اشاره؛
تحولات اخیر غرب آسیا دو موج مهم از توجه به نشانههای ظهور را ایجاد کرد: نخست با ظهور داعش (۹۲-۹۶) و دوم با حمله تحریر الشام به سوریه (۱۴۰۳).
خبرگزاری حوزه در گفتگو با ابراهیم شفیعی سروستانی، پژوهشگر مهدویت، به بررسی علمی امکان تعیین زمان ظهور و سازگاری آن با فلسفه انتظار میپردازد.
* در ابتدا بفرمایید که یک منتظر واقعی چطور باید زندگی کند که هم آماده ظهور باشد و هم زندگی عادیاش را درست انجام دهد؟
انتظار منجی از یک سو، عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختیها و مشکلات عصر غیبت و از سوی دیگر، عاملی برای پویایی و تحرک شیعیان و آمادهباش همیشگی آنان است.
براساس آموزههای ائمه معصومین علیهم السلام، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت، بتواند با سربلندی در پیشگاه حجت خدا ظاهر شود.
بهعبارتدیگر، انتظار ظهور حجت در آیندهای نامشخص هم بیمدهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است؛ زیرا منتظر با خود میگوید شاید همین سال، همین ماه یا همین روز ظهور رخ دهد. پس باید آماده حضور در پیشگاه حجت خدا و تقدیم اعمال خود به آن حضرت باشم. امیدبخش است؛ زیرا منتظر می اندیشد شاید در آیندهای نزدیک، ظهور رخ دهد و سختیها و مشکلات او به پایان برسد.
پس باید پایداری و مقاومت ورزید و تسلیم جریانهایی نشد که در پی غارت سرمایههای ایمانی و اعتقادی اند.
با توجه به مطالب یادشده، میتوان گفت تعیین زمان برای ظهور برخلاف مفهوم، فلسفه و نقش تربیتی انتظار است و چهبسا منتظر را به سستی یا ناامیدی بکشد. وقتی گفته شود تا فلان زمان مشخص، هر چند آیندهای نه چندان دور، ظهور رخ نخواهد داد، به طور طبیعی دچار سکون و رکود میشویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم، از بهدستآوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری میکنیم.
همچنین اگر ظهور به هر دلیل، در زمانی که وعده داده شده است، رخ ندهد، دچار ناامیدی میشویم و چهبسا در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز تردید کنیم.
* چرا امامان معصوم(ع) به جای تعیین زمان دقیق ظهور، همیشه میگفتند "نزدیک است"؟
در روایات به این نکتهها توجه شده است. ازجمله در روایتی که فُضیل بن یَسار از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده است، آن حضرت در پاسخ به این پرسش که «آیا برای این امر [برخاستن قائم علیه السلام]، وقت [مشخص] وجود دارد؟»، فرمود:
کسانی که برای این امر وقت تعیین میکنند، دروغ میگویند،آن حضرت سهمرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود:
«زمانی که موسی علیه السلام، قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت، ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سی روز دیگر برمیگردد، ولی زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد. پس آن کردند که کردند».
داستان ارتداد قوم یهود و گوسالهپرستشدن آنها در پی تأخیر ده روزه حضرت موسی در تاریخ مشهور است و این هشداری است به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند.
در روایتی که از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده، بهصراحت به نقش تربیتی انتظار و رابطهای که میان فلسفه انتظار و تعییننشدن وقت ظهور وجود دارد، اشاره شده است. در این روایت، علی بن یقطین از آن حضرت چنین نقل میکند:
«دویست سال است که شیعه با آرزوها [و امیدواری به آینده] تربیت میشود».
[هنگامی که علی بن یقطین این سخن امام را برای پدرش که در دستگاه سفاح و منصور عباسی خدمت میکرد، نقل کرد] او به پسرش گفت:
«چرا آنچه [امامان] درباره ما میگویند [از پیشرفت دولت بنیعباس] واقع میشود، ولی آنچه درباره شما میگویند [از ظهور دولت حق] واقع نمیشود؟»
علی در پاسخ پدرش گفت: «آنچه درباره ما و شما گفته شده همه از یک منبع است. با این تفاوت که امر شما زمانش رسیده بود و به همین دلیل بهصورت کامل به شما ارزانی شد و مطابق آنچه به شما گفته شده بود، رخ داد، ولی امر ما زمانش نرسیده است و ازاینرو با آرزوها [و امید به آینده] دلگرم شدهایم.
اگر به ما گفته شده بود: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال و یا سیصد سال دیگر رخ نمیدهد؛ دلها سخت میشد و بیشتر مردم از اسلام برمیگشتند، ولی گفتهاند: این امر چه با شتاب پیش میآید و چه نزدیک است، تا دلهای مردم الفت گیرد و فرج، نزدیک احساس شود.
با دقت در این روایت بهخوبی روشن میشود که پیشوایان دین با روشنبینی تمام از «انتظار تحقق دولت حق» و امیدواری نسبت به آینده بهعنوان وسیلهای برای تربیت شیعیان و حفظ نشاط و پویایی آنها در همه زمانها بهره جسته و به همین دلیل نهتنها خود از تعیین زمانی برای ظهور پرهیز کردهاند، دیگران را نیز از این کار برحذر داشتهاند.
* چرا نباید به رویدادهای سیاسی، اجتماعی یا طبیعی برای پیشبینی زمان ظهور استناد کرد؟
چنانکه گفته شد، تعیین وقت برای ظهور، برخلاف فلسفه انتظار است. بر همین اساس در روایات معصومین علیهم السلام، از تعیین وقت برای ظهور نهی و همه موظف شدهاند کسانی را که برای ظهور، تعیین وقت میکنند، تکذیب کنند.
برای نمونه، امام صادق علیه السلام در روایتی خطاب به محمد بن مسلم میفرماید:
ـ«ای محمد! هر کس برای تو خبری از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد، در تکذیب او درنگ نکن؛ زیرا ما [اهلبیت] برای هیچکس وقت ظهور را تعیین نکردهایم».
در روایت دیگری، مِهزَم به امام صادق علیه السلام عرض میکند:
«فدایت شوم، در مورد این امری که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانی رخ میدهد؟» آن حضرت در پاسخ میفرماید:
«ای مهزم! آنان که [برای این امر] تعیین وقت میکنند، دروغ میگویند و آنها که [در این امر] شتاب میکنند، نابود میشوند و کسانی که تسلیم میشوند، نجات مییابند».
همچنین در توقیعی که از ناحیه مقدسه صاحبالزمان علیه السلام در پاسخ به پرسشهای اسحاق بن یعقوب وارد شده است، چنین میخوانیم:
«آشکار شدن فرج، به اراده خداوند متعال است و آنان که [برای ظهور] وقت تعیین میکنند، دروغ میگویند».
توجه به روایات یادشده بهخوبی این نکته را روشن میسازد که ما نهتنها حق نداریم به استناد برخی رویدادهای سیاسی، اجتماعی یا حوادث طبیعی، به پیشبینی زمان ظهور و تعیین وقت برای آن بپردازیم، بلکه لازم است ادعای کسانی را که مدعی دانستن زمان ظهورند، تکذیب کنیم و جلو نشر اینگونه ادعاها را بگیریم.
فلسفه این حکم نیز روشن است؛ شما تصور کنید اگر هر از چندی، زمانی برای ظهور تعیین شود و ظهور رخ ندهد، چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفتهرفته ناامید نمیشوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجی از دست نمیدهند؟
بنابراین، نباید اجازه داد که «انتظار فرج» بهعنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادی شیعه در عصر غیبت، بازیچه دست جاهلان یا شهرتطلبان شود.
* چرا مطالعه روایات مربوط به نشانههای ظهور در عصر حاضر یک ضرورت محسوب میشود؟
از زمان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که بشارت به ظهور مردی از آل محمد علیهم السلام در آخرالزمان داده شد، بیان نشانههای ظهور او نیز آغاز شد. امام علی علیه السلام بارها در خطبهها و سخنان خود، اصحابش را نسبت به رویدادهای عصر ظهور آگاهی میداد و آنها را متوجه این رویداد عظیم میساخت. امامان بعدی نیز مردم را نسبت به نشانههای ظهور هشدار میدادند.
اکنون با مجموعهای قابلتوجه از روایات و کلمات معصومین علیهم السلام روبهرو هستیم که در هر یک از آنها به گوشهای از رویداد عظیم ظهور مصلح آخرالزمان اشاره شده است و اگر آنها را کنار هم قرار دهیم، میتوانیم به تصویری نسبتاً شفاف از وضعیت اجتماعی، سیاسی، نظامی و حتی طبیعی و جغرافیایی جهان در آستانه ظهور دست یابیم.
بیتردید، مطالعه در روایات مربوط به نشانههای ظهور در عصر ما که بیش از هر عصر دیگر، التهاب جهانی برای ظهور احساس میشود، از ضرورتهای بیچون و چراست.
بر شیعیان آل محمد علیهم السلام واجب است که با دقت تمام، به همه نشانههای ظهور توجه کنند و با تطبیق آنها با وضعیت کنونی جهان، رسالت خویش را بهتر بشناسند، ولی باید توجه داشت که نمیتوان به صرف اطلاع از یک یا چند رویداد که تا حدی با رویدادهای ذکر شده در نشانههای ظهور شباهت دارند، حکم قطعی به تحقق برخی از نشانههای ظهور بدهیم.
زیرا نشانههای ظهور ـ چنانکه در روایات هم آمده است ـ مانند دانههای تسبیح به هم پیوستهاند و در ارتباط با هم معنا و مفهوم مییابند. به بیان دیگر، نشانههای ظهور به ترتیبی خاص، در فاصله زمانی معین و با شرایطی مشخص رخ میدهند و اینگونه نیست که رویدادی مانند خروج سفیانی یا یمانی رخ دهد، بیآنکه زمینهها، شرایط و مقدمات آنها که در روایات به آنها اشاره شده است، فراهم شده یا دیگر رویدادها و نشانههای مرتبط با آنها رخ داده باشد.
افزون بر این همواره باید این احتمال را هم داد که کسانی بخواهند با ایجاد رویدادهایی مشابه نشانههای ظهور ما را به اشتباه بیندازند و منجی دروغین مورد نظر خود را به ما تحمیل کنند.
* با توجه به متن روایات اهل بیت علیهم السلام، چگونه میتوان مدعیان دروغین را شناسایی کرد؟
در روایات متعددی بر این نکته تأکید شده است که امر ظهور امام مهدی علیه السلام از آفتاب نیز درخشانتر است و به همین دلیل، این امر بر هیچ کس مشتبه نخواهد شد و هیچکس در حقانیت آن تردید نخواهد کرد.
در این زمینه از امام محمد باقر علیه السلام چنین نقل شده است:
«تا آسمان و زمین ساکن است شما نیز ساکن و بیجنبش باشید ـ یعنی بر هیچ کس خروج نکنید ـ که کار شما پوشیدگی ندارد. بدانید که آن نشانهای از جانب خدای عزّ و جلّ است نه از جانب مردم، بدانید که آن از آفتاب روشنتر است و بر نیکوکار و زشتکار پنهان نخواهد ماند. آیا صبح را میشناسید؛ امر شما همانند صبح است که پنهان ماندن در آن راه ندارد».
ابتدای روایت یادشده، هشدار به کسانی است که با پیش افتادن بر امامان معصوم علیهم السلام و با امید تشکیل دولت اهلبیت علیهم السلام دست به قیامهای نابههنگام و حسابنشده میزدند و سرانجام خود و گروهی از شیعیان ناآگاه را به هلاکت میانداختند.
در روایت دیگری، میمون البان از آن حضرت چنین نقل میکند:
«من در خیمه امام باقر ـ درود خدا بر او باد ـ نشسته بودم که امام یک طرف خیمه را بالا زد و فرمود: امر ما از این آفتاب روشنتر است.
سپس فرمود: نداکنندهای از آسمان ندا میکند که امام فلان پسر فلان است و نام او را میبرد و ابلیس ـ لعنت خدا بر او باد ـ نیز از زمین ندا کند همچنان که در شب عقبه بر رسول خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ندا کرد».
در همین زمینه مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام چنین روایت میکند:
از ابی عبدالله [امام صادق] علیه السلام شنیدم که میفرمود:
«فریاد نکنید. به خدا سوگند امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتماً مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که بگویند: او مرده یا هلاک شده و به کدام وادی سلوک کرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید همچنان که کشتی در امواج دریا واژگون شود، و تنها کسی نجات یابد که خدای تعالی از او میثاق گرفته و در قلبش ایمان نقش کرده و او را به روحی از جانب خود مؤید کرده باشد، و دوازده پرچم مشتبه برافراشته شود که هیچیک از دیگری بازشناخته نشود».
راوی گوید: من گریستم، آنگاه فرمود:
ای اباعبدالله! چرا گریه میکنی؟ گفتم: چگونه نگریم درحالیکه شما میگویید: دوازده پرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود، پس ما چه کنیم؟
راوی گوید: امام به پرتو آفتاب که به داخل ایوان تابیده بود، نگریست و فرمود: «ای اباعبدالله! آیا این آفتاب را میبینی؟ گفتم: آری، فرمود: به خدا سوگند، امر ما از این آفتاب روشنتر است».
با توجه به روایات یادشده میتوان گفت پدیده ظهور و مقدمات آن، چنان واضح و روشن است که به هنگام وقوع آن، همه مردم از آن آگاه میشوند و به حقانیت آن پی میبرند. اینگونه نیست که تنها جمعی محدود از شیعیان از آن باخبر شوند و به همراهی با آن برخیزند.
بنابراین، اینکه میبینیم هر از چند گاه کسی در گوشهای از کشور عراق یا ایران خود را به عنوان یکی از شخصیتهای مطرح در عصر ظهور معرفی میکند و عده ناچیزی از مردمان ناآگاه یا فریبخورده نیز با او همراهی میکنند، اصلاً با واقعیتهای ظهور که پدیدهای جهانی و قابل درک برای همگان است، همخوانی ندارد.
* راه اصلی در امان ماندن از مدعیان دروغین چیست؟
افزون بر آنچه گفته شد، راه دیگری نیز برای در امان ماندن از تشخیصها و تطبیقهای نادرست و مواجهنشدن با خطر پیروی از مدعیان دروغین وجود دارد و آن هم پرهیز از پذیرش هرگونه ادعای مبتنی بر ظن و گمان و یا سخنان بیاساس و غیرمستند، مراجعه به فقیهان، عالمان و صاحبنظران حوزه مباحث مهدوی است.
تجربه تاریخی نشان میدهد که هرگاه اشخاص به دلیل غرور و خودپسندی و باور بیش از حد به خود از فقیهان و عالمان فاصله گرفتهاند، به طرح ادعاهای واهی و بیاساس پرداخته و خود و جماعتی را به هلاکت انداختهاند.
بنابراین، به محض مواجهه با رویدادی که به عنوان یکی از نشانههای ظهور معرفی میشود؛ یا برخورد با فردی که خود را از یاران امام زمان علیه السلام و از زمینهسازان ظهور آن حضرت معرفی میکند، پیش از هرگونه تطبیق و تصدیق، باید به سراغ فقیه و عالمی سرشناس رفت و موضوع را با او در میان گذاشت تا دچار گمراهی و سرگردانی نشویم.
* چرا تعیین زمان برای ظهور میتواند به سستی و ناامیدی منتظران منجر شود؟
چنانکه پیش از این نیز گفته شد، تعیین زمان برای ظهور برخلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چهبسا ممکن است منتظران را به سستی یا ناامیدی بکشد؛ زیرا وقتی گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آیندهای نه چندان دور، ظهور رخ نخواهد داد، انسانهای منتظر بهطور طبیعی دچار سکون و رکود میشوند و به این بهانه که هنوز تا زمان ظهور فاصله زیادی وجود دارد، از بهدستآوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری میکنند.
از سویی دیگر، اگر ظهور به هر دلیل در زمانی که به آنها وعده داده شده است، رخ ندهد، دچار ناامیدی میشوند و چهبسا در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز تردید کنند.
به گواهی روایات معصومان علیهم السلام محوریترین و اساسیترین موضوع در معارف مهدوی، انتظار فرج و امیدواری نسبت به آینده، آمادهباش همیشگی برای ظهور امام عصر علیه السلام و انجام وظایف پیشبینی شده برای منتظران است و از همین رو، همه ما موظفیم اولاً، روح انتظار و امیدواری نسبت به آینده را در خود تقویت کنیم.
ثانیاً، همواره از نظر جسمی و روحی آماده ظهور باشیم و ثالثاً، وظایفی را که در برابر امامِ موعودِ موجود داریم، به خوبی بشناسیم و آنها را به خوبی انجام دهیم.
* در پایان، وظیفه مهم حوزه علمیه، سخنرانان و مبلغان در حوزه مهدویت را بفرمایید.
سخنرانان، مبلغان و اصحاب رسانه هم باید موارد ذیل را سرلوحه فعالیتهای تبلیغی و ترویجی خود در حوزه مهدویت قرار دهند:
۱. تمرکز بر اصل قضیه انتظار فرج و منتظر و آماده نگه داشتن مردم.
۲. حفظ شادابی و سرزندگی انتظار در مخاطبان.
۳. یادآوری وظایف زنان و مردان منتظر به آنها.
۴. پرهیز از پرداختن به موضوع زمان ظهور و تعیین وقت برای آن.
۵. خودداری از تطبیقهای ظنی و بیاساس نشانههای ظهور بر حوادث سیاسی، اجتماعی، نظامی و زیستمحیطی جهان.
۶. خودداری از انتشار نوشتهها و سخنانی که مردم را بدون دلیل به وقوع ظهور در وقت مشخصی امیدوار میکند.
روایت اول
برخی از روایاتی که در زمینه انتظار و وظایف منتظران وارد شده به این شرح است:
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان ـ بر آنها درود باد ـ فرمود: «منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد».
روایت دوم
در همان کتاب، به نقل از امام صادق علیه السلام، روایت دیگری به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده است:
«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش، چشم به راه ظهور او هستند و هنگام ظهورش، فرمانبردار او. آنان اولیای خدا هستند، همانها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین میشوند».
روایت سوم
در روایت دیگری، مجلسی از امام صادق علیه السلام چنین نقل میکند:
«هر کس از شما بمیرد در حالیکه منتظر این امر باشد، همانند کسی است که با حضرت قائم علیه السلام در خیمهاش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظهای درنگ کرد و آنگاه فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند. سپس فرمود: نه، به خدا همچون کسی است که در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله شهید شده باشد».
روایت چهارم
در باب وظایف منتظران نیز در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است:
«هرکس دوست دارد از یاران حضرت قائم علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و در این حال، به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند، درحالیکه منتظر است».
نظر شما