حوزه/ حجت الاسلام سید عطاءالله ارکیان معاون آموزش حوزه علمیه حضرت باقرالعلوم(ع) تهران در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه»در تهران با اشاره به نقش طلاب در حمایت از نهضت امام خمینی(ره)، گفت: جدا کردن روحانیت از نظام و حکومت و البته انکار نقش آن در پیروزی انقلاب، عمدی باشد یا جهلی، خیانت و تهی کردن ماهیت انقلاب است.
* به عنوان سئوال نخست لطفا بفرمائید از نظر شما حوزه های علمیه چه نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشته اند؟
باید به این نکته توجه داشت که پیروزی، دفعی نیست،یعنی پیروزی کار یک روز، یک شب و یا یک حتی یک سال نبوده و هزینه و زمان زیادی می طلبد. هر قدر بهای بیتشری پرداخت شود، پیروزی بزرگی نیز نصیب خواهد شود و پشت هر پیروزی بزرگ، هزینه ها و خون های زیادی هم می باشد. در پیروزی انقلاب اسلامی شاهد هزینه های سترگی نظیر خون ها، جان ها و عمرها هستیم. اگر ما سلسله قیام ها و تظاهراتی که منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی شد را مطالعه کنیم، در می یابیم همه این قیام ها از قیام مردم قم که توسط روحانیت و حوزه رهبری می شد، نشأت می گیرد. از سوی دیگر، راهنمایی و هدایتگری امام راحل در این راه غیر قابل انکار است.
در فضای سیاسی آن روز که مردم از آگاهی سیاسی بهره ای نداشتند، طلاب و روحانیون با تبلیغ تعالیم اسلامی و تبیین ماهیت رژیم شاهنشاهی و بیان ماهیت حکومت دینی، نقش اصلی و اساسی را در پیروزی اسلام و انقلاب ایفاء کردند. لذا جدا کردن روحانیت از نظام و حکومت و انکار نقش آن در پیروزی انقلاب، عمدی باشد یا جهلی، خیانت به انقلاب و تهی کردن ماهیت انقلاب است.
* سئوال دیگری که مطرح می شود این است که انقلاب اسلامی چه تاثیری بر پویایی، بالنگی و رشد حوزه های علمیه داشته؟
آنچه که مسلم است و حوزه های شیعی نیز همواره به آن می بالند، این که نظام حوزه و روحانیت در طول تاریخ هیچ گاه بسته یا وابسته به حکومت و دولتی نبوده و نیست. روحانیت در راستای رسالتی که بر دوش دارد، در صدد ایفاء رسالت خویش است و ملاحظه سلیقه و مذاق حکومت ها را نمی کند.
از نظر ماهیت، حوزه امروز، همان حوزه دیروز است، ولی طبیعی است زمانی که حکومت در مسیری گام بر دارد که همسو با مسیر و رسالت حوزه می باشد، حمایت حوزه را در پی خواهد داشت. به عبارت دیگر، وقتی نظام و حکومت، دینی باشد بر حوزه لازم است تا از آن حمایت کند. حوزه های علمیه این حق را ندارند نسبت به حکومت اسلامی، حکومت دینی و قرآنی بی مبالات باشند.
حکومت اسلامی آرمان و هدف نهایی اولیاء، انبیاء و ائمه علیهم السلام بوده و حال که به ثمر نشسته، حوزه های علمیه باید از آن حمایت کنند چرا که در سایه قدرت و حکومت عدل الهی است که احکام الهی اجراء خواهد شد. به فرموده امام راحل (ره) حفظ نظام عدل الهی از اوجب واجبات است و واجبی برتر از این نداریم حتی نماز و جهاد و روزه در مرتبه پایین از آن قرار دارند.
* نقش حوزه های علمیه در مسائل پیش روی جامعه هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بین الملل را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر من حوزه های علمیه نباید در ادامه مسیر کنار بکشند و به صرف این که انقلاب را پیروز کردند و راه انداختند از آن دست بکشند. بلکه باید بر این باور باشیم که دیانت ما عین سیاست ماست. بلکه نقش اصلی حوزه در این زمان بیشتر و پررنگ تر باید باشد. نسلی که شاهد نظام شاهنشاهی نبوده، از کجا می تواند تفاوت امروز و دیروزش را احساس کند. این رسالت به عهده حوزه ها علمیه، علما و فضلاست که فضای دیروز را برای امروزیان و آیندگان تبیین کند.
نکته دوم درباره نقش حوزه در مسائل فراروی داخلی و خارجی، تبیین درست از حکومت اسلامی و نظام دینی است. لزوما نظام دینی بدین معنی نیست که تمامی احکام اسلامی تماماً و مو به مو اجرا و عملی می شود. امام علی(ع) نتوانستند در جامعه تمام احکام اسلامی را اجرا فرمایند و جان خود را در این راه گذاشتند.
به فرموده امام راحل، پیروزی انقلاب، گام اول است و پیروزی نهایی روزی است که تمام احکام اسلامی را بتوانیم در جامعه عملی سازیم. پس حوزه بایست که تبیین درستی از حکومت اسلامی ارائه دهد و شبهات و سوالات را خصوصاً برای جوانان پاسخ دهد.
نکته سوم هم آنکه، دشمن در صدد است با لباس دین و پشت نقاب و سوالات دینی بر این نظام ضربه بزند. دشمن و استکبار نیک می داند که قدرت حکومت اسلامی در مشروعیت و دینی بودن آن است از این رو در قاب و قالب دین، یک سری شبهاتی را با هدف ضربه زدن به نظام مطرح می کند که روحانیت و حوزه باید با دقت تمام، تمامی این ها را برای نسل جوان و دیگر قشرها تبیین کند. تحکیم مبانی و برطرف کردن شبهات خود جهادی است فرهنگی. این همان مدادی است که علما دارند و آن از دماء شهدا، والا و بالاست.
* اگر بخواهیم وضعیت فعلی حوزه های علمیه را با گذشته مقایسه کنیم، چه تفاوت هایی وجود دارد؟
بدون شک حوزه ع هم در سیره و روش و هم در تشکیلات و تشکلات دارای تغییر و تحول بوده البته با حفظ ماهیت. تغییر، جزو لاینفک جامعه می باشد و حوزه بایست خود را با این تغییر وفق دهد.
مقام معظم رهبری با اشاره به این همسویی و سازگاری حوزه با جامعه اشاره کرده اند و در سفرهایی که به قم داشتند و در دیدارهایی که علما با ایشان داشته اند در این زمینه دغدغه خود را نشان داده اند و با اشاره به آثار سوء عدم تغییر حوزه با تغییرات جامعه فرمودند «در صورتی که خود را با جامعه همسو نکنیم در آینده یا حوزه ای وجود نخواهد داشت و اگر وجود داشته باشد هم حوزه ای منزوی خواهد بود». پس تفاوت هست و این تفاوت حاصل تغییر است و این تغییر هم لازم است و نکته مهم دیگر آن که تغییر، لزوماً به معنی منفی کلمه نیست، بلکه خیلی از تغییر ها خوب و رو به جلو هستند.
حوزه هم در سایه این تغییرات، تفاوت هایی با حوزه های گذشته کرده ، به عبارتی دیگر حوزه امروز بر خلاف حوزه زمان شاه، از انزوا خارج شده، در سطح سیاسی و فرهنگی، اجتماعی ایفای نقش می کند. نیز نظام حوزه امروزی ما منسجم تر از گذشته است. تلاش حوزه در زمینه تامین نیروی علمی، فرهنگی و ... به هیچ عنوان قابل قیاس با قبل نیست و حوزه در این زمینه بحمدالله رشد چشمگیری داشته و به طور کلی می توان ادعا کرد کیفیت و کمیت حوزه های بعد از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب بیشتر و بهتر است. منظور از کیفیت، بعد علمی طلاب، اساتید و فضلای حوزه می باشد که به حق، اهل فن و خبره در تمامی فنون و رشته های علمی، حتی زشته های علمی غیر حوزوی نیز، باعث فخر و مباهات است.
* بعد از 37 سال از پیروزی انقلاب، به نظر شما گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی و نتایج حاصل از آن را چگونه می توان تبیین کرد؟
پیروزی انقلاب اسلامی، تنها پیروزی یک کشور، یک ملت، نبود. بلکه پیروزی تفکر حکومت دینی بود. بعد از شکست کلیسا در برابر رنسانس، این عقیده ایجاد شده بود که حکومت و اداره نظام، از عهده دین و دیندار بیرون است. انقلاب اسلامی سستی این عقیده را هویدا ساخت و اثبات کرد که بهترین نوع و نحوه حکومت، حکومت الله بر مردم است. البته شکل حکومت الله بر مردم می تواند جمهوری باشد یا شکل دیگر. ولی امروزه بهترین شکل حکومت، جمهوری است. پس مهمترین نتیجه حاصل از منطق انقلاب، اثبات کارآمدی دین در حوزه حکومت است.
* تأثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی در سطوح مختلف فرا منطقه ای را چطور ارزیابی می کنید؟
انقلاب مردم در سال 57، مختص ایران نبود. با پیروزی انقلاب اسلامی، روح امید در کالبد جامعه های مستضعفان و کشورهای استعمار شده دمیده شد. اما طبیعی است که کمتر ملتی حاضر می شود در راه آزادی و تغییر به اندازه امت اسلامی ایران، هزینه پرداخت کند.
با این حال ایران اسلامی امید مستضعفان جهان است و انقلاب اسلامی رسالتی فرامرزی و فرامنطقه ای به عهده گرفته است. در چندین سال اخیر، حرکت هایی نظیر انقلاب اسلامی ایران در برخی کشورهای اسلامی نمایان شد. بسی خوشحالی است که سه دهه از عمر جمهوری اسلامی گذشته و شاهد هستیم که کشورها به قدرت اسلام در عرصه اجرایی پی برده اند.
* همان طور که می دانید مقام معظم رهبری در سال های پس از رحلت امام(ره) در حفظ و استمرار نظام اسلامی، خنثی کردن توطئه های داخلی، مقابله با فتنه و سیاست های ایران هراسی و ایران ستیزی دشمنان انقلاب نقش قابل توجهی داشته اند. به نظر شما معظم له در تثبیت و تداوم انقلاب از چه جایگاهی برخوردار هستند؟
به نظرم حفظ انقلاب و نظام اسلامی از خود انقلاب سخت تر است، چرا که برخی کج اندیشان نیز در ادامه به صف دشمنان می پیوندند. در طول سالیان بعد از انقلاب و بعد از رحلت امام که برخی خواص نیز نقاب از رخ برکشیدند، رهبری همواره به عنوان شاخص و ملاک مردم انقلابی بوده و در پیچ ها و گردنه ها، در تاریکی های شبهات، راهنمای مردم بوده و هست. در برخی مواضع که کار بر مردم مشتبه می شود، رهبری با نور فراست خاص اولیاء الهی، فصل الخطاب بودند.
رهبری بی نقص ایشان مایه دلسردی و یاس دشمنان انقلاب و نظام شد. به حقیقت اگر امروزه جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که موفقیت های سترگ و بزرگ را در مدت زمان کمتر از نیم قرن به دست آورده و تمامی مرزهای پیش بینی ها را در تمامی زمینه ها شکسته و علی رغم کارشکنی های درونی وبیرونی همچنان به سوی هدف والا و متعالی خود در حرکت است، جملگی به واسطه سکان داری رهبری عظیم الشان می باشد.
* نقش طلاب و روحانیون را در تثبیت پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی، چگونه ارزیابی میکنید؟
طلاب عزیز باید بدانند؛ امروزه خطری که نظام مقدس جمهوری اسلامی را تهدید می کند، تهاجم دشمن از نوع فرهنگی است. جنگ نرم، تنها گزینه فعلی دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی است با این بیان روشن می شود که قشر تحصیل کرده و به خصوص طلاب و روحانیت در جبهه فرهنگی وظیفه خطیری بر عهده دارند و آن مقابله با تهاجم فرهنگی است. روحانیت باید خود را در تمامی زمینه ها به سلاح علم و البته در کنار آن به تقوای عمل، مجهز کند تا از این رهگذر بتواند در جبهه های فرهنگی به مقابله دشمن برود. پس روحانیت هم در قبال روشن سازی ذهن دانشگاهیان و تحصیل کرده ها مسئولیت دارد و هم در روشن سازی ذهن عموم مردم.
* به عنوان سئوال پایانی لطفا بفرمایید با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و در غوغای مناظرات و تبلیغات گروه های گوناگون، این سؤال برای ما پیش می آید که به چه کسانی رأی دهیم تا تکلیف شرعی و ملی خود را به درستی انجام دهیم؟ به عبارت دیگر معیار ما برای انتخاب کاندیدای اصلح چیست؟
عزیزانی که احساس تکلیف کرده و برای خدمت به امت اسلام و کشور امام زمان(عج) اعلام آمادگی می کنند، و مورد تایید شورای نگهبان هستند بی شک شرایط را دارا هستند، ولی ما باید به کسی که تعهد و تخصص دارد رای دهیم.
در رای دادن نباید منافع شخصی و سلیقه فردی اعمال شود، بلکه منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح داده و فردی اصلح را بر سمت اجرایی و قانون گذاری بگماریم. ملاک های مختلف برای انتخاب اصلح را می توان در دو کلمه تعهد و تخصص خلاصه کرد. کاندیدا و فرد متقاضی مسئولیت در کشور، بایست در وهله اول به دین و آرمان های انقلاب و نظام متعهد و پای بند باشد. فرد بی تعهد هر چند از نظر تخصص کاری، قوی باشد ولی چون ایمان و باور و تعهد ندارد، امین نخواهد بود. در وهله دوم نیز باید کاربلد باشد. تعهد بدون تخصص هم به درد نخواهد خورد.
امیدوارم که مردم با انتخاب به جا و اصلح و دقیق خود بار دیگر دشمنان نظام را مایوس تر از قبل کنند و باعث پیشرفت کشور در تمامی زمینه ها را مهیا کنند. انشاء الله.
گفتگو: مهدی زارعی