سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه :در فرهنگ شيعي ،سوگواري بر اهلبيت(ع) مورد تأکید قرار گرفته وسيره و رفتار اهلبيت و امامان معصوم نیز این چنین بوده است. براي نمونه امام حسن(ع) در سوگ امیر مؤمنان(ع) جامه سياه بر تن كرد و با همين لباس به ميان مردم آمد و براي آنان خطبه خواند.
*فلسفه و حكمت عزاداري:
الف) براي دوست داشتن: هم در كتاب خدا و هم در سخنان امامان معصوم، دوستي خاندان رسول اکرم(ص) و اهلبيت(عليهمالسلام) بر مسلمانان واجب شده است. (به سوره شوري،آيه 23 يا سوره هود آيه 29 نگاه كنيد). حتماً شما هم قبول داريد كه هر دوستداشتنی شرايطي دارد و كار با يك سخن خشك و خالي تمام نميشود. مثال روشن اين قصه پدر و مادرها هستند كه دوست داشتن بچههايشان را با اين همه كار و زحمت و ايثار نشان ميدهند. از نشانههاي دوست داشتن، همدردی و همدلي با دوستان در مواقع عزا يا شادي آنهاست. بههمين دليل نيز به برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهلبيت و ابراز حزن و اندوه در هنگام عزاي آنها سفارش فراوان شده است. حضرت علي(ع) در روايتي ميفرمايند: شيعيان و پيروان ما در شادي و حزن ما شریکاند.
ما بايد با «زبان حال» يعني با اشك و آه و ناله، از نظر خوراك با كم خوردن و كم آشاميدن مانند افراد غمزده و از نظر پوشاك با پوشيدن لباسي كه از نظر شكل و رنگ در عرف جامعه، نشاندهنده اندوه و ناراحتي ما باشد، عزاداری كنيم.
ب) براي جامعهسازي: وقتي انسان الگوهاي خود و اهداف مقدس آنها را شناخت و بعد با انگيزه درست و شناخت كافي لباس شادي يا عزا پوشيد و به مجالس اهلبيت رفت، اين نمادها و این خودسازي به جامعه هم كشيده ميشود و چنين انساني ميكوشد كه اهداف و آرمانهاي اهلبيت را در جامعه نيز حكمفرما كند.
ج) براي آيندگان: ما عشق و احترام به امامان و بزرگان دين را از پدران و مادران با ايمانمان فراگرفتیم. ما نيز براي انتقال اين فرهنگ باارزش به آيندگان وظيفه داريم.
* تفاوت عزاداری امام حسين(ع) باساير امامان(عليهمالسلام)
بدون شك، حادثهاي تلختر و جانسوزتر از واقعه عاشورا پيدا نخواهيد كرد؛ اینکه مردمي بهترين انسان و نوه پيامبرشان را به سرزمين خودشان دعوت كنند،آن گاه در تنهايي و مظلوميت و با آن وضع اسفناك، ايشان و فرزندان و همراهانش را به شهادت برسانند، در تاريخ بينظير است. از سوي ديگر حادثه كربلا پر از درسهاي بزرگ و عبرتهاي ناب است كه اين واقعه را ممتاز و متفاوت كرده است.
چون بزرگداشت هر واقعهاي به اهميت و گستردگي آن بستگي دارد و چون حادثه عاشورا چنين است، عزاداري آن نيز بايد با عزاداري براي واقعههاي ديگر قابلمقایسه نباشد.
*دليل سياهپوشي در هنگام عزا
رنگ سياه بهصورت طبيعي، رنگي حزنآور و دلگير و مناسب عزا و ماتم است. بههمين دليل نيز خيلي از مردم جهان، از اين رنگ بهعنوان اظهار غم و اندوه در مرگ دوستان و عزيزان استفاده ميكنند.
در فرهنگ شيعي ،سوگواري براهلبيت مورد تأکید قرار گرفته وسيره و رفتار اهلبيت و امامان معصوم نیز این چنین بوده است. براي نمونه امام حسن(ع) در سوگ امیر مؤمنان(ع) جامه سياه بر تن كرد و با همين لباس به ميان مردم آمد و براي آنان خطبه خواند.
بر اساس گزارشهاي تاريخي عربها نيز در مواقع مصيبت، جامه خود را به رنگ سياه ميكردند و مثلاً زنان مكه بعد از جنگ بدر در سوگ كشتگان خويش لباس سياه پوشيدند.
* دلایل اندوه و عزاداري شیعه درمصیبت اهل بیت(ع)
در فرهنگ شيعه، عيدهاي بزرگي داريم كه سرشار شادي است مثل روزهاي تولد چهارده معصوم، عيد سعيد غدير،عيد فطر، عيد قربان، عيد مبعث و ...كه همه روزهاي شادماني و سرور است.
اگر شيعيان، ايام شاديبخش مذهبي را مثل عزاداري، آشكار و پرشکوه برگزار نميكنند، اشكال از فرهنگ شيعي نيست اشكال از پيروان فرهنگ و كوتاهي كردن آنهاست.
در فرهنگ شيعي به همان اندازه كه سوگواري بر اهلبيت تأکید شده است، به سرور و شادماني هم توصيه شده است و حتي در كلمات و جملات گوناگوني به شادمان كردن ديگران هم امر شده است و براي مثال، رسول اكرم(ص) به شادمان كردن يتيمان، كودكان و مؤمنان دستور دادهاند.
سوگواري براي اهلبيت اگرچه با گريه و اندوه همراه است، اما با همه غمهاي عالم متفاوت است؛ چراكه نتيجهاش ثواب، شفاعت اهلبيت، بخشش گناهان، سبكي دل و حتي احساس مسرت قلبي است؛ همان احساس خوشايند رضايت كه بعد از برگشتن از مجلس عزاي امام حسين(ع) به شما دست ميدهد.
چرا امام(ع) علیاصغررا وسط میدان جنگ بلند کرد؟
این ماجرا دو وجه دارد؛ اول اینکه امام، وقتی برای خداحافظی به خیمه آمد، رباب و زینب(س) به حضرت گفتند که طفل دارد از تشنگی تلف میشود، به شما رحم نشده، شاید نوزادی که عطش دارد را سیراب کنند. امام هم بچه را برد و روی دست بلند کرد و از آنها خواست سیرابش کنند. دوم اینکه امام درواقع میخواست عواطف آنها را تحریک کند و از جهنم نجاتشان دهد. در آن میان اگر حتی یک نفر هم منقلب میشد و کمی آب برای او میآورد، امام در هدایتش موفق شده بود. حتی زمانی که خود امام هم در آستانه شهادت بود، از سپاهیان دشمن پرسید کسی جرعه آبی به من نمیدهد. امام در آن زمان واقعاً آب نمیخواست و اصلاً اگر برایش میآوردند هم نمیتوانست بخورد، با وجودی که کودکش تشنه در آغوشش از دنیا رفته بود ولی امام باز هم میخواست آنها را هدایت کند.
از طرفی بدانید که اصلاً تصور نمیشد جان کودک در خطر باشد. عرب، معروف به جوانمردی بود. زمانی که بنیهاشم را در شعب ابیطالب محاصره کرده بودند، سختی برای کودکان شیرخواری بود که مادرانشان به خاطر عدم تغذیه قادر به شیر دادنشان نبودند. صدای ناله کودکان و بچهها بلند شده بود که همان عربهای جاهلی و مشرک، دلشان به رحم آمد و گفتند که ما با محمد (ص) مشکل داریم، گناه این کودکان و مادرهایشان چیست. سر همین ماجرا محاصره شکسته شد. در کنار همه خصلتهای منفی، عربها با مروت و جوانمرد بودند. کسی فکر نمیکرد که شقاوت تا به اینجا برسد. (پاسخ از استاد محمدحسین رجبی دوانی)
*معنای«ثارالله»
«ثار» بهمعناي انتقام و خونخواهي و نيز بهمعناي خون آمده است. جمله «ثارالله» را هم ميتوان اينگونه معنا كرد كه خداوند متعال، «وليّ دم» و «صاحبخون» آن حضرت است. در توضيح اين سخن ميگوييم طبق آيه 33 سوره اسرا كه خداوند ميفرمايد «آن كس كه مظلوم كشته شده، براي ولياش سلطه(حق قصاص) قرار داديم.» هر كس(بدون توجه به دين و مذهبش) اگر مظلومانه كشته شود، پدر و مادر يا بستگان او حق قصاص او را دارند و از آنجا كه اهلبيت بهويژه امام حسين(ع) مظلومانه در راه حق و ايمان و خداوند كشته شدهاند، در حقيقت وليدم و خونخواه آن حضرت، خود خداوند است.
بنابراين ثارالله به اين معناست كه خونبهاي امام حسين(ع) متعلق به خداوند است و او كسي است كه خونبهاي امام را خواهد گرفت. اين واژه، حاكي از شدت همبستگي و پيوند سيدالشهدا با خداوند است كه شهادتش همچون ريخته شدن خوني از قبيله خدا ميماند كه جز با انتقامگيري و خونخواهي خدا، تقاص نخواهد شد.
اما اگر «ثار» به معناي خون بدانيم، نميتوانيم بر اساس ظاهر، آن را معنا كنيم و بگوييم «خون خدا»؛ چون خدا موجودي مادي نيست تا جسم و خون داشته باشد. در حقيقت واژه ثارالله يك تشبيه است بدين معنا كه همانطور كه خون در بدن انسان نقش حياتي دارد،وجود امام حسين(ع) نيز نسبت به دين خدا چنين نقشي دارد و ادامه حيات اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
دیدار آشنا: دلیل عزاداری بر اهلبیت و فواید آن
نظر شما