پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۳
دیدار مدیر حوزه علمیه استان یزد با والدین طلبه شهید رجبی

حوزه/ مدیر و معاون امور طلاب و دانش آموختگان حوزه علمیه استان یزد با والدین طلبه شهید محمدرضا رجبی، دیدار کردند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از یزد، شب گذشته حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی و حجت الاسلام حسینی راد، مدیر و معاون امور طلاب و دانش آموختگان حوزه علمیه استان یزد با والدین طلبه شهید محمدرضا رجبی، دیدار کردند.

در این دیدار والدین طلبه شهید محمدرضا رجبی به بیان خاطراتی از فرزند شهید خود پرداختند.

همچنین گواهینامه سطح ١ طلبه شهید محمدرضا رجبی با امضای آیت الله اعرافی مدیر حوزه‌های علمیه کشور، توسط مدیر حوزه علمیه استان یزد به والدین شهید تحویل شد.

زندگینامه و وصیت نامه طلبه شهید محمدرضا رجبی

زندگی نامه
شهید محمّدرضا رجبی، فرزند حسین، در ششم بهمن ماه سال ۱۳۴۹ هجری‌شمسی در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف در یزد پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش اهل روستای هامانه از توابع بخش خرانق اردکان بود که جهت اشتغال به یزد مهاجرت کرد و در آنجا مسکن گزید. والدین نام فرزند خویش را که پنجمین فرزند آنها بود، ترکیبی از نام رسول خدا (ص) و ولی نعمت ما ایرانیان امام رضا “محمّدرضا” انتخاب کردند و در تربیتش کمر همّت بستند. گویا از همان اوّل احساس کرده بودند در آینده خبرهایی خواهد بود. محمّدرضا هم ‌زمان با رشد جسمی، پایه‌های اعتقادی و دینی‌اش نیز مستحکم می‌شد. قبل از دبستان قرائت قرآن را در مکتب فرا گرفت. در ۶ سالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان شیخداد یزد و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی طراز یزد با موفّقیّت گذراند.

تربیت صحیح و اعتقادات استوار خانواده او را بر آن داشت تا پس از پایان دوره‌راهنمایی، تحصیل علوم جدید را رها نموده و علوم حوزوی را فرا گیرد؛ لذا راهی مدرسه علمیه امام خمینی(ره) یزد شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت، او در زمان انقلاب اسلامی ایران ۸ سال بیشتر نداشت ولی با صغر سن همراه والدین در مراسم انقلاب حضور می‌یافت و درس شرف و آزادگی می‌آموخت. عاشق امام و انقلاب بود. علاوه بر حضور در مراسم مذهبی، جلسات دعا، قرآن، نماز جماعت و جمعه، مقیّد به انجام نماز شب و راز و نیاز شبانه بود. مردمی بود و اجتماعی و برای والدین احترامی خاص قائل بود. در اوقات فراغت به پدر کمک می‌کرد. زمانی‌که امام خمینی(ره) جوانان را به جبهه فراخواندند، محمّدرضا وقت را غنیمت شمرد و به ندای امام پاسخ مثبت داد. در بسیج ثبت نام کرد و پس از آموزش نظامی، کلاس درس و بحث و آغوش گرم خانواده را رها کرده، ‌ سنگرنشینی عشق و ایثار و هم‌نشینی با قدسیان و جهاد و مبارزه را برگزید و راهی جبهه‌های نور بر علیه ظلمت شد. او گمشده خویش را در جبهه‌ها جستجو می‌کرد. پس از مدّتی مبارزه و جهاد، به کلاس درس برگشت؛ امّا دیری نپایید که طاقت نیاورد و مجدداً راهی جبهه شد و سرانجام این طلبه روشن ضمیر و عاشق، پس از ۵ ماه حضور در جبهه‌ها و عشق بازی با محبوب خویش در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ در منطقه عملیّاتی شلمچه و در عملیّات کربلای ۵ بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به چشم راستش، شربت شهادت نوشید و با پرواز روح بلند و ملکوتیش‌ از جسم کوچک و خاکی خود به آسمان پر کشید. پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه در گلزار شهدای یزد، خلدبرین، به خاک سپرده شد و در روستای هامانه نیز به یاد او صورت قبری به یادگار بسته شد تا قوّت قلبی باشد برای دوستان، آشنایان و خویشانش و چراغی فرا راه آنها.

وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم

از این‌که در بین شما نیستم، غمگین نباشید؛ زیرا دیر یا زود باید می‌رفتم تا چه بهتر با مرگ سرخ برویم و بدانید که این شهادت افتخاری است و عنایت خداوند نه غضب خداوند.

بعضی خیال می‌کنند شهادت به خاطر این است که انسان کار بدی کرده، ‌ نه مطمئناً کار خیلی خوبی کرده که خدا عاشق او شده.
انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha