خبرگزاری حوزه | یکی از اشکالاتی که وهابیون بر شیعه وارد کردهاند، پوشیدن لباس سیاه است. آنها مدعی اند که در منابع شیعه، روایات متعدد در مذمت لباس سیاه وارد شده که آن را لباس دوزخیان، فرعونیان و عباسیان (دشمنان اهل بیت) شمرده است.
از طرفی، طبق روایات، رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام از لباس سفید استفاده میکردهاند و پیروانشان را به استفاده از این رنگ دستور داده اند.
اما امروز در جامعه شیعی دیده میشود که آنان برخلاف دستور پیامبر و ائمه، از رنگ سیاه به خصوص در ایام عزاداری امام حسین علیه السلام استفاده میکنند واین کار در میان شیعیان به عنوان یک فرهنگ در آمده است.
نخستین و مهمترین شبهه از نظر وهابیت این است که علی رغم روایات ائمه طاهرین علیهم السلام در مورد نهی و مذمت لباس سیاه و تشویق و تأکید آنان بر پوشیدن لباس سفید (چنانکه سیره خودشان هم همین بوده است)، شیعیان با پوشیدن لباس سیاه، به خصوص در ایام عزاداری صریحاً از دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام نافرمانی کرده و آنچه را ائمه نهی کردهاند مرتکب میشوند.
* پاسخ اول: اعلام همدردی با اهل بیت (علیهم السلام) و ابراز همدردی با ایشان
نخستین پاسخ این است که روایات نهی و منع پوشش سیاه، مطلق نبوده و مشروط به شرائطی است. به این بیان که پوشش سیاه فی نفسه مکروه نیست و اگر رنگ سیاه مطلقا مکروه بود، نباید در بعضی پوششها استثنا میشد ! به عنوان مثال نباید پیامبر عمامه سیاه بر سر میکردند ! و یا امام صادق علیه السلام عمامه و کفش و عباء سیاه را استثناء نمیکرد؛ با اینکه طبق روایاتی که در بخش سوم (بررسی روایات سیاهپوشی) خواهد آمد، به اقرار اهل سنت، پیامبر (ص) در فتح مکه عمامه سیاه بر سر داشتند ! و...
حال به بررسی دلیل کراهت پرداخته و میگوییم کراهت از این جهت است که سیاه، پوشش دشمنان خدا در عصر اهل بیت علیهم السلام بوده است؛ زیرا آنها از میان سائر رنگها این رنگ را پوشش و شعار خودشان قرار دادند بنا براین ممنوعیت و مرجوحیت پوشش سیاه، از جهت شبیه کردن خود به لباس دشمنان است.
به عبارت دیگر، حکم در این مورد و موارد مشابه آن دائر مدار قصد است؛ به این صورت که اگر قصد انسان از پوشش این رنگ، تشبه به آنان و اخذ شعارشان باشد این مرجوح است اما اگر قصد او از پوشش به عنوان عزا و حزن بر مصیبت سیدالشهداء علیه السلام باشد راجح است؛ زیرا در رابطه به استحباب اظهار مصیبت و عزا، عموماتی از ائمه علیهم السلام وارد شده است.
روایات فراوانی پیرامون وظیفه حزن و عزا در عزای اهل بیت وارد شده است که به برخی اشاره می کنیم:
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَافْرَحْ لِفَرَحِنَا وَعَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.[۱]
ریّان بن شبیب میگوید در نخستین روز ماه محرّم به محضر امام هشتم (علیه السلام)رسیدم، به من فرمود: ... ای پسر شبیب اگر می خواهی در درجات عالی بهشت با ما باشی، پس در حزن ما اندوهگین و در شادی ما مسرور باش، و بر تو باد ولایت و دوستی ما، که اگر مردی ]در این جهان[ به سنگی مهر ورزد، خدای متعال او را در روز قیامت با همان سنگ محشور می کند.
این اظهار سوگ و سرور در غم و شادی آن بزرگواران، از مصادیق بارز «احیای امر» و زنده داشتن نام و یاد و مرام آنان است.
قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا وَبَکَی لِمَا ارْتُکِبَ مِنَّا کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمَنْ ذُکِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَکَی وَأَبْکَی لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَمَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.[۲]
امام هشتم (علیه السلام) فرمود: هر کس مصائب ما خاندان را یادآور شود و به خاطر آنچه که بر ما وارد شده بر ما بگرید، روز قیامت در مقاماتی که خواهیم داشت همراه ما خواهد بود; و هر کس با یادآوری مصائب ما بگرید و دیگران را بگریاند، دیدگان وی در روزی که چشمها می گریند نخواهد گریست; و هر کس در مجلسی بنشیند که در آن امر ما احیا می شود ، قلبش در روزی که دلها در آن روز می میرند، نخواهد مرد.
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ تَجْلِسُونَ وَتَتَحَدَّثُونَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ نَعَمْ قَالَ إِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحیُوا أَمْرَنَا إِنَّهُ مَنْ ذَکَرَنَا وَذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابَةِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَلَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْر.[۳]
بکر بن محمد ازدی میگوید که: امام صادق علیه السّلام از من پرسید: آیا به دور هم مینشینید و از ما یاد میکنید؟ عرض کردم: آری، فدایت گردم!
حضرت فرمود: براستی من این گونه مجلس ها را دوست دارم، بر شماست که یاد و خاطره ما را زنده نگاه دارید، زیرا کسی که از ما یاد کند، و یا اگر از ما در نزد او نامی برده میشود به اندازه بال مگسی (برای ما) اشک بریزد، خداوند همه گناهان او را اگر چه از کف روی دریا هم افزون تر باشد، میآمرزد.
همانگونه که در روایات ملاحظه میشود برگزاری مجالس عزاداری و گریه و اشک ریختن در ماتم سرور شهیدان مورد رضایت و تأیید و دستور امام و یک امر پسندیده و راجح است؛ زیرا آثاری همانند حشر با اهل بیت، هم درجه بودن با آنان و بخشش گناهان مواردی است که تنها در این روایات به آنها اشاره شده است.
پاسخ دوم: اقتداء به سیره اهل بیت (ع) در عزاداریها
شیعیان در سیاه پوشی نه تنها از دستورات رسول خدا صلی الله علیه وآله و امامان اهل بیت علیهم السلام سر پیچی نکردهاند؛ بلکه در این کار به سیره و روش آنان اقتداء کردهاند.
برای اثبات این مطلب تاریخ اسلام را بررسی کرده و از لابلای منابع خود اهل سنت فرازهایی را باز خوانی مینماییم.
موضوع (سیاهپوشی اهل بیت) را میتوان در دو مقطع حساس تاریخی بررسی کرد:
الف) سیاه پوشی در عزای اصحاب و رسول خدا (ص)
قبل از شهادت سیدالشهداء علیه السلام در صفحه تاریخ حوادث ناگوار و جانفرسایی برای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام رخ داد. بنا به روایت مورخان در همه این رخدادها خاندان پیامبر، در سوگ شهداء و بزرگانشان سیاهپوش شدند.
توجه به نمونه های ذیل وجود این سیره را اثبات میکند:
۱. سیاه پوشی زنان در شهادت حضرت حمزه
در میان جنگهای صدر اسلام غمبار ترین جنگ، نبرد «احد» است که در آن حدود ۷۰ نفر از سپاه اسلام به شهادت رسید و از جمله کشته شدگان این واقعه، حضرت حمزه عموی بزرگوار پیامبر اسلام است.
بعد از این که پیامبر که خود در این جنگ مجروح شده بود با کوله باری از اندوه به مدینه برگشت، در فضای آکنده از غم، زنان در مصیبت شهدایشان اشک میریختند و نوحه سرایی میکردند. زنان مدینه به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله در شهادت حمزه، این سردار فداکار اسلام نیز گریه کرده و جامه سیاه پوشیدند.
ازهری از لغت شناسان معروف سیاهپوشی دختر ام سلمه را گزارش کرده است:
و فی الحدیث: (أنَّ بنت أبی سَلَمة تَسَلَّبتْ علی حمزة ثلاثةَ أیام، فدعاها رسولُ الله صلی الله علیه وسلم وأمَرَها أن تَنصَّی وتَکتَحِل.[۴]
]زینب[ دختر ابی سلمه [ربیبه پیامبر] بر حمزه ـ که رضوان خدا بر آنها باد ـ سه روز گریست و لباس سیاه که ویژه عزاداری است، پوشید. سپس رسول خدا (صلی الله علیه وآله) وی را فرا خواند و به وی فرمان داد که بر موی خویش شانه زند و سرمه در چشم کشد.
معنی «سلاب» در کتب اهل سنت
در روایت فوق، واژه «تسلبت» به معنای لباس سیاه مخصوص عزاداری است که زنان آن را میپوشیدهاند.
ابن سلام هروی، صاحب غریب الحدیث نیز مینویسد:
سلاب، یرید الثیاب السود التی تلبسها النساء فی المأتم.[۵]
مراد از سلاب، لباس سیاهی است که زنان در عزاداری آن را میپوشند.
ابن منظور در لسان العرب «سلاب» را «لباس سیاه» معنا کرده و سپس به روایت پوشیدن لباس سیاه توسط اسماء بنت عمیس در مصیبت جعفر بن أبیطالب علیه السلام و ام سلمه در شهادت حضرت حمزه سید الشهداء استناد میکند :
سلاب و سلب، لباس سیاهی است که زنان در عزاداری میپوشند. مفرد مؤنث این واژه، سلبة است. سلبت المرأة به زنی گفته میشود که برای عزاداری لباس سیاه بپوشد. تسلبت لبست السلاب همان لباس سیاه ماتم است.
در روایتی، اسماءبنت عمیس میگوید: هنگامیکه جعفر طیار به شهادت رسید؛ پیامبر به من فرمود: سه روز جامه سیاه برتن کن بعد از آن هرچه خواستی انجام بده.
و در روایت ام سلمه آمده که آن بانو بر حضرت حمزه سه روز گریه کرد و سیاه پوشید.
لحیانی میگوید: مسلب، سلیب و سلوب زنی است که شوهر یا حامی او مرده باشد پس در عزای او سیاه بپوشد.[۶]
* دستور پیامبر (ص) به سیاه پوشی زنان در شهادت جعفر طیار
جعفر طیار یکی دیگر از یاران مخلص پیامبر و بازوی پرتوان سپاه اسلام بود که در جنگ موته به شهادت رسید و این ضایعه بزرگ، رسول خدا را در سوگ نشاند. از این رو، با حضور در خانه جعفر، ضمن دلداری از خانواده و فرزندان او به اسماء بنت عمیس دستور داد تا در عزای شهادت آن عزیز جامه سیاه بپوشد.
این قطعه تاریخی نیز در منابع مهم اهل سنت نقل شده است؛ احمد حنبل در مسند خود مینویسد :
عن أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ قالت لَمَّا اصیب جَعْفَرٌ أَتَانَا النبی صلی الله علیه وسلم فقال أمی البسی ثَوْبَ الْحِدَادِ ثَلاَثاً ثُمَّ اصنعی ما شِئْتِ.[۷]
اسماء بنت عمیس میگوید: هنگا میکه جعفر به شهاد رسید، رسول خدا صلی الله علیه وآله به من فرمود: مادر من! سه روز جامه عزا در بر کند پس از آن هرچه خواستی انجام بده.
ابن منظور در این باره میگوید:
والحِدادُ: ثیاب المآتم السُّود. والحادُّ والمُحِدُّ من النساء: التی تترک الزینة و الطیب؛ وقال ابن درید: هی المرأَة التی تترک الزینة والطیب بعد زوجها للعدة. حَدَّتْ تَحِدُّ وتَحُدُّ حدّاً وحِداداً، وهو تَسَلُّبُها علی زوجها.[۸]
حداد لباس سیاه ماتم است . حاد و محد زنانی است که آرایش و استعمال بوی خوش را ترک میکند. ابن درید گفته است: حاد و محد زنی است که آرایش و بوی خوش را بعد از فوت شوهر به خاطر عده ترک میکند. حدت،تحد و حداد لباس سیاه در بر کردن زن در فراق شوهر است.
همچنین ابن جعد از علمای بنام اهل سنت در مسند خویش که جزو اولین کتب روایی اهل سنت است، نقل می کند:
حدثنا محمد بن بکار بن الریان نا محمد بن طلحة عن الحکم بن عتیبة عن عبد الله بن شداد بن الهاد عن أسماء بنت عمیس أنها قالت لما أصیب جعفر أمرنی رسول الله صلی الله علیه وسلم قال تسلبی ثلاثا ثم أصنعی ما شئت.[۹]
اسماء بنت عمیس میگوید: هنگامیکه جعفر طیار به شهادت رسید؛ پیامبر به من فرمود: سه روز جامه سیاه برتن کن بعد از آن هرچه خواستی انجام بده.
ابن منظور بعد از ذکر این روایت میگوید:
تسلبی أی البسی ثیاب الحداد السود وهی السلاب تسلبت المرأة إذا لبسته وهو ثوب أسود تغطی به المحد رأسها.[۱۰]
تسلبی یعنی؛ لباس سیاه ماتم بپوش، و آن همان سلابی(لباسی سیاهی) است که زن میپوشد و آن همان لباس سیاهی است که زن عزادار، سرش را با آن می پوشاند.
* سیاه پوشی حضرت زهرا (س) در سوگ رسول خدا (ص)
غمبارترین روزها در صدر اسلام، روز رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. در ارتحال جانسوز او، زنان و دختر گرامیاش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها لباس سیاه برتن کردند.
حضرت زهرا نه تنها در ایام رحلت پیامبر، بلکه تا آخرین روزهای عمر خود عزادار پدر بود و شب و روز در ماتم او اشک میریخت و ابراز اندوه میکرد. روایت ذیل عمق دلسوختگی او را چنین ترسیم میکند:
تأثیر داغ جانسوز رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدی بود که ریحانه ای او در غمش دائماً گریان، دلسوخته و بیمار بود و قامتش خم شد.
وَرُوِیَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّکْنِ بَاکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَی عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَتَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ یُکْرِمُکُمَا وَیَحْمِلُکُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَیْنَ أَبُوکُمَا الَّذِی کَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَیْکُمَا فَلَا یَدَعُکُمَا تَمْشِیَانِ عَلَی الْأَرْضِ وَلَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَلَا یَحْمِلُکُمَا عَلَی عَاتِقِهِ کَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِکُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَمَکَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً.[۱۱]
آن حضرت، پس از مرگ پدرش (پیامبر) پیوسته سرش بسته شده، بیمار تن، شکسته قامت، گریان چشم، و سوخته دل بود. به گونه ای که ساعت به ساعت بی هوش میگشت و به دو فرزندش، حضرت حسنین علیهما السّلام میفرمود:
آن پدری (یعنی جد) که شما را گرامی میداشت و مرتب شما را در آغوش میگرفت کجا است؟ کجا است آن جدتان که مهربان تر از همه بر شما بود ، همان کسی که نمیگذاشت روی زمین راه بروید، افسوس که هرگز نخواهم دید جد شما درِ خانه مرا باز نماید و شما را بدوش خود بگیرد، در صورتی که دائما این عمل را انجام میداد. سپس حضرت زهرای اطهر مریض شد و مدت چهل شب مریضی او ادامه پیدا کرد.
در این روایت تعبیر(مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ) به کار رفته است. معصبه از ریشه «عصب» است و عصابه درلغت دو معنی دارد:
یکی به معنای جماعتی از مردم. دوم به معنای عمامه و آن چیزی که با آن سر را میبندند. مانند پارچه یا دستمال و... در این جا همان معنای دوم مراد است.
قطعاً این پوشاندن سر، چیزی از غیر از پوشاندن عادی و حجاب مرسوم بوده است، که بر همه زنان واجب است! زیرا این خصوصیت، برای بعد از رحلت پیامبر (ص) آمده است، و اگر قبل از رحلت نیز فاطمه زهرا (س) اینگونه بود، ذکر آن در روایت معنی نداشت.
حال مقصود از آن چیست؟ برای روشن شدن مقصود، کلامی را که سابقاً از ابن منظور در ترجمه ماده «سلب» آمده بود، دوباره نقل میکنیم:
در میان زنان عرب در آن زمان رسم این بود که در مصیبت از دست دادن عزیزش پارچهی سیاه به نشانه عزا برسر میکردند:
تسلبی أی البسی ثیاب الحداد السود وهی السلاب تسلبت المرأة إذا لبسته وهو ثوب أسود تغطی به المحد رأسها.[۱۲]
تسلبی یعنی؛ لباس سیاه ماتم بپوش، و آن همان سلابی(لباسی سیاهی) است که زن میپوشد و آن همان لباس سیاهی است که زن عزادار، سرش را با آن می پوشاند.
طبق این روایت حضرت زهرا سلام الله علیها نیز به رسم آن زمان، پیوسته این پارچه سیاه را برسر داشت. بنا براین حضرت زهرا سلام الله علیها با این گونهی مخصوص در سوگ پدر سیاه پوش شد.
* سیاه پوشی در عزای اهل بیت (ع)
نمونه هایی از سیاهپوشی در عزای سرداران سپاه اسلام و پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بیان شد؛ در این قسمت به نمونه های دیگری از سیاه پوشی اهل بیت علیهم السلام در سوگواری امامان علیهم السلام اشاره میکنیم تا روشن شود که سیاهپوشی یک سنت دیرینه در میان خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله است.
* سیاه پوشی امام حسن (ع) در شهادت امیر مؤمنان علی(ع)
امام علی علیه السلام در سال چهلم هجری در سحرگاه نوزده هم ماه مبارک رمضان در محراب عبادت در حال اقامه نماز صبح، توسط شمشیر زهر آلود ابن ملجم مرادی ضربت خورد و در شب بیست و سوم ماه رمضان به شهادت رسید و فرزندان و شیعیانش در غم او به سوگ نشستند.
امام حسن(ع) در سوگ پدر، در حالیکه جامه سیاه برتن داشت برای مردم خطبه خواند.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، سیاهپوشی امام حسن علیه السلام را به نقل از ابو الحسن علی بن محمّد مدائنی تاریخ نگار مشهور قرن ۲ و ۳ هجری، (که در مدائن و بغداد می زیسته و عصر امام صادق تا امام هادی (علیهما السلام) را درک کرده) آورده است:
قال المدائنی ولما توفی علی علیه السلام- خرج عبد الله بن العباس بن عبد المطلب إلی الناس- فقال إن أمیر المؤمنین علیه السلام توفی وقد ترک خلفا- فإن أحببتم خرج إلیکم- وإن کرهتم فلا أحد علی أحد- فبکی الناس وقالوا بل یخرج إلینا- فخرج الحسن علیه السلام فخطبهم- فقال أیها الناس اتقوا الله فإنا أمراؤکم وأولیاؤکم- وإنا أهل البیت الذین قال الله تعالی فینا- إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ- وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً- فبایعه الناس- . وکان خرج إلیهم وعلیه ثیاب سود.[۱۳]
زمانی که امیرالمؤمنین(علیه السلام) درگذشت، عبدالله بن عباس به سوی مردم بیرون آمد و گفت: امیرمؤمنان از جهان در گذشته و جانشینی از خود برجای نهاده است. اگر دوست می دارید، به سوی شما بیرون آید و اگر نه، کسی را بر کسی [اجباری] نیست. مردم به گریه افتادند و گفتند (خیر) بلکه بیرون آید. پس امام حسن به سوی مردم بیرون آمد و برای آنان خطبه خواند و فرمود: ای مردم! از خدا بترسید و تقوا پیش گیرید که ما امیران و اولیای [امور] شما هستیم و ما همان خاندانی هستیم که خداوند در حق ما آیه تطهیر را نازل فرموده است... پس مردم با امام بیعت کردند.
امام به سوی مردم بیرون آمد؛ در حالی که جامه های سیاه پوشیده بود.
و ذهبی همین روایت (بدون اشاره به ماجرای شهادت امیرمومنان) را در دو جا از ابی رزین روایت میکند و میگوید آن حضرت لباس سیاه برتن، و عمامه سیاه بر سر داشتند !
شریک عن عاصم عن أبی رزین قال خطبنا الحسن بن علی وعلیه ثیاب سود وعمامة سوداء[۱۴]
از ابی رزین روایت شده است که حسن بن علی برای ما سخنرانی کرد، در حالیکه عمامه سیاه و لباس سیاه برتن داشت.
اتحاد راوی و مضمون روایت، نشانگر یکی بودن در ماجرا و سیاه پوشی آن حضرت، در عزای امیرمومنان علی علیه السلام است!
* سیاه پوشی در شهادت امام حسن مجتبی(ع)
بسیاری از علمای اهل سنت روایتی را پیرامون پوشیدن لباس سیاه و عزاداری توسط زنان نقل کرده اند.
حاکم نیشابوری مینویسد :
قال بن عمر وحدثتنا عبیدة بنت نائل عن عائشة بنت سعد قالت حد نساء، الحسن بن علی سنة. [۱۵]
زنان تا یک سال، برای حسن بن علی لباس سیاه پوشیدند.
شبیه همین مضمون را در تاریخ مدینه دمشق نقل میکند:
عن عائشة بنت سعد قالت: حدت نساء بنی هاشم علی الحسن بن علی سنة.
زنان بنیهاشم تا یک سال برای حسن بن علی لباس سیاه پوشیدند .
الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله، (متوفای: ۵۷۱ )، تاریخ مدینة دمشق، ج ۱۳ ص ۲۹۵، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العماری، ناشر: دار الفکر، بیروت- ۱۹۹۵
ابن اثیر نیز در الأسد الغابة مینویسد:
ولما مات الحسن أقام نساءُ بنی هاشم علیه النواح شهراً، ولبسوا الحداد سنة. [۱۶]
وقتی حسن بن علی از دنیا رفت ، زنان بنیهاشم تا یک ماه بر او عزاداری کرده و تا یک سال لباس سیاه پوشیدند.
در این روایات واژه های «حدت» و «حد» و «الحداد» به کار رفته است که به معنای ترک زینت و جامه سیاه ماتم در بر کردن است که متن لغت شناسان در توضیح این واژه بیان شد.
سیاه پوشی در شهادت امام حسین(ع)
موضوع سیاه پوشی خاندان عترت در عزای شهادت امام حسین علیه السلام، در تاریخ اسلام از برجستگی خاصی برخوردار است که تاریخ نگاران و سیره نویسان موارد ذیل را ذکر کرده اند:
ا. سیاهپوشی زنان و امام سجاد(علیه السلام) در شام
پس از پایان خطبه تاریخی و افشاگرانه امام سجاد(علیه السلام) در مسجد دمشق منهال برخاست و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! چگونه صبح کردی؟ امام زین العابدین سلام الله علیه فرمود:
کیف حال من اصبح وقد قتل ابوه وقلّ ناصره وینظر الی حرم من حوله اساری فقد فقدوا الستر والغطاء وقد اعدموا الکافل والحمی، فما ترانی الاّ اسیراً ذلیلا قدعدمت الناصر والکفیل قد کسیت انا واهل بیتی ثیاب الأسی وقد حرمت علینا جدید العری.[۱۷]
چگونه است حال کسی که پدرش به قتل رسیده و یارانش اندکاند و اهل و عیالش اسیر و بی پوشش و حجاب و بی سرپرست و حامی هستند. پس مرا جز (به هیئت) اسیری خوار (و گرفتار در چنگ دشمن) که یار و سرپرست خویش را از دست داده نمی بینی. همانا من و اهل بیتم لباس عزا پوشیدهایم و (پوشیدن) لباس نو بر ما روانیست ..
واژه «الاسی» در لغت به معنای حزن و اندوه بر چیزی است. بنا براین، تعبیر «ثیاب الاسی» در روایت به معنای لباس حزن است. وهمانطور که گذشت، حداد یا همان لباس سیاه، لباس مرسوم در زمان عزاداری بوده است. این روایت نشان میدهد که امام سجاد علیه السلام و بقیه اهل بیت در شام لباس سیاه پوشیدند.
طبق روایت دیگر، اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله در شام، در مدت هفت روزی که برای سالار شهیدان عزاداری کردند؛ لباس سیاه پوشیدند:
فَلَمَّا أَصْبَحَ اسْتَدْعَی بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله- فَقَالَ لَهُنَّ أَیُّمَا أَحَبُّ إِلَیْکُنَّ- الْمُقَامُ عِنْدِی أَوِ الرُّجُوعُ إِلَی الْمَدِینَةِ- وَلَکُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِیَّةُ قَالُوا نُحِبُّ أَوَّلًا- أَنْ نَنُوحَ عَلَی الْحُسَیْنِ قَالَ افْعَلُوا مَا بَدَا لَکُمْ- ثُمَّ أُخْلِیَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَالْبُیُوتُ فِی دِمَشْقَ- وَلَمْ تَبْقَ هَاشِمِیَّةٌ وَلَا قُرَشِیَّةٌ- إِلَّا وَلَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَی الْحُسَیْنِ- وَنَدَبُوهُ عَلَی مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَیَّام.[۱۸]
هنگامی که صبح شد یزید حرم و اهل بیت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را خواست و به ایشان گفت: دوست دارید نزد من بمانید یا بجانب مدینه مراجعت نمائید؟ من جایزه فراوانی بشما خواهم داد. آنان گفتند: ما اولاً دوست داریم برای امام حسین نوحه و عزاداری کنیم. یزید گفت: هر چه در نظر دارید انجام دهید. سپس حجرههائی در دمشق برای آنان تخلیه شد و مشغول عزاداری شدند هیچ زنی هاشمی و قریشی نماند مگر اینکه در ماتم امام حسین علیه السلام لباس سیاه پوشیدند و بر او هفت روز عزاداری و گریه کردند.
۲. سیاه پوشی زنان هاشمی در مدینه
بعد از این که اهل بیت امام حسین علیه السلام از کوفه و شام به مدینه رسول خدا صلی الله علیه وآله بر گشتند، تمام زنان بنی هاشم با پوشیدن لباس سیاه به عزاداری پرداختند.
روایت ذیل بیانگر این ماجرا است:
عن الحسن بن ظریف بن ناصح، عن أبیه، عن الحسین بن زید، عن عمر بن علی بن الحسین، قال: لما قتل الحسین بن علی علیهما السلام لبسن نساء بنی هاشم السواد والمسوح وکن لا یشتکین من حر ولا برد وکان علی بن الحسین علیهما السلام یعمل لهن الطعام للمأتم. [۱۹]
ابوحفص عمر، فرزند امام سجاد و برادر ناتنی امام باقر میگوید: زمانی که حسین بن علی(علیهما السلام) به شهادت رسید، زنان بنیهاشم لباسهای سیاه و جامههای خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمیکردند و پدرم، علی بن الحسین(علیهما السلام) به علت (اشتغال آنان به) مراسم عزاداری، برایشان غذا آماده میکرد.
این روایت از نظر سند نیز معتبر است و از نظر دلالت هم کاملاً معنایش روشن است .
* سیاه پوشی ام سلمه در مصیبت امام حسین (ع):
ام سلمه از زنان مورد احترام رسول خدا و شاهد نزول آیه تطهیر در شأن پنج تن آل عبا بود. این زن با وفا، علاقه خاصی به فرزندان رسول خدا (ص) و به خصوص امام حسین علیه السلام داشت وحضرت سید الشهداء او را مادر صدا میزد.
ام سلمه در عصر عاشورا، رسول خدا صلی الله علیه وآله را در خواب دید در حالی که سر و ریش مبارکش پر از خاک بود. ام سلمه از این وضع رسول خدا پرسید در جواب فرمود: الآن حسین کشته شد:
وأخرج الترمذی أن أم سلمة رأت النبی صلی الله علیه وآله باکیا وبرأسه ولحیته التراب فسألته فقال: (قتل الحسین آنفا[۲۰]
این بانو، بعد از شهادت امام حسین (ع) در مسجد پیامبر خیمه سیاه برپا کرد و خود جامه سیاه پوشید.
عن ابی نعیم باسناده عن ام سلمه رضوان الله علیها انّها لمّا بلغها مقتل الامام الحسین بن علی(علیهما السلام) اضربت قبة سوداء فی مسجد رسول الله(صلی الله علیه وآله) ولبست السواد.[۲۱]
به روایت ابو نعیم اصفهانی، بعد از این که ام سلمه خبر شهادت امام حسین (ع) را شنید؛ در مسجد پیامبر خیمه سیاه برپا کرد و خود جامه سیاه پوشید.
این موارد، نمونه هایی از سیاه پوشی اهل بیت در عزاداری امام حسین علیه السلام بود.
بعد از آن در طول تاریخ نیز موارد زیادی از سیاه پوشی، در شهادتها و وفیات نقل شده است واگر صفحات تاریخ را مرور کنیم موارد زیادی از سیاهپوشی در زمان حیات ائمه و در دوره غیبت دیده میشود و این سیره تا به امروز در میان شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام ادامه داشته و تا همیشه تاریخ ادامه خواهد داشت.
بنا براین، سیاه پوشی شیعیان در طول تاریخ برگرفته از سیره اهل بیت و اقتداء به سیره آن پاکان است.
پاسخ سوم: تناسب پوشش سیاه با عزاداری
رنگ سیاه گذشته از اینکه دارای خواص و آثاری همانند خاصیت حجاب کامل و هیبت و صلابت است، متناسب ایام عزاداری در ابراز غم و اندوه است؛ زیرا شخص عزادار در مصیبت از دست دادن عزیزش داغدار و اندوهناک است و هیچ خوشی و شادمانی نمیتواند جای آن را بگیرد.
به همین جهت میبینیم که در نقاط مختلف عالم، مصیبت دیدگان از همین رنگ استفاده میکنند و حتی دوستان نزدیک نیز برای ابراز همدردی با صاحب مصیبت سیاه میپوشند و هرچه زمان میگذرد این رسم منطقی پر رونقتر میگردد و علت اصلیاش این است که رنگ سیاه ذاتاً حزن آور است.
در روایتی امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: زمین و خورشید چهل صبح در ماتم سیدالشهداء علیه السلام به (سیاهی و تیرگی) گریه کرد:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا زُرَارَةُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَی الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَإِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَإِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَالْحُمْرَةِ وَإِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَانْتَثَرَتْ وَإِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَی الْحُسَیْنِ وَمَا اخْتَضَبَتْ مِنَّا امْرَأَةٌ وَلَا ادَّهَنَتْ وَلَا اکْتَحَلَتْ وَلَا رَجَّلَتْ حَتَّی أَتَانَا رَأْسُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ.[۲۲]
امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: همانا آسمان در سوگ حسین (علیه السلام) چهل صبح خون و زمین چهل صبح به سیاهی و خورشید چهل صبح به کسوف [تیرگی و گرفتگی] و سرخی گریه کرد و کوه ها از هم جدا و پراکنده شد و دریاها شکافته شد و فرشتگاه چهل صبح بر امام حسین علیه السلام گریه کرد و هیچ زنی از ما (اهل بیت) بر چهره خویش خضاب نبست و روغن نمالید و سرمه نکشید و شانه بر موی نزد تا آنکه سر ابن زیاد ملعون برای ما آورده شد.
در روایت دیگر امام صادق علیه السلام به زنانی که شوهر از دست دادهاند دستور میدهد که لباس سیاه بپوشند و از پوشیدن لباسهای رنگی خودداری کنند:
وَعَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ وَلَا تَلْبَسُ الْحَادُّ ثِیَاباً مُصَبَّغَةً وَلَا تَکْتَحِلُ وَلَا تَطَیَّبُ وَلَا تَتَزَیَّنُ حَتَّی تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا وَلَا بَأْسَ أَنْ تَلْبَسَ ثَوْباً مَصْبُوغاً بِسَوَادٍ.[۲۳]
امام صادق علیه السلام فرمود: زن شوهر مرده جامه رنگی نپوشد وتا سپری شدن ایام عده از پوشیدن لباسهای رنگین، سرمه زدن، بوی خوش به کار بردن و زینت کردن بپرهیزد؛ اما پوشیدن لباس به رنگ سیاه اشکال ندارد.
این دو روایت نشان می دهد که رنگ سیاه، متناسب با عزا و اندوه است.
همچنین روایات دیگر نشان میدهد که نپوشیدن رنگ سیاه و پوشیدن رنگهای دیگر متناسب با ایام شادی و جشن و سرور است. از جمله روایاتی که در روز آغاز ولایت امام زمان و روز غدیر را (روز کندن جامه سیاه) معرفی کردهاند:
حذیفه میگوید: امیرالمؤمنین فرمود: برای روز نهم ربیع، هفتاد دو اسم است. عرض کردم یا امیر المؤمنین دوست دارم اسامی این روزها را بشنوم حضرت شروع کرد به شرح اسمهای این روز و فرمود:
هَذَا یَوْمُ الِاسْتِرَاحَةِ، وَیَوْمُ تَنْفِیسِ الْکُرْبَةِ، وَیَوْمُ الْغَدِیرِ الثَّانِی ....[۲۴]
تا به اینجا رسید و فرمود: روز کندن جامه سیاه است:
وَیَوْمُ نَزْعِ السَّوَادِ،... .
روایت دوم مربوط به روز غدیر است که از آن به (یوم نزع السواد) تعبیر کرده است:
رواه عن الرضا علیه السلام قال إذا کان یوم القیامة زفت أربعة أیام إلی الله کما تزف العروس إلی خدرها قیل ما هذه الأیام قال یوم الأضحی ویوم الفطر ویوم الجمعة ویوم الغدیر وإن یوم الغدیر بین الأضحی و الفطر والجمعة کالقمر بین الکواکب وهو الیوم الذی نجا فیه إبراهیم الخلیل من النار فصامه شکرا لله وهو الیوم الذی أکمل الله به الدین فی إقامة النبی علیه السلام علیا أمیر المؤمنین علما وأبان فضیلته ووصاءته فصام ذلک الیوم... .
ویوم لبس الثیاب ونزع السواد ویوم الشرط المشروط ویوم نفی الغموم [الهموم] ویوم الصفح عن مذنبی شیعة أمیر المؤمنین وهو یوم السبقة ویوم إکثار الصلاة علی محمد وآل محمد ویوم الرضا ویوم عید أهل بیت محمد.[۲۵]
حضرت رضا علیه السلام فرمود: هنگامی که روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت میدهند همان طور که عروس را آرایش، میکنند، گفته شد: این چهار روز کدام ایام هستند؟.
فرمود: روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز غدیر، اما روز غدیر در بین اضحی و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است، و آن روزیست که ابراهیم علیه السلام از آتش نجات پیدا کرد و برای شکرگزاری آن روز را روزه گرفت.
روز عید غدیر همان روزیست که خداوند دین را کامل گردانید و حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله علی علیه السلام را بعنوان خلافت و حکومت برای مردم برگزید، و فضیلت و وصایت او را آشکار کرد، و آن روز را روزه میگرفت......
غدیر روزی است که در آن باید جامه نیکو پوشید و لباسهای سیاه را از بدن دور کرد، و آن روزی است که غمها در آن زدوده میشود، و گناهان شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام آمرزیده میشود.
غدیر روزی است که در آن نسبت به کارهای خیر باید سبقت گرفت، و روزی است که در آن باید به محمد و آل محمد بسیار صلوات فرستاد.
غدیر روزی است که خداوند در آن روز دین اسلام را کامل کرد و آن را پسندید، و روز عید آل محمد علیهم السلام میباشد
طبق این روایات میان رنگ سیاه و عزاداری رابطه طبیعی وجود دارد خصوصاً با توجه به این که روز نهم ربیع الاول مسبوق به ایام طولانی عزاداری محرم و صفر است. اگر میان رنگ ها و این ایام تناسبی نبود، امام علیه السلام هم چنان تعبیراتی را ذکر نمیفرمود.
حجت الاسلام حبیب عباسی
پی نوشت ها:
[۱] . المجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۴ ص ۵۰۳.
[۲] . المجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة، ج۴۴، ص۲۷۹.
[۳] . الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۸۷.
[۴] . الأزهری، محمد بن أحمد، تهذیب اللغة، ج۱۲، ص۱۷۱.
[۵] . الهروی، أبی عبید القاسم بن سلام، غریب الحدیث، ج۱، ص۱۹۰.
[۶] . الأفریقی، ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۴۷۲ ـ ۴۷۳.
[۷] . شیبانی، أحمد بن حنبل، مسند، ج ۶ ص ۴۳۸ ح ۲۷۵۰۸.
[۸] . افریقی، ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۱۴۳.
[۹] . الجوهری البغدادی ،علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ج۱، ص۳۹۸.
[۱۰] . افریقی، ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۴۷۲ ـ ۴۷۳.
[۱۱] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۱۸۲.
[۱۲] . الأفریقی المصری، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای۷۱۱هـ)، لسان العرب،ج ۱ ص ۴۷۲ ـ ۴۷۳.
[۱۳] . إبن أبیالحدید، ابوحامد عز الدین، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۲۲.
[۱۴] . ذهبی، شمس الدین، سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۲۶۷ و ص۲۷۲.
[۱۵] . حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۹.
[۱۶] . الجزری، ابن أثیر، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۲۲.
[۱۷] . حائری، جعفر عباس، بلاغة الإمام علی بن الحسین(ع)، ص۹۳.
[۱۸] . حائری، جعفر عباس، (معاصر) بلاغة الإمام علی بن الحسین(ع)، ص۹۳.
[۱۹] . البرقی، أحمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۲ ص۴۲۰.
[۲۰] . الهیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج۲، ص۵۶۷.
[۲۱] . ادریس قرشی، عمادالدین، عیون الاخبار و فنون الآثار، ص۱۰۹.
[۲۲] . المجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۰۷.
[۲۳] . النوری، المیرزا حسین (متوفای۱۳۲۰) مستدرک الوسائل ، ج ۱۵، ص ۳۶۱.
[۲۴] . المجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۳، ص۱۲۷.
[۲۵] . السید ابن طاووس، إقبال الأعمال، ص۴۶۴.