به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین سبحانی استاد یارپژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی شب گذشته در نشست پیش همایش«نقد اعتزال نو» گفت:می توان به گروهی از کسانی که به نومعتزلیون معروف هستند چنین نسبتی داد و البته در این بین نباید این نام را برای همه آنها نهاد و از دیگر سوی نباید این مبحث را اشاعه کرد.
وی افزود: عده ای از بیرون این نام ها را برای این گروه گذاشتند و برخی دیگر از جمله گروه های سلفی این نام را بر این دست از متفکران نهادند؛ همان هایی که نام رافضی را بر شیعیان گذاشتند.
حجت الاسلام والمسلمین سبحانی اظهارکرد: سابقه نام اعتزال در میان اهل سنت روشن نیست و اهل سنت نگاه خوبی به این مفهوم ندارند و سلفی ها بیشتر به خاطر به حاشیه راندن این دست از متفکران از این واژه برای آنها استفاده می کردند.
وی گفت: این واژه یعنی نو معتزلی، در جهان اسلام هنوز جانیافتاده است و بیشتر در بین ما معروف است تا در فضای فکر جهان اسلام و جهان عرب؛ در جایی که گفته شده است، این تعمیمی که از آن به نو اعتزالی استفاده می کنیم در آنجا وجود ندارد.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: متفکران عربی چون بیشتر از درون به این مباحث نگاه می کنند و مجادلات گروه هایی که ما از آنها به نومعتزلیون می نامیم را می شناسند، می دانند که نمی توان این واژه را به یک گروه منتسب کرد.
وی افزود: واژه نو معتزلی چون ارزش دار شده است، نباید به کار رود؛ از طرفی گروه هایی را نو معتزلی می نامیم که اصلا نمی توانیم آنها را به اعتزال منتسب کنیم.
حجت الاسلام والمسلمین سبحانی گفت: تلقی اعتزال امروز در میان اوساط ما دو تلقی است؛ اولا جریان اعتراضی فکری و سیاسی و دوم اعتزال واقعی است که همانا یک جریان علمایی درون سنت اسلامی است؛ معتزله گروهی از علمای جهان اسلام بودند که در حوزه علمی جهان اسلام زیست می کردند، ولی در نوع نگرش و روش با گروه دیگری که به آنها سلفیه و اهل حدیث بودند متفاوت بودند.
وی خاطرنشان کرد: اعتزال سه شاخصه مهم دارد؛ نخست، اعتقاد به حجیت عقل و نقد میراث حدیثی بر بنیاد عقلانی؛ دوم نظام سازی فکری و اعتقادی بر پایه مبانی برون دینی، می توان به دانش های غیر اسلامی اعم از طبیعیات و فلسفی و منطقی بسنده کرد و اندیشه اسلامی را بر این اساس باز سازی کرد و سوم پذیرش مواجهه و میدان نقد مخالفان اسلام.
رییس پژوهشکده کلام اهل بیت(ع) بیان کرد: اهل حدیث چیزی به اسم مواجهه را قبول نداشتند، ولی معتزله به این مواجهه معتقد بودند که مجموعه این جدال ها، واژه ای برون آمد به نام متکلم؛ یعنی کسی که به خود اجازه می دهد که بر مبانی عقلی و با منهج اجتهادی بیاندیشد و از دین دفاع کند.
وی گفت: معتزله ما قهرمانان مواجهه در مقابل جریان های رقیب بوده اند؛ در قرن دوم، سوم و چهارم معنای متکلمین مساوی با معتزله بود.
مدرس حوزه ودانشگاه بیان کرد: اگر از عنوان دوم عدول کنیم و معنای تاریخ را بپذیریم، باید به گروهی این اوصاف را بدهیم که این سه ویژگی را دارند؛ یعنی درون اندیشه دینی هستند و به دنبال دفاع از مبانی اسلام وارد عقل گرایی و خردورزی و نقد می شوند.
حجت الاسلام والمسلمین سبحانی اظهارکرد: مهمترین ویژگی معتزله آن است که برای اولین بار حداقل در جهان اهل سنت در مقابل جریان نص گرای اهل حدیث سخن از بازسازی منظومه معارف دینی به میان آوردند.
وی گفت: بسیاری از جریان ها، اساسا پایگاه فکری شان اسلام نیست یا از ابتدا و یا در میانه راه از اسلام بریدند و عقل را به طور کلی مقوله دینی نمی دانند؛ در این رابطه کسانی که وصف اسلامی دارند و وارد حوزه اندیشه اسلامی شدند دو گروه هستند که یک گروه به نقد تراث معروف هستند؛ این گروه نسبت به چارچوب های فهم دینی منتقد هستند که در این نقد اعتزال را نیز نقد می کنند که این گروه هم نو اعتزالی نیستند ازجمله محمد عابدالجابری که حتی تفسیر قرآن هم نوشته است در همین حوزه است؛ آنها می گویند که باید از سنت و روش شناسی های فهم دین به نفع فهم نو غیر اسلامی عبور کرد.
رییس پژوهشکده کلام اهل بیت(ع) خاطرنشان کرد: جریان دوم جریان روشنفکری اسلامی است که با بنیادهای متفکران مسلمانی که اساسا درسنت اسلامی می اندیشند و به دنبال فهم نو از دین هستند و نگاه انتقادی به میراث دارند، ولی این نگاه برای بازسازی نظام اندیشه دینی است؛ این گروه از مبانی الازهر و سلفیه افراطی نیز عبور می کنند و منتقد اشاعره هستند.
وی افزود: غیر این دو گروه واژه نو روشنفکری در جامعه شیعه ما که با مبانی اعتزال همخوانی دارد واژه نو اعتزال اعطای یک مشروعیت برای این گروه است؛ این گروه باید رد خاستگاه خود نشانده شود و آنها را بررسی کنیم؛ برخی از آنها نگاه مدرن و برخی از آنها نگاه پست مدرن دارند؛ حامد ابوزید از الازهر رها شده است و به دنبال عبور از یک سنت معرفتی است که به جایی هم نمی رسد؛ محمد عابرالجابری یک نگاه خاص دارد و محمد ارکون نیز یک نگاه فلسفی دارد که با امثال ابوزید متفاوت هستند.