خبرگزاری «حوزه»، نطق آتشین دخت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) به زنان مهاجر و انصار را از کتاب أمالی شیخ طوسی منتشر می کند.
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: دَخَلْتَ نِسْوَةٍ مِنْ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَعُدْنَهَا فِي عِلَّتِهَا، فَقُلْنَ لَهَا: السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، كَيْفَ أَصْبَحْتِ فَقَالَتْ: أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لِدُنْيَاكُنَّ، قَالِيَةً لِرِجَالِكُنِّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ إِذْ عَجَمْتُهُمْ، وَ سَئِمْتُهُمْ بَعْدَ إِذْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحاً
لِأُفُونِ الرَّأْيِ وَ خَطْلِ الْقَوْلِ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ، وَ «لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ» (1) وَ لَا جَرَمَ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا، وَ شَنِنْتُ عَلَيْهِمْ عَارَهَا، فَجَدْعاً وَ رَغْماً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ. وَيْحَهُمْ، أَنَّى زَحْزَحُوهَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ! مَا نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ إِلَّا نَكِيرَ سَيْفِهِ، وَ نَكَالَ وَقْعِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فِي ذَاتِ اللَّهِ، وَ تَاللَّهِ لَوْ تَكَافُّوا عَلَيْهِ عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَاعْتَلَقَهُ، ثُمَّ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً (2)، فَإِنَّهُ قَوَاعِدُ الرِّسَالَةِ، وَ رَوَاسِي النُّبُوَّةِ، وَ مَهْبِطُ الرُّوحِ الْأَمِينِ وَ الْبَطِينُ بِأَمْرِ الدِّينِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ «أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ» (3).
وَ اللَّهِ لَا يَكْتَلِمُ خِشَاشُهُ، وَ لَا يُتَعْتَعُ رَاكِبُهُ، وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا رَوِيّاً فَضْفَاضاً، تَطْفَحُ ضِفَّتُهُ، وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ خَثَرَ بِهِمُ الرَّيُّ غَيْرَ مُتَحَلٍّ بِطَائِلٍ إِلَّا بِغَمْرِ النَّاهِلِ وَ رَدْعِ سَوْرَةِ السَّاغِبِ (4)، وَ لَفُتِحَتْ عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٌ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ سَيَأْخُذُهُمْ اللَّهُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.
فَهَلُمَّ فَاسْمَعْ، فَمَا عِشْتَ أَرَاكَ الدَّهْرُ الْعَجَبَ، وَ إِنْ تَعْجَبْ بَعْدَ الْحَادِثِ، فَمَا بِالْهَمِّ بِأَيِّ سَنَدٍ اسْتَنَدُوا، أَمْ بِأَيَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا «لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ» (5) وَ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا.
اسْتَبْدَلُوا الذُّنَابَى بِالْقَوَادِمِ، وَ الْحَرُونَ بِالْقَاحِمِ، وَ الْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ، فَتَعْساً لِقَوْمٍ «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» (6)، «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لايَشْعُرُونَ» (7) «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ» (8) لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَيْثَمَا تُنْتِجُ، ثُمَّ احْتَلَبُوا طِلَاعَ الْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً وَ ذُعَافاً مُمِضّاً، هُنَالِكَ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ مَا أَسَّسَ الْأَوَّلُونَ، ثُمَّ طِيبُوا بَعْدَ ذَلِكَ عَنْ أَنْفُسِكُمْ لِفِتْنَتِهَا، ثُمَّ اطْمَئَنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَأشاً، وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ وَ هَرْجٍ دَائِمٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِينَ، يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهِيداً، وَ جَمْعَكُمْ حَصِيداً، فَيَا حَسْرَةً لَهُمْ وَ قَدْ عُمِّيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ «أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ» (9).
از ابن عبّاس نقل شده که می گوید: گروهى از زنان مهاجر و انصار، در بيمارى حضرت فاطمه عليها السلام به عيادتش رفتند و به وى گفتند: درود بر تو، اى دختر پيامبر خدا! حالت چگونه است؟.
فرمود: «سوگند به خدا، ناخشنود از دنياتان و خشمگين بر مردانتان، صبح كردم. آنان را امتحان كردم و افكندم. آنان را آزمودم و از آنان، بيزار شدم. چه زشت اند سستْرأيان، بد سخنان و سستْ نيزگان! «راستى چه زشت است آنچه براى خود پيش فرستادند كه [در نتيجه،] خدا بر ايشان خشم گرفت و پيوسته در عذاب مى مانند».
سوگند به خدا كه گناه آن را بر گردنشان آويختم و عارِ آن را بر چهره شان پاشيدم. بريده و به خاك ماليده باد [بينىِ] گروه ستمكاران!.
واى بر آنان! چگونه آن (حكومت) را از ابو الحسن دور ساختند؟! سوگند به خدا! جز شمشيرِ بازدارنده اش و عقوبت دهى اش در ميدان نبرد و خشم، و تسليم ناپذيرى اش در راه خدا، چيزى باعث انتقام گرفتن از او نشد.
سوگند به خدا! اگر از زمامى كه پيامبر خدا به او داده بود، دست مى كشيدند، او آن را به دست مى گرفت و آن را به ملايمت، پيش مى بُرد؛ چون او پايه هاى رسالت و ريشه هاى نبوت و محلّ هبوط روح امين و آگاه به كار دين در دنيا و آخرت است: «آرى. اين، همان خُسران آشكار است».
سوگند به خدا! نه بينىِ شتر مجروح مى شد، و نه سوارش آزرده. آنان را به سرچشمه آبى صاف، زلال، گوارا و سرشار مى رسانْد كه در كناره هاى آن، آب بيرون مى زد و گِل و لاى كناره اش پيدا نمى شد و آنان را سيراب شده از آن بيرون مى آورد، به گونه اى كه از سيرابى، سنگين مى شدند؛ و خود از آن بهره اى نمى گرفت، جز به مقدار آب نوشيدن [تشنه] براى سيراب شدن و [غذا خوردن] براى جلوگيرى از شدّت گرسنگى، و [در اين هنگام]، بر آنان، بركات [خداوند] از آسمان و زمين فرو مى ريخت؛ ولى [به علّت كارشان]، خداوند، آنان را به خاطر آنچه انجام دادند، مؤاخذه خواهد كرد.
بيا و گوش كن! تا زنده اى، روزگار، چيزهاى شگفت را نشانت مىدهد، اگر چه پس از مرگ، شگفت زده تر مى شوى. چگونه مى انديشند، به كدام پايه اى تكيه كرده اند، و به كدام دستاويز چنگ زده اند؟ «وه، چه بد مولايى و چه بد دمسازى!» و «چه بد جانشينانى هستند براى ستمگران!».
دنباله روان را به جاى پيشتازان گرفتند، چموش را جاى به كار كُشته، و دُم را به جاى شانه! واى بر قومى كه «مى پندارند كه كار شايسته انجام مى دهند». «به هوش باشيد كه آنان، فسادگران اند، ليكن نمى فهمند». «آيا كسى كه به سوى حقْ رهبرى مى كند، سزاوارتر است كه مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمى نمايد، مگر آن كه [خود] هدايت شود؟ شما را چه شده است؟ چگونه داورى مى كنند؟».
[حكومت،] آبستن شده است. اندكى صبر كنيد تا بزايَد. آن گاه، در قدَح هاى بزرگ، [به جاى شير،] خون تازه و سمّ كشنده و سوزان بدوشيد. در اين هنگام است كه برباطل روندگان، خسارت ببينند، و آیندگان، فرجام آنچه را كه گذشتگان بر پا كرده اند، خواهند ديد. پس از آن، براى فتنه هاى آن، دست [از جانتان] بشوييد و جانتان را براى افتادن در فتنه، مطمئن كنيد. و بشارت بادتان به شمشير بُرنده و به هرج و مرج دايم و فراگير و به استبداد ستمكاران، كه ثروت هايتان را تهى گردانَد و جمعتان را درو كند. حسرت بر آنان كه خبرها بر ايشان مخفى مانْد! «آيا ما [بايد] شما را در حالى كه بدان اكراه داريد، به آن وادار كنيم؟».
پاورقی:
(1) سورة المائدة 5: 80.
(2) أي سهلا ليّنا، و في نسخة: سجسجا.
(3) الزمر 39: 15.
(4) في نسخة: شغب.
(5) سورة الحجّ 22: 13.
(6) سورة الكهف 18: 104.
(7) سورة البقرة 2: 12.
(8) سورة يونس 10: 35.
(9) سورة هود 11: 28.
الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 376-375
نظر شما