به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه، در نشست «تمایز تشیع و تصوف» از سلسله نشست های شیعه پژوهی که شامگاه روز گذشته با حضور پژوهشگران و محققین در مؤسسه تخصصی شیعه شناسی و به همت این موسسه برگزار شد، به تشریح تمایز تشیع و تصوف پرداخت و گفت: این موضوع را باید از دو رویکرد جریان شناسانه تاریخی و معرفتی (محتوایی) مورد بررسی قرار داد، تا زوایای بحث بیشتر روشن شود.
تاریخچه تصوف
وی در ادامه به نحوۀ شکل گیری تصوف در بستر تاریخ پرداخت و یادآورشد: زمانی که از واژه تصوف استفاده می شود. این تصوف با واژه عرفان هیچ تفاوتی ندارد. دلیل آن این است که اولین بار واژۀ تصوف، در قرن دوم مطرح شد و در قرن چهارم، کلمه عرفان به عنوان نظام معرفتی نام برده شد و به عنوان مترادف به کارگرفته شدند. وقتی گفته می شد، تصوف و عرفان، هر دو یک معنا داشتند.
حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه افزود: تصوف ابتدا در ایران شکل گرفت و بعدها در مناطق دیگر مانند هند، پاکستان و چین به وسیله ایرانیان صوفی منتشر شد و صوفیان کسانی اند که در عصر امام باقر و صادق (ع) پا به عرصه وجود گذاشته اند و میانه خوبی با امامان(ع) نداشته اند. معارض هم نبودند یعنی با سبک زندگی ائمه(ع) موافق نبودند و نقد می کردند.
استادحوزه و دانشگاه با بیان این که جریان تصوف معیار شان حضرت علی (ع) بود و ثلاثون صوفی حضرت را قطب الاقطاب می نامیدند، گفت: قطب از نظر صوفی ها در واقع یک نوع ولایت تکوینی و عرفانی است که می تواند در قلوب، تصرف و دستگیری کند و سیر تعالی بدهد.
عضو گروه علمی سازمان فرهنگ و ارتباطات با بیان این که چرا با وجود اینکه حضرت علی(ع) را قطب الاقطاب می خواندند، ولی از سوی به نقد ائمه(ع) می پرداختند؟ اظهارداشت: در حقیقت مسلمانان در تاریخ به سه دسته تقسیم می شدند، دسته اول کسانی که معتقد بودند بعد از وفات پیامبر(ص) ولایت تکوینی، تشریعی، عرفانی، سیاسی، اجتماعی و معنوی بلافصل حضرت علی (ع) است، این دسته به شیعیان معروف شدند. و زمانی که دشمن در ولایت سیاسی حضرت علی(ع) خلل ایجاد کرد، شخصیت هایی مانند سلمان، اباذر و عمار ولایت معنوی حضرت را گرفتند.
وی افزود: دسته دوم ولایت را منحصر در عرصه سیاست کردند، یعنی ولایت تکوینی و تشریعی را از آن پیامبر(ص) می دانستند و معتقد بودند بعد از پیامبر(ص) دیگر باب ولایت تکوینی و تشریعی بسته شده است و تنها ولایت سیاسی باقی می ماند.
رئیس موسسه حکمت و عرفان اسلامی ادامه داد: این گروه، معتقدندکه پیامبر(ص) نص عام دارد و کسی را به نص خاص معرفی نکرد و مردم به همین دلیل از اطراف ولایت پراکنده شدند و در اطراف خلفاء جمع شده بودند. و ولایت بلافصل حضرت علی (ع) را نپذیرفته اند. این دسته به اهل سنّت شهرت یافته اند و حتی بعضی از همین گروه ها به صراحت می گویند فلسفه ولایت، مشروعیت الهی دارد چون به نص عام پیامبر (ص) گفته شد. لذا ولایت حضرت علی(ع) را بعد از ولایت سه خلیفه می دانند.
حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه خاطر نشان ساخت: دسته سوم که به تصوف مشهورند و در قرن دوم تصوف شکل گرفت بین ولایت عرفانی و سیاسی فرق گذاشته اند. یک ولایت عرفانی بلافصل مربوط به دوران بعد از پیامبر و منصوب به نص خاص است مانند موضوع غدیر که مختص به حضرت علی(ع) است و یک ولایت سیاسی که پیامبر گفته بود به شرط عام، بعد مردم رفتند به طرف آن 3 خلیفه و بعد ولایت حضرت علی(ع) را پذیرفتند. یعنی فرق گذاشته اند بین دو ولایت سیاسی و عرفانی، در بخش عرفانی مانند شیعه اند و در بخش سیاسی مانند سنّی ها عمل می کنند. و به همین دلیل سنی ها تصوف را از خود نمی دانند.
عضو گروه علمی سازمان فرهنگ و ارتباطات ادامه داد: در قرن 4 یک علاقه و محبتی بین صوفیان و اهل بیت(ع) ایجاد شد و اشعاری در مدح معصومین می گفتند و باعث شد کم کم صوفیان به طرف اهل بیت(ع) بروند و این بدان معنا نیست که ولایت سیاسی بلافصل ائمه(ع) را پذیرفته باشند. از قرن 9 هجری گروهای از ثلاثین صوفی گرایش به تشیع پیدا کردند و علاوه بر ولایت بلافصل عرفانی حضرت علی (ع)، ولایت سیاسی حضرت را هم پذیرفتند.
تصوف شیعی و سنی
حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه خاطر نشان ساخت: تصوف شیعی کسانی اند که ولایت سیاسی بلا فصل حضرت علی(ع) را قبول دارند و تصوف سنی کسانی که ولایت سیاسی حضرت را قبول ندارندکه مربوط به قبل از قرن 9 می باشند و صوفی ها از قرن 9 به بعد گرایش به شیعه داشتند.
رئیس موسسه حکمت و عرفان اسلامی گفت: در بعُد اجتماعی صوفی ها گرایش و تمایل به شیعه شدن دارند و در کشور اندونزی که 240 میلیون نفر زندگی می کنند و بزرگترین کشور جهان اسلام است و اکثرا نیز سنّی می باشند، ولی در همین کشور در حال حاضر 2 میلیون شیعه وجود دارد و آن هم به دلیل صوفیانی است که با تبلیغ با آموزه های اهل بیت(ع) آشنا شدند و همین آشنا شدن موجب گرایش و نزدیکتر شدن به شیعه شد. و به راحتی با بستر سازی مناسب می توان سنّی های صوفی را به شیعه شدن نزدیک کرد.
عضو گروه علمی سازمان فرهنگ و ارتباطات ادامه داد: از لحاظ اجتماعی خیلی اشتباه است که علمای شیعه، علیه تصوف حرف بزنند باید بستری آماده کرد تا با گفتن محاسن اهل بیت(ع) آنها عاشق شده و جذب معصومین و در نهایت شیعه شوند چون این تمایل و زمینه در آنها وجود دارد.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: متأسفانه گروهی از تصوف که تمایل به شیعه شدن دارند ابزاری در دست استعمار گرایان و غربیها شدند و غربیها به خوبی از این عنصر برای تفرقه استفاده می کنند و دست به تکثر فرقه زدنندو انشعابات صوفی را فراهم آوردند. مانند انشعاب نور بخش و...
حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه خاطر نشان ساخت: استعمار گرایان برای ادامه قدرت نمایی در یک قرن، بر روی این فرقه مطالعه، و تحقیقات گسترده کردند تا بتوانند انشعاباتی بین صوفی شیعی و سنی ایجاد کنند و موفق هم بوده اند. و الان هم یک نزاع درون گروهی بین ثلاثون صوفی ایجاد شد و این نزاع همان تفرقه است.
وی اظهار داشت: صوفی ها به لحاظ فقهی پیرو اهل بیت(ع) نیستند و در حقیقت بخش مهم فقه آنان برگرفته از فقه حنفی، شافعی و سلفی است. به هر حال در بعُد معرفتی در یک بخش شیعه هستند و در بخش دیگر سنی می باشند.