فاطمه شکیب رخ در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: نامگذاری حسن علیهالسلام برگرفته از اسم پسر هارون به زبان عربی بود که به درخواست خاتم النبین (ص) از خداوند متعال، انجام شد و با نزول جبرئیل سلامالله، پیام به رسول خدا (ص) ابلاغ شد و بار دیگر قدم نورسیده کریم اهلبیت (ع)، یادآور حدیث منزلت در نزد مسلمانان شد؛ خداوند فرمود: علی (ع) نسبت به تو بهمنزله هارون است، نسبت به موسی، پس او را به اسم پسر هارون نامگذاری کن.
وی ادامه داد: هنگامیکه کودک را بر قنداقه ای پیچیدند تا به محضر محمد (ص) بیاورند؛ پیامبر خدا (ص)، خطاب به بانوی حامل نوزاد فرمودند: پسرم را بیاورید! این جمله دائم در طول حیات متبرک نبی خدا (ص)، خطاب به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، شنیده شد! گویی این اتصال نَسَبی باید بارها یادآوری میشد تا حجت بر گمراهان از مسیر حق تمام شود. وجهتسمیه، پسران رسول خدا(ص)، دردی بیدرمان بر احوال غاصبان حق بود، تا جایی که معاویه لعنت الله، فرمان داده بود که هر کس حسنین علیهماالسلام را ابناء رسول خدا (ص) خطاب نماید، مجازات میشود.
پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع اضافه کرد: هرچند که درد این نسب شریف را، نه آن آتش رسیده به مسمار در، نه سم جگرسوز، نه سرهای بریده از کین و نه تخریب قبر و شخم زدن خاک قبور مطهر آن بزرگواران، نتوانست التیام دهد. در زیارت جامعه کبیره، در شرح این شرافت میخوانیم؛ «فمَا أَحْلَی أَسْمَاءَکُمْ وَ أَکْرَمَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَکُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَکُمْ وَ أَوْفَی عَهْدَکُمْ کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْد؛ پس نامهای شما چه شیرین است و جانهای شما چه گرامی است و مقام و منزلتتان چه باعظمت است و خاطر شریفتان چه با جلالت است و…»
وی گفت: افزون بر نام حسن (ع)، مسلمانان ایشان را به صفت کرامت و کریم بودن نیز میشناسند و این در حالی است که این صفت، توسط ائمه پیشین، تأکید نشده بود؛ بلکه علت وجهتسمیه این عنوان، تجربه بسیار مردم مدینه از کرامت و رفتار کریمانه حسن بن علی علیهالسلام بیان شده است.
شکیب رخ بیان کرد: در معنای لغوی نیز کریم بر وزن فعیل و صفت مشبهه بوده و دلالت بر ثبوت دارد؛ یعنی رفتار کریمانهای که حتی یکلحظه، منقطع نبوده است! دراینباره نقل گردیده که ایشان سه بار ثروت خود را به دونیم، تقسیم کرد؛ نیمی از آن را برای خود نگهداشت و نیم دیگر را در راه خدا بخشید. (سیوطی، تاریخ الخلفا، ص۱۹۰؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۵).
وی ادامه داد: در همین رابطه، در شرح رفتار کریمانه حضرت آوردهاند که ایشان قبل از اظهار نیاز افراد، به آنان میبخشید؛ چنانچه هنگامیکه فردی از چادرنشینان خدمت امام مجتبی (ع) شرفیاب شد. قبل از آنکه اظهار نیاز کند، حضرت امر فرمود که هرچه هست، به او بدهند. درنتیجه، مبلغ بیست هزار درهم یافتند و همه را به سائل نیازمند دادند. مرد سائل که از رفتار سخاوتمندانه امام شگفتزده شده بود، عرض کرد: آقای من! چرا به من فرصت ندادید تا نیاز خود را بیان کنم و در مدح شما سخن بگویم؟ امام در پاسخ فرمود: «ما گروهی هستیم که بخششهایمان تازه و بیدرنگ صورت میگیرد».
پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع افزود: شیخ آل یاسین میگوید «در سرشت و طینت او بهترین نشانههای انسانیت وجود داشت. هر که او را میدید، به دیدهاش بزرگ میآمد، هر که با او معاشرت داشت، به او محبت پیدا میکرد و هر دوست یا دشمنی که سخن یا خطبهی او را میشنید، بهآسانی درنگ میکرد تا او سخن خود را تمام کند و خطبهاش را به پایان برد»! (آل یاسین، صلح امام حسن (ع)،ترجمه سید علی خامنهای، ص۱۹).
وی اظهار کرد: زندگی بیهمتای امام حسن (ع) با حوادث و وقایع ویژهای مواجه بود که جنگ جمل، یکی از آن بود؛ در این جنگ، وقتی محمد بن حنفیه، نتوانست بر ناقه عایشه حملهور شود، امام حسن (ع) با شجاعت به دل دشمن تاخت و خود را به کجاوه عایشه رساند. مردم با دیدن ایشان از هر سو فرار میکردند و فریاد میزدند که این حسن بن علی (ع) است! حضرت نیز با یک ضربه، پای شتر عایشه را قطع کردند و به همین سبب، لشکر ناکثین به همریخت. (شیرازی، شبهای پیشاور، ص۴۴۴ و۴۴۵).
پژوهشگر حوزوی گفت: چند سال بعد از این واقعه، در دوران خلافت امام حسن (ع) ایشان در برابر ظلم معاویه وارد به میدان جنگ شد؛ اما اختلافافکنی و تزویر معاویه اثر نهاد و فرماندهان و خواص سپاه حسن (ع) به معاویه نامه نوشتند: «بگو مجتبی (ع) را زنده میخواهی یا مرده؟». اینها خواص بودند. همراه و همنشین امام و نمکپروردهی سفره اهلبیت (ع) بودند؛ اما دنیا برای ایشان عزیزتر بود.
وی تأکید کرد: حسن بن علی (ع)، عصاره بخشش خاندان نبوت بود؛ اما بهواسطه نامروتی دنیاطلبان، مورد اتهام قرار گرفت و به عبارتی؛ همانها که امامشان را به زروزیور دنیا فروختند و با اضطرابشان ایشان را مجبور به صلح با معاویه کردند، همانها تهمت ذلیل کنندهی مؤمنان را به بهترین مخلوق خدا نسبت میدادند. «آنچه عمری است «خواص بیبصیرت» بر سر اسلام آوردند، دشمنان قسم خورده نیاوردند...»
انتهای پیام