دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۰
اگر روح الله خمینی را می‌خواهید، من هستم

حوزه/ دو روز بعداز سخنرانی آتشین امام ، نیروهای امنیتی ساعت 3 و نیم صبح روز 15 خرداد 42 برای دستگیری به منزل امام می روند، امام که برای نماز شب بیدار بود در مقابل آنها می ایستد و می گوید: اگر روح الله خمینی را می خواهید، من هستم.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» در ادامه سلسله مباحث امام در بستر تاریخ، ماجرای سخنرانی حضرت امام درروز عاشورای 13خرداد و حمله ددمنشانه رژیم به فیضیه در15 خرداد را تشریح می کند.

* حمله به فیضیه

رژیم وقتی مانع اصلی پیشرفت برنامه های غربی و دین ستیزی خود، یعنی علما و روحانیون را شناخت، سعی کرد با ایجاد رعب و ترس در میان آنان، دست این نهاد را  از دخالت در امور کشور قطع کند و یا آنان را به سازش وا دارد.

در راستای تحقق همین هدف در دوم فروردین سال 43 به مدرسه فیضیه قم و طالبیه تبریز حمله می­کند و به ضرب و شتم و کشتار بیرحمانه این نهاد مقدس اقدام می کند.  این رفتار ددمنشانه رژیم، همبستگی مردم با مراجع را  بیشتر­کرد و قم را کانون توجه همگان قرار داد.

امام خمینی(ره) با این حرکت جنون­آمیز تشخیص می دهد که شاه برای اجرای برنامه های امریکایی- صهیونیستی مصمم است لذا نوک پیکان حملات و اعتراضات را متوجه شخص شاه می­کند و در اعلامیه­ای می­نویسد: شاه دوستی یعنی غارت گری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین... شاه دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام... شاه دوستی یعنی کوبیدن روحانیت و ازبین بردن آثار رسالت... من اکنون قلب خودم را برای سرنیزه­های شما حاضر کردم و برای قبول زورگویی ها و خضوع دربرابر جبار های شما حاضر نخواهم بود...

*درخواست آیت الله حکیم

بعداز جریان خونین فیضیه مراجع و علمای نجف واکنش شدیدی را علیه دولت ایران نشان می دهند و آیت الله حکیم از علمای ایران می خواهد که دسته جمعی از قم خارج و به عتبات مهاجرت کنند تا علیه دولت ایران تصمیم جدی بگیرند. با انتشار این پیام لرزه بر اندام شاه و حکومتش می افتد و آنها را به تکاپو وا می دارد تا از این مهاجرت جلو گیری نمایند، به این منظور نمایندگانی را به منزل امام می فرستد ولی امام آنها را نمی پذیرد. آنها به ناچار نزد آقای شریعت مداری می روند و سخنان بسیار تهدید آمیزی را به او ابلاغ می کنند. طبق اسناد محرمانه ساواک، شخص ایشان بعد از این تهدید­ها به آنها قول می دهد تا از مبارزات دست بردارد و حتی امام را با خود همراه سازد.

در 12 اردیبهشت 42 مراسم چهلم شهدای فیضیه در قم، تهران و بسیاری از شهرستان ها با شکوه خاصی برگزار می شود و امام به همین مناسبت پیام کوبنده ای صادر می کند و در آن شاه را عامل همه جنایت ها و دولت را یاغی می خواند.

*عاشورای 42

 حضرت امام در آستانه ماه محرم 42 جلسه ای تشکیل داد و در آن به وعاظ سفارش می کند که نباید از نیروهای انتظامی بترسید و نیز درپیامی که به مبلغان صادر کردند، نوشتند:آقایان بدانید که خطر امروز به اسلام کمتر ازخطر بنی امیه نیست...»

 امام بعدالظهر عاشورای 42 ­به مدرسه فیضیه می رودو آن سخنرانی تاریخی خود را خطاب به شاه چنین ایراد می کند: آقا ! به تو نصیحت می کنم... دست بردار از این کارها. آقا! دارند تورا اغفال می کنند. من میل ندارم که یک روز، اگر بخواهند تو بروی، همه شکر­کنند.

* دستگیری امام

 دو روز بعداز سخنرانی آتشین امام ، نیروهای امنیتی ساعت 3 و نیم  صبح روز 15 خرداد 42  برای دستگیر به منزل امام می روند، امام که برای نماز شب بیدار بود در مقابل آنها می ایستد و می گوید: اگر روح الله خمینی را می خواهید، من هستم. مردم قم و تهران با آگاهی از دستگیر امام به خیابان می آیندکه با حمله مزدوران رژیم مواجه شده قیام تاریخی 15 خرداد را رقم می خورد. امام درباره واقعه 15 خرداد فرمودند: من از قضیه 15 خرداد مطلع نبودم تا این که حبس من به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید، خدا می داند که اوضاع 15 خرداد من­کوبید.

 در این روزها با انتشار خبردستگیر امام، جامعه ایران ملتهب است،  علما و مراجع با نشر اعلامیه هایی به محکوم ­کردن کشتار مردم و دستگیر امام پرداختند. نیروهای مؤتلفه اسلامی­که درجهت تقویت انقلاب امام تشکیل شده بود ،تحت تعقیب قرار می گیرند. رژیم از ورود آیت الله میلانی از مشهد به تهران برای پشتیبانی از امام جلوگیری کرده و از نیمه راه ایشان را باز می­گردانند.

*امام در عشرت آباد

 در4 تیر42 امام را از زندان پادگان قصر، به پادگان عشرت آباد منتقل می کنند. ابتدا تصمیم رژیم این بودکه ایشان را به سنندج تبعید­کند ولی ضمن دیدار با سرلشگر پاکروان رئیس ساواک با امام، تبعید به حصر تبدیل می شود. و از امام می خواهندکه چون درسیاست، دروغ و تزویرو حقه بازی است، روحانیت خاصه، امام خمینی(ره) در سیاست دخالت نکند. امام جواب دادند: ما در سیاستی که شما معنا می­کنید از اول دخالت نداشتیم.

*آزادی امام

سرانجام امام پس از 4 ماه در 15 فروردین 43 از حصری که در قیطریه تهران داشتند،آزاد و به قم مشرف می شوندکه استقبال با شکوهی از سوی علما، مراجع و مردم وصورت می گیرد. شاه که چنین استقبال بزرگی را پیش بینی می کردبا نیرنگ  به عنوان طرفداری از روحانیت سفر یک روزه­ای به مشهدمی رود و نخست وزیر نیز درنطقی نمادین به تعریف از روحانیت می پردازد و ابراز عطوفت شاه را به مقامات روحانی ابلاغ می­کند.

* رفتار امام بعد از آزادی 

امام بعد ازآزادی ساکت ننشست و مانند بعضی آقایان سازش را پیشه نکرد، بلکه کالجبل الراسخ به هدف خود ادامه داد.

در هنگام لازم علیه شاه سخن گفت و بیانیه صادر می کرد؛ تا این که لایحه مستشاران آمریکایی مخفیانه در ایران به تصویب رسید. امام خمینی با ترفندی توانست اطلاعات کاملی ازجزئیات آن تصویب نامه بدست بیاورد و به طور خیلی جدی درصد خنثی سازی این توطئه شوم برآمدند.

 رژیم که نگران موضع گیری امام بود، فردی را به نزد امام می فرستد که امام از پذیرش آن فرد امتناع می­کند در نتیجه به آقا مصطفی توصیه می­کندکه: آیت­الله خمینی اگر این روزها بنا دارد نطقی ایراد­ کنند... به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشند که خیلی خطرناک است... دیگر هرچه بگویند حتی حمله به شاه مهم نیست !!!.

طبق جلسه­ای که با حضور علامه طباطبایی، مرعشی نجفی، میرزا­هاشم آملی و مرتضی حائری در منزل علامه برگزار گردید، مقرر می شود که امام 4 آبان روز تولد حضرت زهرا سخنرانی­کنند.

 رژیم شاه که دیگر تحمل افشاگری ها و مقابله امام با سلطۀ آمریکا را نداشت، بعد ازسخنرانی امام درباره موضوع مستشاران سیاسی آمریکا، ایشان را در نیمه شب 13 آبان دستگیر و به دستور مستقیم آمریکا به ترکیه تبعید می­کنند.

انتهای پیام :40/313

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha