سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ |۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 5, 2024
غدیر

اهل سنت چون نتوانستند اصل واقعه غدیر را از جهت تاریخی انکار کنند می‌گویند: کلمه «مولا» لفظ مشترکی است که معانی مختلفی دارد و یکی از آنها «دوست» است.

خبرگزاری حوزه | ریشه اختلاف بین شیعه و اهل سنت نه در اصل امامت بلکه در شرائط و صفات امام است زیرا از دیدگاه ما شیعیان امام باید اولا دارای علم الهی و لدنی (عصمت از خطا) باشد. ثانیا باید دارای عصمت از گناه باشد. ولی از نظر اهل سنت چنین شرائطی برای امام و خلیفه لازم نیست.

ما برای مدعای خود یعنی ضرورت عصمت و علم لدنی برای امام، دو دلیل داریم؛

اول: دلیل عقلی؛

چون امام جانشین پیامبر است و وظائف او برعهده امام است. با رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله دریافت و ابلاغ وحی تمام شده است ولی تبیین و اجرای وحی باقی است و برعهده امام است. بنابراین، باید امام صفات و توانایی های او را داشته باشد تا بتواند به وظائف او عمل کند. نتیجه اینکه به همان دلیلی که درجای خودش اثبات شده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) معصوم و دارای علم الهی است، امام هم باید معصوم و دارای علم الهی باشد.

دوم: دلیل قرآنی؛

علاوه بر عقل، در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد که بر این مطلب دلالت دارند؛

یکی از این آیات آیه ۱۲۴ سوره بقره است. « وَ إِذِ ابْتَلی‌ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‌ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ: و چون پروردگار ابراهیم، وی را با صحنه‌هایی بیازمود و او بحد کامل آن امتحانات را انجام بداد، بوی گفت: من تو را امام خواهم کرد ابراهیم گفت: از ذریه‌ام نیز کسانی را بامامت برسان فرمود عهد من به ستمگران نمی‌رسد»

نیز مفاد آیه۵۹ سوره نساء بر این مطلب دلالت میکند که جانشین پیامبر باید معصوم باشد. « یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلیِ الْأَمْرِ مِنکمُ‌ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فیِ شیَ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلیَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذَالِکَ خَیرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلا: هان ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا را اطاعت کنید، و رسول و صاحبان امر خود را (که خدا و رسول علامت و معیار ولایت آنان را معین کرده) فرمان ببرید، و هر گاه در امری اختلافتان شد برای حل آن به خدا و رسول مراجعه کنید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید این برایتان بهتر، و سرانجامش نیکوتر است»

در این آیه خداوند دستور داده است که بدون هیچ شرطی (درهمه زمان‌ها، در همه مکان‌ها، برای همه افراد و در تمام موضوعات) از پیامبر و اولی الامر اطاعت کنیم و این نشانه عصمت و علم الهی امام وپیامبر است. زیرا اگر اولی الامر معصوم نبودند(تا گناه نکنند) ویا عالم به علم لدنی(تا خطا نکنند) نبودند خداوند حکیم به مومنین امر به اطاعت مطلق از آنها نمیفرمود. زیرا ممکن نیست خداوند امر به اطاعت از انسانهایی کند که ممکن است بر اثر جهل یا عصیان مارا به گمراهی ببرند.

فخر رازی هم که از بزرگان اهل سنت در علم کلام و تفسیر می‌باشد، این حقیقت را از این آیه شریفه درک کرده است اگر چه در مصداق به بیراهه رفته است. او می‌گوید:

« کسی که خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد حتما باید معصوم باشد، زیرا اگر معصوم از خطا نباشد به هنگامی که مرتکب اشتباهی می‌شود خداوند اطاعت او را لازم شمرده، و پیروی از او را در انجام خطا لازم دانسته، و این خود یک نوع تضاد در حکم الهی ایجاد می‌کند، زیرا از یک طرف انجام آن عمل ممنوع است، و از طرف دیگر پیروی از « اولوا الامر» لازم است، و این موجب اجتماع « امر» و « نهی» می‌شود و چنین فرمانی صحیح نیست.» .(فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج‌۱۰، ص ۱۱)

راه های شناخت معصوم

حال که ثابت شد جانشین پیامبر باید معصوم باشد سوال این است که از کجا و چگونه بفهمیم چه کسی معصوم و دارای علم الهی است؟

جواب: از سه راه ما می‌توانیم به این جواب برسیم؛

یک. با شناخت شخصی از فرد مدّعی امامت و با این شناخت ادعای او را تایید بکنیم. البته این نوع شناخت تنها برای افراد محدودی ممکن است.

دو. با نشان دادن معجزه به ادعای او ایمان می‌آوریم. که انبیاء و اوصیاء بر حق آنها از این روش برای شناساندن خود به مردم بهره می‌جسته اند.

سه. با انتصاب از طرف پیامبر یا امام قبل از او. زیرا یکی از راه های شناخت امام معصوم، انتصاب است. کما این که تمام پیامبران:، جانشینان بعد از خویش را معرفی میفرمودند. از جمله حضرت موسی که برادرش حضرت هارون را به عنوان جانشین خویش معرفی فرمودند.

بنابراین؛ مرحوم علامه حلی (رحمه الله) نص و معرفی امام را لازم و واجب می‌داند. او می‌فرماید: «لازمه عصمت نص و منصوب شدن است زیرا زمانی که ضرورت عصمت امام ثابت شد باید امام منصوب شود زیرا هیچ راهی برای شناخت شخص معصوم جز معرفی از جانب خدایی که حقیقت وجود انسانها را می‌شناسد وجود ندارد. و تنها راه معرفی خدا نص از طریق و از زبان پیامبر است. مثل این که پیامبر خطاب به علی فرمود: جایگاه تو نسبت به من مثل جایگاه هارون برای موسی است » (حلی، تجرید الاعتقاد، ص ۲۲۳.)

آیا پیامبر کسی را به عنوان امام بعد از خود معرفی فرموده است؟

حال سوال مهم دیگری مطرح می‌شود که محل مناقشه جدی بین مسلمین واقع شده است و آن این است که آیا پیامبرکسی را به عنوان امام و جانشین خود معرفی کرده است؟ اگر این کار را انجام داده، کی و کجا و چه کسی را؟ ودلیل این مطلب کجاست و چیست؟

در جواب این سوال باید گفت که بله پیامبر در جاهای متعدد مثل حدیث یوم الانذار (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج‌۷، ص: ۳۲) و حدیث منزلت: «اأنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی:تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود» و نیز در زمان رحلتش درخواست قلم و کاغذ کرد تا برای امامت علی چیزی بنویسد و عمر مانع شد. (ابن خلدون، تاریخ‌ابن‌خلدون، ج‌۱، ص:۴۰۷) و از جمله در مراسم حجة الوداع و در محل غدیرخم این کار را انجام داده است. و حدیث غدیر بین مسلمین به صورت متواتر منقول و مشهور است.

اختلاف در حدیث غدیر

اهل سنت چون نتوانستند اصل واقعه غدیر را از جهت تاریخی انکار کنند، تلاش می‌کنند تا محتوای واقعه غدیر را تحریف کنند و می‌گویند:کلمه «مولا» لفظ مشترکی است که معانی مختلفی دارد و یکی از آنها «دوست» است. بنابراین؛ معنای فرموده پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز غدیرکه فرموده: «مَنْ‌ کُنْتُ‌ مَوْلَاهُ‌ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» این است که هرکس مرا دوست می دارد باید علی را هم دوست داشته باشد، و ما (اهل سنت) هم علی را دوست داریم ومشکلی نیست.

بنابر این اختلاف در این است که مولا در کلام پیامبر به معنی امام، رهبر، سرپرستی و اختیاردار بودن است آنگونه که شیعیان می گویند و یا به معنی دوستی صرف است، آنگونه که سنی ها می گویند؟

مرحوم علامه امینی در کتاب شریف الغدیر شش دلیل بیان و اقامه فرموده‌اند بر حقانیت نظر شیعیان مبنی براین که منظور پیامبر از کلمه «مولا» در حدیث غدیر، امام، رهبر، سر پرست واختیاردار بودن است نه صرف دوستی.

دلیل اول: قرینه حالیه

پیامبر دستور داد مردم را در بیابانی نگه داشتند و دستور دادند جلوتر ها برگردند وصبر کردند تا عقب مانده ها ملحق گردند. این کار را برای بیان مطلبی انجام دادند. حال و هوای کار پیامبر می‌رساند که مردم را برای امر بسیار مهمی نگاه داشته است. کاری که بنابر آیه شریفه تبلیغ به تنهایی مساوی است با تمام رسالت آن حضرت در طول ۲۳سال. ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای و خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه می‌دارد، و خداوند جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند» (مائده/۶۷)

چه کاری مهمتر از بحث امامت و تداوم دین توسط وصی و خلیفه بعد از پیامبر؟

آیا صرف دوستی علی بدون هیچ دلیل دیگری می‌تواند توجیه‌گر این کار بزرگ پیامبر باشد؟

بعلاوه بر فرض که مدعای شما را قبول کنیم، سوال مهم دیگر این است که مگر علی(علیه‌السلام) چه امتیاز و خصوصیتی دارد که پیامبر اکرم این همه بر دوستی آن حضرت تاکید نموده است.

دلیل دوم : قرینه لفظیه

رسول خدا در روز غدیر خطبه مفصلی ایراد فرموده اند. تنها این یک جمله را نفرموده اندکه؛ «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ عَلی فَهَذَا مَوْلَاهُ.» بلکه قبل و بعد از این جمله بیاناتی دارند که مراد ایشان را از این جمله روشن می‌کند.

رسول خدا بر اساس آیه شریفه ۶ احزاب، که فرموده است: «پیغمبر از خود مؤمنین نسبت به آنان اختیاردار تراست»

از مردم سوال کرد که؛ أَ لَسْتُ أَوْلَی‌ بِکُمْ‌ مِنْ‌ أَنْفُسِکُمْ؟ آیا من اختیار شما را از خود شما بیشتر ندارم؟ پس هنگامی که از مردم اقرار گرفت و مردم گفتند بله، آنگاه دست علی را بالا گرفت و با توجه به این اقرار مردم فرمود: هرکس من مولای او هستم این علی مولی اوست. سپس فرمود: خدا دوست بدار هرکس او را دوست میدارد و دشمن بدار هرکس که با او دشمنی کند و یاوران او را یاری کن و ذلیل کن کسانی را که او را یاری نمی‌کنند.»

بر اساس آیه شریفه و نیز سوال رسول خدا و جواب مردم، معنی و مراد رسول خدا از کلمه «مولا» بخوبی روشن می‌شود که منظور آن حضرت «امامت ورهبری» است نه صرف دوست داشتن.

دلیل سوم : آیات غدیر

مفسران با توجه به روایات زیادی که در ذیل آیات نقل شده وبا توجه به شأن نزول آنها، چندین آیه را مرتبط با غدیر و امامت حضرت علی دانسته اند.

اول. آیه ۶۷ سوره مبارکه مائده است که به آیه تبلیغ معروف است؛ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ (مائده/۶۷)

که پیش از این به آن اشاره کردیم

دوم. آیه سوم سوره مائده است که معروف به آیه اکمال دین و اتمام نعمت است.

«الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‌ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً: امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنا بر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفت»

امروز چه روزی است؟ چه چیزی کفار را مأیوس کرد از این که بتوانند دین شما را از بین ببرند؟ چه چیزی سبب تکمیل دین شد؟ نعمت الهی چه بود که در این روزبر مومنین تمام شد؟

قطعا امامت است که دین خدا را کامل و نعمت هدایت را تمام و موجب مایوس شدن دشمنان می‌شود چون بسیاری از منافقان وکافران منتظر مرگ رسول خدا بودند تا با مرگ او دین اورا از بین ببرند ولی با نصب علی به عنوان جانشین خویش و رهبر دین، از تحقق اهداف شوم خویش مأیوس شدند.

۳-آیه درخواست عذاب است. آیه ۳۲ سوره انفال: «وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ هَٰذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ: و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: «پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست».

مرحوم علامه امینی از منابع متعدد اهل سنت نقل نموده است که آیات اول سوره مبارکه معارج «سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ: تقاضاکننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمی‌تواند آن را دفع کن. در باره حارث بن نعمان نازل شده که در اعتراض به نصب علی گفت: اگر امامت علی از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست. در واقع آیات اول سوره معارج مرتبط با آیه ۳۲ سوره انفال است.

دلیل چهارم: حدیث تهنیت

پس از اتمام سخنرانی پیامبر، حضرت دستور داد که همه حاضران بروند و با علی با عنوان «امیرالمومنین» بیعت کنند. و فرمود: «ای مردم! بگویید و تکرار کنید آنچه را که من به شما گفتم. و بر علی سلام کنید با عنوان امامت و امیرالمنینی او. و بگویید! «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم) و بازگشت (ما) به سوی توست.» (بقره/۲۸۵) و نیز بگویید! «ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه نعمتها) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما (به اینها) راه نمی‌یافتیم».

و از کسانی که مفصل به امیرالمومنین (علیه‌السلام) تبریک گفت و اظهار شادی کرد، عمر بن خظاب بود. از جمله گفته‌های او این بود که؛ به به ای علی تو شدی امام من و امام هر مرد وزن مومنی»

این دستور پیامبر و بیعت مردم با آن حضرت با عنوان و سمت «امیرالمومنین»، و تبریک اصحاب، از جمله عمر نشانه امامت آن حضرت است نه صرف دوستی.

دلیل پنجم: شعر شاعران

شعر در زندگی و فرهنگ بشر از جایگاه بسیار مهم و والایی برخوردار ونقش مهم و تاثیرگذاری دارد تا جایی که شعر را از هنرهای هفت گانه بشر بر شمرده اند. نقش واهمیت شعر در میان عرب بسیار زیادتر و تأثیرگذارتر بوده است. یکی از علل این امر بیسوادی یا کم سوادی آنان بوده است. وکل فرهنگ آنان را فرهنگ شفاهی تشکیل می‌داد که در قالب شعر تجلی می‌یافت. بنابر این اگر موضوعی به صورت گسترده وارد شعر عرب می‌شد ودر طول قرنها تداوم پیدا می‌کرد، نشانه اهمیت وجایگاه ویژه آن بود.

در طول تاریخ اسلام شاعران بزرگ مسلمان در باره غدیر و امامت حضرت علی شعرهای فاخر سروده اند. مرحوم علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر بخش زیادی از این اشعار و شاعران آنها را معرفی نموده است.

از جمله این شاعران و اولین آنها، حسان بن ثابت است. که بعد از نصب علی به عنوان امام به پیامبر عرض کرد که ای رسول خدا اجازه می‌دهی در مورد علی شعری بگویم؟ ُ فَقَالَ حَسَّانُ بْنُ ثَابِتٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَقُولُ فِی عَلِیٍّ ع شِعْراً؟

پیامبر فرمود بگو. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) افْعَلْ و حسّان چنین سرود:

یُنَادِیهِمْ یَوْمَ الْغَدِیرِ نَبِیُّهُمْ بِخُمٍّ وَ أَکْرِمْ بِالنَّبِیِّ مُنَادِیاً

یَقُولُ فَمَنْ مَوْلَاکُمُ وَ وَلِیُّکُمْ فَقَالُوا وَ لَمْ یَبْدُوا هُنَاکَ التَّعَادِیَا

إِلَهُکَ مَوْلَانَا وَ أَنْتَ وَلِیُّنَا وَ لَنْ تَجِدَنْ مِنَّا لَکَ الْیَوْمَ عَاصِیاً

فَقَالَ لَهُ قُمْ یَا عَلِیُّ فَإِنَّنِی رَضِیتُکَ مِنْ بَعْدِی إِمَاماً وَ هَادِیاً

فمن کنتُ مولاهُ فهذا ولیُّهُ فکونوا له اتباع صدق موالیا

هناک دعا اللّهمَّ والِ ولیَّهُ و کن لِلّذی عادی علیّاً معادیا

علامه امینی در سخنی در زمینه این شعر می‌گویند:

اولین قصیده ای که راجع به داستان غدیر سروده شده، همین شعر است و حسان در حضور هزاران نفر جمعیت که در میانشان سخنوران و شاعران بنامی بوده و بزرگان قریش، که به دقائق سخن‌سرائی واقف بودند، این قصیده را خواند و فصیح ترین مرد عرب خود رسول اکرم (ص) بود که زینت بخش آن مجمع با شکوه بود و شاعر را تصدیق فرمود و مورد عنایت و لطف خود قرار داد: که چه نیکو این حادثه را به شعر درآوردی، و فرمود: «لا تزال یا حسان مؤیدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک؛ تا آن زمان که ما را، با زبان خود یاری می‌کنی، از تأییدات روح القدس بهرمند گردی»

دلیل ششم: استدلال به حدیث غدیر

ششمین قرینه که دلالت می‌کند بر این که منظور رسول خدا از کلمه مولا امامت و رهبری است، استدلال به این واقعه مهم است. هم خود ائمه به این واقعه بر حقانیت خود استدلال و احتجاج نموده اند و هم شیعیان و پیروان آنها وکسی نتوانسته است این حقیقت را انکار کند

  1. امیرالمومنین (علیه‌السلام) در جلسه شورای خلافت که عمر برای تعیین خلیفه بعد از خودش انتخاب کرده بود. گفت: شما را قسم میدهم بخدای تعالی که آیا در میان شما أحدی هست که حضرت سیّد البشر در روز خمّ غدیر بأمر خدای کبیر او را بر ولایت امّت نصب نمود و در حقّ او فرمود که: من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه بغیر از من؟ گفتند: نه.» (الإحتجاج علی أهل اللجاج ج‌۱ ۱۳۶)
  2. از جمله این موارد، گفتگویی است که بین امام و طلحه در ماجرای جنگ جمل رخ داده است. امام برای پیشگیری از وقوع جنگ، طلحه را احضار کرده و از وی می‌پرسد: «هَل سَمِعتَ رَسولَ اللهِ یقول: مَن کنت مَولاه فَعَلیٌّ مَولاه؟ آیا نشنیدی که رسول خدا فرمود: هرکس من سرپرست او هستم، علی سرپرست اوست؟» طلحه پس از تایید کلام حضرت از جنگ با ایشان منصرف می‌گردد.
  3. نمونه دیگر، زمانی رخ می‌دهد که امام علی. (علیه‌السلام) لشکری را برای جنگ با معاویه آماده کرده است. پیش از آغاز جنگ در صفین، حضرت در بین یاران خود بر منبر رفته و جایگاه خود را برای ایشان بیان می‌کند. ایشان در بین سخنان طولانی خود، اشاره ای به واقعه غدیر کرده و این سخنان را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می‌کند: «اَیّها الناس! اِنّ اللهَ مولایَ وا َنا مَولی المومِنینَ واَولی بِهِم مِن اَنفسِهِم. مَن کنت مَولاه فَعَلیٌّ مَولاه...، ای مردم! خدا سرپرست من است و من سرپرست مومنین هستم و بر ایشان از خودشان مقدم ترم. هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست...»
    امیر مومنان. (علیه‌السلام) می‌فرماید: سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله که به اینجا رسید سلمان فارسی بلند شد و پرسید: «ای رسول خدا ولایت علی چگونه است؟
    پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ سلمان فرمود: «وِلاءٌ کَوِلائی: ولایتی مانند ولایت من.»
    بعد از ذکر این واقعه توسط فرزند ابوطالب، تعدادی از یاران ایشان شهادت دادند که ما نیز این سخنان را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده ایم.
  4. حضرت زهرا س در مناظره ای که با غاصبین خلافت دارد می‌فرماید:
    «اَنَسیتم قَولَ رَسولِ اللهِ یَومَ غَدیرِ خمٍّ: مَن کنت مَولاه فَعلیٌّ مَولاه...، آیا سخن پیامبر در روز غدیر خم را فراموش کرده اید که فرمود: هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست»
  5. امام حسن ع بعد از پیمان صلح با معاویه بر منبر رفته و در ضمن سخنانی حقانیت خود و کوتاهی مردم را یادآور می‌شود. سبط پیامبر اسلام در میان سخنان خود می‌فرماید:
    «وَقَد رَأَوه وَ سَمِعوه حینَ اَخَذَ بِیَدِ اَبی بِغَدیرِ خمٍّ وقالَ لَهم: مَن کنت مَولاه فَعَلیٌّ مَولاه...، دیدند و شنیدند آن لحظه ای را که پیامبر دست پدرم علی را در غدیر خم گرفت و به مردم فرمود: هرکس که من مولای اویم، پس علی مولای اوست...»

نتیجه این که در مجموع شکی نیست که پیامبر علی (علیه‌السلام) را در غدیر به عنوان امام و جانشین خویش تعیین فرموده اند.

علی امامی فر

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha