سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» به مناسبت ایام فرخنده میلاد آن دردانه دوران حضرت محمد مصطفی (صلیالله علیه و آله و سلم) در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین محمدباقر تحریری در تبیین آیه «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» معنا و مفهوم رحمه للعالمین بودن حضرت ختمی مرتبت را به بحث نشسته است.
*آیا شناخت حقیقت شخصیت نبی مکرم اسلام(ص) بر همه افراد ممکن است و قرآن کریم آن حضرت را چگونه معرفی میکند؟
شخصیت نبی مکرم اسلام (ص) حقیقتی است که غیر از خدای متعال و اهلبیت(علیهم السلام) نمیتوانند آن حقیقت را بهطور کامل بشناسند و معرفی کنند. در قرآن کریم علاوه بر اینکه خود قرآن معرف شخصیت نبی اکرم است که اگر با دید دقت و انصاف به قرآن بنگریم و اجمالاً به اعماق قرآن پی ببریم، شخصیت این وجود مقدس که قرآن بر قلب او نازلشده است را بهطور اجمال درک میکنیم. علاوه بر این آیات متعددی در قرآن کریم در مقام بیان شخصیت آن حضرت و جایگاه رسالت ایشان آمده است که بیان هر یک از این آیات هم مقدمات متعددی را لازم دارد و هم بیانگر جایگاه رسالت آن حضرت در بین همه رسالتهاست. همچنین بیانگر جایگاه وجودی آن حضرت در ارتباط با ذات اقدس الهی است. یکی از آیاتی که این جایگاه را برای ما بیان میکند آیه 107 سوره مبارکه انبیاء است: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ» خداوند متعال برای شناخت ما نسبت به این حقیقت این تعبیر را دارند. علاوه بر اینکه در آیات دیگری نیز رسالت آن حضرت را به انحاء دیگر بیان میکند که یک آیه آن در سوره مبارکه احزاب آیه 46- 45 است: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً» یا «وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً» ای پیامبر ما تو را شاهد و مبشر و ترساننده فرستادیم و دعوتکننده بهسوی حق و چراغ روشنگر.
*پیامبر اکرم(ص) در اوج قله توحید
همه انبیاء از جانب خدای متعال، مقام روشنگری راه خدا و راه هدایت را داشتهاند و همه آنها بهحق و توحید الهی دعوت میکردند. اما درک توحید مراتبی دارد. یعنی درک وحدانیت خداوند متعال، و اینکه همه مراتب وجودی ظهور آن مرتبه وحدانیت حقتعالی است و درک اینکه همه قوانین الهی نشأتگرفته از علم ذاتی خداوند متعال است. و درک اینکه این قوانین از جانب خداوند متعال با ساختمان وجودی انسان منطبق است و انسان حقیقتی است که خداوند متعال تمام این حقایق را بهطور بالقوه در وجود او قرار داده است و با التزام دقیق به دستورات دین الهی و بیانات الهی و ائمه معصومین (ع) انسانها میتوانند بازگشت کاملی به خداوند متعال داشته باشند و درک اینکه این بازگشت بهسوی خداوند متعال چگونه است و حقیقت آن چیست، از معارف بسیار بلندی است که قرآن کریمی که بر قلب نورانی نبی اکرم نازل شده این حقایق را بیان میکند.
اینکه پیامبر اکرم(ص) در آیاتی بشیر و نذیر و مبشر و مخصوصاً در آیات چهل و پنجم و چهل و ششم سوره مبارکه احزاب آن حضرت را «سراج منیر» و «شاهد» بیان کرده است، اینها دلالت میکند بر اینکه آن حضرت در چه جایگاهی از درک این حقایق قرار دارد.
*تأملی در معنای رَحْمَةً لِلْعالَمین
معنای رحمت این است که خداوند موجودی را که میآفریند برای هدفی عالی میآفریند و همه ابزار و لوازمی را که آن موجود برای رسیدن به آن هدف نیاز دارد در وجود او و در عالم ایجاد میکند. خلقت عالم بر ظهور صفت رحمانیت خداوند متعال است که صفت رحمانیت با خلقت معنایش همین نکته بود که اجمالاً به آن اشاره شد وآن اینکه خدای متعال بر اساس حکمت ذاتیش موجودات را ظهور میدهد تا به آن غایت بالای از هستی برسد. غایت اعلای از هستی همان رسیدن به خود خدای متعال است که در آیاتی به این معنا دلالت دارد. گاهی میفرماید: «وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ »، امور به خدای متعال برمیگردد و در برخی از آیات میفرماید: «وَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ »، مصیر و بازگشت بهسوی اوست، و «وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى »، منتهای هستی به خدای متعال و پروردگار توست، برای رسیدن به این غایت روشی لازم است، این روش باید منطبق با رسیدن به آن غایت باشد، چون حقتعالی حقیقت غیرمتناهی است و موجودات از این حقیقت غیرمتناهی ظهور پیداکردهاند، و غایت هم رسیدن به این حقیقت غیرمتناهی است، بنابراین میبایست دستوراتی که ابزار رسیدن انسانها به این حقیقت غیرمتناهی است، چنین توسعهای را داشته باشد که در تمامی شئون زندگی انسان و نسبت به ارتباط با هر یک از مراتب هستی که از خدای متعال ظهور پیداکرده است، یک وظیفهای را داشته باشد و لذا این رحمة للعالمین، بهطور اجمال باید به این معنا تبیین بشود که رسالت آن حضرت برای رسیدن همه عوالم به آن جایگاه واقعی وجودیشان و به آن غایت نهایی است که ذات اقدس الهی باشد. ازاینجهت در مقایسه این رسالت با رسالات دیگر ملاحظه میکنیم که این رسالت باید حاکم بر تمام رسالتهای دیگر باشد. لذا در این آیه 45 سوره احزاب کلمه «شاهداً» را میفرماید، تو شاهدی، اما در برخی آیات دیگر، اینکه شهادت حضرت بر چه اموری است را بیان میکند.
خداوند متعال در آیه آخر سوره مبارکه حج که از آیات بسیار عمیق است خطاب به امت اسلامی میفرمایند: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه؛ حج 77» حق جهاد را درراه خدا داشته باشید، «هُوَ اجْتَباكُمْ» خداوند شمارا انتخاب کرده است، خود این مطلب مبیّن مرتبه خاص این امت به لحاظ پیامبری است که برای امت فرستادهشده است، بعد میفرماید: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيم» این دین پدر شما ابراهیم است که در آیات قرآنی و در بیانات روایی وقتی بخواهند توجه به توحید خالص را بیان کنند، این دعوت به توحید را به حضرت ابراهیم نسبت میدهند «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ»، این دین اینگونه است تا اینکه رسول گواه بر شما باشد و شما هم گواه بر مردم، بعد در دو جای دیگر قرآن کریم این شهادت امت را بر مردم بیان میکند، در سوره مبارکه نساء آیه چهل و یکم میفرماید: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدا» چگونه خواهد بود آن وقتیکه ما از هر امتی گواهی را میآوریم، یعنی هر امتی در هر دینی گواهی در آن از جانب خداوند متعال بر اعمال و رفتارشان نهاده شده است و آن کسی نیست جز پیامبر همان امت، نبی اکرم گواه بر این گواهان است، «وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدا»، این نشاندهنده مرتبه وجودی نبی اکرم است که از یک مقام قرب بسیار بالایی به ذات اقدس الهی برخوردار است که خداوند متعال همه اعمال امتهای گذشته را برای آن حضرت نمودار کرده و ظهور داده است و آن حضرت احاطه وجودی و شهودی نسبت به اعمال انبیاء گذشته و امتهایشان داشتهاند و آیه 82 سوره مبارکه نحل هم همین معنا را بیان میکند «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ».
*جایگاه نبی مکرم اسلام(ص) در نظام هستی
وقتی ما این جایگاه رسالت نبی اکرم(ص) را در عالم و نسبت به رسالتهای دیگر بررسی میکنیم، مطلب دیگری هم اینجا پیش میآید، و آن این است که ایشان در نظام هستی چه جایگاهی دارد، بررسی مسئله رسالت حضرت جایگاه تشریع و دین آن حضرت است و وقتی بهطور اجمال این آیات را بررسی کردیم و از طرفی دین آن حضرت را جهانی معرفی میکند «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ؛ سباء 28» و از طرف دیگر رحمت برای عالمیان است «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛ انبیاء 107»، از طرف دیگر، آن حضرت را در چند آیه شاهد بر امتهای گذشته بیان میکند و این بحث امر اعتباری نیست بلکه یک امر حقیقی است و این مباحث برای ما این سؤال را مطرح میکند که مرتبه وجودی آن حضرت چه مرتبهای است؟ آیا وجود آن حضرت منحصر به وجودشان در عالم مادی و خاکی است؟ البته در آیات قرآنی مطلب صریحی نداریم و بهطورکلی در آیات قرآنی این حقیقت را برای ما بیان میکند که این عالم دنیا که عالم تشریع و عالم اختیار و عالم انتخاب و عالم امتحان و تکامل است و همه انسانهای صاحبکمال در این عالم در تحت لوای دین الهی به کمال رسیدهاند، با همه خصوصیاتش تنزل یافته از خزانه غیب الهی است «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ، حجر 21» هیچچیزی نیست مگر اینکه خزائنش نزد ماست و ما آن را جز بهاندازهای معین نازل نمیکنیم، این آیه بیانگر این مطلب است که عالم ماده، تنزل یافته عوالم غیبی خدای متعال است. برخی از آیات قرآن کریم هم بهطور اجمال و بدون صراحت دلالت میکنند که انسان قبل از این عالم؛ عالم دیگری را طی کرده است و بنا بر نظر مرحوم علامه طباطبایی رضوانالله علیه آیه زیر این مطلب را بیان میکند، «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ؛ اعراف 172» همچنین آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که بیان میکنند قرآن، حقیقت والایی دارد که از آن حقیقت والا تنزل پیداکرده است و بهصورت عربی در این عالم آمده است، در سوره مبارکه یوسف و در سوره زخرف این معنا را دلالت میکند، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون، یوسف 2» در سوره مبارکه زخرف دو جهت را بیان میکند که قرآن نازلشده است و اینکه از کجا نازلشده است، «حم* و الکتاب المبین* إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون؛ زخرف آیات 1-3» ما این کتاب قرآن را عربی قراردادیم تا شاید شما تعقل کنید «وَ إِنَّهُ في أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيم؛ زخرف آیه 4»، قرآن در مادر کتاب نزد ما خیلی والا و محکم است، این آیات دلالت میکنند که قرآن دارای مرتبه بسیار والایی است که دست هرکسی به آن نمیرسد، و ثانیاً محکم است، محکم بودنش به این معناست که در آیه اول سوره هود بیان میکند که قرآن حقیقتی یکپارچه است و بهصورت آیه آیه نیست.
« محکم بودن» دو نوع است، یکوقت میگویند درب آن بسته است و کسی نمیتواند به آن راه پیدا کند و یکوقت یکپارچگی آن را بیان میکند در آیه اول سوره مبارکه هود این را بیان میکند «كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ؛ هود آیه 1» این قرآن کتابی است که محکم بوده است، آیات آن محکم بوده است، یعنی یکپارچه بوده، سپس تفصیل دادهشده و جزء جزء شده است، این چند آیه را که باهم بسنجیم آیه آیه شدن قرآن بهصورت سور یعنی تفصیل آن برای فهم ما، بعد در سوره مبارکه واقعه بیان میکند «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريم* في كِتابٍ مَكْنُون* لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛ واقعه آیات 77-79» این قرآن در کتابی سربه مهر است خیلی بزرگوار و کریم است، جز اشخاص مطهر با آن تماس ندارند، از جمع این آیات این مطلب را استفاده میکنیم که این قرآنی که قبل از این عالم در عوالم قبلی چنین مرتبهای در علم الهی دارد، بر قلب نبی اکرم نازلشده است که این انزال در شب قدر بوده و میفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ؛ قدر آیه 1» در سوره قدر و سوره دخان بیان میکند که همه قرآن نازلشده است، نزول تمامی قرآن با این عظمت، بیان میکند که این موجود باید از سنخ همان عالم غیب باشد یعنی غیرازاین وجود مادی باید مرتبه دیگری از هستی را داشته باشد که توان تحمل گرفتن آن حقیقت را داشته باشد، اینکه عرض کردم قرآن بهطور خاص درباره مرتبه وجودی نبی اکرم(ص) بحث نمیکند، اما با این مجموعه ما این معنا را استفاده میکنیم که نبی اکرم(ص) دارای یکمرتبه وجودی بالاتری از مرتبه عالم ماده است که توانسته است ظرف تحمل آن حقیقت از جانب خدای متعال در شب قدر باشد.
البته ما در روایات میبینیم نبی اکرم(ص) خلقت نوری داشتهاند در جلد 15 بحار چاپ ایران و همینطور در جلد 26 بحار روایات بسیاری هم از شیعه و هم از اهل تسنن آمده است و این روایات را بیان کردهاند، غرض این است که ما شخصیت وجودی نبی اکرم را میتوانیم با دقت در آیات قرآن و تحلیل دقیق از آیات قرآنی به اندازه درک خودمان بفهمیم که ایشان اولاً در این عالم چه جایگاه و چه رسالتی دارند و دوم اینکه رسالت ایشان در مقایسه با رسالتهای دیگر انبیاء چگونه است، و سوم اینکه مرتبه وجودی نبی اکرم در عالم چگونه است. البته رسیدن به این مسائل نیاز بهدقت در آیات قرآنی و جمعکردن این مباحث دارد.
*پیامبر اکرم(ص) در قله صلاح و شایستگی
درمقایسه نبی اکرم با سایر انبیاء آیات گوناگونی وجود دارد که بیان میکنند همه انبیاء جزو مخلصین و صالحین هستند و در یک آیه میفرماید: «وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحين؛ انبیاء 76» همه انبیاء را ما صالح قراردادیم درعینحال قرآن کریم از سه پیامبر الهی یعنی حضرت یوسف و حضرت سلیمان و حضرت ابراهیم نقل میکند که اینها از خدا خواستند که خدایا ما را به صالحین ملحق کن، اما خداوند متعال در قرآن جواب مثبت را به حضرت ابراهیم میدهد و آنهم در آخرت، «وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ؛ بقره آیه 130»، جای این سئوال باقی است که «صالحی» که حتی انبیاء اولوالعزم تقاضای ملحق شدن به او را میکنند؛ کیست؟ درسوره مبارکه اعراف آیه 196 بیان میکند این صالح نبی اکرم است، «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحين»، ولیّ من که کتاب را نازل کرده است خداست، که او ولی صالحین است، یعنی نبی اکرم به قله صلاح و شایستگی رسیده است، چیستی این قله صلاح و شایستگی بحث دیگری است، ولی نبی اکرم(ص) به قله توحید رسیده است که در آن بحث مقدماتی گفته شد دعوت همه انبیاء به توحید بود ولی این درک از توحید یک قله دارد و رسیدن به توحید قله ای دیگر که آن قله را نبی اکرم طی کرده است، این هم یک دسته از آیات که نشاندهنده رفعت مقام نبی اکرم نسبت به انبیاء دیگر است که به نوعی «رحمة للعالمین» بودن پیامبر اکرم(ص) با این آیات روشن میشود.
*مقام خاص تسلیم نبی مکرم اسلام(ص)
دسته دیگر آیات، آیات تسلیم است، ویژگی پیامبران این است که در برابر خدای متعال تسلیم هستند و یکی از انبیاء الهی که خدای متعال بهصورت خاص مقام تسلیم او را بیان کرده است حضرت ابراهیم است قرآن کریم از آیه 124 تا 132 سوره مبارکه بقره قضایای حضرت ابراهیم را نقل میکند. در این بین علاوه بر اینکه بیان میکند حضرت ابراهیم به مقام امامت رسید و علاوه بر اینکه حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام از خداوند تقاضا میکنند که ما را مسلمان قرار بده «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَك؛ بقره آیه 128» و علاوه بر اینکه حضرت ابراهیم از خداوند تقاضا میکند که در این سرزمین مکه پیامبری را بفرست «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِك؛ بقره آیه 129» خداوند متعال خصوصیت حضرت ابراهیم را بیان میکند که او منتخب ماست در دنیا، «وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا؛ بقره آیه 130»، و اینکه او «وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين؛ بقره آیه 130» علت را هم بیان میکند که چرا ایشان در آخرت از صالحین خواهد شد و در دنیا منتخب خداست «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمينَ؛ بقره آیه 131» خدای متعال فرمود تسلیم شو، و ایشان عرض کرد که در برابر پروردگار تسلیم میشوم، اما در دو آیه از قرآن کریم بیان میکند که نبی اکرم اولین مسلمان است، در سوره مبارکه زمر آیات 11 و 12 میفرماید: «قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّين * وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمينَ» و برای فهم این معنا باید معنای تسلیم روشن بشود و متوجه این نکته بود که این اولیت بعنوان اولیت رتبی است یعنی من در بالاترین مرتبه تسلیم در برابر ذات اقدس الهی قرار گرفتهام که بالاترین مرتبه قرب است، که این هم از آیاتی است که علو درجه نبی اکرم را نسبت به سایر انبیاء بیان میکند.
*غرب بدنبال مخدوش کردن چهره نبی اکرم(ص) است. آیا این راه مسبوق به سابقه است و ما چگونه میتوانیم چهره رحمانی نبی اکرم را معرفی کنیم؟
انبیاء در همه زمانها دشمن داشتهاند. چراکه برخلاف خواستههای دنیاطلبان حرکت میکردهاند، انبیاء تمامی خواستهها را در جهت بندگی خداوند متعال هدایت میکردند و کسانی که طاغوت هستند و دنبال انانیت و خصوصیات حیوانی هستند با این روند مخالفت میکنند و مخصوصاً با پیامبر اکرم(ص) مخالفت میکنند چراکه دین حضرت جهانی است و دیگر نسخ نمیشود، دشمنان متوجه این مطلب شده اند، از اینجهت دشمنی دشمنان با نبی اکرم(ص) هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی نسبت به سایر انبیاء بیشتر میشود؛ دستورات متنوع این دین که تمام این دستورات نیازهای واقعی ما را برآورده میکند رحمت این دین است ، خداوند متعال به نیاز ما بیشتر از خودمان آگاه است، چون ما را برای کمال حقیقی آفریده است به تعبیر دیگر دلسوزی خاصی نسبت به ما دارد، لذا راههایی را که برای به کمال واقعی رسیدن ما برای ما قرار داده است، همه از روی دلسوزی است، در آیات 118 – 119 سوره مبارکه هود میفرماید: «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفين* إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم» انسانها همیشه اختلاف دارند به غیر کسانی که مشمول رحمت خداوند واقعشدهاند، یعنی اگر تحت رحمت خداوند قرار بگیریم اختلافات کنار میرود و انسانها در مسیر رسیدن به کمال حقیقی باهم یکی میشوند، بعد میفرماید: «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم» خداوند هم برای رسیدن به این رحمت آنها را آفرید وقتی این آیه را با آیه سوره هود ملاحظه کنیم و دستورات نبی اکرم هم پیش روی ماست، منصفانه ببینیم این دستورات در هر شأنی از شئون از نظر اخلاق و اعمال که قرار دارد همگی برای رسیدن به کمال حقیقی انسان است، بهطورقطع دشمنان سعی میکنند این مطلب را وارونه نشان بدهند چراکه باروحیه استعماری و استکباری و طاغوتی آنها همگون نیست، بنابراین در طول تاریخ و بهخصوص در این زمان، همواره خواستهاند چهره نبی اکرم و دستورات ایشان را وارونه جلوه کنند اما ملاحظه میکنید انسانهایی که بهواقع به دنبال کمال هستند و به دنبال حقیقت هستند وقتی گوشهای از این ندا به گوش آنها برسد و سیره نبی اکرم را مشاهده میکنند، جذب میشوند و هیچچیزی جلودار آنها نیست، از طرف دیگر میبینیم امروزه بیشترین حملاتی که دشمن دارد، و در رأس دشمنان، اسرائیل و آمریکا و اذناب آنها، با جلوه اسلامگرایی است و بهطور عام با جبهه اسلام و بهطور خاص با حقیقت اسلام یعنی مذهب اهلبیت است. این مطلب از طرفی بیانگر وحشت دشمن از تبلیغ این رسالت است. لذا میبینیم از هر راهی میخواهند در برابر تبلیغ این ندا ایستادگی کنند. شبکههای مختلف انحرافی و بازدارنده ایجاد میکنند تا این نداها به گوش کسی نرسد لذا هرروز علاوه بر ایجاد و ترویج فحشا در کشورهای اسلامی و بین مسلمانان، بهطورجدی از طریق محاصره اقتصادی و مبارزه علنی و کشتار مسلمین با این مطلب مبارزه میکنند. این مبارزه، با فلسطین از سالهای گذشته شروع میشود و با انقلاب اسلامی ایران مبارزه جدیتر میشود و در همین راستا در لبنان، افغانستان ، پاکستان ، سوریه ، عراق، یمن، بحرین و نیجریه، همواره این توطئههای مختلف فرهنگی و اقتصادی و سیاسی نظامی بیانگر حقانیت این دین است، بیانگر رحمت بودن این دین است.
پیامبراسلام (ص) تحت فشار قرار داشتند و مدت سه سال دعوت خود را مخفی کردند و بعد از عمومی شدن دعوت همواره از طرف طاغوت و مشرکین تحت شکنجه بودند تا اینکه برخی از مسلمانان به حبشه مهاجرت کردند خود نبی اکرم به مدینه هجرت کردند، بازهم توطئهها تمام نشد، و با تشکیل حکومت دینی در مدینه فراگیرتر شد تا اینکه نبی اکرم برای دفاع از کیان اسلامی ناچار به مقابله شدند و این مطلبی عقلایی است و هر دین و مکتبی برای حفظ خود باید با دشمنان مقابله کند و مسئله جنگها بعد از این به وجود آمد و مسئله جنگ از اول تشریع نشد، و در موقع تشریع هم برای دفاع بود، حالا دشمن مطالب را بهصورت وارونه مطرح میکند، لذا مسلمانان باید نسبت به این معارف آگاه باشند و ما قدر این معارف دینی را بدانیم که از چه جایگاهی برخوردار است و برای چه آمده است و از ابعاد مختلف ، بهحقانیت معارف خودمان پی ببریم و با این حملات گوناگون میدان را خالی نکنیم و دست از پیروی و طرفداری و ترویج این مکتب الهی و حیاتبخش برنداریم.
گفت و گو: حمید کرمی
نظر شما