به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از اراک،به همت معاونت پژوهش مدرسه علمیه فاطمیه محلات نشست کتابخوان با حضور طلاب این مدرسه علمیه برگزار گردید که در این نشست ۵ تن از طلاب به معرفی کتاب پرداختند.

خانم فیروزی کتاب خودسازی به سبک شهدا را معرفی کرد و قسمتی از برنامه خودسازی شهیده مریم فرهانیان را برای طلاب بیان کرد.

در ادامه خانم خاکپور کتاب آن ۲۳ نفر را معرفی وخلاصه قسمتی از کتاب را بیان کرد.

وی گفت :کتاب آن ۲۳ نفر،خاطرات نوجوانانی است که طی عملیات بیت المقدس به اسارت ارتش بعثی عراق در آمدند و رژیم بعث سعی داشت با استفاده از آن ۲۳ نفر نوجوان ،جنگ روانی علیه ایران انجام دهد.احمد یوسف زاده این کتاب را بر اساس دست نوشته های خود به نگارش در آورده ومطالبی تکان دهنده مثل شرایط بد بهداشتی وعدم استحمام تا گاهی ۴۰روز، اعتصاب غذا ،خوردن گوشت بدمزه را در این کتاب آورده.حضرت آقا هم از این کتاب تجلیل کرده اند و تقریظی برکتاب نوشته اند.

خاکپور اظهار داشت:داستان آن ۲۳ نفر با روایت حال و هوای مردم عراق که برای اسرای ایرانی در حرم حضرت موسی بن جعفر (ع) آروزی سلامتی دارند و مردم تهران که در مهدیه و بعد از دعای کمیل برای آزادی اسرا دعا می کنند، دل ها و عواطف انسان ها و خانواده ها را نیز در کنار ماجرای جبهه ها به تصویر کشیده است.

وی گفت: در بخشی از این کتاب می خوانیم: «شب جمعه بود. صالح تا نیمه شب زیر پتو ماند و به اخبار و برنامه های رادیوی ایران گوش داد. حیاط زندان خلوت شده بود. به جز نگهبان ورودی همه خواب بودند. از زندان کناری هم هیچ صدایی نمی آمد. ما همچنان بیدار مانده بودیم که صالح از زیر پتو بیرون بیاید و بگوید از رادیو چه شنیده است. سرانجام صالح گوشه ی پتو را بالا زد. وقتی مطمئن شد نگهبان های عراقی خوابند. از ما خواست بی سرو صدا فقط کمی به او نزدیک بشویم. شدیم . صالح صدای رادیو را از اندکی بیشتر کرد.

می خواست ما هم بشنویم آنچه خودش داشت می شنید. صدای حزینی از رادیو شنیده می شد. پخش مستقیم دعای کمیل بود از مهدیه تهران. دعاخوان که رسیده بود به آخرین فراز دعای کمیل، شروع کرد به دعا کردن تا رسید به اینجا که خدایا به حق زندانی بغداد، امام موسی کاظم الساعه وسیله استخلاص همه زندانیان اسلام را مخصوصا آن عزیزانی که در زندان های بغدادند فراهم بفرما!» مردم در مهدیه تهران آمین گفتند و در زندان بغداد اشک در چشمان ما حلقه زد...»

خاکپور تصریح کرد : یکی از اتفاقات منحصر به فرد در ماجرای آن بیست و سه نفر ماجرای دیدار با صدام و سوء استفاده تبلیغاتی از آن هاست. صدام با دیدن فیلم نوجوانان ایرانی اسیر شده تصمیم می گیرد تا شکستی که در صحنه نبرد در حال شکل گیری برای ارتش او است را با یک ضربه تبلیغاتی به جبهه مقابل جبران کند و اینگونه وانمود کند که جمهوری اسلامی کودکان را به زور به میدان جنگ می آورد،به همین منظور دیداری را با آنان تدارک می بیند: با تندی از ما خواستند بلند شویم و بایستیم و ایستادیم بی آنکه بدانیم برای چه می ایستیم. از پشت سر صدای پا کوبیدن نظامیان بلند شد و عکاس ها به سمت صداها هجوم بردند. از فاصله دور دیدیم مردی با لباس نظامی دست دخترکی سفید پوش را گرفته و دارد به سمت ما می آید مرد به ما نزدیک و نزدیک تر می شد. حالا او را کاملا می دیدیم که لبخند می زد و به سمت صندلی شاهانه می رفت.

وی در پایان خاطر نشان ساخت: کتاب آن بیست و سه نفر در چهار فصل اصلی تنظیم شده است و در هر یک رویدادهای یکی از فصل های سال ۶۱ شمسی در دوران اسارت تشریح شده اند. تنظیم مناسب کتاب علاوه بر قلم شیوای نویسنده به مطالعه آسان و روان کتاب کمک می کند.

خانم بیدگلی قسمتی از زندگی اعجوبه نظامی شهید بختیاری از فرماندهان شازند را بیان نمود و در پایان این نشست خانم آقا محسنی و خانم محمودی به ترتیب خلاصه ای از کتاب پسرک فلافل فروش و کتاب یادت باشد را بیان کردند.