چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۶
اختلاف علما در نپذیرفتن مرجعیت!

حوزه/مومنین باید در کردارشان نیت خود را خالص کرده و هر عملی که انجام می دهند، فقط در مسیر جلب رضایت الهی باشد و الا اگر قصد و نیت افراد غیر از این باشد، هر چه رشته اند، پنبه می گردد و اعمالشان بی ارزش می شود.

آیه ها:

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

 

وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ بینه/5

و به آنها دستوری داده نشده بود مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل پرستش کنند 

آینه:

حکایت؛ وقتی که شیخ مرتضی انصاری فوت کردند، مردم از شاگردان فاضل شیخ در امر تقلید سوال می‏ کردند که از چه کسی تقلید کنند؟ علماء در منزل حاج میرزا حبیب الله رشتی جمع گردیده و در خصوص تعیین مرجع با صلاحیت مشورت کردند، آخرالامر به اتفاق آراء، حاج میرزا حسن شیرازی را انتخاب کردند.

عده ای از علما به سراغ او رفتند، هنگامی که مرحوم میرزای شیرازی وارد آن مجلس شد کسانی که در آن مجلس بودند، مانند آقا حسن نجم آبادی و میرزا عبدالرحیم نهاوندی و حاج میرزا حبیب الله رشتی و میرزا حسن آشتیانی، همگی به میرزا تکلیف کردند که مرجعیت را قبول فرمایند، ولی میرزا فرمود: من برای انجام این تکلیف آمادگی ندارم و قادر نیستم نیاز و احتیاج مردم را برآورده سازم و همچنین الان آقا شیخ حسن، فقیه عصر می باشند و به من نمی‏ رسد که به این امر مهم اقدام کنم، چون ایشان از من در این امر اولی می‏ باشند.

 مرحوم شیخ حسن فرمود: این کار بر من حرام است به واسطه وسواس و عدم قاطعیت که در من است و من نمی توانم به این امر دخالت کنم، این ریاست و مرجعیت عامه برای شما واجب عینی است، بالخصوص و هر کدام از علماء یک به یک این مطلب را گفتند و با پافشاری حکم کردند بر میرزا که قبول کردن مرجیت بر تو واجب است، چون تمام شرایط زعامت و ریاست و مرجعیت در تو جمع است، پس میرزای شیرازی که پذیرش مرجعیت را برای خود وظیفه دید و راه فراری نداشت در حالی که اشک از چشمانش جاری بود، مرجعیت را قبول کرد.1

 

  1. با اقتباس و ویراست از کتاب  مردان علم در دنیای عمل

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha