پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ |۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 21, 2024
دکتر محمدزمان رستمی

حوزه/ اقتصاددان حوزوی و عضو هیئت علمی دانشگاه قم، ترویج سبک زندگی ایرانی و اسلامی را لازمه موفقیت در عملی کردن اقتصاد مقاومتی در جامعه و به ویژه در بین خانواده ها دانست.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، یکی دو سالی می شود که مقام معظم رهبری به طور خاص بر مقوله کلیدی و بنیادین اقتصاد مقاومتی، تاکید ورزیده و به ویژه امسال با نام گذاری سال 95 به عنوان سال "اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل"، حجت را بر همگان به خصوص مسئولان در زمینه تمام کردند.

آنچه مسلم است این که هم مردم و هم مسئولان در خصوص عملیاتی کردن این مطالبه نقش مهمی برعهده دارند که در راستای کنکاش بیشتر در این باره با دکتر محمدزمان رستمی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه قم که خود از جمله اقتصاددانان حوزوی و عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه است، گفتگوی مشروحی داشته ایم که در ادامه می آید؛

ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، برای شروع بحث بفرمایید که از نگاه و منظر شما ، اقتصاد مقاومتی دارای چه تعریف و ماهیتی است؟!

اساساً منظور از اقتصاد مقاومتی شکل گیری یک اقتصاد مقاوم در برابر آثار خارجی منفی اقتصاد جهانی است.چه بسا اگر اقتصاد جهانی به بحران وارد شود، بحران آن به کشور ما نیز سرایت کند، ضمن آن که اقتصاد جهانی ممکن است کشور را تحریم کند و از این منظر بازار داخلی را آکنده از کالاهای خود نماید.

همچنین اقتصاد جهانی ممکن است باعث فرار سرمایه از کشور شده و بعضاً مواد اولیه کشور را با بهای اندک به سوی خود بکشاند. در کنار مساله وابستگی، نوسانات اقتصاد جهانی ممکن است اقتصاد کشور را دچار نوسان کرده و گران شدن کالاها در خارج به افزایش نرخ تورم داخلی بینجامد.

همچنین رکود جهانی ممکن است کشور را دچار رکود ساخته و باعث گرایش فرهنگ کشور به خرید کالاهای خارجی شود. علاوه بر این ها وابستگی بیش از حد به نفت و آسیب های جدی از این ناحیه از دیگر عوارض این مقوله است که نباید مورد غفلت واقع شود.

با توجه به این موارد و احتمالات جدی، باید گفت که اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که با استفاده صحیح از همه ظرفیت های انسانی و طبیعی به بالاترین نرخ رشد دست یابد و در این مسیر کمترین آسیب را از اقتصاد جهانی دریافت کند.

 برای تثبیت و ترویج اقتصاد مقاومتی به ویژه در بین توده های مردم و اقشار جامعه چه باید کرد؟

برای نهادینه کردن اقتصاد مقاومتی در باور مردم لازم است که ابتدا مردم با علم اقتصاد آشنا شوند. امروزه بیشترین گفتمان مردم درباره امور اقتصادی است اما این گفتمان های غیر علمی، شاهدی بر دانش اندک توده مردم نسبت به علم اقتصاد است.

به عقیده بنده، آن چه مردم درباره علل تورم، قیمت ارز، مالیات، نرخ بهره، وابستگی به نفت، رکود اقتصادی، زیرساخت های اقتصادی، رشد اقتصادی، صنعت، کشاورزی، خدمات، دلالی و صدها اصطلاح اقتصادی دیگر بیان می دارند با علم اقتصاد منطبق نیست. رفتار مردم نیز از منطق اقتصادی فاصله دارد، چه آن که رفتار منطقی اقتصادی مقدمه نهادینه شدن اقتصاد مقاومتی است. 

مرحله بعدی شفاف سازی وضعیت اقتصادی ایران و جهان برای مردم است؛ به هر حال مردم می باید از فاصله اقتصاد ایران و کشورهای پیشرفته آگاه شوند و بدانند که این فاصله هر روز افزایش می یابد و تهدیدی بزرگ برای اقتصاد و بلکه نظام اسلامی ایران است.

امروزه دولت های کشورهای پیشرفته این باور را به مردم خود القا می کنند که همواره در تهدید هستند و برای خروج از تهدیدها و بلکه سبقت گرفتن در میدان اقتصاد باید تمام ظرفیت های خود را به کار گیرند.

در واقع دولت ها این باور را در مردم خود زنده می کنند که باید به بام اقتصاد جهان صعود کنند. یک کودک ژاپنی این باور را پیدا می کند که روزی کشورش امپراتور جهان شود. امروزه همه کشورها درگیر یک مبارزه سخت و نفس گیر در حوزه اقتصاد هستند.

به عبارت دیگر مبارزات کشورها مبارزه ای اقتصادی است. همه کشورها برای فتح بازارهای جهانی تلاش می کنند و از این که بازارهای کشور خود در برابر اقتصاد دیگر کشورها بگشایند اکراه دارند.

نکته حایز اهمیت دیگر این است که مردم ما باید بدانند ورود بی رویه کالای خارجی به معنای فتح کشور است و نیز فروش نفت خام و دیگر مواد خام به قیمت اندک به معنای پذیرش استثمار خارجی است.

در واقع ما باید به سمت یک کار فرهنگی برویم و این که مردم را به خوبی توجیه کنیم تا بدانند چرا باید کالای وطنی را مصرف کرده و از خرید کالای خارجی به ویژه آن ها که لوکس و غیرضروری است بپرهیزند.

یکی از نکاتی که در سال های اخیر بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد توجه قرار گرفته لزوم ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی به ویژه در زمینه تلاش و کوشش اقتصادی است. به نظر شما چگونه با ترویچ چنین سبکی می توان در مسیر اقتصاد مقاومتی گام برداشت؟!

واقعیت تاسف باری که وجود دارد این است که تن پروری، خوش گذرانی، تشریفات، آداب و رسوم غلط ، زیاده گویی، ارزش ننهادن برای وقت، مطالعه اندک، تحقیر کارگر، تفاخر، تجمل گرایی، چشم هم چشمی و توسعه فرهنگ دلالی از جمله آفات و آسیب های فراروی فرهنگ جامعه ایرانی است.

فرهنگ دلالی به معنای بکار گیری استعدادهای اقتصادی در حوزه های غیر مفید و غیر مولد است، زیرا از این منظر سود بالای دلالی با سود اندک تولید رقابت می کند و موجب انحراف سرمایه از حوزه تولید به حوزه دلالی است.

از دیگر آفات مربوط به سبک زندگی که تاثیر منفی بر روی اقتصاد کشور هم می گذارد، ترویج فرهنگ استفاده از کالای واردات است. به ویژه با عنایت به این مساله که سود بالای واردات موجب انحراف سرمایه از حوزه تولید به حوزه واردات رسمی و غیر رسمی یعنی قاچاق می شود.

افزایش واردات بی رویه به تولید داخلی و در نتیجه افزایش بیکاری لطمه می زند به این خاطر که هر کالایی که وارد می شود باعث از دست رفتن دست کم یک شغل می شود و طبعاً از آن سو افزایش بیکاری به معنای افزایش بزهکاری است.

برای نهادینه کردن فرهنگ اقتصاد مقاومتی باید غیرت دینی و ملی مردم را تحریک کرد که بخش مهمی از این امر در راستای اصلاح سبک زندگی میسر است و این که ما هر چه بیشتر و بهتر به سمت و سوی بهره گیری از آموزه های ناب اسلامی گام برداریم.

اقتصاد مقاومتی یک علم صرف نیست بلکه علمی توام با باور و فرهنگ است و اقتصاد مقاومتی زمانی محقق می شود که کودکان در مدارس و بلکه پیش از آن بر این اساس تربیت شوند.

از سویی اقتصاد مقاومتی مبتنی بر تلاش و کار فراوان است؛ آن چه کودکان و جوانان بر اساس آن تربیت نمی شوند. تعلیمات ذهنی که با فعالیت جسمانی همراه نباشد نمی تواند نسل آینده را آماده تحقق اقتصاد مقاومتی کند. در مدارس کودکان با کار انس نمی گیرند، با فنون آشنا نمی شوند، کار در چشم آنان قداست نمی یابد، برای انجام فعالیت و انجام امور ضروری زندگی و حل مشکلات جامعه تربیت نمی شوند. کودک نمی آموزد که روی پای خود بایستد.

به عبارت دیگر در این نظام آموزشی او هیچ کاری را فرا نمی گیرد و زحمت کارگران را درک نمی کند. همچنین او با فنی آشنا نمی شود و به این خاطر هنگامی که از دبیرستان فارغ التحصیل می شود جامعه به او نیازی ندارد و درآمدی به او نمی دهد، چرا که فقط انباشته ای از محفوظات است که تا آخر عمر شاید چندان به کار او هم نیاید. بنابر این ما علاوه بر مساله اصلاح سبک زندگی باید تحولی در نوع نظام آموزشی هم ایجاد کنیم و از حالت نمره محوری و مدرک گرایی صرف خارج شویم.

این که شما فرمودید باید از حالت مدرک گرایی فعلی که متاسفانه گریبانگیر دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ما هم شده ، خارج شویم سخن کاملاً درستی است. با تکیه بر اقتصاد مقاومتی چگونه می توان در این مسیر گام برداشت و به اهداف مدنظر نزدیک و نزدیک تر شد؟!

متاسفانه در حال حاضر تلاش بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی ما این است که در ادارات دولتی استخدام شوند و یا این که حداقل به عنوان معلم و مدرس مشغول به تدریس شوند.

با این نگاه و رویکرد به نظر بنده نمی توان چندان در مسیر تحقق فرمایش رهبر معظم انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی حرکت کرد.

به این خاطر که اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که در برابر تکانههای شدید اقتصاد جهانی مقاوم بایستد و اگر بخواهیم تشبیهی داشته باشیم عملکردش باید مانند رضازاده باشد که آن قدر از رقیبان جلو می افتد که ناداوری ها و سیاست بازی ها هم نمیتواند مانع رفتن او بر سکوی قهرمانی و به اهتزاز درآمدن پرچم کشور شود.

اما دانشجوی ما مانند رضازاده عمل نمی کند. در دانشگاه های غربی استاد در هر هفته یک کتاب معرفی می کند و دانشجو تا هفته آینده تمام آن را فرا می گیرد، اما در ایران استاد در طول یک ترم یک کتاب معرفی می کند و دانشجو از خواندن آن نیز عاجز است. چگونه این دانشجو می تواند در مقابل آن دانشجو مقاومت کند.

 در ژاپن کودک خود به مدرسه می رود و در مدرسه حیاط را نظافت می کند و یاد می گیرد که روی پای خود بایستد و حال آن که متاسفانه در ایران کودکان می آموزند که در کودکی بر پدر و در بزرگسالی بر دولت و پول نفت تکیه کنند.

 در کشورهای پیشرفته دانشجو همراه درس، کار و حرفه و فن می آموزد و دانش را با عمل همراه می کند و با صنعت آشنا می شود، اما در ایران خیلی این گونه نیست.

در کشورهای پیشرفته لذت اصلی زندگی در کار است و در ایران جامعه و مجلس و دولت به هر بهانه ای کشور را به تعطیلی می کشانند. در غرب بهره وری کارمند بسیار بالا است. در ساعات کار کسی از امور دیگر سخن نمی گوید اما در ایران کارمندان از اقتصاد گرفته تا سیاست و آب و هوا و مسائل خانوادگی سخن می گویند.

در کشور ما متاسفانه در بسیاری از جاها، مدرک شاخص ارتقای یک نیرو است و در غرب بهره وری؛ به دیگر سخن ندر ایران همه برای کسب مدرک درس می خوانند و در غرب همه تلاش می کنند که دانش آنها با بهره وری و کارایی همراه باشد. طبعاً در این صورت منویات رهبری در باره اقتصاد مقاومتی تحقق نمی یابد.

در غرب هنگام دفاع یک پایان نامه چند نفر متخصص از بخش خصوصی حاضر می شوند. به این خاطر دانشجو و استاد راهنما برای حفظ آبرو و اعتبار خود، تلاش می کنند پایان نامه ای تدوین کنند که یک قدم دانش و فن را جلو ببرد. در ایران بسیاری از پایان نامه ها کپی برداری است و به همین خاطر هم مشکلی از جامعه حل نمی کند.

نکته دیگر این که متاسفانه در داخل کشور ما دانشجویان چندان با صنعت ارتباطی ندارند و همچنین استاد دانشگاه با فعالان صنعتی نشست و برخاست سازماندهی شده ندارد.

از سویی وزارت علوم بانک اطلاعاتی از مشکلات کشور ندارد تا به عنوان موضوع پایان نامه ها به دانشگاه ها اعلام کند.

در بسیاری از رشته ها اگر از دانشجوی ارشد پس از فارغ التحصیلی سوال شود که درس های دوره ارشد چه میزان بر دانش آنان افزوده و چه میزان به آنان کار آموخته است پاسخشان منفی است. جای سوال است که اگر در فلان رشته دوره ارشد و دکتری بار علمی و فنی ندارد چرا جوانان را تشویق می کنیم در آن رشته ها ادامه تحصیل دهند؟!

بی شک یکی از مولفه های مهم در اقتصاد مقاومتی ناظر به ضرورت بهره گیری از حداکثر توان ها و شکوفانمودن استعدادهای کشور در عرصه های گوناگون است. در این خصوص به نظر شما در حوزه اجرایی و به خصوص فرهنگ سازی چه باید کرد؟!

به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. منتهای مراتب قبلش باید بدانیم که امروزه در جهان پیشرفته ساعتی بیهوده به هدر نمی رود. در داخل قطار و مترو و ... هر کس را مشاهده می کنید که کتابی به دست دارد. این امر برای تحقق اقتصاد مقاومتی یک ضرورت به شمار می رود.

در کنار بهره گیری از استعدادها و ظرفیت های بالقوه ، توجه به تحقیقات و مطالعات بی شمار، کنجاوی، تعمق، تلاش برای دست یابی به اعماق علوم، علاقه به تغییر و تحول و نوآوری و اختراع از اصول اولیه اقتصاد مقاومتی است.

واقعیت آن است که اکنون دوره آن تمام شده که مردم بسیاری از ساعات عمر خود را صرف تشریفات کنند؛ دوره آن گذشته که کسی که به حج می رود یک کتاب درباره اسرار حج نخواند اما روزهای بی شمار صرف مقدمات و موخرات حج و خرید در بازار و دید و بازدید و ... کند.

اتفاقاً تمام فرمایشات مقام معظم رهبری در حوزه اقتصاد مقاومتی بر محور بهره وری متکی است.بهره وری با استخدام بی رویه در دولت، عدم  کارایی، رانت خواری و کم کاری سازش ندارد.

متاسفانه در سالهای اخیر در بسیاری از نهادها و دستگاه های دولتی استخدام بیش از حد صورت گرفته، ضمن آن که عدم کارایی لازم نیز در بسیاری از بخش های دولت مشهود است.

رهبری معظم از لزوم بکار گیری استعدادهای مردم یعنی بخش خصوصی سخن می گوید. اگر به بخش خصوصی اجازه فعالیت مناسب داده شود هم اشتغال ایجاد می کند هم نوآوری می آورد، هم تحقیق راه می اندازد هم دانشگاه می سازد ،هم صادر می کند هم بازار یابی می کند، هم سرمایه های پراکنده را جمع آوری می کند ،هم می سازد، هم اختراع می کند و هم با پیشرفت های نوین آشنا می شود.

اساساً شرط توفیق در اقتصاد مقاومتی آن است که همه استعدادها و ظرفیت ها به بهترین وجه استفاده شود. تا زمانی که سرمایه های بانک که از پس اندازهای پراکنده مردم جمع می شود به سوی دلالی می رود اقتصاد رشد کافی نخواهد داشت.

کارایی بانک اقتضا می کند که پروژه هایی که به بانک معرفی می شوند بر حسب فایده ملی اولولیت بندی شوند و وام دریافت دارند نه این که وام ها به دلال هایی داده شود که سود بیشتری از دلالی به دست می آورند.

در کشور باید مشخص شود کدام رشته دانشگاهی مورد نیاز است و باید حمایت شود و کدامین رشته نیاز نیست و باید کاهش یابد.

همچنین باید مشخص شود کدام فعالیت اقتصادی نیاز است و باید حمایت شود و کدام یک نیاز نیست. اگر به این سوالات به درستی پاسخ داده نشود ما به تحول قابل توجهی در عرصه اقتصاد دست نمی یابیم ، ضمن آن که باید بدانیم به صرف شعار دادن ، اقتصاد مقاومتی محقق نمی شود.

گفتگو از: سید محمد مهدی موسوی

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha