سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه» در راستای تبیین سبک زندگی اسلامی - ایرانی با انتشار سلسله مباحث «جرعه ای از زلال قرآن» پدیده ناپسند اسراف و مصادیق و مشتقات آن را از منظر قرآن بررسی می کند.
واژه اسراف و مشتقات آنكه جمعاً 23 بار در قرآن بهكار رفته[1]، مفهومى گسترده دارد[2] و هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرايش به افراط يا تفريط را در برمىگيرد[3]، ازاينرو برخى با تقسيم اين معناى عام، «اسراف» را درخصوص زيادهروى و «سرف» را تنها در مفهوم «كوتاهى» بهكار بردهاند[4]. البته اين واژه در همه موارد، شامل كوتاهى از حدّ اعتدال نمىشود و بيشتر در زياده روى ظهور دارد، بدين جهت بسيارى آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصير و «تقتير» (فرقان/25، 67) كه به معناى تضييق و بخل است دانستهاند.[5] افزون بر موارد پيشين، از واژه «قوام» (حد وسط و اعتدال) نيز در قرآن ياد شده است (فرقان/25، 67) كه مرز تعيين اسراف به شمار مىرود و تشخيص آن برعهده عقل، شرع يا عرف است.[6]
چون اسراف همواره با نوعى زيادهروى و گاه كوتاهى ملازم و در همه مصاديق آن به نحوى سرپيچى از فرمانهاى الهى نمايان است[7]، با فساد* ارتباط مستقيم دارد (شعراء/26، 151ـ152)[8]، زيرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امرى، موجب فساد در آن مىشود[9]، بر همين اساس، اسراف را كه نابود كننده امكانات و داراييهاى گوناگون انسان است، با سُرفه (كِرمى كه درختان را مىخورد و از درون مىپوساند) همريشه دانستهاند[10]، افزون بر اين، بررسى موارد كاربرد اسراف در قرآن نشان مىدهد كه بين آن و ديگر مفاهيم فراگير و كليدى، در محدوده ضد ارزشها چون كفر، ظلم، فسق و... ارتباط عميق مفهومى و پيوند گسترده مصداقى برقرار است.[11]
مفهوم تبذير و مشتقاتش ارتباط نزديك معنايى با اسراف دارد. اين واژه و مشتقاتش كه سه بار و در دو آيه متوالى آمده(اسراء/17، 26ـ27) در لغت به معناى تباه ساختن اموال است[12] كه از دور ريختن يا پاشيدن بذر در مكانى نامساعد و به روشى نادرست به استعاره گرفته شده[13] و هميشه با نوعى پاشيدگى، بىنظمى و بىبرنامگى همراه است.[14]
مفهوم اسراف در قرآن مصاديق متعددى دارد كه در معناى همه، نوعى تجاوز از حدّ اعتدال وجود دارد:
* اسراف عقيدتى:
در آياتى، انكار خداوند و پيامبران، شرك به خدا و بتپرستى و ايمان نياوردن به آيات الهى اسراف معرفى شده و آن را موجب بروز دشواريهاى فراوان در زندگى دنيا و عامل نابينايى انسان در آخرت و گرفتارى در عذاب دردناك و ماندگار محسوب می شود.[15] (124ـ127 طه/20)
در آيات 34ـ35 غافر/ پس از طرح دفاع مؤمن آلفرعون از موسى(عليه السلام)، منكران نبوّت، مسرف و شكّاك خوانده شدهاند «كَذلكَ يُضِلُّ اللّهُ مَن هُو مُسرفٌ مُرتاب». و جدال و اشكالهاى بىدليل آنان در آيات الهى، موجب بسته شدن دل آنها براى پذيرش حقيقت دانسته شده است: «كَذلِكَ يَطبَعُ اللّهُ عَلى كُلِّ قَلبِ مُتَكَبِّر جَبّار» در همين سوره با درخواست فرعونيان، مبنى بر كفر به خداى يگانه مخالفت ورزيده، پشتوانه آنان را در دنيا و آخرت، سست و بىپايه مىشمرد، زيرا همه ما به سوى خداوند بازگشته، مسرفان در آن هنگام به آتش الهى دچار خواهند گشت:«و أنَّ المُسرِفينَ هُم أَصحـبُ النّار» (مؤمن/40،43) آيات آغازين سوره انبياء/21 نيز مسرفان را مخالفان انبيا در طول تاريخ و ستمگر وصفمىكند و به سرانجام هلاكت بارشان اشارهدارد: «وأَهلَكنَا المُسرِفين».
در آيات 13ـ19 يس/ 36 نيز دو تن از فرستادگان پيامبران در محاجّه با قوم خود كه با آنان به مخالفت برخاسته و به قتل و شكنجه تهديد شده بودند، آنان را قومى اسرافكار مىنامند: «بَلأَنتُم قَومٌ مُسرِفون» با اين همه، اسرافكارىِ اعتقادى انسانها، مانع از فرود آمدن وحى بر آنان نيست: «أَفنضرِبُ عَنكُم الذِّكرَ صَفحًا أَن كنتُم قَومًا مُسرِفين» (زخرف/43، 5)
نوشته: على معمورى
منابع:
[1]. المعجمالاحصائى، ج1، ص454، «سرف».
[2]. لسانالعرب، ج6، ص243ـ245، «سرف».
[3]. مجمعالبيان، ج5، ص192; روحالمعانى، مج4، ج6، ص174; التحقيق، ج5، ص110، «سرف».
[4]. جامعالبيان، مج3، ج4، ص337.
[5]. التبيان، ج3، ص12; مجمعالبيان، ج2، ص854; التفسيرالكبير، ج24، ص109.
[6]. تفسيرالمنار، ج6، ص351; التحقيق، ج5، ص110، «سرف».
[7]. نمونه، ج15، ص307ـ308; الدرالمنثور، ج3، ص369.
[8]. نمونه، ج15، ص307ـ309.
[9]. تفسير المنار، ج6، ص352; الفرقان، ج15، ص169; الميزان، ج15، ص306.
[10]. لسانالعرب، ج6، ص244ـ245; مفردات، ص408، «سرف»; تفسير المنار، ج6، ص351.
[11]. مفاهيم اخلاقى، ص313ـ314، 353ـ359.
[12]. التفسير الكبير، ج20، ص193.
[13]. مفردات، ص113ـ114، «بذر»; مجمعالبيان، ج6، ص633.
[14]. التحقيق، ج1، ص238، «بذر».
[15]. جامع البيان، مج12، ج24، ص87; مج13، ج25، ص64; مجمع البيان، ج3، ص290; ج9، ص61; نمونه، ج15، ص307.