به گزارش خبرگزاری «حوزه»، این مرجع تقلید امروز در سلسله مباحث تفسیر سوره احزاب در مدرسه حجتیه قم، با ذکر این مطلب که هیچ کدام از انبیای الهی با زورشمشیر، کسی را به دین فرانخوانده اند، اظهارداشتند: اولین حربه انبیای الهی در مقابل مردمی که دین نداشتند حربه منطق، کتاب و ادله بود.
ایشان افزودند: در مرحله دوم، وقتی افرادی که با ایشان دشمنی می کردند و به قصد جان آن حضرات تعرض می نمودند، آن ها نیز با حدیدی که در ادامه آیه به آن اشاره شده با آنها مقابله می کند.
این مرجع تقلید بیان کردند: انبیای الهی همیشه با لحن خوش و میزان و حکمت به سراغ مردم می رفتند و قرار نبود که از زور استفاده ای شود؛ ولی در تاریخ پیمان شکنان و ترور کننده هایی بودند که به حسب دنیا پرستی خود، با انبیا درگیر شدند.
حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به آیه «لااکراه فی الدین» گفتند: برخی بیان می کنند که این بحث همان مفهومی است که باید پیامبران را از هرگونه دخالت در امور شخصی مردم بازدارد و نباید با آنها درگیر شوند، ولی وقتی ماجرای چهل قاری قرآن پیش می آید دیگر جای تامل و نگاه کردن نیست و باید با آنها برخورد شود.
ایشان افزودند: قبیله ای از اعراب از پیامبر (ص)درخواست 40مبلغ قرآن را کرد که وقتی پیامبر(ص) نیز آنها را به منطقه اعزام کردند، آنها به جای استفاده، سراین قاریان را بریدند و به همین دلیل هم پیامبر (ص)با آنها برخورد کردند.
این مرجع تقلید با اشاره به آیه وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَکَانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا گفتند: خداوند در اینجا با اشاره به محاصره شهر مدینه در جنگ احزاب به داستان فروپاشیدن این محاصره اشاره می کنند؛ در حقیت کشته شدن عمروبن عبدود، اولین ضربه مهلکی بود که توسط امام علی(ع) به این سپاه شرک و کفر وارد شد.
ایشان بیان کردند: در آن دوران سه اقلیت در مدینه حضور داشتند که از یهودیان ساکن آن منطقه بودند؛ قبیله بنی قینقاع یکی از این قبایل بود که به خاطر تجاوز و عهد شکنی از مدینه سمت شام کوچ داده شدند.
ایشان افزودند: بنی نضیر دومین این اقلیت ها بود که آنها نیز عهد شکنی کردند؛ بنی قریضه نیز سومین این قبایل بود که پیش از جنگف با پیامبر اکرم (ص)عهد مصالحه بسته بودند.
معظم له خاطرنشان کردند: وقتی جنگ احزاب آغاز شد، گروهی به قلعه بنی قینقاع در قلب مدینه رسوخ کردند و با فرمانده و رییس این قبیله وارد مذاکره شدند که او ابتدا از این کار سرباززد؛ ولی با وسوسه های آنها مجبور به قبول این خواسته شد و علیه پیامبر (ص)وارد جنگ شد.
ایشان گفتند: اگر گروه احزاب از خندق عبور می کردند با حضور بنی قینقاع در مرکز مدینه به جرات می توان گفت که مسلمانان دیگر راهی برای عبور نداشتند، ولی معادلات این جنگ به شکلی بهم خورد که هیچ کسی باور نمی کرد.
معظم له خاطرنشان کردند: در این زمان بود که پیامبر(ص) مدیریت و رهبری الهی و بی نظیر خود را به رخ کشیدند و در سخت ترین شرایط با فریاد الله اکبر مردم را تشویق کردند و باعث دلگرمی آنان شدند و همین عامل باعث شد که دشمنان نتوانستند از مخفیگاه های خود بیرون بیایند.
حضرت آیت الله سبحانی با اشاره به طوفان عظیمی که دودمان ارتش10 هزار نفری دشمن را درهم کوبید گفتند: این طوفان به همراه شکست روحی و شکست بنی قینقاع در قلب مدینه، این گروه را از هم پاشید و بنی قینقاع خائن که معادله خود را بر هم شکسته می دانست در این میان اسیر شد و همه چیز خود را از دست داد و هرچه داشت برباد رفته دید؛ این است سزای خائنان.
ایشان بیان کردند: در همان زمان یهودیان شکست خورده که به دلیل این که مال دوست هستند جرات جنگ نداشتند، گفتند که سعد معاذ هرچه بگوید و هر حکمی درباره ما بکند آن را قبول داریم که سعد نیز به حکم خود تورات به آنها حکم کرد که حکم آنها کشته شدن مردان و اسارت زنان بود که البته حکم اسلام که بهتر بود برای آنها اجرا شد.
ایشان گفتند: این داستان نمونه بسیار خوبی برای دشمنانی است که سعی کردند بلای این گروه های جنایتکار را به جان مسلمانان بیاندازند و قطعا این بلا دامان آنها را نیزخواهد گرفت و اگر مسلمانان با هم باشند در آینده شکست های قطعی را به دشمنان تحمیل خواهند کرد.