دوشنبه ۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۷
  رهبر یهودیان چگونه در مجلس یزید مسلمان شد

حوزه/ رهبر یهودیان، از قتل مظلومانه فرزند پیامبر(ص)، تعجب می کند و خطاب به شامیان و یزید، چنین می گوید که: بین من و داوود نبی، هفتاد و اندی، نسل فاصله وجود دارد اما با این حال، در دین یهود، مورد تکریم و احترام فراوان هستم.

خبرگزاری«حوزه» درسلسله مقالاتی با موضوع از «عاشورا تا اربعین» به بررسی وقایع بعد از شهادت سید الشهدا (ع) می پردازد. دراین بخش ،کرامات مختلف در مسیر کاروان اهل بیت از کربلا تا شام و  پذیرش حقانیت و اسلام آوردن پیروان ادیان دیگر درمنابع مختلف تاریخی شیعه و اهل سنت،مورد بررسی قرار می گیرد.  

 منابع مختلف تاریخی شیعه و اهل سنت، علاوه بر ذکر کرامات مختلف در مسیر کاروان اهل بیت از کربلا تا شام و حضور کاروان اسراء و خاندان پیامبر(ص) در مجلس یزید در شام، به پذیرش حقانیت و اسلام آوردن پیروان ادیان دیگر، در اثر وقوع کرامات و عجائب از سر مبارک امام حسین و مظلومیت خاندان پیامبر، اشاراتی دارند. از جمله، راوندی در کتاب الخرائج و الجرائح (راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 581)، به گفتگو و مجادله رهبر بزرگ یهودیان (راس الجالوت، حبر من احبار الیهود) که به دعوت یزید در مجلس او، شرکت کرده بود، می پردازد و سرانجام از پذیرش حقانیت اسلام و شهادت وی، خبر می دهد. کما اینکه منابع حدیثی متاخر (نگاه. کنید: دارالحدیث، دانشنامه امام حسین، ج8، ص 94) نیز این ماجرا را با استناد به منابع تاریخی اهل سنت (طبرانی، المعجم الکبیر، ج 3، ص 111؛ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج 1، ص 498؛ ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 132)، ذکر کرده اند و گزارش چنین است:

*تعجب رهبر یهودیان از سر مبارک امام حسین(ع) در مجلس یزید

بعد از واقعه کربلا و شهادت خاندان پیامبر(ص)، سر مبارک امام حسین(ع)، به همراه کاروان اسراء، منزلگاه های مختلفی را طی می کنند تا اینکه سرانجام به مجلس یزید در منطقه شام، وارد میشوند.

یزید، به شکرانه قتل فرزند پیامبر(ص)، اقلیت های مذهبی از سایر فرق و ادیان را در محل حکومت خویش در دمشق، جمع می کند. رهبران مختلف ادیان و بزرگان آنان نظارگر ورود کاروان فرزند پیامبر اسلام، هستند ...وقتی سر مبارک امام حسین را در تشت، قرار می دهند، رهبر بزرگ یهودیان، کنجکاو می شود که این سر، متعلق به کیست؟ و شروع به پرسش می کند؟

دَخَلَ عَلَيهِ [أي عَلى يَزيدَ] رَأسُ اليَهودِ، فَقالَ: ما هذَا الرَّأسُ؟ فَقالَ: رَأسُ خارِجِيٍّ. قالَ: ومَن هُوَ؟ قالَ: الحُسَينُ. قالَ: ابنُ مَن؟ قالَ: ابنُ عَلِيٍّ. قالَ: ومَن امُّهُ؟ قالَ: فاطِمَةُ. قالَ: ومَن فاطِمَةُ؟ قالَ: بِنتُ مُحَمَّدٍ. قالَ: نَبِيُّكُم؟! قالَ: نَعَم. (راوندی الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 581)

الخرائج و الجرائح: رهبر بزرگِ يهوديان، بر يزيد وارد شد و گفت: اين سر، چيست؟ گفت: سرِ يك شورشى است. گفت: او كيست؟ گفت: حسين است. گفت: پسر چه كسى؟ گفت: پسر على. گفت: مادرش كيست؟ گفت: فاطمه. گفت: فاطمه كيست؟ گفت: دختر محمّد. گفت: همان پيامبرتان؟! گفت: آرى.

*مجادله رهبر یهودیان با قاتلین امام حسین

رهبر یهودیان، از قتل مظلومانه فرزند پیامبر(ص)،  تعجب می کند و خطاب به شامیان و یزید، چنین می گوید که: بین من و داوود نبی، هفتاد و اندی، نسل فاصله وجود دارد اما با این حال، در دین یهود، مورد تکریم و احترام فراوان هستم.

قالَ: لا جَزاكُمُ اللّهُ خَيرا، بِالأَمسِ كانَ نَبِيَّكُم وَاليَومَ قَتَلتُم ابنَ بِنتِهِ! وَيحَكَ إنَّ بَيني وبَينَ داووُدَ النَّبِيِّ نَيِّفا وسَبعينَ أبا، فَإِذا رَأَتنِي اليَهودُ كَفَّرَت لي.

الخرائج و الجرائح: رهبر یهودیان، گفت: خدا، خيرتان ندهد! ديروز، پيامبرتان بوده و امروز، پسر دخترش را مى‏كشيد؟! واى بر تو! ميان من و داوودِ پيامبر، هفتاد و اندى واسطه است؛ امّا يهوديان، چون مرا مى‏بينند، تا كمر، جلويم خم مى‏شوند.

آنگاه رهبر یهودیان، می گوید: گذشتگان مان، به ما گوشزد کردند که پسر پیامبری در کربلا، کشته خواهد شد.

كُنّا نَسمَعُ أنَّهُ يُقتَلُ بِكَربَلاءَ ابنُ نَبِي‏. (طبرانی، المعجم الکبیر، ج 3، ص 111)

المعجم الكبير: ما مى‏شنيديم كه در كربلا پسر پيامبرى كشته خواهد شد.

شما، در امت اسلام، چگونه، فرزند پیامبر و نوه ایشان را به قتل رساندید؟ در حالیکه بین حسین و پیامبر، تنها یک نسل، فاصله است؟

وأنتُم لَيسَ بَينَكُم وبَينَ نَبِيِّكُم إلّاأبٌ واحِدٌ قَتَلتُم وَلَدَهُ. (ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج 1، ص 498)

الطبقات الکبری: امّا ميان شما و پيامبرتان، جز يك نسل، فاصله نيست؛ ولى پسرش را كشتيد!

*شهادت رهبر یهودیان در راه اسلام

یزید که چاره ای جز قتل وی نمی دید، دستور داد طنابی را بر گردن عالم یهود، بیفکنند. اما عالم یهودیان، برخاست و با عتاب خطاب به یزید و حاضرین در مجلس یزید، چنین گفت: "من در تورات ديده‏ام كه هر كس نسل پيامبرى را بكُشد، جایگاهش در آتش دوزخ مى‏باشد."

فَأَمَرَ يَزيدُ بِكَرٍّ في حَلقِهِ، فَقامَ الحِبرُ وهُوَ يَقولُ: إن شِئتُم فَاضرِبوني أو فَاقُتلوني أو قَرِّروني، فَإِنّي أجِدُ فِي التَّوراةِ أنَّهُ مَن قَتَلَ ذُرِّيَّةَ نَبِيٍّ لا يزال مَغلوباً أبَداً ما بَقِيَ، فَإِذا ماتَ يُصليهِ اللَّهُ نارَ جَهَنَّمَ. (ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 132)

الفتوح: يزيد، فرمان داد كه طناب كلفتى بر گردنش بيندازند. عالِم يهودى برخاست و مى‏گفت: اگر مى‏خواهيد، مرا بزنيد يا بكُشيد و يا در بندم كنيد؛ امّا من در تورات ديده‏ام كه هر كس نسل پيامبرى را بكُشد، همواره و هميشه، تا هر گاه كه بماند، مغلوب خواهد بود و چون بميرد، خدا، او را در آتش دوزخ مى‏اندازد.

آنگاه، وی به سمت سر مبارک امام حسین می رود و سر مبارک امام حسین را بوسیده و شهادتین را جاری می سازد. و بدین ترتیب، شهیدی دیگر در راه اسلام از ادیان دیگر، تقدیم امام حسین، می شود.

ثُمَّ مالَ إلَى الطَّشتِ، وقَبَّلَ الرَّأسَ، وقالَ: أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ، و أنَّ جَدَّكَ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ، وخَرَجَ، فَأَمَرَ يَزيدُ بِقَتلِه‏.

الخرائج و الجرائح: سپس رهبر یهودیان به سوى تَشت رفت و سر را بوسيد و [به آن‏] گفت: گواهى مى‏دهم كه جز خداوند، خدايى نيست وجدّت محمّد، پيامبر خداست. آن گاه، بيرون رفت. يزيد [وقتى چنين ديد،] به قتل و كشتن (رهبر یهودیان که اسلام آورده بود)، فرمان می دهد.

و اینچنین، اعجازی دیگر از خاندان اهل بیت، بر صفحه تاریخ، ثبت شد. امتداد عاشورا و کرامات امام حسین، همچنان ادامه دارد. چنانکه، پیامبر اسلام، فرمودند: إنَّ الحُسَين مِصباحُ هُدىً و سَفينَةُ نَجاة. (راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1166)

منابع

راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 581.

طبرانی، المعجم الکبیر، ج 3، ص 111.

ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج 1، ص 498.

ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 132.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha