دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
آیت الله بروجردی(ره)

حوزه/ آیت الله العظمی بروجردی به تقريب، تنها به عنوان يك حركت تاكتيكى و مقطعى و يا صرف همدلى و همراهى‏ در عمل، نگاه نمي كردند، بلكه بر اساس مبانى نظرىِ متقن، حركت تقريب را ضرورت امتداد حركت اسلامى می ‏دانست.

خبرگزاری«حوزه»، دهم فروردین ماه سال 1340 هجری شمسی ، یادآور عروج یکی از بزرگترین عالمان فرزانه جهان تشیع است که عمری را در خدمت به مکتب اهل بیت(ع) و خدمت رسانی به شیعیان و محبان آن اختران قدسی آسمان ولایت صرف کرد و در روزهای واپسین عمر سراسر پربرکتش، با وجود انبوه خدمات ماندگار ، دغدغه و نگرانی اش این بود که اعمالش خالصانه برای خدا بوده باشد و مقبول درگاه حضرت دوست واقع گردد.

بی گمان سیره و سبک زندگی چنین بزرگانی چه در عرصه های فردی و عبادی و اخلاقی و چه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی برای همه ما به خصوص شاگردان مکتب امام صادق(ع) مملو از درس و آموزه های ناب درست زیستن است؛ درست زیستنی که بالاترین ثمره آن عاقبت به خیری و سعادت دنیا و آخرت می باشد.

آنچه در ادامه می آید مطالبی کوتاه و مختصر که به مناسبت سالروز عروج ملکوتی مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سید حسین بروجردی، تهیه شده که قطعاً مطالعه آن برای رهروان راه صدیق مرجعیت مالامال از نکته های آموختنی است؛

نسب ایشان، با سی و دو واسطه به حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) می  رسد. گذشته از شخصیت علمی و دینی و موقعیت بسیار ممتاز ایشان، از جانب پدران، نیاکان مادری، وارث مرجعیت و ریاست دینی می  باشد.

1 - ولادت

در آخرین روزهای ماه صفر سال 1292هـ.  ق، در خانه  ای از خاندان طباطبایی، در شهر تاریخی بروجرد، کودکی چشم به جهان گشود که او را حسین نامیدند. او از همان ایام کودکی، مورد مهر و علاقه سرشار پدرش، سید علی قرار گرفت و در سایه توجهات او تعلیم، تربیت و رشد یافت.

2 - والدین

پدر بزرگوار ایشان، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید علی طباطبایی، عالمی جلیل القدر، موصوف به علم و تقوا، مرجع حوائج مردم، ساعی در اعلای کلمه دین و عارف به نسب بیت شریف خویش بود.

ایشان در هفت سالگی وارد مکتب خانه شد و کتاب "جامع المقدمات" را به خوبی آموخت و در میان شاگردان از امتیاز مخصوصی بر خورد دار شدند، به طوری که ذکاوت، تیزهوشی و متانت وی زبانزد خاص و عام گردید.

پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد و از معلم خواست تا بقیه علوم مقدماتی را به پسرش بیاموزد. بدین گونه صرف و نحو، معانی بیان، بدیع و منطق، فقه و اصول را در بروجرد آموخت.

اساتید ایشان در اصفهان

ایشان، پس از ورود به اصفهان، در درس مرحوم حاج سیدمحمدباقر درچه‏ای شركت كرد.

آن استاد گران‏مایه، به حضرت آیت‏الله‏العظمی بروجردی، بسیار اظهار مهر و علاقه می‏کرد؛ حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) تا آخرین لحظات حیات، این استاد ارزش‏مند را فراموش نکرد.

ایشان هم چنین در درس‏ جناب میرزا ابوالمعالی کلباسی و جناب سیدمحمدتقی مدرس5 شركت می كردند. علاوه بر فقه و اصول و رجال، در درس فلسفه‏ دو فحل این فن، یعنی آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی، حاضر شد.

بازگشت به بروجرد

ایشان بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال 1319هـ.  ق، نامه  ای از طرف پدر در یافت نمود كه از او خواسته بود كه به بروجرد بر گردد.ایشان گمان می كرد پدرش می خواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف بفرستد، ولی بر خلاف تصورشان، پس از دیدار پدر و بستگان، مشاهده می کند که مقدمات ازدواج او را فراهم کرده اند.

هجرت به نجف

زمانی كه آیت الله بروجردی در اصفهان مشغول به تحصیل بودن، بار دیگر نامه ای ازطرف پدر به دستش رسید که از وی خواسته بود به نجف عزیمت کند، لذا در بیست و هفت سالگی به همراه برادر كوچكش سید اسماعیل، روانه نجف شدند.

زندگی و درس

آیت الله بروجردی پس از ورود به نجف اشرف، به حوزه درس مرحوم آیت الله العظمی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی وارد شده و نه سال از محضر پر فیض آن فقیه بزرگ و علمای دیگری چون: آیت الله العظمی آقا سید کاظم یزدی، و آیت الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعة) در فقه و اصول و رجال كسب فیض كردند

ایشان در ایام تحصیل در نجف اشرف، بعد از اتمام درس مرحوم آخوند، بحث همان روز را برای جمع كثیری تقریر می‌فرمودند.

بازگشت از نجف اشرف به بروجرد و مرگ پدر و استاد

ایشان در اواخر سال 1328 ق، به اصرار و تأکید پدر از نجف اشرف به وطن خویش مراجعت و در میان استقبال پر شور علما و عموم اهالی بروجرد وارد این شهر شدند. شش ماه بعد از ورود ایشان، پدرش از دنیا رفت. چند ماه بعد، (سال 1329) آیت الله آخوند خراسانی هم دار فانی را وداع گفت.

آیت الله بروجردی حدود سی و سه سال در بروجرد اقامت داشتند. و در تمام این مدت به طور مستمر مشغول به تحصیل، تالیف، تدریس فقه واصول بودند. اكثر آثار مكتوب و ابتكارات علمی ایشان در فقه مانند حاشیه بر عروة الوثقی، اصول، حدیث و رجال، حاصل تلاش این دوره اقامت در بروجرد است.

بازداشت آیت الله بروجردی

همزمان با اوج گیری اعتراض  های مردم علیه رضاخان و هجرت اعتراض آمیز روحانیان كشور به قم، آیت الله بروجردی به مرز ایران گام نهاد. مزدوران دربار، كه از پیوستن او به مهاجران و رساندن پیام مراجع نجف به معترضان هراس داشتند، در قصر شیرین وی را دستگیر كردند و به پایتخت بردند.

در تهران رضا خان به دیدارش آمد.  آیت الله بروجردی رضاخان را به همراهی با روحانیت و عمل به دستورات الهی دعوت می كند و چون می دانست اجازه سفر به قم و بروجرد را به او نمی دهند، فرمود بر آنم به مشهد سفر كنم.

اندكی پس از خروج رضاخان، تیمورتاش پنجاه هزار تومان نزد آن مرجع وارسته آورد. آیت الله العظمی بروجردی از پذیرش هدیه دربار خودداری كرد.

سفر به مشهد مقدس

ایشان پس از این ماجرا مستقیماً از تهران به سوی مشهد مقدس حرکت کردند و مدت هشت ماه در مشهد اقامت داشتند.

ورود ایشان به مشهد مقدس با استقبال بسیار گرم بزرگان حوزه علمیه مشهد و فضلا و مدرسین مواجه شد.

به درخواست علمای بزرگ مشهد از جمله مرحوم آیت الله حاج آقا محمد کفائی، (معروف به آقازاده) و مرحوم آیت الله آقای حاج آقا حسین طباطبایی قمی، شبها در مسجد گوهرشاد، اقامه جماعت نمودند.  آقایان ائمه جماعات مسجد گوهر شاد و بسیاری از مساجد دیگر، نماز خود را تعطیل و به جماعت ایشان حاضر شدند. از جمله مرحوم آیت  الله آقازاده با آن وجاهت و شخصیت عظیم علمی و گروهی دیگر، از ملتزمین جماعت ایشان بودند.  مرحوم آیت  الله قمی نیز گه   گاه در این جماعت شرکت می  کردند.

پس از گذشت مدت حدوداً هشت ماه (به قولی سیزده ماه)، ایشان تصمیم به ترک مشهد و بازگشت به بروجرد می گیرد. در بازگشت از مشهد، در قم توقف نمودند و به گرمی از سوی حوزه قم مورد استقبال قرار می گیرد.  مرحوم آیت الله حائری یزدی، مصراً از ایشان تقاضای اقامت در قم و شروع تدریس را می نمایند. مباحثات ایشان، با استقبال فضلای قم مواجه می شود. مرحوم آیت الله حائری نیز، طلاب و فضلا را به شرکت در درس ایشان ترغیب می کنند.

بازگشت به بروجرد

اصرار طبقات مختلف بروجرد و درخواست  های مکرر از معظم له برای بازگشت به بروجرد، باعث شد ایشان تصمیم به بازگشت بگیرند.

در بازگشت به بروجرد، بیش از سابق مورد استقبال و توجه مردم مسلمان واقع می شوند. کمی بعد از مراجعت از سفر، رساله عملیه ایشان به فارسی چاپ شده و بدین وسیله روز به روز بر تعداد مقلدین و ارادتمندان ایشان افزوده می شود.

کسالت و بیماری

آیت  الله العظمی بروجردی در سال 1364 هـ. ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمدند و در بیمارستان فیروزآبادی مورد عمل جراحی قرار گرفت.  علمای اعلام از قم، تهران و. .. به عیادت ایشان شتا فتند. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی(ره) فرصت را مغتنم شمرده از آیت  الله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبری و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند. این موضوع با اصرار آقایان و استخاره به قرآن مجید، مورد قبول واقع شد. آیت  الله بروجردی پس از تشرف به مشهد مقدس، عصر پنج شنبه 26 صفر 1364 ق.  در میان استقبال بی نظیر مراجع، علما و مردم قم، وارد این شهر مقدس شد.

تجلیل علمای عالیقدر قم

اغلب فضلا و  مدرسین سرشناس از جمله امام خمینی(ره) و آیت الله سید محمد محقق داماد و حاج آقا مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور می  یافتند.

آیت  الله سید صدرالدین صدر (از مراجع تقلید)که در صحن بزرگ حضرت معصومه(علیها السلام) اقامه جماعت می  کرد، جایگاه نماز خود را به آیت  الله بروجردی واگذار کرد.

مرحوم آیت  الله سید محمد حجت (یکی دیگر از مراجع وقت)، جایگاه تدریس خود را در اختیار ایشان قرار داد.

مرحوم آیت  الله سید محمد  تقی خوانساری با رغبت و نشاط به عنوان احترام در درس ایشان شرکت می کرد.

آخرین مسافرت

ایشان در این زمان یک بار دیگر، راهی مشهد مقدس شدند و به تقاضای مردم مشهد، ماه رمضان آن سال در جوار حرم ملکوتی حضرت امام رضا (ع) ماندند و در شبستان بزرگ مسجد گوهرشاد به جای مرحوم حاج شیخ علی  اكبر نهاوندی اقامه جماعت فرمودند.

ایشان در این سفر کتابخانه آستانه مقدسه حضرت علی بن موسی رضا (علیه السلام) را فهرست نگاری نموده و به نسخه اصلی خطی کتاب رجال شیخ طوسی دست پیدا کردند و بعد از سه ماه توقف، به قم مراجعت کرد. این آخرین مسافرت ایشان به خارج از قم بود.

ویژگی  های منحصر به فرد

آیت الله بروجردی از هوش و ذکاوتی سرشار، بهره مند بود و دارای استعداد قوی و فوق العاده  ای بود به طوری که در حل اکثر مسائل سیاسی و اجتماعی بصیر و توانا بود و همواره از امور مملکت مطلع بود. بسیار دوراندیش، مدیر و مدبر بود.

ویژگی  های اخلاقی

شناخت ویژگی  های اخلاقی آیت  الله العظمی بروجردی، چراغی پر نور فراروی کسانی است که سلوک در مسیر أولیاء الله را تنها راه هدایت و سعادت خود می دانند:

1.  اخلاص:

آیت  الله العظمی بروجردی خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می آمد می  فرمودند: اخلص العمل فان الناقد بصیر 12عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.

2.  اشتیاق به دانش و معرفت:

ایشان تا آخر عمر لحظه  ای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. در سال  های پایانی عمر، چون دوران جوانی، شب  های بسیاری تا صبح غرق در مطالعه بود.  ایشان فرموده بود که: «من از مطالعات علمی خسته نمی  شوم، بلکه هر گاه از کارهای دیگر خسته می  شوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع می  کنم.»

3. روح سماحت و بزرگواری:

حضرت علی (علیه السلام) درحدیث شریفی می  فرماید: « آلة الریاسة سعة الصدر؛ ابزار ریاست ومدیریت سعهء صدر [ودوری از تنگ نظری] است.

از مطالبی که در زندگی ایشان بسیار قابل توجه است، روح سماحت و بزرگواری آن زعیم بزرگوار است.  او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بی مهری  های مخالفان خود را با شرح صدر شگفت  انگیزی نادیده می گرفت و از لغزش  های آنان صرف نظر می کرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و و بلامنازع برای او بود.

4.  عزت نفس:

آیت  الله بروجردی خود را وقف عزَت اسلام و مسلمین کرده بود و در این راه از هیچ امری دریغ نکرد. او در تمام عمر عزت نفس خود را حفظ کرد و هیچ گاه دست کمک و یاری به سوی کسی دراز نکرد و تنها پناهگاهش خدا بود.

5. اهتمام به شوکت اسلام:

در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است.  ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانه  ای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند، اشکالی ندارد، چون حال شما خیلی خوب نیست !! فرمود: « من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»

6. مبارزه با عوام زد گی:

در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین(ع) که گاه آلوده با کارهای خلاف می  شد و بعضی حاضر نیستند تذکر لازم را به این افراد بدهند، آن مرد بزرگ، وظیفه خود را انجام می  داد، و از هیچ چیز باک نداشت.

7. ایمان قوی به رابطه دین و سیاست:

آیت  الله بروجردی گر چه به خاطر حوادث دردناك مشروطیت كه سیاست   بازان عامل دست اجانب، سر رشته كار را از دست روحانیت خارج ساختند و بر كیان مسلمین ایران ضربه زدند، نسبت به بسیاری از حركت  های سیاسی بدبین بود، ولى این امر در نگرش كلی او نسبت به مسائل سیاسی و حكومت اسلامی تأثیری نداشت به همین جهت با استفاده از مقام ولایت فقیه، كارهایى انجام می  داد كه گاه در نظرافراد عادی عجیب به نظر می  رسید!

8.  کظم غیظ:

آیت  الله بروجردی وقتی مصلحت اسلام و دین به میان می  آمد، اگر خطایی می  دید به شدت عصبانی می  شد. اما در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام (به غیر از روزهای حرام) روزه گرفت.

9. آرزوی شهادت:

آن آیت الهی تا دقایق پایانی عمر در اشتیاق شهادت بود.  مرحوم آیت  الله العظمی گلپایگانی(رحمه الله) می  فرمودند:

«مرحوم آیت  الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می  کردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند. »

10.  اتصال به غیب:

مرحوم آیت  الله بروجردی در عمل و سلوک الی الله و تهذیب نفس و... سابقه درخشانی داشته  اند.

11. توسل وسیع و عمیق:

از حالات ایشان، شدت توجه به خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. منزل ایشان در بروجرد مرکز اقامه عزا و سوگواری حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بود و دسته  های سینه  زن و زنجیرزن در آن بیت شریف به عزاداری   پر شور می  پرداختند.

آيت الله مفتح (ره) از قول مرحوم آيت الله كمالوند نقل مي كند: یک بار چشم ایشان بسیار درد می کرد، به طوری که نیاز به عینک پیدا کردند. از قضا آن ایام متقارن با ایام محرم بود و دست های سینه زنی و زنجیرزنی آغشته به گل به منزل ایشان می آمدند. ایشان دستور دادند که قدری از گلی را که عزاداران حسین به سر خود می مالند، برای ایشان بیاورند. ایشان تيمنا مقداری از آن گل ها را برداشتند و به چشم خود مالیدند. چشمان ایشان شفا پیدا کرد، به طوری که تا آخر عمر هم بی نیاز از عینک بودند و کتاب های خط ریز را هم به خوبی مطالعه می کردند.

در دوران اقامتشان در شهر مقدس قم نیز همواره توسل به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) را ادامه می  دادند. به زیارت مرقد مطهر فاطمه معصومه، (علیها السلام)، اهتمامی شدید داشتند و در تفخیم و تعظیم شأن والای آن بانوی معظمه، بسیار کوشا و جدی بودند.

12. در اوج معرفت:

روزی جمعی به دیدار ایشان آمده بودند؛ یکی با صدای بلند گفت: برای سلامتی امام زمان(عج) و آیت  الله بروجردی صلوات.  ایشان ناراحت شدند وگفتند: « این شخص را از اینجا بیرون کنید ! چرا اسم مرا در کنار نام مبارک امام زمان (عج) قرار می  دهد؟

سالی که پادشاه عربستان به تهران آمده بود، ضمن ارسال هدایایی از ایشان درخواست ملاقات کرده بود. آیت  الله بروجردی این پیشنهاد را نپذیرفتند و در جواب اطرافیان گفته بودند: « این شخص اگر به قم بیاید و به زیارت حضرت معصومه(س) نرود، توهین به آن حضرت خواهد شد و من چنین امری را به هیچ وجه تـحمل نمی  کنم.

13. دقت در صرف بیت المال:

آن حضرت با آن که در سخاوت و بلندی طبع بی نظیر بود، در صرف بیت المال، دقتی ما فوق تصور داشت.

آیت  الله سید مرتضی مبرقعی در این باره می  گوید:

آیت  الله بروجردی، به تمام معنا آقا بود، طبع بسیار بلندی داشت و بزرگ منش بود. .. نسبت به آقایان احتیاط را در جانب نیازمند و محتاج، مراعات می  کرد.  با این حال، در اداره زندگی و مصارف شخصی، از صرف بیت المال پرهیز می  کرد.  فقط از پول بیت المال، در بیرونی برای مراجعین یک چای می  دادند. . ..

14.  روشن بینی:

متفکر شهید، استاد مطهری در این باره می  نویسد: «یکی از مزایای برجسته معظم  له که نماینده طرز تفکر روشن وی بود، علاقه  مندی وی به تأسیس دبستان  ها و دبیرستان  های جدید تحت نظر سرپرستان متدین بود که دانش آموزان را هم علم بیاموزند و هم دین.  معظم  له دیانت مردم را در بی  خبری و بی  اطلاعی و بی  سوادی جستجو نمی  کرد، بلکه معتقد بود که اگر مردم عالم شوند و دین هم به طور صحیح و معقول به آنها تعلیم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدین.  آن مقداری که من اطلاع دارم، مبالغ زیادی از وجوه و سهم امام را اجازه داد که صرف تأسیس بعضی از دبیرستان  ها شود.

15. ادب ویژه و برجسته:

از مزایای بزرگ انسان ادب است که از عوامل سعادت و موفقیت به شمار می رود. حضرت آیت الله بروجردی در این زمینه نیز سرآمد بود. ادب ایشان در زندگی پر افتخار آن بزرگوار، زبان زد آشنایان و معاشران و شاگردان اوست.

16. تنفر از تملق گویی:

از خطرات عظیمی که حاکمان و زعما و رهبران دینی را تهدید می کند، میدان دادن به تملق گویان و چاپلوسان است. مرحوم آیت الله بروجردی با درایت خاص خود اهمیت این موضوع خطرناک را دریافته بود. از این رو از چنین اشخاصی متنفر و بیزار بودند و تنفر خود را هم به شدت اظها می  کرد.

ویژگی های علمی

درس ایشان، ویژگی  های منحصر به فردی داشت که حتی بسیاری از علمای بزرگوار با اشتیاق در درس  های خارج فقه واصول ایشان حاضر می  شدند وهرگز فرصت بهره  گیری از نعمت وجود او را از دست نمی  دادند.

مواردی از ویژگی  های منحصر به فرد دروس ایشان:

1- اهمیت به درس

الف ) مداومت: شهید مطهری می  نویسد:

«مرحوم آیت  الله بروجردی به درس خیلی اهمیت می  داد، حتی تا یک هفته پیش از رحلت، درس ایشان ادامه داشت.

ب) کیفیت: آیت  الله سید جواد علوی بروجردی به نقل از برخی شاگردان ایشان می  نویسد: «بعضی از فضلا که به منظور شرکت در درس ایشان از قم به بروجرد رفته  اند، نقل می  کردند: که مرحوم آیت  الله بروجردی، هیچ گاه به خاطر بی توجهی شاگرد و یا عدم دقت کافی و یا قلت تعداد آنان، سطح درس را تنزل نمی  دادند.  به نحوی درس می  گفتند که گویی شرکت کنندگان درس ایشان، همه سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی هستند.»

2- برخورداری از الطاف الهی

شهید مطهری می  گوید: «روزی بعد از طرح درس فرمود: من توجهی به روایات این مسئله نداشتم، اما همین امروز صبح قبل از شروع درس یادداشت  ها را مطالعه می  کردم که (ناخواسته) یادداشت  های این بحث آمد جلوی دستم و روایات را خواند و چه قدر روایات جالبی بود ؛ من این را از الطاف الهی می  دانم، چرا که آیت  الله العظمی بروجردی از اول قصد نشر فقاهت برای خدای متعال را داشت.»

3- سبک ابتکاری:

حاج شیخ مجتبی عراقی(رحمه الله)می  گوید: «افزون بر بعد معنوی و حالات ملکوتی آن مرحوم، سبک ابتکاری در تدریس و استنباط را داشت که طلاب را جذب می  کرد، ایشان هر فرعی را به مبدأ آن بر می  گرداند.»

مرجعیت

الف ) مرجعیت خاصه: غرب کشور با مرکزیت بروجرد

گر چه بسیاری از مردم و عده  ای از بزرگان، در مدتی که آیت  الله العظمی بروجردی در بروجرد بودند، ایشان را به عنوان مرجع تقلید خویش قرار داده بودند، امّا به طور رسمی، با انتشار رساله عملیه، دوره نخست از مرجعیت ایشان آغاز شد.  مراجع محلی که با ایشان آشنایی داشتند، مقلدین خود را به ایشان ارجاع می  دادند.

ب ) مرجعیت عامه

یک سال پس از اقامت آیت  الله بروجردی در قم و بعد از ارتحال غمبار مرحوم آیت  الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی، اكثر مقلدین ایشان به آیت  الله بروجردی رجوع كردند.  اكثر وكلای مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی بعد از كسب اجازه از آیت  الله بروجردی به عنوان وکلای ایشان به کار خود ادامه دادند. بعد از رحلت ناگهانی آیت  الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی، آیت  الله العظمی بروجردی، زعیم علی الاطلاق جهان تشیع شدند، مرجعی كه شیعه تا كنون مانند او را کمتر به خود دیده است.

اقدامات آیت  الله بروجردی در قم

الف ) انسجام واداره حوزه علمیه قم وگسترش کمی وکیفی آن

با مدیریت واحد و  مدبرانه آیت  الله العظمی بروجردی، تحولات عظیمی از نظر سیاسی، اجتماعی در زمینه تألیف، تصنیف و  ترجمه، چاپ کتب فقهی و. .. و همین طور در اداره حوزه  های علمیه و سازماندهی آن پدید آمد.  از همه مهم  تر نوعی وحدت و انسجام چشم  گیری در میان حوزه، روحانیت واقشار مختلف مردم به وجود آورد.

ب ) سرپرستی حوزه نجف و رسیدگی به امور آن

ایشان برای حوزه علمیه نجف، ارزش و قداست خاصی قائل بود و به دنبال مجد و عظمت این میراث کهن و ارزشمند شیعه بود، لذا برای تجدید حیات این حوزه مقدسه، از هیچ تلاشی دریغ نمی  کرد. حتی شخصیتی مانند آیت الله العظمی آقا سید عبدالهادی شیرازی با کمال افتخار، از شهریه ای که آیت  الله العظمی بروجردی به صورت نان به طلاب نجف پرداخت می  کرد، می  گرفتند. وقتی برخی از افراد به این کار اعتراض کردند فرمودند: بگذارید نان آقای بروجردی در سفره ما هم باشد.

ج ) اعزام مبلغان توانا

1– تبلیغ داخل کشور؛ زعیم روشن ضمیر، برای پایداری دین اسلام، مبلغان را به میان مردم می فرستادند، تا اولاً تلاشی که در آن زمان برای به انزوا کشیدن روحانیت، صورت می  گرفت، خنثی شود، ثانیاً روحانیون همچون گذشته در بین توده  های مردم حضور داشته باشند و به نیازهای دینی و اعتقادی مردم جامعه خود، آشنا باشند.

2- تبلیغ خارج از کشور؛ ایشان علاوه بر تبلیغ در داخل کشور، به نشر معارف بلند و تابناک شیعه در خارج از کشور نیز اهمیتی فوق  العاده می  داد و نمایندگانی را به اقصی نقاط دنیا روانه می  كرد.

از جمله: آقای محققی در هامبورگ آلمان، آقای صدر بلاغی در انگلستان، آقای حاج شیخ مهدی حائری در آمریكا، آقای شریعت در پاكستان، آقای صدر در لبنان و آقای فقیهی در مدینه و. ...

د) تربیت و تشویق محققان و نویسندگان حوزوی

ایشان برای شکوفایی استعداد  های نهفته طلاب جوان و تثبیت امر مهم پژوهش در نسل  های نوخاسته حوزه، اهمیتی بسیار قائل بود. در حوزه تحت زعامت ایشان، صدها بلکه هزارها طلبه ساعی و سخت  کوش، مدارج عالی علم و کمال را کسب کردند.

هـ) نشر مجلات و كتب با محتوای دینی اسلامی

آیت الله العظمی بروجردی برای ترویج افکار توحیدی مکتب تشیع، ارزش و اعتباری عظیم قائل بود به همین منظور، هر تلاشی که در این جهت مقدس، قرار داشت، حمایت می کرد. نخستین نشریات علمی حوزوی از جمله نشریه وزین مکتب اسلام که توسط جمعی از فضلای خوشفکر و روشن اندیش منتشر می  شد، از این قبیل بود.

و) ایجاد ابنیه بزرگ مذهبی و تأسیس كتابخانه‌های بزرگ در ایران و جهان

مهم  ترین آنها عبارتند از:

1.    مسجد اعظم قم.  2.  مدرسه نجف.  3.  مدرسه كربلا.  4.  مسجد بغداد.  5.  بیمارستان نجف.  6.  حسینیه و حمام سامرا.  7.  مدرسه بقعه كربلا.  8.  مدرسه كرمانشاه.  9.  مسجد بزرگ ایرانشهر.  10.  مسجد بزرگ و زیبای طرابلس لبنان.  11.  مدرسه و مسجد درود.  12.  مسجد صحنه كرمانشاه.  13.  مسجد شاهرود.  14.  چهار مسجد بزرگ در آفریقا.  15.  ساختمان مسجد نور آباد لرستان.  16.  مسجد سید بروجرد.  17.  قبرستان وادی السلام قم.  18.  مدرسه آیت  الله بروجردی در قم.  19.  بیمارستان نكویی قم.  20.  مسجد و مركز اسلامی هامبورگ آلمان.  21.  كتابخانه شخصی آیت  الله فقید.  22.  كتابخانه مسجد اعظم.  23.  كتابخانه مدرسه نجف.  24.  کتابخانه مدرسه كرمانشاه.  25.  كتابخانه مدرسه جدید الاحداث قم.

اندیشه تقریب مذاهب اسلامی

حضرت آيت الله علوي بروجردي (دامت بركاته) در اين باره مي­فرمايد:

از جمله شخصيت هايي كه در تغذيه فكرى حركت تقريب نقش اساسى داشت و اين حركت، در زمان مذكور، تجلّى گاه فكر و انديشه او شد، مرحوم آيت اللَّه العظمي بروجردى (متوفى 1380 هـ . ق.) است.

او به عنوان مرجع عام شيعه و بزرگترين فقيه طايفه در عصر خويش، با درك ‏عميقِ نياز مبرم حركت اسلامى به بررسى و جست وجوى منابع اصيل براي دريافت معالم و معارف دين، به آفرينشِ نقشى ممتاز و ماندگار در حركت تقريب دست زد و با باز نمودن‏ باب گفت وگو و مذاكره با بزرگ ترين شخصيّت‏هاى علمى اهل تسنّن در قاهره ـ كه در آن ‏روزگار جايگاه  بزرگ ترين مهد و مركز علمى جامعه تسنّن (دانشگاه الازهر) بود ـ افق‏هاى ‏تازه‏اى در پاسخ به اين نياز پديد آورد.

او با تكيه بر مرجعيّت اهل بيت و عترت پيامبر ‏(ص) به عنوان يك منبع اصيل در كنار كتاب و سنّت براى دريافت معالم دين و با اعتماد بر اصولي كه همه فرق و مذاهب اسلامى به ‏آن  باور دارند، به تحكيم ريشه‏هاى حركت تقريب دست زد.

ايشان به تقريب تنها به عنوان يك حركت تاكتيكى و مقطعى و يا صرف همدلى و همراهى‏ در عمل، نگاه نمي كرد، بلكه بر اساس مبانى نظرىِ متقن، حركت تقريب را ضرورت امتداد حركت اسلامى مى‏دانست. در حالى كه ‏بسيارى از پيشوايان مذاهب اسلامي، از سر ناچارى و درماندگى به گونه-هايي از قياس ضعيف و يا ديگر وجوه عقلى ظنى ـ که به صورتى آشكار، بر سليقه‏هاى شخصى لباس اعتبار و ارزش‏ دينى و تشريعى مى‏پوشاند ـ روى ‏آورده اند، ايشان بر منبع اصيل عترت (ع) توجه و تکيه کرد. هر چند بزرگانى چون محمّد بن ادريس شافعى (متوفی 204 هـ. ق)‏ اعتبار و حجّيّت قياس را بعد از «خبر ضعيف» قرار مى‏دهد و استناد به‏ صورت‏هايى از قياس را در استنباط احكام از باب ضرورت و ناچارى مى‏داند،  اما همچنان در بند استنباط بر مبناي قياس مانده  است؛ زيرا در واقع به سليقه-هاي شخصي، اعتبار ديني و شرعي مي بخشد. ولي توجه و تکيه بر منبع اصيل عترت، افقى نو در دستيابى به منابع اصيل با اعتبار و حجّيّتى شايسته و برگرفته از منبع وحى است.

اين ديدگاه بر دو پايه استوار است:

نخست: اثبات اصالت در منبعِ عترت.

دوم: ارزيابى حجيّت راه‏هاى ‏دسترسى به آن.

بحث و بررسي اساسي دربارة هر دو موضوع، (در منابع و مصادر معتبر مذاهب مختلف اسلام) ضروري مي نمايد.

نظر آيت الله بروجردي درباره شئون سه گانه عترت

مرحوم آيت اللَّه بروجردى  در مقام اول (اثبات اصالت در منبع عترت) بر اين نظر بودند كه: اعتبار و حجّيّت قول عترت پيامبر  در منابع حديثى برگرفته از سه شأن است:

1- شأن امامت و ولايت:

 بر اساس اين شأن، خداوند منّان آنان را به مقام امامت و ولايت بر اُمّت محمد (ص) مفتخر فرموده و بر حسب اراده و مشيّت خويش، آنان را مبيّن احكام و شرايع قرار داده و هر گونه خطا و لغزش را از ساحت آنان، زدوده است.

اين شأن، مورد اعتقاد جزمى شيعه اماميّه است و آياتى از كتاب مبين بر اساس تفاسير وارده در منابع فريقين و رواياتى از رسول اكرم (ص) همچون حديث غدير، حديث يوم‏ الدار، حديث طير مشوى  و ده‏ها حديث ديگر (كه با طرق گوناگون در مصادر حديثى معتبر اهل تسنّن و تشيع مذكور است،) دلالت بر اين شأن و مقام عترت نبى (ص) دارد.

بحث در اين شأن، مربوط به علم كلام است و علماي شيعه و اهل سنت، کتب بسياري در اين زمينه به رشته تحرير درآورده اند. مرحوم آيت اللَّه بروجردى  از ميان آن‏ها توجّه وعنايت خاصى به كتاب عبقات-الانوار، تأليف محقّق بزرگوار، علاّمه مير حامد حسين‏ لكنهويى  داشتند و به دستور ايشان دو مجلد از اين سِفر شريف دربارة حديث غدير و ثَقَلين است، به طبع رسيد.

بر اساس اين شأن (امامت و ولايت) اعتبار و حجّيّت قول عترت از مقام امامت و ولايت آنان بر مسلمانان سرچشمه‏ مى‏گيرد. حجيت منبع عترت، از طريق ديگر منابع اصيل، يعني كتاب خدا و قول رسول (ص)    براي شناخت احكام و معارف دين، اصالت مى‏يابد.

2- شأن حجّيّت قول و فتوا:

 اين شأن از حديث شريف ثقلين  گرفته شده است كه بر اساس ‏آن پيامبر بزرگوار اسلام در زمان رحلت خويش، تمسّك به عترت را در كنار تمسّك به‏ كتاب، تنها راه اجتناب از ضلالت و انحراف قرار داده است.

در مباحث گذشته بيان کرديم كه ‏از جمله وجوه اعتبار و اصالت يك منبع براى دريافت معارف دين، نصّ رسول گرامي اسلام  و تصريح حضرتش مي باشد؛ البته با توجه بر اين نكته كه او از جانب خود سخن نمى‏گويد  و كلام او روايت ‏وحى و حاكي از ارادة خداوند است.

نکته درخور توجه در تمسک به عترت (ع) اين است که اجتناب از گمراهى و انحراف، تنها با استناد به سخن عترت در اعتقاد و عمل تحقق مي يابد؛ به خصوص كه قرار دادن حجيت استنادِ به‏ عترت (ع) در كنار حجيت استناد به كتاب و تعبير از آن ها به دو ثقل و ظهور كلام پيامبر    در انحصار اجتناب ازضلالت در اين تمسك و استناد، بالاترين جايگاه و اصالت را به منبعِ عترت مى‏دهد.

همان گونه كه گذشت، اين روايت (ثقلين) افزون بر منابع شيعه، از طرق متعدد و متواتر در منابع و جوامع حديثى اهل تسنّن نيز نقل شده است و در علم درايه، حتّى نزد علماي اهل تسنن، تواتر، ‏ملازم با حجّيّت قطعى و يقينى است.

اگر چه روايات معتبر ديگرى نيز براي اثبات مدعاي ما وجود دارد، ولى حديث ثقلين از جهات گوناگون از امتياز خاصّى برخوردار است.

در اين زمينه نيز رساله‏اى به امر مرحوم آيت ا اللَّه بروجردى  (به درخواست علاّمه شيخ محمود شلتوت) به وسيله علاّمه ‏شيخ قوام الدين وشنوى براي معرّفى طرق نقل حديث ثقلين در جوامع روائى اهل تسنّن‏ نگاشته شد كه در همان زمان، در قاهره به طبع رسيد.

اهميّت اين شأن در آن است كه حتي مذاهب غير شيعه (كه قائل به شأن امامت و ولايت‏ عترت نيستند)، بر اساس مبانى نظرى و استدلالى خويش، بايد به مقتضاي اين حديث شريف که حجيت آن يقيني است، قول عترت (ع) را بپذيرند. بر اين اساس، اگر يك مسلمان از هر فرقه و مذهب، با استناد به قول عترت (ع) به عقيده اي دست يابد و يا عملى را مستند به قول عترت (ع) انجام‏ دهد، بر حسب معيارهاى شناخته شده در اين مذاهب، از او پذيرفته خواهد بود.

و اين معنا، پس از بحث‏ها و تبادل نظرهاى مكرر بين مرحوم آيت اللَّه بروجردى و علاّمه شيخ محمود شلتوت، (رئيس وقت جامع الازهر مصر و بزرگترين مقام علمى و فتوايى اهل تسنّن در آن عصر)، مورد پذيرش وي قرار گرفت؛ از اين رو، وي از جامع الازهر مصر فتوايى به همين‏ مضمون (صحت عمل به فتواي مستند به قول عترت)  صادر کرد، كه اقدامى تاريخى و سنّت شكن ‏در حركت تقريب به شمار مى‏آيد.

مرحوم آيت اللَّه بروجردى  در كتاب جامع أحاديث الشيعه در جلد اوّل -ابواب‏ مقدّمات- بابى را تحت عنوان «حجّيّت فتواى أئمّة (ع)»  مطرح کرده اند که مشتمل بر روايات دال بر اعتبار و حجيت قول عترت است. تعبير فتوا در عنوان اين باب به اين مهم اشاره دارد كه اين‏ حجّيّت و اعتبار در قول عترت، تنها اختصاص به شيعه ندارد، اهل تسنّن نيز بر اساس‏ مبانى خود، در پذيرش اعتبار و حجّيّت آن، ناگزير مى‏باشند.

جايگاه بررسي مشروح اين بحث، در علم اصول است. در علم اصول، حجّيّت قول عترت (ع) در كنار مباحث ‏حجّيّت ظواهر كتاب و حجّيّت قول نبى و امثال آن، مورد بحث قرار مى‏گيرد.

3- شأن صلاحيّت عترت براى نقل سنّت پيامبر  :

 سنّت نبوى عبارت است از گفتار، عمل و تقرير پيامبر گرامى اسلام  كه يكى از منابع عمده و اصيل دريافت‏ معارف و احكام الهى و تفسير آيات كتاب مبين به شمار مى‏رود. چنانچه در ميان‏ مذاهب و فرق اهل تسنّن كسانى باشند كه حجّيّت فتوا و قول عترت (ع) را - على رغم وجود و اعتبار‏ حديث ثقلين و ديگر روايات و ادلّه دالّ بر اعتبار آن- نپذيرند، بايد حداقل بر حسب اين شأنِ از عترت‏،(ع)، (صلاحيت عترت براي نقل سنت پيامبر  )

لذا در زمانی که استعمار گران به چپاول ملل اسلامی چشم داشتند و اختلاف بین فرق مختلف اسلامی، گسترش می  یافت، ایجاد روابط حسنه بین مذاهب اسلامی و تقريب میان مذاهب مختلف اسلامی آرزوی دیرین تمام مصلحان مسلمان بود. تلاش  های مختلفی نیز برای رسیدن به این هدف بزرگ، صورت می گرفت. تأسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، از مهم  ترین و پایدارترین این اقدامات بود.

آیت الله بروجردی به عنوان پناهگاه مسلمانان جهان، به خصوص شیعیان به همراه بزرگانی چون شهید محمد باقر صدر، شیخ محمود شلتوت، شیخ عبد المجید سلیم ومحمد عبده از ایجاد تفرقه جلو گیری می  کردند. ایشان معتقد بودند که در قرآن، سنت پیامبر اکرم، سیره اهل بیت و مشی علمای سلف می توان موارد بسیار زیادی را یافت که در آنها به نقش تقریب مذاهب وجلوگیری از تفرقه تاکید شده است.

راه  های دستیابی به وحدت از دیدگاه ایشان پیوند علمای اسلام، احیای شخصیت اسلامی مسلمانان، وجود دشمن مشترک برای مسلمانان و احترام متقابل فرقه های اسلامی به یکدیگر بود.

علاوه بر اینها آیت  الله بروجردی تقریب مذاهب اسلامی را فرصتی برای معرفی شیعه و ارائه معارف شیعه به جهان تسنن می  دانست.

جواب نامه ایشان توسط عبد المجید سلیم

 عبد المجید سلیم شیخ دانشگاه الازهر – قاهره جواب نامه آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی را در تاریخ جمادی الثانی 1371هجری قمری می دهند.

جواب نامه ایشان توسط شیخ شلتوت

شیخ محمود شلتوت جواب نامه آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی را در تاریخ 24 ذیقعده الحرام 1379هجری قمری می دهند.

فتوای تاریخی شیخ  محمود شلتوت

 شیخ محمود شلتوت رییس دانشگاه الازهر مصر از معدود علمای اهل سنت است که فتوای جواز تقلید از مکتب شیعه ی اثنی عشری را صادر کرده است . در قسمتی از این فتوی تاریخی که در روز 17 ربیع الاول 1378 قمری برابر با 17 مهر 1337 شمسی و در روز میلاد پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) صادر شد،آمده است:

کسی که مقلد یکی از این مکتب های (چهار گانه) باشد می تواند به مکتب دیگری(هر مکتبی که باشد)منتقل شود. مکتب جعفری معروف به مذهب امامی اثنی عشری مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکتب های اهل سنت جایز می باشد.

دفاع آیت  الله العظمی بروجردی از ساحت دین

ایشان با تمام امکانات و توان، از ساحت دین دفاع می  کرد و به هیچ عنوان در مسائل مربوط به دین، اهل مماشات و مسامحه نبود.

منابع موجود نشان می دهد كه آن پیر فرزانه در كمك به انقلابیون مؤمن، سیاستی بسیار دقیق داشت، و زمان را برای رویارویی مستقیم با دربار مناسب نمی دید. از سوی دیگر رها كردن شاه و راندنِ كامل وی موجب فرو غلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان می شد،پس گاه با وی مدارا می كرد تا آن جوان مغرور جای پای خود را سست نبیند و برای حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد.

مرحوم آیت  الله فاضل لنکرانی در این باره می  گوید:

«به نظر من آیت  الله بروجردى و تلاش  هاى آن بزرگوار، زمینه سازانقلاب اسلامى بود، زیرا آیت  الله بروجردی به حوزه قم رشد و شخصیت داد.  مبارزات حضرت امام در پرتو این شخصیت حوزه بود كه به ثمر نشست.  اگر این هویت و عظمت حوزه كه آیت  الله بروجردی بدان بخشیده بود، وجود نداشت، مسلماً انقلاب و حركتى سازنده پا نمى  گرفت.  »

مبارزه با فرقه  های ضاله

رهبران بهائی در دوره نخستین ایجاد آیین دروغین خویش با جعل شریعتی ساده که در عین حال دارای مشکلات اساسی حقوقی و متضاد با تعالیم ادعایی آنان است، به ارائه احکامی مانند: نماز، روزه، حج و... سایر آداب اسلامی پرداخته تا با این شبیه سازی کودکانه کارهای خود را دین معرفی کند. ایشان با آگاهی کامل از تعالیم تحمیق کننده بهائیت و انگیزه  های شیطانی بیگانگان در حمایت از این نحله ساختگی، خطر بهائیت را بسیار جدی ‌دانسته و اهمال و کوتاهی در جلوگیری از خطر آنان را جایز نمی  دانستند.

دفاع از رسم الخط فارسی

رسم الخط کنونی فارسی عامل مهمی برای ارتباط ملت   و نسل  های مسلمان کشورمان است. قرآن و سایر کتب اسلامی نیز با این خط نوشته شده است ؛ به عبارت دیگر این رسم الخط، نشانه هویت دینی و ملی مردم این سرزمین است.  با تحریک بیگانگان و به بهانه این که رسم الخط فارسی اشکالات فراوانی دارد مدعی شدند که تنها راه حل، جایگزینی خط کنونی با رسم الخط لاتین است.  رهبر فرهمند و شریعتمدار اسلام با بیداری و آگاهی، نقشه پلید شیاطین را شناخته و با شجاعت در برابر آن موضع گرفت و فرمود:

«هدف اینان از تغییر خط، دور کردن جامعه ما از فرهنگ اسلامی است.  من تا زنده  ام اجازه نمی  دهم این کار را عملی کنند.  به هر جا که می  خواهد منتهی شود. ... »

الزامی کردن درس تعلیمات دینی

در پی اعلام دولت، برای اجرای لایحه تعلیمات اجباری در دوره ابتدایی، آیت  الله العظمی بروجردی خواستار گنجاندن درس تعلیمات دینی در این دوره شد و نماینده خود، آقای فلسفی را مأمور مذاکره با دولت کردند.  با تلاش ایشان درس تعلیمات دینی برای دانش  آموزان این دوره، لازم الاجرا گردید.

ستیز با مظاهر آتش پرستی

رژیم پهلوی به منظور اجرای دستورات حامیان بیگانه خود و بیزاری از شریعت اسلام، با سوء استفاده از برخی رسوم باقی  مانده از قبل از اسلام، نظیر: چهارشنبه سوری، تلاش می  کرد توجه مردم را به آیین زردشت جلب کند.42 آیت  الله العظمی بروجردی این بار نیز آگاهانه در برابرآنان ایستاد. نمونه هایی ازاین مقابله:

الف): فرماندهان لشکرآذربایجان، تحت عنوان چهارشنبه سوری قصد داشتند بر فراز دو کوه مقابل هم، آتش افروخته و نیروهایشان را به احترام آتش به رژه وادارند، آیت  الله العظمی بروجردی با اعزام چند تن از روحانیون و ارسال نامه  ای خطاب به شاه او را از این کار بر حذر داشت، ایشان نوشته بودند:

«... شما پادشاه کشور اسلامی هستید، اگر بنا باشد پادشاه ما به آتش پرستی بگراید، همان مبارزه  ای که در صدر اول اسلام با آتش پرستان انجام گرفت اکنون نیز شروع خواهد شد. »

ب): بنا به مناسبتی قرار بود جشن بزرگ تجلیل از آتش با حضور رجال لشکری و کشوری، از جمله شخص شاه در تهران برگزار گردد. آیت  الله بروجردی، توسط صدر  الاشراف رئیس مجلس سنا، در پیامی شاه را مجبور به لغو این برنامه کرد.

ج ): مراسم ویژه روشن کردن مشعل در آغاز مسابقات ورزشی، توسط برگزار کنندگان مسابقات یک رسم پذیرفته شده است. مخالفان مکتب اهل  بیت (علیهم السلام)، تبلیغ می  کردند که آتشی را که پیامبر(ص) هزار و چهارصد سال پیش در ایران خاموش کرده بود، دوباره در ایران روشن می شود.

آیت  الله بروجردی، آقای فلسفی را نزد شاه فرستاد تا مانع این کار شود.

شوال 1380 ق. فرا رسید و بیماری بر پیكر مرجع جهان اسلام، پنجه افكند. در چنین روزهایی گروهی از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد، كه بسیار اندوهگین می نمود، سربلند كرد و گفت: عمر ما گذشت. ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم.!!

یكی از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟ بحمدالله این همه آثار نیك از خود بر جای نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار، كتابهای پرارزش. مسجدها و كتابخانه ها ساخته ایدو....ما باید چنین سخنی بر زبان برانیم.

فقیه پارسای شیعه فرمود: خَلِّصِ العَمَل فَانَّ الناقِدَ بصیر بصیر.

سرانجام در سیزدهم شوال 1380 هـ.ق برابر با دهم فروردین 1340 هـ.ش، برای همیشه چشم از جهان فرو بست.  حاضرانی که در کنار بالین آن حضرت نشسته بودند می  گویند: آن مرد بزرگ خطاب به پزشكان و اطرافیان كه مشغول تلاش بودند، چنین فرمودند:

«مرگ است، مرگ. .. رها كنید. .. یا الله، لااله الا الله. ..» و پس از سه مرتبه تكرار، این جمله، دیدگان پر فروغ و حق ‌بینش آهسته به روی هم قرار گرفت، لب‌ها بسته شد، قلب آرام گرفت، پیكر عزیز و شریفش بی‌حركت گردید، دفتر حیات عاریت بسته شد و خورشید درخشان عمر، غروب كرد، روح پاك او، با فراغت بال و سرشار از عظمت قدم به دنیای جاوید گذاشت تا در جوار قرب كردگار و ائمه معصومین آرام گیرد. ...

پیکر مطهر ایشان بعد از خروج از منزل بر روی دست مردم قرار گرفت و چون برگ گلی در دست نسیم، به این سوی و آن سوی حرکت می  کرد.  بیشتر مردم سیاه پوش بودند، بعضی به سر و صورت خود گل مالیده و عده‌ای به سر خود و دیگران كاه می  ‌ریختند، تابوت كه با پارچه‌ سیاه و روپوش سبزی پوشیده شده و عمامه آیت‌الله در جلوی عماری بر روی آن قرار داده شده بود، به روی دستان مردم در حركت بود.  با نظر آیت  الله بهبهانی، حجت الاسلام آقا محمد حسن طباطبائی بر پیکر مطهر پدر ارجمند خویش، نماز خواندند.

مسأله فلسطین

موضع آیت الله العظمی بروجردی درقبال اشغال قدس شریف و سرزمین فلسطین، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی غیرتمندانه بود . ایشان در سال 1327 ش . بیانیه پر محتوایی را در محکومیت صهیونیسم بین الملل و غاصبان فلسطین صادر فرمود و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا می کرد. (متن نامه در کتاب مفاخر اسلام نوشته علی دوانی صفحه 362 آمده است).

چهل روز در سوگ آفتاب

آیت‌الله بروجردی سرانجام در ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ (شوال ۱۳۸۰ قمری) در سن ۸۶ سالگی بر اثر بیماری قلبی درگذشت. در پی این واقعه از سوی علما چند روز عزای عمومی اعلام شد و بازاریان قم به احترام آن مرحوم یک هفته دست از کار کشیدند.

پیکر فقیه سترگ در میان اندوه هزاران نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالاسر حرم حضرت معصومه(س) جنب در ورودی مسجد اعظم به خاک سپرده شد.  به همین مناسبت تمام شهرهای ایران تعطیل شدند.

درگذشت آیت‌الله بروجردی با توجه به جایگاه ویژه‌اش در حوزه و جهان تشیع علاوه بر رسانه‌های محدود داخلی، در رسانه‌های خارجی آن زمان نیز بازتاب گسترده‌ای یافت. تا جایی که‌‌ همان زمان روزنامه تایمز‌ چاپ لندن با درج مقاله مبسوطی درباره زندگی آیت‌الله العظمی بروجردی، مقام علمی و معنوی وی را ستود.

سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی ابراز همدردی کردند، حتی کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس مجبور شدند پرچم  های سفارتخانه  ها و کنسول  گری  های خود را به عنوان عزا نیمه افراشته نگه دارند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha