چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ |۱ صفر ۱۴۴۶ | Aug 7, 2024
جون بن حوی

حوزه/ جون بن حُوَی در ابتدا غلام سیاه‌پوست ابوذر غفاری بود و بعدا غلام امام حسین (ع) شد. روز عاشورا امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت ولی او خطاب به امام گفت: به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما درآمیزد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، پرونده اصحاب الحسین، به مناسبت ایام سوگواری امام حسین علیه السلام به بررسی شخصیت های اصحاب امام حسین علیه السلام در عاشورا می‌پردازد که در این شماره به معرفی شخصیت «جَون بن حُوَی رضوان الله تعالی علیه» خواهیم پرداخت.

غلام سیاه پوست

جَون بن حُوَی(درگذشته سال ۶۱ هجری) از شهدای کربلا. او غلام سیاه‌پوست ابوذر غفاری بود. روز عاشورا امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت ولی او خطاب به امام گفت: به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما درآمیزد.

او از کسانی است که پس از شهادتش، امام حسین(ع) بر بالینش او آمد و برایش دعا کرد.


معرفی

جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاه‌پوست اهل نوبَه (منطقه‌ای در آفریقا) و غلام فضل بن عباس بن عبدالمطلب بود که امام علی(ع) او را خرید و به ابوذر بخشید. او تا زمان وفات ابوذر (سال ۳۲ قمری) در ربذه همراه او بود و سپس به نزد امام علی(ع) برگشت و در کنار اهل بیت ماند. گویا او در تعمیر و آماده‌سازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از امام سجاد(ع) آمده است: شب عاشورا جون در چادر امام حسین(ع) بود و شمشیر او را آماده می‌کرد.

نامش در منابع جَون، جُوَین، حُوَی و جُوَین بن ابی‌مالک.جوین مولی ابوذر (در زیارت شهدا نیز با همین نام به او سلام شده است.


شهادت

روز عاشورا امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت و بیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما درآمیزد».

ابوالحسن شعرانی در ترجمه نفس المهموم درباره جون می‌نویسد: او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت: تو را مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسد جون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من در فراخی کاسه لیس شما باشم و در سختی شما را تنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن و نمکدان شکستن کار بی‌وفایان است.)

شهید مطهری پژوهشگر تاریخ اسلام معتقد است که چون امام از عکس العمل جون احساس کرد که با منع کردنش از جنگ، این مرد احساس حقارت می‌کند، فرمود اگر می‌خواهی (به میدان نبرد) بروی برو من مانع نیستم؛ و به او فهماند که علت برداشتن بیعت از او بی لیاقتی او نبوده، بلکه تنها این بوده که چون او یک عمر برای اهل بیت زحمت کشیده الان آزاد است که برود و مسؤولیتی بر عهده‌اش نیست.

جون پس از عمرو بن قرظهو بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه نماز جماعت، از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر به شهادت رسید.

رجزخوانی جون در روز عاشورا


کیف یری الفجار ضرب الأسود بالسیف صلتا عن بنی محمد
أذب عنهم باللسان و الید أرجو بذلک الفوز عند المورد


بدکاران چگونه می‌بینند ضربت این سیاه را با شمشیری که در راه فرزندان محمد کشیده شده است
من با دست و زبان از آنان حمایت می‌کنم و با این کار، بهشت را در روز ورود به محشر امید دارم.


نقل شده که امام حسین(ع) بر بالینش آمد و برایش دعا کرد:

«اَللّهُمَّ بَیِّض وَجهَهُ وَ طَیِّب ریحَهُ وَ احشُرهُ مَعَ الأبرارِ وَ عَرِّف بَینَهُ و بَینَ مُحمدٍ و آلِ مُحمدٍ»

خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا ساز.

پیکر او همراه دیگر شهدا پایین پای امام حسین(ع) به خاک سپرده شد.

علامه مجلسی روایتی را از امام باقر (ع) نقل کرده که بدن وی پس از ده روز از دفن شهدای کربلا پیدا شده و بوی عطر از آن به مشام می‌رسید.نام او در زیارت الشهدا آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی».

سماوی نویسنده ابصار العین درباره جون ابیاتی را سروده است


خلیلی ما ذا فی ثری الطف فانظرا أجونة طیب تبعث المسک أم جون
ومن ذا الذی یدعو الحسین لأجله أذلک جون أم قرابته عون
لئن کان عبدا قبلها فلقد زکا النجار وطاب الریح وازدهر اللون

ترجمه: دوست من به صحرای طف(کربلا) بنگر که آیا سبد خوشبوی گیاهان معطر است که عطر می‌پراکند یا جون است؟! کیست که حسین برایش دعا می‌کند آیا جون است یا عون (از خویشان حسین)است. هر چند جون قبلا بَرده بود، ولی اکنون نسب او پیراسته گشت و بدنش خوشبو و رنگ چهره‌اش درخشان گردید.

منبع: اعیان الشیعه، ارشاد شیخ مفید، مناقب، بحارالانوار

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha