سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله مظاهری در شرح فرازی از دعای کمیل «عوامل تجرّی بر گناه» را تشریح کرده اند. آنچه در ذیل می خوانید بخشی از بیانات این مرجع تقلید است.
"ظَلَمْتُ نَفْسى وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلى"
* ظلم به نفس
تفسير كلام حضرت كه فرمودند: «ظَلَمْتُ نَفْسى، نسبت به خودم ستم روا داشتم» چنين است كه گناه، ستمى به خداى تعالى است؛ زيرا گناه، شرك است و شرك هم ستم بزرگى است.
خداوند تعالى مى فرمايد: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» [1] اى آدمى زادگان! مگر من با شما پيمان نبستم كه شيطان را عبادت نكنيد كه او دشمن آشكارى براى شما است؟.
همچنین در قرآن كريم از زبان حضرت لقمان فرموده است؛ «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»[2] اى نور چشم من! براى خدا هم كار و شريكى فرض نكن كه شرك به خدا، ستم بزرگى است.
شكى نيست كه گناه، ظلمى در حق جامعه است و تأثير آن در اجتماع از نظر قرآن يك مسئله قطعى می باشد. خداوند در همين رابطه مى فرمايد: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»[3] بپرهيزيد از بلايى كه اگر فرود آيد تنها بر سر ستمكاران شما فرود نمى آيد.
* عوامل تجرّى
اما جرأت و جسارت در برابر مولا همچنان كه در اين دعا هم هست دو صورت دارد:
الف) جهل و ناآگاهى بنده
كسى كه به حق خداى متعال، به نفس خودش و به حقيقت گناه و اين كه نتيجه اش چيست، ناآگاه باشد همين جهل و ناآگاهى اش موجب مى شود كه در حق مولا جسارت كند.
عقل نمى پذيرد كه كسى واقعا خدا را بشناسد و مرتكب گناه هم بشود. لذا ما در بخش عصمت بیان شد كه عصمت از درجات و مراتب شناخت است.
چنان كه اگر كسى خودش را بشناسد و بداند كه جانشين خداست و خداوند تعالى او را گرامى داشته و امانت الهى به او سپرده، ديگر مرتكب گناه نخواهد شد. خداوند هم در انتهاى آيه امانت، به همين مسئله اشاره كرده و مى فرمايد: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولًا»[4] انسان از ديرباز بسيار ستم پيشه و ناآگاه بوده است.
لذا اگر كسى بداند كه گناه حتى از چاقويى هم كه در گوشت فرو مى رود، سريع تر در صاحبش اثر مى گذارد و كيفر آن در هر دو دنياست، ديگر مرتكب گناه نمى شود.
شايسته است كه ما هم اين مسئله را- چنان كه اميرالمؤمنين على (ع) توجه داده اند- يادآورى كنيم كه گناه از روى جهل و ناآگاهى صورت بگيرد قابل تدارك و توبه است ولى اگر از روى عناد و لجبازى صورت گرفته باشد ديگر تداركش بى نهايت مشكل است. بلكه مى توان گفت كه آتش جهنم هم فقط براى شخص لجوج است و كافر هم اگر كفرش از سر لجاجت نباشد بلكه در اثر جهل قصورى باشد در آتش نخواهد بود.
البته اگر جهل به خاطر عدم تلاش براى رسيدن به واقع و از سرِ تقصير باشد، مؤاخذه خواهد شد؛ زيرا چنين شخصى كوتاهى كرده و كوتاهى كردن نوعى لجاجت به شمار مى رود. آتش جهنم جز بر لجبازان و سهل انگاران حرام است. لذا در صورتى كه گناه شخص از سرِ لجاجت و تقصير نباشد، خدا برتر از آن است كه او را مورد عذاب قرار دهد.
ب) رجاى افراطى
رجای افراطی در حقيقت «حماقت» است نه «اميد». اميدى كه از صفات شايسته و پسنديده است آن است كه انسان مقدمات چيزى را بنابر اقتضاى آن آماده نمايد و بعد از خدا بخواهد تا آن را به او بدهد. مثل زارع كه اميدوار است تخمى كه كاشته و از آن مواظبت كرده، روزى به ثمر بنشيند ولى رجاى افراطى كه در حقيقت حماقت است- آن است كه مقدمات چيزى را آماده نكرده و از طرفى اميد به چيزى داشته باشد؛ مثل زارعى كه بذر نپاشيده ولى اميد بارورى و بهره گيرى از زمين دارد:
دهقان سال خورده چنين گفت با پسر كاى نور چشم من به جز از كِشته ندْرَوى[5]
پاورقی:
[11]. يس، آيه 60.
[12]. لقمان، آيه 13.
[13]. انفال، آيه 25.
[18]. احزاب، آيه 72.
[19]. حافظ، ديوان اشعار، غزليات، شماره 486.
منبع: کتاب "آفاق نيايش تفسير دعاى كميل"، آیت الله العظمی مظاهری