به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، خانم خاتمی در دوره ادبیات تاریخی که به همت انجمن ساهور و مرکز آموزشهای آزاد در دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام برگزار شد، با اشاره به رابطه بین تاریخ و ادبیات در قرنهای گذشته عنوان کرد: رابطه بین ادبیات و تاریخ به قرن ۱۶ و متون کلاسیک برمیگردد. در آثار شکسپیر اثری وجود ندارد که رخداد تاریخی در آن نباشد.
وی ادامه داد: در قرن ۱۷ و ۱۸ عقل گرایی در کنار تاریخگرایی قرار میگیرد؛ یعنی ادبیات برای اینکه کارکردی داشته باشد باید باز هم از زبان تاریخی استفاده کند. در قرن ۱۷ و ۱۸ باز هم از فکتهای تاریخی استفاده میشود اما زبان ادبی بر تاریخ غلبه ندارد.
منقد ادبی افزود: در قرن ۱۹ جنبشهای ملیگرایی رخ میدهد و غلبه احساسات وجود دارد اما مبنای کار همچنان تاریخی است. در قرن ۲۰ ادبیات فضای خود را از تاریخ جدا میکند. ادعا بر این است که هنر فقط برای هنر است. کاری به مسائل سیاسی و تاریخی نداریم؛ البته باز هم در آثار این شعار رخ نمیدهد.
وی با بیان اینکه برخاست یعنی ادبیات در خلا تولید نمیشود و در زیست اجتماعی، سیاسی و حتی یک کنش بین المللی است، گفت: در دوره رمانتیسم احساسات خیلی در شعر و رمان برجسته است اما وقایع تاریخی همچنان مبنای کار را تشکیل میدهند. قبل از آن تاریخ را با یک شابلون داخل رمان میانداختند اما مدرنیسم ادعا دارد نیازی به دنیای بیرونی نداریم و در همان دنیای درونی داستان را میسازیم اما باز هم این متون متاثر از یک واقعیت تاریخی و بیرونی است و نمیتوان گفت این آثار اشارهای به تاریخ ندارند.
خاتمی اظهار کرد: پست مدرن معتقد است مرزی میان ادبیات و تاریخ وجود ندارد. همه چیز روایت است. روایت به معنای هر چیزی است که نیاز داریم بیان کنیم مثل روزنامه، تاریخ، سیاست و... است و بین اثر ادبی و بقیه روایتها مرزی وجود ندارد.
وی ادامه داد: مهمترین ادعای آنها این است که تاریخ نیز خود نوعی برساخت است؛ یعنی نوشته شده است و این همان خط قرمزی است که نویسنده رمان تاریخی باید مراقب آن باشد. در پست مدرن تاریخ به مثابه تاریخ مقدس است؛ یعنی حتی در فضاهای مقدس نیز ساختارشکنی میشود.
منتقد ادبی در رابطه با ایدئولوژی در ادبیات بیان کرد: برخی معتقدند رمان تنها برای سرگرمی است اما در آثاری هم که برای سرگرمی نوشته میشوند زاویه دوربین در دست نویسنده است بر آن چه خود لازم میداند تاکید میکند.
وی اضافه کرد: لیندا هاچن که در مورد جایگاه تاریخ از دیدگاه پست مدرن استفاده میکند و معتقد است مرزی بین تاریخ و ادبیات وجود ندارد یعنی مرزی بین خیال و واقعیت وجود ندارد؛ باید در این میان پرسید این است تاریخ شما چه میشود؟ نکتهای که اگر آن به آن دقت نکنیم ما هم در دام تحریف تاریخ خود خواهیم افتاد.
خاتمی با بیان اینکه پست مدرن میتواند به نفع تاریخ اسلام استفاده شود، یادآور شد: ما در خرده روایتها دچار ضعف هستیم. تاریخ از دیدگاه اهل سنت نوشته شده است و باید خرده روایتها وارد شوند. پس دو وجه قابل استفاده دارد.
۱. استفاده از چند صدایی برای ایجاد شکاف در کلان روایتها
۲. استفاده از شخصیتهای خیالی در کنار شخصیتهای تاریخی
منتقد ادبی ادامه داد: راوی اول شخص گاهی ممنوع است، زیرا ویژگی این راوی بزرگنمایی، ارائه درونیات و صمیمیت فراوان با مخاطب است تا جایی که مخاطب میپرسد آیا این مسئله واقعی بود یا زاده خیال راوی است.
سکوت شرق در برابر تحریف غرب
وی گفت: علت پرفروش شدن رمانهای تاریخی؛ بحثهای چند فرهنگی، پسا استعماری، جهانی شدن و... است. ادوارد سعید میگوید غربیها در رمانهایشان از شرق یک مجاز ساختند و ما شرقیها چون پاسخ ندادهایم همان مجاز را واقعیت خود قرار دادیم. در حالی که ادبیات سیاهان این کار را نکرد و آنها در کتاب صد سال تنهایی به غرب نشان دادند که سرگشتگی مال آنها است و سیاهان برای خود اسطوره دارند. ما نیز میتوانیم از رمان تاریخی این گونه استفاده کنیم و خود واقعیمان را نشان دهیم نه آن مجازی که غرب به خورد ما داده است.
ترجمههای معنادار
خاتمی بیان کرد: رمانهای غربی شخصیتهای مسلمان را یک بار برای مخاطب غربی و بار دیگر با ترجمه برای مخاطب شرقی معرفی میکنند. ما نیز همان هویتی که برایمان ساخته شده است را با همان سبک و محتوا ترجمه کردیم. به طور مثال وقتی شخصیت زن را بررسی میکنیم؛ همیشه یک شخصیت قربانی است به طوری که به مرور ما نسبت به جامعه خود دچار تنش میشویم و این امر در موضوعات دیگر مانند کودک، کار، دین و...نیز وجود دارد.
وی اضافه کرد: نویسنده خوب یک خواننده خوب است اگر قرار است یک نویسنده مطرح باشیم باید یک خواننده خوب باشیم. یعنی حداقل یک بار علاوه بر متون تاریخی تمام آثار ایرانی را بخوانیم تا نقاط قوت و ضعف آثار تولید شده را بدانیم. در غیر این صورت دچار خلاهایی میشویم.
منتقد ادبی گفت: نویسنده یک کنشگر اجتماعی است و چنین کسی نمیتواند در یک منطقه بنشیند و به جهانی که جهانی شده است کاری نداشته باشد. اگر قرار است به مسلمان هویت مسلمان معنا بدهیم؛ ابتدا باید بدانیم در مورد ما چه روایت شده و چه نشده است.
رمانهای استعمارگر
وی اظهار کرد: غرب میخواهد سفره استعماری خود را به گونهای دیگر باز کند. یک بار در قرن ۱۹ گفت مردم شرق، بربر هستند و ما اروپاییها متمدن هستیم ما باید برویم و آنها را هم متمدن کنیم. این روایت کلان شرق شناسی بود. حالا میگوید مسلمان ها افراطی، خشونت طلب و تروریست هستند؛ پس باید دوباره مواجهه ما با آنها صورت بگیرد.
خاتمی گفت: بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر رمانهایی که منتشر شد همه میخواهند به گونهای مخاطب را اقناع کنند که برای اشغال عراق، افغانستان و خاورمیانه آماده باشند . دو گروه فیلم میسازد؛ دسته اول فیلمهایی با محور طوفان، سیل و... است که ارتش آمریکا این طوفان و سیل را شکست میدهد و دسته دوم فیلمهایی با محوریت تروریست بودن مسلمانان است و فوریتی به اندازه طوفان دارد و باز هم همین ارتش آمریکاست که باید آنها را نجات دهد.
انتهای پیام
نظر شما