وی معتقد است: تلاش حضرت در جهت حفظ و ایجاد وحدت سبب شد، تا ایشان با چالشهای فکری و سیاسی دوران خویش با خویشتن داری و آگاهی عمیق عمل کنند.
استاد حوزه علمیه تهران به شایسته سالاری در حکومت علوی اشاره کرد و افزود: بر مدیران و کارگزاران نظام اسلامی لازم است تا در جذب و دفع نیروهای انسانی و گماردن عناصر مفید در مراکز و مناصب مهم و حساس، دچار انحراف و خطا نشوند.
حاصل گفتگو با جت الاسلام والمسلمین ارکیان را در ادامه بخوانید
* حکومت حضرت علی(ع) دارای ویژگی های بسیار بارزی بود، به نظر شما مهمترین ویژگی های حکومت آن حضرت چه بود؟
به نظر من یکی از مهمترین و بارزترین ویژگی های حکومت امیرالمؤمنین(ع) نفی خودکامگی در گفتار و عمل بود. مراد از خودکامگی یعنی مثلاً رئیس یک اداره یا مسئول یک استان بگوید، حرف، فقط حرف من است و منفعت خود را بر منفعت عموم ترجیح داده و خود را قیم آنان حساب کند. و لکن ابداً در هیچ جایی نداریم که امامان شیعه(علیهم السلام) و یا پیامبر(ص)، خود را همه کاره مردم و قیم آنان بدانند.
در تایید این مطلب، خود حضرت در روایتی می فرمایند «هرگز بنده دیگری نباش، برای اینکه خداوند تو را آزاد آفریده است».
ممکن است گفته شود طبق آیه «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِم» ائمه(ع) نسبت به مردم ولایت کامل دارند. بله، در اینجا بحث حکم تکلیفی است. یعنی در حکم تکلیفی، مردم در برابر خدا مسئول هستند و باید هر چه را که پیامبر و امام می گویند، به آن گوش دهند و اطاعت مطلق کنند. چون آنان معصوم از هر گونه خطا و اشتباه می باشند. حال چنانچه مردم گناه کرده و اطاعت ائمه(ع) را نکردند؛ آیا ائمه(ع) برای واداشتن مردم به اطاعت، به آنان زور می گویند؟ و با قهر و غلبه بر آنان حکومت می کند؟ قطعاً اینگونه نیست.
و لذا می بینیم، رسول خدا که مبعوث و منصوب از طرف خداوند بود، تا زمانی که مردم با او بیعت نکردند، تشکیل حکومت ندادند. همچنین حضرت امیر(علیه السلام) نیز به خاطر عدم همراهی مردم 25 سال سکوت می کنند، اما هیچ وقت با زور در پی حاکمیت بر مردم و جامعه نبودند، تا اینکه مردم به سراغ ایشان آمدند.
به همین دلیل می گوییم نفی خودکامگی از ویژگی های مهم خلافت امیرالمومنین(ع) بود. آن حضرت در دوران حاکمیت شان خطاب به کارگزاران می فرمایند «از سخیف ترین ویژگی های حاکمان، در نزد مردم این است که آن ها گمان کنند حاکمان دوستدار فخر و مباهات اند». یعنی مردم خیال کنند که این ها انسان هایی هستند که دنبال کبر و غرور هستند. سپس حضرت می فرمایند «حاکم نه تنها باید از کبر و غرور دوری کند بلکه باید به گونه ای رفتار کند که مردم چنین تصوری هم نکنند».
* شيوه هدايتگرى امام(ع) چگونه بود؟
همان طور که می دانید پس از رحلت پیامبر(ص) نظام سیاسیِ تازه تاسیس اسلام با چالش «اندیشه ای - سیاسی» مواجه شد و مبانی نظری سیره نبوی در تبیین حکومت اسلامی را به مسیر دیگری کشاند و سرآغاز تحول فکری جدیدی در مفهوم اسلامی گردید. به طوری که بدعت ها و انحرافات زیادی را در جامعه اسلامی پدید آورد.
سرانجام این چالشها، به دو نظریه ی «امامت از دیدگاه تشیع»، و «خلافت از دیدگاه اهل سنت» انجامید. هر دو دیدگاه معتقد بودند رهبری جامعه مسلمین پس از پیامبر، از آن کسی است که زمام امور را به دست گیرد و همین امر سبب شد تا ماهیت خلافت و امامت به دو گونه ای متفاوت در جامعه جلوه کند و بعضاً چالش نظری امامت را شدت بخشد.
این تحولات زمینه ایجاد برخی بدعت ها را فراهم کرد. مهمترین زمینه سازی های این اتفاق، با عدول از قرآن و سنت پیامبر(ص) همراه بود. متاسفانه در این دوران، ارتباط سرچشمه های جوشان فرهنگ قرآنی با جامعه تازه مسلمان شده قطع شدو بستر رشد و احیای دوباره علایق عرب جاهلی فراهم گردید. حال در این شرایط، رشد اسلام در سرزمین های مختلف آنهم با نگاه خلفا و نه بر مبنای سنت رسول الله(ص)، بستری برای بروز اندیشه های متضاد را فراهم آورد.
در چنین فضایی فرهنگ جاهلی با بهره برداری از انحرافات پدید آمده، رویش و پر و بالی دوباره یافت، در این شرایط حضرت علی(ع) با اصرار مردم، در حالی که هـم اسـلام یعنی قرآن و سنت و هم خودشان در غربت به سر میبردند، زمام امور را به دست گرفتند و از همان آغازین روزهای خلافت، در جهت حفظ وحدت امت اسلامی اقدام کردند.
تلاش امام علی(ع) در جهت حفظ و ایجاد وحدت در جامعه اسلامی سبب شد، تا ایشان با چالشهای فکری و سیاسی دوران خویش با خویشتن داری و آگاهی عمیق عمل کنند. و لکن عمده گرفتاری امام(ع) این بود که با جاهلانی مواجه بود که نه او را می شناختند و نه سخنش را می فهمیدند تا آنجا که از سرزنش مکرر آن ها خسته شد و آرزوی هجرت به دیار ابدی نمود.
* همان طور که می دانید اجرای عدالت در جامعه یکی از اولویت های حضرت علی(ع) بود، بازتاب این مسئله را در جامعه آن روز چگونه ارزیابی می کنید؟
مقایسه ای گذرا میان حکومت کوتاه حضرت امیر(ع) با حکومت خلفای قبل نشان می دهد که امام(ع) به عنوان نماینده اسلام و نماد دین محمدی(ص)، تمام تلاش خود را برای احقاق حق مستضعفین، یاری مظلومان و نیز حاکمیت عدالت در سه عرصه «مدیریت، تقسیم بیت المال، و اجرای احکام الهی» بکار بستند.
متاسفانه در دوران قبل از امام علی(ع) اصل عدالت و شایسته سالاری در تعیین کارگزاران رعایت نشد و مصالح جناحی، قبیله ای، و... بر اصل عدالت چیره شد. بدین جهت انسان های وارونه و پلیدی همچون معاویه، مروان و ولید بن عقبه و... زمام امور مسلمانان را در اطراف و اکناف کشور اسلامی آن روز بر عهده گرفته و شایستگانی چون ابوذر، سلمان و... کنار گذاشته شدند و ثروت های عمومی که در اثر فتوحات اسلامی روانه خزانه بیت المال شده بود، میان همین کارگزارانِ ناشایست تقسیم شد. چنان که حضرت امیر(ع) در ترسیم آن فرمود «بیت المال را خوردند و بر باد دادند بسان شتری که مهارش رها شده باشد و گیاه بهاران را چرد».
دستگاه قضاوت آن زمان نیز به جای دادگستری به بیدادگری تبدیل شد و کسانی همچون خالد بن ولید با وجود ارتکاب فجایعی چون قتل و زنای محصنه، و ولید بن عُقْبه علیرغم شرابخواری و مستی در حال امامت جماعت، از تیغ عدالت مستثنا شدند.
و لذا امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) وقتی بر مسند خلافت نشست، با بی عدالتی در هر سه عرصه ای که گفته شد، به شدت مبارزه کرد، تا جایی که برای اجرای کامل عدالت، جان خویش را نیز تقدیم اسلام و خداوند متعال نمود.
* شاخصههای امیرالمؤمنین(ع) برای انتخاب کارگزاران چیست و در جامعه امروز چگونه می توان براساس این شاخصه ها عمل کرد؟
امیدوارم مسئولین در انتخاب مدیران کارآمد و خدوم برای خدمتگزاری به مردم شریف ایران شاخصه هایی را که حضرت علی(ع) برای یک کارگزار تعیین کرده اند را در نظر بگیرند. اما لازم است این موضوع بررسی شود که آن حضرت در انتخاب والیان استان های مختلف روی چه معیارهایی بیشتر تاکید داشتند.
حضرت علی(علیه السلام)، کارگزاران خود، در مسئولیت های مختلف سیاسی، نظامی، مالی، قضایی و... را براساس معیارهایی متناسب با سمت آنان انتخاب می کردند که این معیارها امروزه نیز می تواند مورد توجه مدیران نظام اسلامی در عزل و نصب نیروهای انسانی قرار گیرد.
به عنوان نمونه؛ آن حضرت(ع) در نامه ای به محمد بن ابی بکر، دلایل عزل او و انتخاب مالک اشتر را به جای وی بیان می کند. در آن نامه، حضرت با در نظر گرفتن توانمندی های هر فرد، به معیارهایی برای انتخاب مدیران در مناصب حکومتی اشاره می کنند.
ایشان در ذکر عزل محمد بن ابی بکر به این نکته اشاره می کنند که دلیل برکناری او، سهل انگاری در امر حکومتی و یا بی کفایتی وی نسیت، بلکه بدان جهت بود که او را به ریاست جایی که هم از عهده توان وی بر می آید و هم نقش وی در آن جایگاه برای حکومت مناسب تر است، بگمارد.
سپس حضرت با بیان برخی توانمندی های مثبتِ محمد بن ابی بکر، او را با این ویژگی ها برای انتصاب در جای دیگر مناسب می داند. و آنگاه در بیان ویژگی های مالک اشتر می فرمایند «همانا مردی را فرماندار مصر قرار دادم که نسبت به ما خیرخواه و به دشمنان ما سخت گیر و درهم کوبنده بود». با دقت در سخنان امام(ع) در می یابیم که ایشان برای به کارگیری نیروی انسانی در امور مختلف جامعه و حتی برای همنشینی و مصاحبت و مشورت، بر معیارها و ویژگی های معینی تکیه نموده است.
با توجه به بیانات حضرت در مورد ویژگی های کارگزاران که در کتاب شریف نهج البلاغه به تفصیل ذکر شده است؛ ایشان بعضی افراد را به خاطر داشتن خصایل نیکو، ستوده و بعضی دیگر را با داشتن صفات پست و ناپسند، مردود و مطرود اعلام نموده، و بدین گونه معیارهایی را به منظور انتخاب و گزینش افراد به دست ما داده است.
بنا بر این آگاهی یافتن بر این معیارها که از اندیشه ی زلال و مطهر امیرمؤمنان علی(ع) حاصل شده، برای مدیران و کارگزاران نظام اسلامی لازم است تا در جذب و دفع نیروهای انسانی و گماردن عناصر مفید در مراکز و مناصب مهم و حساس، دچار انحراف و خطا نشوند.
گفتگو: مهدی زارعی شبخانه
نظر شما