به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین حسین بنیادی دبیر مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در یادداشتی خواستار نامگذاری اول بهمن ماه به نام روز« حوزه و عرصه بینالملل» شد.
متن یادداشت این استاد حوزه که در اختیار خبرگزاری «حوزه»، قرار گرفته بدین شرح است:
اول بهمنماه سال 1393 مقارن است با ارسال اولین نامه مقام معظم رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی به جوانان در اروپا و آمریکای شمالی، نامه معظم له درزمانی صادر و ارسال شد که برخی از اندیشمندان غربی نگاهی عناد آلود به اسلام و تفسیری غلط از اسلام در مجامع علمی در فضاهای حقیقی و مجازی ارائه میدهند و همچنین عدهای با رفتار غلط و نفرتانگیز – به نام اسلام – اسلام را در نگاه جهانیان سیاه جلوه میدهند و رسانههای همسو با آنها بر این تفسیر و رفتار نادرست دامن میزنند که موجب نشستن غباری بر چهره اسلام عزیز شود.
آنچه در نامه مقام معظم رهبری دامت برکاته بهروشنی نمایان است که میتواند برای محققین و مبلغین درسآموز و تکلیف آور باشد، درک صحیح و عمیق از نیات پلید معاندین اسلام، زمانشناسی، مکانشناسی، مخاطب شناسی و مهمتر از همه موضوع شناسی میباشد که نامه معظم له نتیجه شناخت و اشراف ایشان بر عناصر فوق میباشد.
تفصیلِ چرایی و اینکه چه کسانی در پروژه اسلام هراسی نقشآفرینی میکنند مجال بیشتری میطلبد اما درباره شناخت چهرههایی که فعال و از معاندین با دین اسلام در زمان حاضر از آنها نامبرده میشود چهار گروه عمده میباشند:
1.کسانی که نسبت به معارف اسلام شناختی ندارند، لکن بر اساس تعصبات دینی و مذهبی در زمره معاندین و در صف مبارزین با دین اسلام درآمدهاند.
2.کسانی که از معارف اسلام شناخت و تأثیرگذاری و اقبال عمومی به این دین مبین را درک کردهاند لکن از واهمهی گسترش اسلام در صف مخالفین اسلام قرارگرفتهاند.
3.سیاستمدارانی میباشند که به همان دلیل سیاسی بودنشان اسلام ناب را مخالف جریانهای استکباری در سطح بینالملل و مقابل منافع ناحق خود میدانند و درواقع اسلام را مانع دستیازی بر منافع و منابع و از همه مهمتر فکر و اندیشه انسانها، میبینند.
4.کسانی اند که نشان اسلام را بهحسب ظاهر با خوددارند، خود را مسلمان و داعیه دفاع از اسلام رادارند این گروه به نام اسلام و علیه اسلام بزرگترین ضربات را در عصر حاضر بر پیکره اسلام وارد کردهاند، چراکه عمل آنها مقرون و محفوف به رفتارهای قبیلهای و بروز تفکر جاهلیت میباشد، بدترین نوع ارائه اسلام همین رفتار خشن از جانب این گروه میباشد.
نتیجه و خروجی فعالیت و عملکرد این چهار گروه با چاشنی حرفهای رسانهها تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی جهانیان بهخصوص آنها که انگیزه چندانی برای شناخت واقعی از اسلام ندارند حتی آنها که انگیزهی اندکی در این باب دارند نیز در دام این گروهها قرار میگیرند.
رهبر معظم انقلاب مدظلهالعالی با توجه به این حجمه همهجانبه و کمنظیر که خصومت و خشونت بهوضوح در آن پیداست، جوانان غرب را مخاطب خود قراردادند تا اگر قرار است اندیشه و داوری نسبت به اسلام داشته باشند بهصورت مستقل و از طریق مطالعه در منابع اصیل و پرسش از اشخاص امین در این عرصه وارد شوند.
زمان، مکان و مخاطب در همین تراز از درجه اهمیت قرار دارد، از نکات برجسته نامه اول مقام معظم رهبری مدظلهالعالی سؤالاتی است که مخاطبین را در اندیشه جواب فرومیبرد، استقبال که از نامه در مجامع و محافل علمی و غیرعلمی از طرف جوانان غرب صورت پذیرفت نشان از اثرگذاری نامه مذکور دارد که شناخت و معرفت صحیح از اسلام غیر از پناه بردن به دامن سیاسیون، و غیر از اثرپذیری از امپراتوریهای رسانهای، غیر از پیروی از مورخین و روشنفکران غیر صالح و غیر از شناخت از اسلام تکفیری میباشد.لذا معظم له راه اصیل اندیشه و خرد را به مخاطبین خود پیشنهاد میدهند که در آن راه تقلید کور و خاموش بسته و انسان را به فهمی درست میرساند.
نکته مهم در باب شناخت اسلام خصوصیت ذاتی آن است که مشحون از عقلانیت، منطق و اخلاق است که مردم با توجه به اصل اسلام شناخت حقیقی پیدا میکردند که این همان سیره پیامبر (صلیالله علیه واله)، اهلبیت (علیهمالسلام) و علمای سلف در ترویج دین اسلام میباشد، که جذابیت و مطابقت آن با فطرت انسانها، سبب قضاوت، پذیرش و مقبولیت در نزد صاحبان عقول و قلوب سلیم میگردد.
در اینجا اشاره به سه امر مهم ضروری میباشد:
1.ارسال نامه دوم مقام معظم رهبری مدظلهالعالی علاوه بر آنکه اهمیت استمرار این حرکت اثرگذار را دارد بیانگر ورود فرهیختگان و اسلام شناسان واقعی در این عرصه مهم و وسیع دارد، بیشک در مقابل سؤالاتی که معظم له در نامه اول دارند، در مقابل مطالبه جوانان غرب برای دریافت منابع اصیل و مطالب متقن بهسرعت صورت میگیرد و بهطور حتم تأثیر بسزای این نامهها زمانی میشود که این پل از اندیشه تبدیل به یک تعامل اندیشمندانه شود، تعاملی که جوانان مورد خطاب رهبر معظم انقلاب پاسخ قانعکنندهای برای سؤالات محول شده به آنها پیدا کنند.
2.کشورهایی که مدعی اسلام و جریانهایی که معاند اسلام میباشند راه تقابل با این حرکت معقول و سنجیده را پیش میگیرند همانهایی که در میان افکار جهانیان زخم بر چهره اسلام وارد کرده، ثروتهای خدادادی آنها درراه جنگ با دین خدا را صرف میکنند که سایه شوم خود را بر فکر اقشاری از جهانیان انداختهاند، شناخت از حربه و شبهه افکنی این گروه یکی از مهمترین وظائف اندیشمندان دینی است گرچه اعمال گروههای تکفیری ازآنجاکه مخالف با تمام ارزشهای انسانی است اسلام عرضهشده از جانب آنها موردقبول جهانیان واقع نمیشود اما آسیبی که بهواسطه تحلیلهای جهتدار رسانههای معاند به بدنه اسلام و مسلمین وارد میشود گاه غیرقابلجبران و گاه زمان و بلکه تغییر چند نسل را برای جبران آن میطلبد، حضور آگاهانه مبلغین و محققین متعهد به اسلام هم دفع شرّ آنها و هم دفع سوءبرداشتها از اذهان و قلوب جوانانی میشود که شاید متأثر از القاءت و تبلیغات متحجران و معتمدان معاند با اسلام، شده باشند.
به هر صورت در این حرکت هوشمندانه مقام معظم رهبری مدظلهالعالی نخبگان باید هم اقتضائات را در نظر داشته باشند و هم موانع، هم تعامل با قلوب و افکار آماده در جهان و هم تقابل با افکار غلط و عملیات اسلامستیزان.
3.خواسته مقام معظم رهبری مدظلهالعالی از جوان غرب همانطور که برای آنها تکلیف اندیشه و قضاوت صحیح از اسلام را دربر دارد پیامی به اهالی و صاحبان عقیده و اندیشه اسلامی در حوزه دین دارد، برای این مهم میبایستی از تمام ظرفیتها بهره برد چراکه موضوع، موضوع اسلام است.
حوزههای علمیه امروز جهان تشیع خصوصاً حوزه مقدسه علمیه قم دارای ظرفیتهای بسیار و بینظیری است، امکاناتی که در اختیار محققین و اندیشمندان اسلامی قرار دارد را باید شناخت، درک و باور کرد؛
منابع ناب شیعه، حوزه پویای علمیه قم، نظام مقدس جمهوری اسلامی و شخصیتها و محققین فاضل از مهمترین این استعدادها میباشند.
همچنین شناخت ضرورتها در این عرصه از دیگر نکاتی است که مسیری روشن را برای رسیدن به مقصد باز میکند؛
آشنایی و ورود عموم حوزویان و حساسیت نسبت به مسئله دین در عرصه بینالملل، شناخت از نیاز و تقاضای مجامع علمی در جهان برای شناخت اسلام، شناخت اولویتهای ورود به عرصههای علمی و فکری بینالملل، شناخت مفاهیم دینی در عرصههای سیاسی و اطلاعرسانی صحیح از جوانب مختلف اسلامشناسی و اسلامستیزی با توجه به پراکندگی مذهبی، قومی، مکانی و جمعیتی از مهمترین ضرورتهای این حرکت شایسته است که سرعت در این امر از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مسئله دیگر، ورود به عرصههای تبلیغ نوین - علاوه بر تبلیغ چهره به چهره بر اساس سنت حسنه و دیرین حوزههای علمیه شیعه – میباشد؛
محیطشناسی، زبانشناسی، درک صحیح از علل و عوامل اسلامستیزی در برهههای مختلف، توجه به جریان سازیها با قصد تقابل با اسلام و توجه عمیق به حرکتهای مخرب و ایذایی بخش دیگری از این نیازسنجی است.
در پایان به نظر میرسد – ضمن تحسین از اقدامات چندساله اخیر حوزههای علمیه در بخش بینالملل – باید تدبیری صورت گیرد که فضای عمومی حوزهها از نوعی درونگرایی خارج و حوادث در سطح جهان را مانند بررسی مستحدثات در اولویت قرار دهد که در رأس آن "تربیت مبلغین جهانی" با سه ویژگی عالم، زبانشناس، قلم و خطابه جذاب، میباشد.
به هر صورت برگزاری همایش سخنی با قلبهای زنده که از طرف مجمع محترم عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سالروز ارسال اولین نامه مقام معظم رهبری مدظلهالعالی را به فال نیک گرفته و موقعیتشناسی در برگزاری این همایش وزین که با استقبال خوب اساتید و ارسال مقالات علمی روبرو شد، نوید امر مبارکی در این رسالت متعالی است که حوزه علمیه قم بیشازپیش نسبت به مسائل مهم در سطح بینالملل نقش مؤثر خود را ایفا کند.
ازاینرو پیشنهاد نگارنده بر آن است که اول بهمنماه در هرسال به نام روز" حوزه و عرصه بینالملل" نامگذاری تا مبدأ و آغازی باشد برای فعالیتها و حرکتهای عالمانه حوزویان در تمامی عرصهها بهویژه در عصر حاضر.
نظر شما