یزدی، مجتهد، محدث، فقیه، حاکم، ادیب، ریاضیدان، فیلسوف، متکلم و طبیب بودند و شاگردان ایشان مانند شیخ بهایی در دامن چه تفکری تربیت یافته‌اند که وجوه مختلف در او رشد یافته است.

افرادی چون شیخ بهایی که در علوم و رشته‌های مختلف تخصص داشته‌اند علاوه بر نبوغ آنها، وضعیت حوزه‌های علمیه آن زمان در رشد و جامعیت آنان موثر بوده است؛ حوزه‌هایی که صرفا در مورد احکام طهارت، روزه و نماز حرف نداشت، بلکه برای پیشرفت مادی و معنوی مردم نظریه و الگو داشت.

علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی از بنیانگذاران تمدن شیعی در دولت صفوی بودند. در حقیقت آنان هسته حکومت صفوی را تشکیل دادند که از طریق آن توانستند مدارس و حوزه‌های علمیه را تقویت و شاگردان زیادی تربیت کنند، چرا که معتقد بودند با دانش است که می تواند تمدنی را بنیانگذاری نماید.

همزمان با این استاد و شاگرد در اروپا تحولاتی در حوزه معرفت بشر در حال رخ دادن بود که شیخ بهایی کاملا متوجه این تحولات بوده است و مهم‌ترین آنها مربوط به فیلسوف معروف کانت بود که بنیانگذار تمدن مغرب زمین در عصر جدید است.

بسیاری از شاگردان علامه یزدی و شیخ بهایی خود از نوابغ عصر خود شدند، مثلا در حوزه فقه و فقاهت صاحب معالم و صاحب مدارک و علامه مجلسی تربیت شدند که از بنیانگذاران اصلی منابع شیعه شدند.

در حوزه فلسفه شاگردانی مانند ملاصدرا را تربیت کردند. ملاصدرا هم مکتب متعالیه را پایه‌گذاری کرد و هم نظریه معروف حرکت جوهری را ارائه داد. در حوزه هنر معماری و دیگر رشته‌ها نیز شاگردان متعددی داشتند.

علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی، یکی در عراق و دیگری در ایران، از جمله فقها و حکمای شیعه بودند که توانستند حکومت کنند، و تاریخ نشان می‌دهد هرگاه فقها و حکما به حکومت رسیدند، سرزمین تحت حکومت آنان به‌شدت توانسته رشد کنند، چون اعتقادشان بر این بوده که پیشرفت و رشد در سایه دانش صورت می‌گیرد. آنان تنها به توسعه مقطعی اعتقاد نداشتند، بلکه معتقد بودند برای پیشرفت مستمر باید مجموعه‌ای به نام تمدن را شکل دهند.

تمدن حالتی است که وقتی به یک جامعه دست می‌دهد جامعه می‌تواند مسائل و مشکلات خودش را بشناسد و با ظرفیت‌های درون خودش اقدام به رفع آن مشکلات و مسائل کند، یعنی جامعه به بلوغی می‌رسد که می‌تواند خودش نیازهای خودش را برآورده کند.

اندیشمندانی مانند علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی توانستند این باور را در حکومت صفوی به وجود بیاورند که اگر حکومت دینی باشد، پیشرفت می‌کنیم و همان‌طورکه می‌بینید دوره صفویه دوره اقتدار ایران است به‌گونه‌ای که کسی جرات نمی‌کرد به ایران تعرض کند.

از پیشنهادات علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی به سلاطین صفوی این بود که نشان دهند هر حاکم و حکومتی که به سمت اهل بیت برود، قدرت می‌گیرد، چون مردم بسیار دل‌باخته ائمه بودند و امام علی(ع) و امام رضا(ع) در دل‌های مردم بود و با این کار مردم شاه را از خود می‌پنداشتند.

گسترش حوزه‌های علمیه با فقه کاربردی و پویا

فقه پویا در ساحت نظام شیعی در برابر فقه سنی حاکم بر حکومت عثمانی - وارد عرصه سیاسی ،اجتماعی شد و توانست تصویری از ظرفیت فقه امامیه ، جامع نگر و متناسب با نیازهای انسان معاصر را به نمایش بگذارد . و این دستاورد بزرگی برای جهان تشیع بود که برای اولین بار در سطح حکومتی به مسائل فقهی و قضایی ورود می کرد.

هنر علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی این بود که توانستند حوزه‌های علمیه را از جنبه‌های فقهی و احکامی وارد حوزه های دیگر مانند ریاضیات، معماری و هندسه کنند. آنان فقه پویایی را پی گرفتند که بتواند برای جامعه حرف داشته باشد و این از خصوصیات حوزه علمیه آن زمان بود. ریشه‌های فقه سیاسی شیعه و ولایت فقیه نیز از همین‌جا شکل می‌گیرد.

در دوره‌ای که عثمانی‌ها در جنگ با اروپایی‌ها بودند بین شیعیان و حکومت عثمانی اختلافاتی وجود دشت، اما علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی سعی در این داشتند که این تفرقه را از بین ببرند و وحدت شیعه و سنی را برقرار کنند.

همه این توفیقات علمای شیعی مانند علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی در سایه حمایت و بسترسازی شاهان صفوی مانند شاه طهماسب و شاه عباس صفوی صورت گرفت. از این روی عصر شاه طهماسب می بایست به عنوان بهترین مقطع دولت صفوی محسوب گردد.

ظهور باورهای شیعی در سیاست مذهبی شاه طهماسب

سیاست‌های مذهبی شاه طهماسب اول صفوی، نقش مهمی درتثبیت و گسترش مذهب تشیع اثنی‌عشری در ایران عصر صفوی داشته است. بدون آگاهی از اعتقادات وسیره عملی شاه طهماسب برای به کار بستن این سیاست‌های مذهبی، نمی‌توان به درک صحیحی از وضعیت فرهنگی و مذهبی ایران در دوران حکومت او رسید.

علاقه‌مندی طهماسب به اهل بیت علیهم السلام و مبانی اعتقادی تشیع همانند تعلق خاطر برخی از بزرگان دوره صفویه نبوده است. بسیاری از سلاطین دوره صفوی و بزرگان این حکومت با تشیع محبتی خود، کمتر رعایت احکام شیعی را در سلوک خود مدنظر قرار می‌دادند؛ اما وضعیت اعتقادی شاه طهماسب به‌گونه‌ای دیگر بود. او علاوه بر اینکه علاقه فراوانی به خاندان پیامبر (ص) داشت، به احکام دین نیز به‌شدت پایبند بود

به نظر می‌رسد اولویت اصلی شاه طهماسب در بخش سیاست فرهنگی و مذهبی، اعتلای جایگاه خاندان پیامبر (ص) در جامعه بوده است که نشئت‌گرفته از اعتقادات و تمایلات درونی او است.

مهم‌ترین ویژگی‌ها و دستاوردهای دوره حکومت شاه طهماسب

۱. دعوت محقق کرکی بعنوان شیخ الاسلام به ایران؛

۲. اعتقاد به اصل ولایت فقیه؛

۳. دور کردن قزلباشان از امور دینی و فرهنگی؛

۴. تطهیر دربار از آلات لهو و لعب و..؛

۵. همروی با فقها و حکما؛

۶. التزام به فتوای فقها در مقام عمل؛ (. نکته‌ای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد، التزام عملی خود طهماسب به رعایت احکام و قوانین مذهب تشیع است که برخلاف سلوک فردی اکثر پادشاهان این دوره است. شاه طهماسب به‌شدت به احکام شرعی پایبند بود و حتی گاهی دچار وسواس می‌شد و حتی حسین‌بن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی، کتاب عقد الطهماسبی را در رد بر اهل وسواس به درخواست شاه طهماسب نوشت . [۸]

۷. توسعه وبازسازی عتبات عالیات؛

۸. رشد و فزونی فرهنگ وقف شاه و منسوبان و صاحب‌منصبان صفوی به واگذاری اموال و منافع به اماکن مقدسه، مدارس و مساجد گرایش یافتند. وقف برای معصومین علیهم السلام سرآمد اوقاف بود. [۹]

۹. اهتمام شاه طهماسب به دوجنبه «تولّی» و «تبرّی» (شاه طهماسب با اینکه در گسترش تولّی و تبرّی بسیار مصمم بود، ولی هرگز کسی را مجبور به پذیرش مذهب تشیع نکرد و در گزارشات تاریخی چنین رفتاری از او نقل نشده است. شاه طهماسب بدون خشونت و با دعوت لسانی، پیروان ادیان و مذاهب دیگر را به مذهب تشیع دوازده‌امامی فرا می‌خواند).

نتیجه گیری

باورهای اعتقادی شاه طهماسب همه شئونات کشورداری را در عصر حکومت او تحت تأثیر قرار داده بود. سیاست مذهبی شاه طهماسب منطبق با اصول و مبانی تشیع بود. در دوره حکومت شاه طهماسب برخلاف دوران حکومت اکثر پادشاهان صفوی، تلاش بر این بود که همه قوانین شرع در جامعه پیاده شود.

شاه طهماسب تعلق خاطر به اهل بیت علیهم السلام و مذهب تشیع را با ولایت‌پذیری همراه ساخته بود. به‌گونه‌ای که اعتقادات شیعی او منجر به اطاعت از دستورات ائمه علیهم السلام در ابعاد فردی و اجتماعی شده بود. تا جایی که او حتی به روایت عمربن حنظله معتقد شده بود و فراتر از «نظام سلطانی شیعه» حاکم در آن دوران، حتی می‌خواست حکومت را به محقق کرکی تفویض کند؛ او محقق کرکی را در آن دوران به عنوان نایب امام پذیرفته بود و اطاعت از دستورات او را بر خود واجب می‌دانست. شاه طهماسب حتی با وجود اینکه علاقه بسیاری به یکپارچه‌سازی مذهبی قلمرو خود داشت، اما هرگز از تعالیم ائمه علیهم السلام درباره تحمیل نکردن دین و مذهب به انسان‌ها تخطی نکرد؛ اندیشه های عقلانی و تمدنی شاه طهماسب متاثر ازاندیشه فقها و حکمایی مانند : مجقق کرکی ،علامه بهابادی یزدی و شیخ بهایی و... بود.

در مجموع می‌توان گفت اقدامات شاه طهماسب صفوی نمایان‌گر محبت قلبی او به اهل بیت علیهم السلام و اعتقاد استوار به مذهب تشیع اثنی‌عشری و اعتماد به فقهای شیعی هم عصر خود بود . شاه طهماسب در سلسه صفویه یک استثایی است و یک الگو در تراز تمدن شیعی و یک تجربه موفق از پیوند سیاست و دیانت و همگراهی قدرت اجرایی با قدرت دینی در راستای اهداف مشترک است . شایان ذکر است که این تجربه موفق همروی دین و سیاست در حالی رخ داد که دنیای غرب در قرن شاهزدهم دین را از سیاست جدا کرد.

منابع

طهماسب: تذکره شاه طهماسب، به اهتمام عبدالشکور، برلین، ۱۳۴ق.

شرلی، آنتونی، سفرنامه، ترجمه آوانی، تهران،۱۳۵۷ق.

مینورسکی، ولادیمیر فدرویچ، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۲ق.

بلو، دیوید (۱۳۹۵). شاه عباس پادشاه بی‌رحمی که به اسطوره مبدل گشت، ترجمه خسرو خواجه نوری، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.

پورامینی، محمدباقر (۱۳۸۱). صفویان نماد اقتدار ایران، قم: انتشارات نورالسجاد، چاپ اول، جلد اول.

جعفریان، رسول (۱۳۸۷). نقش خاندان کرکی در تأسیس و تداوم دولت صفوی، تهران: نشر علم، چاپ اول.

موسوی خوانساری، محمد باقر (۱۳۹۱). روضات الجنات فی احوال العلما و السادات، قم: نشر مکتبه اسماعیلیان، جلد ۴٫

میراحمدی، مریم (۱۳۶۹). دین و دولت در عصر صفوی، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم.

قمی، شیخ عباس (۱۳۲۷). فوائد الرضویه، بی‌جا: انتشارات مرکزی، جلد اول.

پی نوشت ها:

[۱] . خلد برین اصفهانی، ص۳۲۷

[۲] میراحمدی، مریم (۱۳۶۹).

[۳] بلو، ۱۳۹۵: ۳۸

[۴] جعفریان، رسول (۱۳۸۷).

[۵] . زندگینامه شاه تهماسب اول؛ پادشاه صفوی، تلنگر.

[۶] . تذکره شاه طهماسب، ص۱۰۲

[۷] موسوی خوانساری، محمد باقر (۱۳۹۱).

[۸] قمی، ۱۳۲۷: ۱/ ۱۳۸۱)

[۹] پورامینی، محمدباقر (۱۳۸۱).

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha