به گزارش خبرگزاری حوزه از مازندران، حجت الاسلام محمدجواد قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی با عنوان " تحولات سوریه و درسهای پنهان در آن" آورده است:
هرچند که با شکست دولت عراق و شام در جنگ اول با عناصرتکفیری و داعشیها، تحولات و روند ثباتزای سوریه با حضور «آمریکا، ترکیه و عناصر بجامانده از داعش در منطقه ادلب» از یک سو و در کنارآن حمله شبانه و روزانه اسرائیل به دمشق به پایان نرسیده و همواره در طول این مدت، این کشور را آبستن حوادث خود کرده بود، اما در هر حال پرونده حکومت حزب بعث با مسئولیت بشار الاسد بعنوان آخرین سنگر و نقطه لشکر عربی در برابر صهیونیست و غاصبان فلسطین در نیمه شب یکشنبه به پایان خود رسید و با پیام جولانی، سرکرده تحریر الشام و جبهه النصر، نخست وزیر سوریه، مسئولیت دوران گذار را بر عهده گرفت.
حال باید از خود این سوال را مطرح کرد که در این داستان یک هفتهای، آیا بشار اسد بدون توجه به هشدار مقام معظم رهبری نسبت به توطئه جدید غرب برای حذف سوریه از تحولات منطقه از طریق وعدههایی که هرگز رنگ تحقق را نخواهد یافت در دیدار معظم له با بشار اسد در خرداد ماه، اشتباه عمر البشیر را تکرار کرده که با اعتماد به غرب و دوری از ایران مقدمات تجزیه سودان را آماده کرد و یا سیاستمداران ایران با تاخیر انداختن وعده ۳، اشتباه روسیه در اعتماد به آمریکا و در نتیجه تنها گذاشتن لیبی را تکرار کردهاند که موجب از دست دادن تنها پایگاه خود در شاخ آفریقا و حوزه امنیتی و اقتصادی آنان شده است؟
هر چند که پاسخ به سوال بالا با توجه به سناریوی نه چندان مطلوب وضعیت سوریه نسبت به جبهه مقاومت از حیث انقطاع لجستیک زمینی برای مدافعان لبنان و غزه، بسیار مهم و تاثیرگذار است، ولی آنچه در این نوشتار برایمان مهم است، توجه به نکات زیر میباشد که:
۱. با توجه به وجود مرزهای مشترک زمینی میان سوریه با لبنان و عراق و در عین حال سابقه عملیاتهای جریان تکفیری در این دو سرزمین توسط همین گروهها و نیروهای معارض به جا مانده از آن مقطع تاریخی در زندانهای عراق و لبنان، باید از الان زنگ خطر امنیتی را در این دو کشور نیز شنید، خصوصا با وجود وجه مشترک میان سوریه و دو کشور عراق و لبنان از حیث وجود زمینههای دخالت نیروهای خارجی حامی جریانهای تکفیری یعنی(ترکیه، آمریکا، گرایش به غرب در سطح حاکمان سیاسی_نظامی) .
۲. شکست دوباره رسانه ملی و رسانههای منتسب به جریان انقلاب در تولید قرائت اول از صحنه تحولات سوریه برای جلب و هدایت افکار عمومی؛ زیرا علیرغم اینکه رسانههای حامی معارضان در سطح قالب رسمی و فضای مجازی بازگو کننده تحولات میدانی(هرچند با پیاز داغ اضافه) بودند، ولی رسانه ملی به هر علتی( تحفظ وفاق ملی، عدم ورود شوک به افکار عمومی...) و حتی گروههای جریان انقلاب به دنبال ارائه گزارش و تحلیلهای واقعی مبتنی بر مولفههای ثبات بخش بدون اشاره به مولفههای نقش آفرین غیر محسوس(بازیگیری جریان غرب گرای سوریه، کردهای دموکرات، مدعیان برجام های ۲ و ۳ داخلی و انحلال نیروهای دفاع وطنی و ...) بوده اند. این شکست در عین اینکه موجب ورود یکباره شوک سنگین مایوس کننده به اذهان جریان حامیان مقاومت شده، در عین حال موجب دلسردی و بی ارزشی جایگاه رسانه ملی در حوزه جلب مخاطب و اعتماد سازی در فرایند خبررسانی گردیده و دیگر نباید از آمار بالای عدم اعتماد به انبار رسانه ملی گرایی میشود.
۳. اما کلام آخر با سیاستمداران و مدیران تحولات سیاسی خارجی است که صرفا بعنوان یک مخاطب از بیرون گود نظاره بازی نشستهاند، نکات را یادآور میشوم و آن اینکه به یاد داشته باشیم که فرایند سقوط قدرت شوروی سابق به عنوان رهبر و حامی بلوک شرق پس از جنگ سرد با عدم حمایت از کشورهای دوست و حوزه سنتی خود در آمریکا لاتین، اروپای شرقی و آسیای میانه شروع شد و دقیقا همان چیزی که متفکران آمریکا بخصوص چامسکی از افول قدرت آمریکا بجهت عدم قدرت حفظ یارانش در منطقه بویژه پس تحولات بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی مثل مصر و یمن و تونس، بدان هشدار داده بودند که نتیجه آن تغییر توازن قوا در کشورهای عربی بخصوص عربستان از خرید امنیت از آمریکا به تولید امنیت با اعتماد به چین است. لذا این سئوال را از حاکمان دستگاه دیپلماسی میپرسم که:
- اولا مقاله دکتر ظریف(تئوریسین دیپلماسی التماسی در صحنه سیاست خارجی ایران از قطعنامه ۵۹۸ تا آزادگی گروگانهای آمریکایی در بیروت و درخت بی ثمر برجام) در نشریه آمریکایی فارن افرز، یک خبر بوده یا یک تحلیل از تحولات منطقه؟ مخصوصا با تعبیر شاگرد ارشد ایشان جناب آقای عراقچی از تروریستهای سوریه به معارضان مشروع.- ثانیا: آیا شهادت اسماعیل هنیه در ایران، سید حسن نصرالله در لبنان، یحیی سنوار در غزه و ... باعث نا امیدی حامیان ایران در جبهه مقاومت نمیشود؟- ثالثا: از همه بخصوص جناب دکتر پزشکیان در خواست دارم بار دیگر سرانجام اعتماد به آمریکا توسط افرادی همچون«حسنی مبارک، مرسی، منصور هادی، مصدق، برجام و ...» را مورد مطالعه خویش قرار دهند تا به این یقین برسیم که دیگر حتی اروپا هم قائل به تولید امنیت از طریق اعتماد به آمریکا و ناتو نیست بلکه اعتقاد به نگرش نگاه به درون را بعنوان دکترین امنیتی خود قرار داده است که لازمه آن قدرت بودن در بازیگری بین المللی است نه التماس برای تماشای بازی هر آن چه هست، شد. انشاالله همواره سایه رهبری برای سکانداری این انقلاب در تحقق تمدن نوین اسلامی _ایرانی مستدام باشد.
انتهای خبر:۳۱۳/۴۸