به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه در تهران، حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر علوی تهرانی از اساتید حوزه علمیه در سومین شب از دهه اول محرم طی سخنانی در مسجد حضرت امیر(ع) اظهار کرد: در جلسه گذشته سیاستهای راهبردی نحوه حکومت معاویه را بیان کردم و در یکی از آنها توقف کردم و توضیح بیشتری دارم و آن پشتوانهسازی عقیدتی برای رفتار حکومتی خودش بود. دو سیاست ارجاء(مرجئه) و جبرگرایی هر دو سیاست باطلی بود که او به راحتی در حکومت از آنها استفاده کرد. یکی دیگر از کارهای او احیای تعصبات قبیلهای بود. پیامبر(ص) طی ۲۳ سال امت درست کرد.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: امت یکپارچه است ولی معاویه امت را به تحزب تبدیل کرد تا راحتتر حکومت کند. کار دیگرش فشار اقتصادی و شکنجه و آزار مخالفان بود. معاویه یارانی داشت که برای او خیلی ارزشمند بودند. یکی از آنها سمره بن جندب والی بصره بود. از یکی از شخصیتهای شام پرسیدند سمره تاکنون کسی را کشته است؟ آن شخص پاسخ داد مگر کسانی که او کشته را میتوان شمرد. سمره فقط در بصره در یک حمله ۸ هزار نفر را کشته است. آنقدر وضعیت اسفناک است که دوستش زیاد بن ابیه به او میگوید نترسیدی یک بیگناهی میان آنها باشد و او پاسخ داد اگر ۸ هزار نفر دیگر را هم بکشم باکی ندارم. معاویه با چنین مستبدینی تثبیت حکومت کرد.
وی افزود: سیاست دیگر معاویه تظاهر به دینداری بود؛ در خطاب به اهل شام خودش را اینطوری معرفی میکند: من برای حفظ دین شما مردم در کنار انبیا زحمت میکشم. عموم مردم میدیدند که معاویه برای جهاد سر و دست میشکست و به خاطر جهاد، نماز جمعه را چهارشنبه خواند! کار دیگری که کرد تقویت روحیه عافیتطلبی و سازگاری آحاد جامعه با وضع موجود بود. جنگهای پیامبر(ص) جنگ ایمان و کفر بود ولی جنگهای معاویه علیه امیرالمومنین(ع) جنگ برادر با برادر بود لذا تداوم جنگها روحیه مردم را پایین آورد و به همین خاطر معاویه با امام حسن(ع) صلح کرد چون جامعه تاب جنگ نداشت. این امر موجب شد جامعه با وضع موجود سازگار شود و افراد با ظلم موجود بسازند.
حجت الاسلام علوی تهرانی ادامه داد: معاویه با این ترفندها ۲۰ سال بلامنازع در جهان اسلام خلافت کرد. در اواخر عمر، معاویه نگران آینده بود و باید ولیعهدی برای بعد از خود انتخاب میکرد. در سالهای ۵۵ هجری به بعد شخصیتی به نام مغیره بن شعبه که والی کوفه بود و از خدمتگزاران دینفروش معاویه است مورد بیمهری معاویه قرار میگیرد. مغیره انسان زیرک و مکاری بود. وقتی فهمید قرار است معاویه شخص دیگری را جانشین او کند به شام آمد و به دیدار یزید رفت. به یزید گفت من تعجب میکنم همه بزرگان اصحاب پیامبر(ص) از دنیا رفتند و امروز فرزندانشان محل رجوع مردم هستند ولی چرا معاویه برای تو بیعت نمیگیرد با اینکه تو باهوشترین و آگاهترین افراد به سنت پیامبر(ص) هستی؟ یزید پیش معاویه رفت و این ماجرا را نقل کرد. معاویه، مغیره را احضار کرد. وقتی معاویه از مغیره در این رابطه سوال کرد، مغیره گفت دیدی بعد از عثمان چه فتنهای اتفاق افتاد؟ من میترسم بعد از مرگ تو دوباره این فتنه اتفاق بیفتد و حکومت دست بنیهاشم بیفتد. یکی از موارد صلح امام حسن(ع) هم همین بود که بعد از معاویه، حکومت به ایشان برسد.
وی بیان کرد: معاویه پرسید چه کسی میتواند در این زمینه به من کمک کند؟ مغیره گفت من کوفه را هماهنگ میکنم، شام هم دست خود تو است. لذا معاویه حکومت کوفه را به او برگرداند. مغیره از سیاست قبیلهگرایی معاویه استفاده کرد. سران قبایل را جمع کرد و برخی را تهدید و برخی را تطمیع کرد لذا خواص با مغیره بیعت کردند. مغیره پسرش را به شام فرستاد تا گزارش پیروزی پدرش را به معاویه بدهد. معاویه پرسید پدرت با چه کسانی بیعت کرد؟ پاسخ داد با سران کوفه. معاویه پرسید دینشان را چند خرید؟ پاسخ داد سی هزار درهم. معاویه گفت معلوم است دین برایشان خیلی خوار شده که اینقدر ارزان میفروشند.
استاد حوزه علمیه تهران گفت: معاویه در نیمه رجب سال ۶۰ هجری در سال ۷۸ سالگی در اثر مرض سل مرد و پسرش سر کار آمد. تنها شهری که با یزید بیعت نکرده بود مدینه بود. یزید به والی مدینه نامه نوشت و در آن گفت هر وقت نامه به تو رسید حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنها برای من بیعت بگیر، اگر بیعت نکردند سرشان را بزن و برای من بفرست. از مردم مدینه هم بیعت بگیر و هر کس بیعت نکرد این حکم را نسبت به او اجرا کن. این در حالی بود که معاویه به پسرش وصیت کرده بود با حسین(ع) هیچ کاری نداشته باش و خودت را در مقابل او قرار نده. با این حال مشاورینش به او گفتند از حسین(ع) هم بیعت بگیر.
وی بیان داشت: وقتی حضرت برای بیعت فراخوانده شد و نزد والی مدینه آمدند، نامه یزید را خواندند و آیه استرجاع را تلاوت کردند. حضرت فرمود اگر از من بیعت میخواهید بیعت پنهان فایده ندارد، مردم را جمع کنید تا من تصمیم بگیرم. والی مدینه خیالش راحت شد که دستش به خون امام حسین(ع) آغشته نمیشود. وقتی مروان به او گفت دیگر دست تو به حسین(ع) نخواهد رسید، او به مروان پاسخ داد من میدانم هر کس دستش به خون حسین بن علی(ع) آغشته شود میزان عملش سبک است. امام رفتند اما اینکه چه کردند را فردا عرض خواهم کرد.
۳۱۳/۱۷