سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، به مناسبت سالگشت رحلت آیت الله میرزا حسن نوری همدانی، گوشه ای از زندگی این عالم ربانی را منتشر می کند.
*طریقه آشنایی مرحوم میرزا حسن نوری همدانی با آیت الله العظمی بروجردی(ره)
مرحوم میرزا حسن نوری همدانی در سال 1302ش در یکی از روستاهای همدان متولد شد. پدرش به پاس احترام و علاقه خاصی که به اهلبیت(ع) داشت، اسمش را حسن نهاد و در دوران کودکی تعلیم و تربیت او را به عهده گرفت.
مرحوم نوری همدانی، ابتدا در محضر پدر ارجمندش، دورۀ مقدماتی علوم حوزوی را به پایان رساند. سطوح عالی را نزد عالم بزرگوار، مرحوم آخوند همدانی (ره) فرا گرفت.وی در بیست سالگی در سال 1322 شمسی وارد حوزۀ علمیه قم شد و در محضر اساتید بزرگ آن روز یعنی آیات عظام: حاج آقا حسین بروجردی (ره)؛ محقق داماد (ره)؛ حضرت امام خمینی (ره) و بزرگ مفسر و فیلسوف اعصار علامه طباطبایی (ره) به فراگیری علوم فقه، اصول، فلسفه و تهذیب نفس پرداخت و به عنوان شاگردی برجسته در محضرشان منزلت والایی را کسب نمود.
* آشنایی با آیت الله بروجردی (ره)
هر چند مرحوم میرزا حسن نوری همدانی، از محضر تمام اساتید بزرگوار و گرانقدر خویش بهره برد، اما آشنایی ایشان با زعیم حوزۀ علمیه و مرجع تقلید شیعیان در آن روزگار، به عنوان نقطۀ عطفی در زندگانی علمی و اجتهادی وی به شمار می رود که آثار و برکات فراوانی نیز به همراه داشت.
ملازمت دایمی در محضر آیت الله بروجردی (ره)، بازنویسی و تنظیم دست نوشته های ایشان و آماده سازی طبقات رجال، از جمله اموری بود که انجام آنها از سوی مرحوم میرزا حسن نوری، توجه و عنایت خاص آن مرجع بزرگ را نسبت به وی در پی داشت، تا جایی که به گفتۀ خود آن مرحوم، آیت الله بروجردی (ره) هر روز برای وی دعا می فرمود.
* کیفیت آشنایی با آیت الله العظمی بروجردی (ره)
آن عالم فرزانه در مورد ابتدای آشنایی خود با آیت الله العظمی بروجردی می گوید:
«آشنایی من با آیت الله العظمی بروجردی از آن جا آغاز شد که روزی استفتایی نوشتم و برای پاسخ، خدمت ایشان دادم. ایشان از خط و انشای من خوششان آمده بود، از این رو سفارش کرده بودند: نویسندۀ این استفتا را بگویید بیاید من کارش دارم!.
خدمت ایشان رسیدم. مرا مورد لطف قرار داده و فرمود: من مقداری نوشته دارم، از شما می خواهم که کمک کنی و این ها را بازنویسی و تنظیم نماییم. من قبول کردم و از آن پس در خدمت ایشان بودم و بسیاری از نوشته های علمی و حتی نامه های مهم سیاسی را می نوشتم. من سال ها در خدمت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بودم و کار عمدۀ من پاکنویس و نگارش مطالب و تحقیقات آن مرحوم بود.»
در جایی دیگر در مورد عنایت خاص آیت الله العظمی بروجردی نسبت به خود می گوید:
«آیت الله العظمی بروجردی (ره) بسیار قدرشناس و مشوّق بودند. در یکی از روزها که پاکنویس و تنظیم مطالب را خدمتشان ارایه کردم، وقتی نوشته ها را دیدند، بسیار خوشحال شدند و بنده را دعا کردند و افزودند: شما هم در ثواب این نوشته ها شریک هستید. پس برای تشویق بنده و قدردانی از زحمات، دستور دادند قبای بَرَک، که مال خودشان بود را به من بدهند. خادم مقداری دیر کرد. آقا صدا زد. مگر نگفتم قبا را بیاورید؟ قبا را آوردند و تحویل من دادند. پسر بزرگ ایشان به من گفت: فردا که آمدید، این قبا را بپوشید که آقا قبا را بر تن شما ببیند، خوشحال می شود. فردای آن روز، قبا را پوشیدم. هنگامی که وارد اطاق شدم، آیت الله العظمی بروجردی (ره)، قبا را بر تن من دیدند، لبخند زدند!».
از جمله کتب نفیس شیعه که با همت والای آن مرجع بزرگوار و تلاش و پشتکار مرحوم نوری همدانی به طبع رسید، می توان به کتاب شریف «جامع الرواة» اردبیلی اشاره کرد که با مقدمه آن مرحوم و در زمان حیات آیت الله العظمی بروجردی به چاپ رسید.
* انگیزه کار بر روی طبقات الرجال
طبقات الرجال، اثر نفیس و یادگار ماندگار آیت الله العظمی بروجردی (ره) است که از ابتکارات علمی و نبوغ باطنی ایشان سرچشمه گرفته و بسیار مورد عنایت ایشان بود.این اثر تا قبل از رحلت آیت الله العظمی بروجردی به طور کامل تنظیم نشده بود. تنظیم و سروسامان بخشیدن به آن با گذشت روزگار به دست مرحوم میرزا حسن نوری همدانی افتاد و ایشان نسبت به انجام آن چنان عشق و علاقه و همت و پشتکاری داشت که به راستی حیرت انگیز و خیره کننده بود. تا جایی که دهۀ آخر عمر خویش را در کنار سایر امور تبلیغی و دینی، وقف انجام آن نمود و برای به سامان رسیدن آن، لحظه ای فرو گذار نکرد و در این راه از تمام امکانات جسمی و روحی خویش بهره می گرفت. شب و روز، زمستان و تابستان و تحت هر شرایطی از اشتغال دایمی بدان دست نمی کشید. حتی اتفاق می افتاد که مدت ها رنج سفر تنهایی به مشهد مقدس و حضور فعال خویش در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی که متولی چاپ و نشر این کتاب نفیس بود را به جان می خرید و در غربت و تنهایی با اشراف شخصی خویش نسبت به ادامۀ این کار اقدام می نمود.
مدتی از زمان انجام این کار، با حملات وحشیانۀ رژیم صدام به میهن اسلامی و بمباران شهرها مصادف بود. مرحوم حاج میرزا حسن نوری همدانی، حتی در هنگام بمباران دشمن و در عین خطر جانی در گوشۀ اتاق مطالعۀ خود می نشست و به بازبینی و تدوین فیش های کتاب می پرداخت. گویی عشق و علاقۀ وی به استاد بزرگوار خویش و ماندگاری آثار اهل بیت علیهم السلام وی را از اشتغال به هر امر دیگری باز داشته بود.
آن بزرگوار در مورد شروع اشتغال به این تألیف و انگیزۀ خویش نسبت بدان و رنجی که در انجام آن متحمل گردید، می گوید:
«کار عمده ای که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) در دست انجام داشت، طبقات الرجال و اسانید روایات بود. پس از رحلت ایشان، نوشته های خطی بسیاری از آن مرحوم به جا ماند که به بازنگری و تنظیم نیاز داشت. من این کار را شروع کردم و تنظیم آن را ادامه دادم. پس از چندی، کار را ترک کردم. من که سال ها با ایشان محشور بودم، پس از رحلتشان مرتب ایشان را در خواب ملاقات می کردم و مانند گذشته، اینجانب را مورد لطف خویش قرار می دادند. پس از ترک کار روی طبقات الرجال، مدتی ایشان را در خواب ملاقات نکردم تا شبی این توفیق حاصل شد و خواب دیدم که در همان اتاق مطالعه و تحقیق بیت آن مرحوم هستم. احساس می کردم که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) از اندرونی به بیرونی تشریف می آورند. این، در حالی بود که می دانستم ایشان رحلت کرده اند.
با خود گفتم: ببینم جاه و مقام حضرت آیت الله بروجردی (ره) در آن دنیا چه طور است! از اندرونی بیرون آمد، در حالی که بسیار نورانی و تمیز بود. همراه ایشان شخصی بود که لباس بلند عربی بر تن داشت. فهمیدم که مقام و منزلت ایشان در آن دنیا بسیار عالی است. در عالم خواب حرکت کردم و به دنبال آن جناب راه افتادم. هنگامی که متوجه من شد، دیدم روی خوشی با من ندارد. راه افتادند، من هم حرکت کردم. آن مرحوم برگشت و گفت: برگرد، دنبال ما نیا! مدتی در این اندیشه بودم که چرا مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) از من دلگیر است؟ تا این که متوجه شدم علتش این است که کار تنظیم و بازنگری طبقات الرجال را ترک کرده ام؛ از این رو تصمیم گرفتم دوباره مشغول کار شوم.
پس از آن که مشغول شدم، تاکنون چندین بار ایشان را در خواب ملاقات کرده ام و آن بزرگوار با روی گشاده و خرسندی، اینجانب را پذیرفته اند.
یقین دارم که ایشان به احیای این اثر بزرگ علاقه دارند؛ از این روی تمام وقت و فرصتم را برای سامان دادن این اثر ارزشمند اختصاص داده ام. از بام تا شام مشغول تنظیم فیش های مرحوم آیت الله العظمی بروجردی هستم.»
* زحمت طاقت فرسا در تنظیم رجال
به راستی زحمتی که ایشان در راه احیای این اثر به جان خرید، قابل توصیف نیست؛ زیرا در آن روزگار ـ سال های 1362 تا 1369 شمسی ـ هیچ کدام از امکانات تحقیقاتی فعلی از قبیل رایانه و نرم افزارهای پیشرفتۀ علوم اسلامی با قابلیت جست و جوی سریع وجود نداشت و ایشان ـ چنان که در گزارشی که به دستخط خودشان در مورد کار فقط یکسال بر روی فیش های کتاب ارایه کرده اند و فعلاً موجود است ـ با همان امکانات دستی و آن روز، به پیشبرد این کار همت گماشت. پس از آن که کار تألیف کتاب رو به پایان نهاد ـ و البته شمع زندگانی آن مرحوم نیز همزمان رو به خاموشی می گرایید ـ روزی مقدمه ای که به دستخط خودشان بر کتاب نوشته بودند را به بنده نشان داده و از ظهور آثار اتمام کار بسیار اظهار خوشحالی نمودند. آن مرحوم در مصاحبه ای که چند روز مانده به رحلتشان با مجلۀ حوزه انجام دادند، در این باره می گوید:
«کار روی این اثر، مشکل است؛ زیرا مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) بسیاری از اسامی و عبارات را با حروف رمز نوشته است و در جایی هم توضیح نداده که مراد از رمز چیست!. علاوه بر این، مرحوم آیت الله بروجردی (ره)، در کودکی از مَرکب افتاده بود و در این حادثه، انگشت شست آن مرحوم آسیب دیده بود؛ لذا این انگشت رعشه داشت و هنگام نوشتن در کنترل نبود. این امر سبب گردیده بود که نوشته های ایشان به خصوص در اواخر عمر، خوانا نباشد.
اکنون یکی از مشکلات، فهمیدن دست نوشته های ایشان است. روی این جهت، من که با این نوشته ها آشنا هستم و می فهمم، باید هر چه زودتر نوشته های آن مرحوم را تنظیم کنم؛ زیرا کسی غیر از من، نمی تواند از این نوشته ها سر در بیاورد و اگر من از دنیا بروم، این مطالب به جایی نمی رسند و معطل خواهند ماند!»
* رحلت
سرانجام، هنگامی که آخرین برگ های دفتر نورانی عمر مرحوم حاج میرزا حسن نوری همدانی ورق می خورد، آخرین اوراق کتاب طبقات الرجال استاد بزرگوارش آیت الله العظمی بروجردی (ره) نیز به دست ایشان تنظیم و آماده شد تا آن که در هنگام سفر تبلیغی به سیرجان، ندای حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست.
آن مرحوم که علاوه بر همت والا در تحقیق و تبلیغ، از ذوق سلیم و هنر خوشنویسی نیز برخوردار بود، پس از پایان تلاش چند ساله در تنظیم کتاب، زحمت بازنویسی آن را به خط زیبای شکسته نستعلیق نیز بر عهده گرفت و آن را توفیقی مضاعف در جهت احیای این اثر برای خویش به شمار می آورد.
این کتاب، چند ماه پس از رحلت آن عالم فرزانه و در فقدان آن مرحوم از طرف بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی از روی دست خط زیبای وی به چاپ رسید.
مرحوم میرزا حسن نوری همدانی پس از نوشتن کتاب رجال آیت الله العظمی بروجردی (ره) در اواسط اسفندماه سال 1369 (قبل از ماه مبارک رمضان) در منطقه ای بین یزد و کرمان به هنگام سفر تبلیغی که به سیرجان عازم بود، بر اثر تصادف در سن شصت و هفت سالگی رحلت کرد.
یاران صدیق و شاگردان باوفایش، پیکر او را بر دوش کشیده و از مسجد امام حسن(ع) تا آرامگاه ابدی، جوار قبر دختر امام موسی بن جعفر(ع) حضرت معصومه(س)، مقبره سوم صحن مطهر ،تشییع کرده و پس از اقامه نماز به خاک سپردند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بروجردی (ره)