خبرگزاری حوزه/ امام خميني در حوزه علميه قم و نجف، روشي متمايز از ديگران برگزيد. او كه در سوابق تحصيلي و تدريسي، چه بسا از برخي بزرگان معاصر خويش هم ناشناختهتر بود، به يكباره علَمي برافراشت كه تا فتح كرسي عزّت و زعامت شيعه پيش رفت. امام چه ويژگيهايي داشت؟ آيا علميّت و شيوه اجتهاد وي، چنين پيامدي داشت يا فهم او از روح دين يا زمان شناسي و آگاهي عميق وي از تحولات عصر خويش، سبب چنين موفقيتي براي وي شد؟
اعلميّت و اجتهاد
تشكيل حكومت اسلامي پس از پيروزي انقلاب و تصدي مديريت كلان توسط فقه شيعه، سؤالات و چالشهاي فراواني پيش روي شيوه تفقّه كنوني نهاد و پس از آن بود كه امام نيز در پيام منشور روحانيت، بر نارسايي اجتهاد رايج براي اداره اجتماع، صحه گذاشت و فرمود: «روحانيت تا در همه مسائل و مشكلات، حضور فعّال نداشته باشد، نميتواند درك كند كه اجتهاد مصطلح، براي اداره جامعه كافي نيست». با وجود شكلگيري برخي حركتهاي علمي و نظريات نوين در قم، تا تأسيس سبكي تكامليافته در اجتهاد كه پاسخگوي نيازهاي کنوني جامعه باشد، فاصله بسياري است. بنابراين، امام را از اين ديدگاه، ميتوان عامل ايجاد شرايطي دانست كه به مكتبي جديد در فقاهت شيعه، ختم خواهد شد.
فهم روح دين
وقتي به سخنان امام و سيره حكومتي وي مراجعه ميكنيم، نوع برداشتهاي وي از مقاصد شريعت و اولويتهاي شارع مقدس، مثالزدني و كمنظير است؛ مانند تأكيد بر عدالتخواهي و ظلمستيزي که در کلمات امام، فراوان به چشم ميخورد. شايد تمامي فقها و بزرگان حوزه نيز همانند امام راحل نسبت به آيات و روايات و سيره عملي معصومين عليهمالسلام درباره جهاد و امر به معروف و نهي از منکر و ساير امور اجتماعي و سياسي آگاهي داشته اند؛ اما هيچ يک مانند امام اين امور را در متن جامعه ارائه نکردند.
شايد اين خلأ تا حد زيادي، ناشي از شرايط زمان و تسلط حكومتهاي ظالم وقت بود كه هيچگاه در مسائل مربوط به حكومت، نظر فقها را نميخواستند و جز در مقاطع محدودي، اجازه مداخله به ايشان نميدادند و اين سنت تاريخي بهتدريج، به تركيبي جديد از نظام اولويت موضوعات در آثار فقها انجاميد و بر نوع نگرش فقيهان معاصر نيز تأثيري شگرف گذاشت و از اين طريق، كمكم پرداختن به مسائل فردي و عبادي و فاصلهگيري از مباحث اجتماعي و حكومتي به رويهاي پذيرفته شده در بين علما تبديل شده بود.
زمانشناسي و آگاهي از تحوّلات زمانه
آنچه در بين بخشي از مجامع حوزوي ما در طول تاريخ به عنوان يك آسيب مؤثّر جلوه كرده و پيامدهاي تلخي را هم به دنبال داشته، ناآگاهي از جريانات سياسي و اجتماعي و فقدان فراست و تيزبيني در اينگونه مسائل بوده است.
امام از همان دوران جواني سعي در شناخت دقيق حوادث سياسي زمان خويش داشت و براي استماع مذاكرات مجلس شوراي ملي، از قم به بهارستان ميرفت و با مرحوم مدرس و كاشاني ملاقات و گفتوگو ميكرد و روزنامهها را با دقت از نظر ميگذرانيد؛ موضوعي در حوزههاي علميه آن وقت، رايج نبود و کاري عبث تلقي ميشد. وي از همان ابتداي جواني با جريانات سياسي مختلف و پشتيبانان غربي آنها و نقاط ضعف و قوت حركتهاي اصلاحي و انقلابي مختلف، آشنا شد و اين تيزبيني و جريانشناسي، آنگاه كه با فهم عميق از اهداف شريعت تلفيق ميشد، مواضعي را بهدنبال داشت كه براي بسياري از تحصيلكردگان حوزههاي علميه، تازگي داشت. بنابراين، شناخت زمان را نيز ميتوان يکي از وجوه تمايز امام نسبت به ديگر بزرگان حوزه دانست.
شخصيت اخلاقي
پيشبرد يك نهضت اجتماعي، آن هم در سطحي وسيع و ماندگار، نيازمند رهبراني با روحيات ايثارگرانه، شجاعانه و خالصانه است. امام هر قدر هم كه بصيرت به خرج ميداد و از فهم دين كمك مي گرفت، تا وقتي اخلاص و شجاعت را در وجود خويش فراهم نياورده بود، امكان ايجاد چنين تحولي وجود نداشت.
امام، ضمن بهرهمندي از اخلاصي مثالزدني، از شجاعتي شگفتآور نيز برخوردار بود و بيتوجه به تكاليف شرعي، بركنار نمينشست و به رهنمودها و توصيههاي كلي، اكتفا نميكرد؛ بلكه كولهبار مبارزه را بر دوش مي نهاد و به وسط ميدان ميآمد و تمام هزينههاي آن را نيز ميپرداخت و اگر لازم بود، از جان و مال خويش ميگذشت و حتي آبرو و شأن خود را نيز در معرض ذبح قرار ميداد. هنگامي كه بعضي، درب خانههاي خويش را از ترس حملات گارد رژيم بر مردم بيپناه ميبستند و از اظهارنظر پيرامون مسائل سياسي به دليل بخشنامههاي ساواك، پرهيز ميكردند و مدارا با رژيم را ابزاري براي حفظ جايگاه مذهبي خويش ميديدند و تحقق مفاهيم عدالتخواهانه قرآني و روايي را به زمان ظهور ارجاع ميدادند و به طور کلي امور حكومتي و سياسي را وظيفه خود نميدانستند، امام، پيش گام در عرصه مبارزه شد و تمام تبعاتش را نيز به جان خريد و البته سنت الهي بر اين بود كه به اوج عزّت نيز دست يابد.
منبع: ویژه نامه پرسمان(امام خمینی، شاخص انقلاب)